سایر منابع:
سایر خبرها
گند زن، زندگی، آزادی هم بیرون زد
بعضی ها انگار هیچ وقت بزرگ نمیشوند حتی 40-50ساله هم که میشوند بدون تفکر و تحلیلی از خودشان، فقط بلدند طوطی وار حرف های رسانه ها و کسانی که بیشتر تحت تاثیرشان قرار میدهند را تکرار کنند دیروز صبح در حال پیاده روی در پارک سر کوچه بودم که مژگان، دختر ازدواج کرده همسایه را روی نیمکت پارک دیدم، قبل از ازدواجش خیلی بیشتر با هم رابطه داشتیم و تا مرا دید، دعوتم کرد به هم نشینی. در پس ...
سرگذشت زنی که با ازدواج تغییر کرد
زن میانسال درباره سرگذشت خود گفت: در یک خانواده 8 نفره به دنیا آمدم. پدرم اوضاع مالی خوبی نداشت و همواره با مادرم در جنگ وجدل بود. در همین آشفتگی های خانوادگی و کمبود عاطفه و محبت، درگیر عشقی خیابانی شدم و در سن 16 سالگی به رمضانعلی دل باختم. او اگر چه از بستگان پدرم بود ولی به خاطر اعتیاد شدیدش به مواد مخدر هیچ کدام از اعضای خانواده ام راضی به ازدواج ما نبودند با این وجود من که در آن سن و سال ...
شوهرم فحش می دهد؛ باید طلاق بگیرم
داشتید؟ بلافاصله بعد از ازدواج باردار شدم. با اینکه می خواستم بچه را سقط کنم اما شوهرم مهرداد مخالفت کرد و من هم بچه را نگه داشتم. چند ماه بعد از ازدواجمان بود که بدرفتاری های مهرداد با من شروع شد و دیگر هم تمام نشد. *مهرداد چه بدرفتاری با تو می کند؟ او وقتی عصبانی است اصلا متوجه حرف زدنش نیست. فحش های رکیک می دهد و به من توهین می کند. من حتی نمی توانم دو کلمه از او ...
دسیسه شیطانی زن جوان برای همسرش فاش شد!
به گزارش تسنیم، چندی قبل مرد جوانی هراسان به دادسرای امور جنایی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل قاضی کشیک قرار گرفت، گفت: برادر 17ساله ام که تنها در خانه ای در شرق تهران زندگی می کند، تلفن همراهش خاموش شده است به همین خاطر راهی خانه اش شدم اما از سوی همسایه ها پی بردم که او توسط 2 مرد ناشناس هدف آدم ربایی قرار گرفته است. بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی با دستور بازپرس ...
(تصاویر) چهره واقعی جوانی و پیری کتایون امیرابراهیمی صاحبخونه سریال من یک مستاجرم
. پدرش کارمند وزارت امور خارجه و از نوادگان امیرالامرای کرمانی بود و وقتی به باکو رفته بود با مادرش آشنا شد و ازدواج کرد. مادر کتایون اهل باکو بود و تحصیلاتش را در شوروی گذرانده بود. او در مورد نحوه ازدواج پدر و مادرش در مصاحبه ای که با روزنامه جام جم داشته این چنین می گوید: در سفری که پدرم به باکو رفته بود با مادرم آشنا شد و در آنجا از مادرم خواستگاری کرد. مادرم در ...
(تصاویر) چهره بازیگر نابینای رنگ خدا در 37 سالگی به همراه دختر زیبایش
...> رمضانی که عکسی از فیلم رنگ خدا را در کنار عکس پدر مرحومش بر روی دیوار خانه دارد با اشاره به نحوه حضورش در این فیلم گفت:در مجتمع نابینایان شهید محبی مشغول تحصیل بودم که یک روز آقای مجیدی آمدند و خواستند برای فیلمشان از بچه ها تست بگیرند، به من هم گفتند دوست داری بازی کنی؟ و من با علاقه پاسخ دادم اگر خدا بخواهد و این شانس را داشته باشم ، بله. وی ادامه داد:ایشان از حدود 500 نفر تست ...
اعدام برای عاملان قتل در پارتی مختط شبانه / میهمانی در رودهن بود!
ابتدای جلسه اولیای دم درخواست کردند و پدر قربانی به جایگاه رفت و گفت: متهمان از مدت ها قبل با پسرم محمود اختلاف و درگیری داشتند و مطمئن هستم که آنها پسرم را با نقشه قبلی به قتل رساندند و به هیچ عنوان حاضر به رضایت نیستم. پس از آن اکبر به جایگاه رفت و گفت: من به دعوت یکی از دوستانم به میهمانی رفته بودم که متوجه شدم محمود به یکی از دوستانم توهین کرده، اواخر میهمانی یک سیلی به صورت او زدم ...
