سایر منابع:
سایر خبرها
به گزارش بی باک نیوز؛ این خدمت تازه قاچاقچیان و متخلفان است که فاصله مردم با محصولات دخانی و ملزوماتش را آن قدر کم کرده اند که مغازه سیگارفروشی و فروشنده های پیپ و فندک و ده ها خرت و پرت دیگر را آورده اند بیخ گوش ما، توی گوشی های تلفن همراه و در کانال های رنگارنگ شبکه های اجتماعی که بی مرز، آدم ها را مسخ و دنباله رو می کنند. حالا به لطف این خدمت آسیب رسان، مشتریان محصولات دخانی شده اند ...
، 180 درجه ای روی پاشنه می چرخد و با همان دست، به کوه هایی که حالا درست مقابلش قرار گرفته اند اشاره می کند. – باورتان می شود؟ 100، 110 سال پیش از آن طرف کره زمین با آن سختی و مشقت بیایند و آن همه وسائل و تجهیزات را بار کشتی و لنج و بلم و قاطر کنند تا به اینجا برسند؛ هفته ها و شاید هم ماه ها در سفر بودند؛ سر قافله شان هم ویلیام بود؛ آمد همینجا در دره خزینه (درب خزینه) پیاده شد؛ آن موقع حتی ...
.... واکنش بچه ها چه بود؟ لبخند تلخی بر لبانش نشست حقیقتاً اوایل به محمدرضا، پسر بزرگم خیلی سخت گذشت. او تازه وارد نوجوانی شده بود . آن وقت ها خانه ها حمام نداشت و او پدرش را به حمام عمومی می برد ومجبور بود قضاوت مردم را تحمل کند . * تحمل برخی نگاه ها سخت بود رو به محمد رضا که حالا خود صاحب فرزند است کردم و پرسیدم شما خانواده ثروتمندی نبودید و این طورکه مادرتان گفتند ...
... قبل از رسیدن به بهداری، گواهینامه ی شهادتش به امضا می رسد و این بار، این چشمان رحمان است که برای همیشه بسته می شود. وقتی همرزمانش این را برایم تعریف کردند، من تا چند روز پس از شهادت رحمان آب نمی خوردم و می گفتم: پسرم تشنه شهید شده، آب از گلویم پایین نمی رود. شبی رحمان به خوابم آمد، درحالی که لبخند به لب داشت گفت: (مادر جان! به زهرا قسم می خورم که من قبل از شهادتم آب خوردم. همان زهرایی که برای آن مجروح آب آورده بود... همان چادر سیاهی که دنبالش می گشتم... همان زهرایی که شوق گرفتن آب از دستانش را داشتم... به زهرا قسم که من سیراب شدم...) انتهای پیام/ 161 ...
دوستش دارد و گاهی با آن خلوت میکند و بلند بلند حرف میزند. بله عزیزان، حدستان درست است. این ها علایم همان سندروم شایعِ “رد دادگی” است. مهسا جان به جای تشویق مردم به این کار ها، به فکر درمان باش! هستی خانم عکس آسانسوری از شما کم ندیده ایم. حالا این یک بار درب آسانسور به موقع باز شده، الکی داستان نباف. این روز ها همه جا حرف از شنا و مایکل فلپس است و این “جَو” طوری فراگیر و اپیدمی ...
میاد چون خاک نرمه سبد ول می شه. اولا که گل های به این کوچکی نمای زشتی داره. چند بار تا حالا این سبد ریخته. میان عکس می گیرن اما باز هم هیچ کاری نمی کنن. 30 سال است در این محل زندگی می کند. تا وقتی راه آهن بود، مردمی را دیده که زیر قطار رفته اند و حالا مردمی که نمی دانند از کجای این میدان باید بگذرند و بروند آن طرف خیابان: اصلا شب که می شه تاریکی ظلماته. خودم یک چراغ گذاشتم این جا که روشن ...
اژیه ای به سرعت به طرف تریبون آزاد اصفهان شرق آمد و اظهار کرد: من به آسانی نحوه روسری بستن و همچنین انتخاب رنگ روسری را به خوبی از خواهرانی که در غرفه عکاسی بودند، آموزش دیدم و خوشحالم که دختری محجبه هستم. این دختر شرق اصفهانی افزود: همه دوستانم بعد از اینکه این غرفه را دیدند، تبلیغ این غرفه را می کردند و من هر روز برای بازدید از این غرفه به نمایشگاه لاله های شرق می آیم زیرا نوع حرکت ...