سایر منابع:
سایر خبرها
ها بودیم. آن جا بودیم که جنگ شد. * پس شروع جنگ را در پایگاه دزفول نبودید. بله. * چون آقای علیمرادی و (جلا) آرام روز اول جنگ آن جا بوده اند. نه. ما تهران بودیم. من و زعیم، مصطفی طباطبایی، افراسیاب قاسمی و ... حدود 30 نفر بودیم. * پس با این حساب در عملیات 140 فروندی نبوده اید. بله نبودم. جنگ که شروع شد مصطفی طباطبایی روز دوم رفت دزف ...
نگران بچه توی شکمم بودم. چشمش را می بست و بی امان می زد. دست و صورتم را سپر بلا می کردم تا به مسافرم آسیبی نرسد. حرصش را با زدن من خالی می کرد و دلش خنک می شد. می گفت: اگه مادر بودی، جلوش رو می گرفتی. از اولش معلوم بود ته این راهی که جلوی پای امیر گذاشتی چیه . تو فکر جنگ و جبهه رو انداختی تو مخ این بچه. تو بچه منو ازم گرفتی. تو... اگر جوابش را می دادم، اوضاع زندگی ام از این هم بدتر ...
آبدار سروده است: بگشاد صبح عید ز رخ چون نقاب را بنمود ساقی آن رخ چون آفتاب را اینک رسید وقت که مردان آب کار گردان کنند هر طرفی کار آب را ساقی، ازآن دو چشم که در بند خفتن است صد چشم بندی است که آموخت خواب را عید مبارک آمد و از بهر دوستان ساقی نکرد شیشه پر و زد گلاب را ... به این مضمون یابی زیرکانه حزین لاهیجی، شاعر سبک هندی دقت کنید که گفت: ...
را آزار می دهد، باز هم می توانید به آن شخص چیزی بگویید: من عاشق معاشرت با شما هستم و گاهی اوقات همدیگر را مسخره می کنید، اما موضوعات زیر احساسات من را جریحه دار می کند و این موارد خط قرمز من است. این ها را منظورم است: لباس، شوهر، بچه ها و غیره...” من نمیخوام چیزی در این باره از من پرسیده شود یا صحبتی بکنید. به پدر و مادرتان فرصت دهید تا به شما در مقابله با قلدری دیگران کمک کنند. اگر ...
ی آجرپزی تا کارگری همه را تجربه کرد تا لقمه نان حلالی در سفره ی همیشه خالی علی بگذارد. بی بی سکینه با تمام مشکلاتی که داشت، علی را با غیرت و مؤمن تربیت کرد. طوری که تنها پسرش در نوجوانی همراه انقلاب اسلامی و در دوران جنگ تحمیلی همرزم حاج قاسم سلیمانی بود. او سختی ها را به جان خرید و تنها پسرش را بزرگ کرد، داشت اوضاعشان رو براه می شد که تنها پسرش سال 1365 در عملیات کربلای 4 و در جزیره ام الرصاص ...
آنها بلند می شوم منبع: همسفر خورشید در باغ شهادت باز است آن روزگار اتاق بچه های سوره تنها محفل انس کسانی بود که هنر دیانت مدار را بر دئانت هنرمدار ترجیح می دادند. آن روز تازه خبر شهادت سفیر فرهنگ ولایت صادق گنجی را در روزنامه ها نوشته بودند. وارد اتاق که شدم بوی خوش عطر تی رز به مشامم رسید، فهمیدم که سید آنجاست. مقابل پنجره ساکت و منتظر ایستاده بود. جلو رفتم. دانه ...
یا این آقا راست می گوید. به احترام پدرم دو جور خورشت گذاشته بود. از پدرم پرسیدم: چرا ؟ گفت: اگر اینها راست می گویند، ما به بچه هایمان ظلم کرده ایم و جواب خدا را چه بدهیم ؟ من و پدرم در قم تنها بودیم و آقا طاها که آن موقع بچه بود، با مادر دومم آمده بودند قم. برای شام ماست چکیده داشتیم. پدرم کمی خاکه تند می ریخت روی ماست و با نان می خوردیم. یک فروشنده تسبیح آمده بود حساب سالش را بپردازد ...
عدم مقابله با چنین اراجیفی که ریشه ی باورهای ایمانی مردم را نشانه رفته و بی اعتنایی به انحرافات سیستماتیک از سوی تریبون داران حکومتی که هرروزه تشت رسواییِ یکی شان از بالای بام افتاده و صدای آن، چون صورِ اسرافیل حتی به گوش اموات و رفتگان هم می رسد، می تواند همین ایمانِ کم رنگ و لرزان را نیز از مؤمنان حقیقی بگیرد. خدایا، کاری کن که تا پایان عمرم بر دین و خدا و پیامبرِ این قوم که تو را و دین و پیامبرت را چنین تندخو، نامهربان و خشمگین می نمایانند، کافر شوم و کافر بمانم. آمین ... * سوره آل عمران، آیه 159 ...
شما را می شنود زیرا خدا شنوای بیناست (1) الَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِنْکُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِی وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنْکَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ﴿2﴾ از میان شما کسانی که زنانشان را ظهار می کنند [و می گویند پشت تو چون پشت مادر من است] آنان مادرانشان نیستند مادران ...