جدیدترین اظهارات قاتلان افغانستانی مهرجویی و همسرش
آقا و خانم رسیدیم، کریم دو چاقو با خود آورده بود. چاقوها را هفته قبل هم آورده بود. مقابل خانه نرده هایی بود که با برگ های آویزان پوشیده بود. کریم به من گفت پشت برگ ها مخفی شوم تا اوضاع را بررسی کند. خودش و میرویس وارد شدند و بعد به من و داوود گفتند برویم. یکی از چاقوها را به من داد. به ما دستکش هم داد و گفت دست تان کنید تا اثر انگشت از شما به جا نماند. میرویس قبول نکرد، اما ما دست کردیم. ...
وصیت کرد بعد از شهادت حقوقش را به کودکان بی سرپرست بدهند
خانه پیدا کرد. چه خاطراتی از شهید به یاد دارید؟ محسن قبل از انقلاب که اوج دوران جوانی اش بود، یک خط و مشی سنتی و مذهبی در زندگی اش داشت. مادرم تعریف می کرد زمانی که برادرم سه ساله بود، یکی از افراد خانواده به گونه ای بیمار شد که دکتر ها از او قطع امید کردند. برادرم با آن سن کم به تبعیت از نماز خواندن پدر و مادرم، در خلوتش روی یک سجاده نشست، دستانش را رو به آسمان گرفت و از خدا ...
چرا قاتل مهرجویی اعترافاتش را انکار کرد؟
به گزارش تجارت نیوز ، 22 مهرماه امسال جنجالی ترین جنایت سال در شهرک زیبادشت فردیس در استان البرز رقم خورد؛ جنایتی هولناک که در جریان آن داریوش مهرجویی، کارگردان سینما و همسرش قربانی سرقت از خانه شان شدند. شامگاه بیست و دومین روز مهر ماه وقتی مونا مهرجویی، دختر این زوج از گالری به خانه برگشت، نمی دانست چه سرنوشت تلخی برای پدر و مادرش رقم خورده است. او با ورود به خانه ویلایی با جسد غرق ...
زندگینامه شهید محمدجواد تندگویان
نیز ارتباط خود را با دوستان و فعالیت های سیاسی روز قطع نکرده بود، در آبان 1352 خورشیدی توسط ساواک دستگیر و پس از شکنجه های بسیار به یازده ماه زندان محکوم شد. احمد پورنجاتی، هم بند جواد، درباره آن شهید می گوید: روز 11 خرداد ماه سال 1353 به اتفاق جمعی دیگر از زندانیان سیاسی از زندان کمیته مشترک به زندان قصر منتقل شدم. بند چهار موقت محل نگهداری اولیه زندانیانی بود که دوران بازجویی و شکنجه ...
این سردار سپاه، نابغه اطلاعاتی بود /خاطرات خواندنی از زبان مادر شهید
یاد می گرفت؟ یا باید پدر و مادر خیلی قوی باشند که خودشان کار کنند که این خیلی کم و نادر بود. در مدرسه هم کاری به سیاست و دین نداشتند. تنها دبیرستان علوی بود و فقط بچه هایی را که پدرشان پولدار بود، ثبت نام می کردند. وگرنه هیچ وسیله ای نبود که بچه چیز یاد بگیرد. مگر اینکه بچه، بزرگ و عقل رس بشود. مثل فرزند ما یا شهدا و بزرگان دیگر که از روی کنجکاوی و هوش خودشان با کمک پدر و مادر و نشستن پای منبرها ...
عکس زیبایی جادویی دختر محمد دلاوری مجری سرشناس+ بیوگرافی و عکس های خانوادگی !
. فرزند ناخلف این خانواده من بودم که جای نشستن در حجره پدر ، زیر گذر لوطی صالح ، یا در حال تماشای نقش و نگار کاشی های چهارسوق بزرگ بودم یا ورق زدن کتابهای کتابخانه مسجد امام . پیش از آنکه در جهان من کتابخانه کشف شود، در خانه فقط کتاب قرآن و رساله آقای گلپایگانی را ورق می زدم و چنان عطشی به کلمات داشتم که تا شعری با آواز از تلویزیون پخش می شد تند تند می نوشتمش با هزار غلط ، حضرت مادر که ...
خصوصی های پژمان جمشیدی فریبرز باغبیشه سریال زیرخاکی! + بیوگرافی و عکس خواهر حاشیه سازش !
