سایر منابع:
سایر خبرها
ایستاده در غبار) گیر کنی و آقای حجازی فر هی بخواد بخوابه چطوری بیدار نگهش می داری؟ - می شینم رو سینه شو سعی می کنم شبیه بهترین سکانسایی که در زندگیم دیدم بزنم تو گوشش (خنده) هی بهش می گم: هادی نخواب، نه، نه تو باید بیدار بمونی... و همش حس کنم یه نفر داره از یه زاویه ای منو نگاه می کنه! حالا اگه دوتایی بیفتین تو یه جزیره ای و خیلی طولانی گرسنه بمونین... شما اونو می خورین یا اون شما ...
دومی یک روز .. دست شیطان ز پشت خواهد بست .. بگذریم از حوادث کوچه .. بگذریم از جفای نامردان .. بعد احراق باب در کوچه .. گریه میکرد گوشه ای شیطان .. " نَزِلونٰا عَنِ الرُبوبیه ".. گاه و بیگاه یا علی ع مددی .. چون تو مستغرقی به ذات خدا .. حَسبُنااللّه.. یا علی ع مددی .. این همه گفته ام ولی ...
. می شنوم، چرا فریاد می زنید. لیکن برهمن دروغ می گفت و حرف های آنان را نمی شنید زیرا کر بود. او به گفته ی خود چنین افزود: - می دانم چه می خواهید بگویید. می دانم که شما را زنم سر راه من فرستاده است تا به خانه ام بازگردانید، اما رنج شما بیهوده است زیرا من به خانه و پیش زنم برنمی گردم، شما زن مرا نمی شناسید. او زن نیست، بلاست، جادوگر و عفریتی واقعی است. شیطان هم در بدجنسی به گرد پای او نمی ...