راست بود و حالا بعد در عرصه بازیگری می درخشد.پژمان جمشیدی (Pejman Jamshidi) ساعت 8/30 صبح در بیمارستان آریا در بلوار کشاورز به دنیا آمد، پدرش دبیر زیست شناسی و مادر مرحومش معلم اول دبستان بود. در گوهردشت کرج بزرگ شده و یک برادر بزرگتر بنام هومن متولد آذر 1353 و یک خواهر بنام مامک متولد اردیبهشت 1361 دارد. پژمان خانواده ای نسبتا ورزشی داشته و پدرش پیش از انقلاب سال ها رئیس هیات کشتی کرج و ...
اسیدپاشی بر روی مرد جوان مشهدی با تصور خیانت + عکس
وآمد های همسرم به فروشگاه محصولات فرهنگی رنج می بردم چرا که تصور می کردم ارتباطی خیانت آلود شکل گرفته است، اما در حالی که خودم تصمیم به اسید پاشی داشتم از این کار منصرف شدم و موضوع سوءظن را با پدر همسرم در میان گذاشتم. او فردی معتاد است که مکان ثابتی ندارد. با وجود این، وقتی این ماجرا را برایش بازگو کردم او تصمیم گرفت تا اسید را روی صورت متصدی فروشگاه بریزد! من هم در همان اطراف بودم وزمانی که پدر زنم دست به این عمل زد اورا با موتور سیکلت از محل بردم! تحقیقات پلیس با دستورات قضایی برای دستگیری متهم فراری ادامه دارد. منبع: خراسان ...
تجاوز به مادر و دختر بیچاره | ناهید: شوهرشیطان صفتم حریم را رعایت نکرد و شب به سراغ دختر 10 ساله ام ..
به گزارش اینتیتر به نقل ار ساناپرس، ناهید زن 42ساله با صورتی آشفته از در اتاق مشاوره وارد شد. صدای بغضش را قبل از آنکه حرف بزند از زیر پوست صورتش می شد تشخیص داد. دستانش پوست پوست شده و زخمی بود چون برای سیر کردن شکم خود و فرزندش مجبور بود در خانه های مردم کار کند. تا سؤال کردم برایم بگو چه شده؟! گوله گوله اشک از چشمانش جاری شد. ناهید می خواست از چیزی بگوید که گفتنش برایش آسان نبود. قرار بود خودکشی کنم تا از این زندگی لعنتی رها شوم اما وقتی به دخترم فکر کردم این تصمیم را کنار ...
به بازنویسی بیشتری از قصه های قرآن برای کودک و نوجوان نیاز داریم
به یاد می آورم؛ مسجد که با پدرم می رفتم و ردیف قرآن در قفسه مرا به خود جلب می کرد، مدرسه که معلم به ما یاد می داد و خانه. وقتی که نقل مکان کردیم، اولین چیزی که به خانه جدید بردیم، قرآن بود. قرآن کریم پر از قصه است و با قاطعیت می توان گفت که خداوند، بزرگ ترین قصه گوی جهان است. شما چه نظری درباره قصه های قرآنی دارید؟ اصلاً قصه گویی را ما از قرآن یاد گرفتیم؛ مگر نه اینکه می گویند قرآن ...
با رئیسم عقد موقت کردم؛ مجرم نیستم
. *قبول داری رابطه داشتی؟ من زن صیغه ای او بودم. چون خانم همیشه خارج از کشور بود، مدیر شرکت هم به من پیشنهاد ازدواج داد. من سال ها تنها زندگی کرده بودم. صیغه او شدم و بعد هم مرد به من دل بست، بیشتر روزها را خانه ما بود. *هنوز هم صیغه هستید؟ نه جدا شدیم. همسرش که فهمید تهدید کرد که بچه ها را با خودش به خارج از کشور می برد، او هم کوتاه آمد و جدا شدیم. ...
زندگی سیاه زن 17 ساله؛ فرار از خانه و بارداری از ازدواج غیررسمی
...: در 7 سالگی وقتی به مدرسه رفتم، معلمان گفتند که ضریب هوشی این دختر پایین است چراکه من نام حیوانات را بلد نبودم اما وقتی آزمایش هوش از من گرفتند که دیگر دیر شده بود و من درس و مدرسه را رها کرده بودم. در همین شرایط بود که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و مادرم سرپرستی من و خواهرم را به عهده گرفت چراکه پدرم به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشت. خلاصه هنوز 11 سالگی را پشت سر نگذاشته بودم که روزی جوانی مرا ...
غافلگیری مرد جوان در عشق خیابانی! / حمیرا آبروی شوهرش را برد!
به گزارش زیرنویس، این ها بخشی از اظهارات جوان 25 ساله ای است که دردوراهی عشق و طلاق راهی مرکز انتظامی شده بود. او درباره ماجرای ازدواج خود درپی عشق خیابانی به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت:درکلاس دوم دبیرستان تحصیل می کردم که عاشق حمیرا شدم. او در دبیرستان دخترانه مقابل منزل [...]
غافلگیری مرد جوان در عشق خیابانی! / حمیرا آبروی شوهرش را برد!
به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات جوان 25 ساله ای است که دردوراهی عشق و طلاق راهی مرکز انتظامی شده بود. او درباره ماجرای ازدواج خود درپی عشق خیابانی به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت:درکلاس دوم دبیرستان تحصیل می کردم که عاشق حمیرا شدم. او در دبیرستان دخترانه مقابل منزل ما درس می خواند و من هر روز منتظر می ماندم تا او از مدرسه خارج شود. درآن سال ها من نوجوانی ورزشکار ...
گفت وگو با بانویی که در زندان صدام اسیر بود | گفتند شوهرت در اسید حل شد
در خانه جلساتی درباره حرکات انقلابی داشت، اما من از جزئیات محتوای این جلسات خبر نداشتم. خانه خودمان بغداد و خانه پدر و مادرم در نجف بود. من برای زایمان به نجف رفتم و تا بعد از آن، پیش خانواده ام ماندم. شوهرم هم در این مدت به ما سر می زد. پسرشان سه ماه و نیمه شده بود که تقوی به بغداد برگشت. خانه شان بزرگ و ویلایی بود. به همین دلیل، جاری اش که باردار بود و بچه کوچکی هم داشت، آنجا مانده بود تا کمک ...
دانلود قسمت ششم برنامه زندگی پس از زندگی شنبه 26 اسفند 1402 / مهمان برنامه فرهاد قائد فولادوند
دیدم می دونستم که الان می خوام کجا برم و چه کارهایی انجام داده بودم رو در این مسیر دیدم. یادم میاد یه آقایی میانسال نشسته بود کنار خیابون و می خواد از خیابون رد بشه در فیلم به من نشون دادن که تو کمکش کردی و ثوابی رو انجام دادم. صحنه ای که خیلی وحشت کردم دو نفر رو از پشت دیدم با هیکل های قوی و وحشناک ، شلوار و پیرهن نداشتن با موهای بلند که نفر دست چپ کارد بزرگ دستش بود و نفر دوم دستش ...
بازیگر سریال پدر سالار: قرار نبود بازیگر شوم
، پیاده روی، هواخوری و معاشرت به بوستان می آیند و این بخش از شهر مثل حیاط خانه آدم هاست. در واقع می شود این فرهنگسازی اتفاق بیفتد که مردم پارک را مثل خانه خودشان بدانند و در نگهداری و نظافت آن تلاش کنند. خودتان اهل رفتن به بوستان هستید؟ بله چون پیاده روی را دوست دارم در هر منطقه ای از تهران که زندگی کردم، همیشه سعی داشتم در بوستان های نزدیک خانه پیاده روی کنم. حالا ...
اینجا مردم سخت می خندند!
عرصه شدم و اولین باری که کارم دیده شد، 1394 بود. طی این مدت، هرکجا می رفتم، مرا نمی پذیرفتند و مسخره ام می کردند. با پشتکار دوازده ساله توانستم خودم را ثابت کنم و کارم برای اولین بار در تهران دیده شد؛ بعد به خندوانه و سپس به شبکه سه راه یافتم و از آن به بعد اعتبار کشوری کسب کردم. پس از این اعتبار کشوری در اصفهان نیز دیده شدم و پایم به شبکه اصفهان باز شد. دوره های آموزشی هم برگزار می کنید ...
روایتی از مقاومت و ایثار ستودنی مردم چادگان
برای خانه تکانی سال نو بود به همراه مادرش به شهادت رسید. خواهر شهیده محرابی که از جانبازان این حادثه است می گوید: من هم به همراه مادر و خواهرم در منزل بودم که ناگهان صدای مهیبی پیچید و وقتی به هوش آمدم در بیمارستان فریدن بستری بودم و با وجود جراحت در ناحیه چشم و صورت حتی حافظه خود را از دست داده بودم و چیزی به یاد نمی آوردم. وقتی بعد از چند روز مرا به بیمارستان چادگان آوردند هنوز آثار ...
بدانیدکه جبهه نعمت بزرگ،انسان ساز,مکتب عالیه است
جلوی خانواده شهدا مفقودین و اسرا سرم را بلند کنم خدایا تا به حال مرتکب گناهان زیادی شده ام خدایا اشتباه کردم و نفهمیدم جوان بودم و غرور داشتم خدایا هوای نفس بر من تسلط داشت و گناه کردم مرا ببخش خدایا خداوندا احساس میکنم اینبار عاشق شده باشم تا به حال شاید عاشق خوبی نبودم ولی خوب شدم خودت کمکم کن خدایا من عاشقم. من درونم شعله ور از عشق توست خدایا کمکم کن تا زنده هستم و در جبهه بمانم و به پشت ...