سایر خبرها
کنایه آیت الله هاشمی به صداوسیما؛ شاید اولویت های رسانه ی ملی تغییر کرده!+تصاویر
آفتاب نیوز : سرویس سیاسی- رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با یادآوری آیه کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (سوره بقره آیه 216) به نکات تفسیری این آیه و تشریح کاربردی آن در تاریخ معاصر آن پرداخت و گفت: اگر چه آن سال ها شنیدن شکنجه های جسمی و روحی جوانان ایران در زندان های عراق برای خا ...
بازی دو سر باخت همخانه ها؛ نه ازدواج نه سفید
مجبور نیستم میلیون ها تومان خرج هزینه زندگی و جهیزیه بدهم و تازه زندگی را آغاز کنم که انتهایش طلاق است بلکه به جای آن خیلی راحت و آسوده باکسی که دوستش دارم زیر یک سقف زندگی می کنم هر وقت هم دلم نخواست می گویم خداحافظ. این ها حرف های دانشجویی است که با هم خانه اش حاضرشده به سؤالات خبرنگار مهر پاسخ دهد، اما این حاضر شدن به شرط محفوظ ماندن نام و نشانش بوده است، یعنی به قول خودش باید همه ...
از ماجرای تغییر سرود ایران تا خاطرات جالبی از رهبر انقلاب، موسوی و خاتمی/اظهارات علم الهدی خلاف نظر ...
اولین کاری که کردم این بود که قفل آورده و در خانه را قفل کرده است. البته شرایط مکانی خانه ما هم خاص بود. بعد از خانه ما دیگر بیابان بود و دیوار خانه ما طوری بود که اگر دزدی می خواست وارد شود، به راحتی می توانست از بالای دیوار بیاید. حجتی کرمانی ادامه می دهد: خانمم گفته بود که آقای حجتی به من چیزی نگفته و من اجازه ندارم با شما بیایم. آنها با خودشان صحبت می کردند که چه بکنند و خانمم می ...
ماجرای پسری که سر قرار با دختر مورد علاقه اش ساعت ها با کمربند کتک خورد!
فایده بود. او آنقدر کتکم زد که از هوش رفتم و زمانی که چشم هایم را باز کردم خودم را روی تخت بیمارستان دیدم. پدر لادن در جریان شکنجه از من عکاسی و فیلمبرداری نیز کرد. او قبل از آنکه بی هوش شوم از من اقرار نامه ای هم گرفت تا هرگز با دخترش ارتباط نداشته باشم. باتوجه به شکایت پسر نوجوان و با دستور بازپرس، تحقیقات کارآگاهان در این باره آغاز و در ادامه نیز پدر لادن بازداشت شد. مرد 45 ساله ...
گزارشی از تحولات منتهی به 28 مرداد؛ ماجرای اولین فرار شاه + تصاویر
و قهرمانانه بروید. حرف اینجانب را درخصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندم نشنیدید مرا لکه حیض کردید خانه ام را سنگ باران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد بستید حالا نه مجلسی هست و نه تکیه گاهی برای این ملت گذاشته اید. زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل کنترل نگه داشته بودم با لطایف الحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بود درصدد به اصطلاح کودتا است ...
پسر جوان با یک پیامک از آزار و اذیت در حمام نجات داد!
به گزارش " جوان ایرانی "، مأموران پس از مدتی انتظار، متوجه دروغگویی صاحبخانه شدند و در حمام را باز کردند، زمانیکه در حمام باز شد، آنها شهرام را در حالیکه پسر جوان را با چاقو مورد تهدید قرار داده بود، بازداشت کردند. پویا ؛ ششمین روز از تیر سال جاری پسر هفده ساله ای با پیامک از دوستانش درخواست کمک و اعلام کرد یک شرور به نام شهرام در خانه اش واقع در شرق تهران قصد دارد وی را مورد آزار و ...
سرقت به خاطر کلش آف کلنز
به گزارش آی سبک ، هفته گذشته زنی با حضور در پلیس فتای شهرستان سبزوار از سرقت سه میلیون تومان از حساب بانکی اش خبرداد و گفت: من و شوهرم با کارگری هزینه زندگی خود و دو فرزندمان را تامین می کنیم. سه میلیون تومان پس اندازم را به حسابم واریز کرده بودم تا همراه پول ودیعه خانه، به صاحبخانه بپردازم. اما چند روز پیش هنگام بررسی موجودی حسابم، متوجه شدم حسابم خالی شده است. همزمان با تشکیل پرونده ...
دستگیری شرور شیطان صفت هنگام آزار و اذیت یک پسر در حمام
. ماموران که با حرفهای مرد صاحبخانه مرموز بودن برای بررسی و تحقیقات بیشتر وارد خانه شدند ابتدا هیچ اثری از رضا و پسر ربوده شده به دست نیامد تا اینکه یکی از ماموران احساس کرد که داخل حمام کسی پنهان شده و زمانیکه قصد داشت در حمام را باز کند مرد صاحبخانه ادعا کرد که دختر مورد علاقه اش در حمام است. ماموران در این لحظه منتظر ماندند تا دختر جوان از حمام بیرون بیاید اما هر چه زمان می ...
سودای کار در تهران با کشف جسد پسر نوجوان پایان یافت
نوجوان از شهرستان به تهران آمده و جسد یاشار را شناسایی کردند. با دستور بازپرس سهرابی پروندهمرگ مشکوک یاشار به شعبه سوم دادسرای امور جنایی ارسال شد. این مرد زمانیکه صبح امروز در برابر بازپرس منافی آذر قرار گرفت اعلام کرد پسر جوان در خانه من مهمان بود و دو روزی نیز در زیر زمین خانه ام اقامت داشت تا اینکه صبح یک روز دیدم او مرده است. برای اینکه ترسیده بودم جسدش را در حاشیه جاده جاجرود انداختم. این متهم برای تکمیل شدن تحقیقات در خصوص علت مرگ پسر نوجوان،در اختیار ماموران اداره دهم آگاهی قرار گرفت. انتهای پیام/ ...
داستان های شگفت از بزرگان درباره احترام به مادر
...: خوش به حالت که پدر داری! قبل از این که بروی، قصه من و پدرم را بشنو. حدوداً ده ساله بودم و در نجف بودیم که مادرم گفت: وقت نهار است، به طبقه ی بالا برو و پدرت را صدا کن. دیدم پدرم روی کتابه ا خوابش برده است، بین دو معادله مانده بودم، اگر امر مادر را اطاعت کنم و پدرم را از خواب شیرین بیدار کنم، پدرم ناراحت می شود، با خود گفتم کاری کنم که اگر پدرم بیدار شد، ناراحت نشود. خم شدم و کف پای پدرم را ...
شأن آزادگان مهجور مانده است/خاطرات شنیدنی آزاده خدابنده ای+تصاویر
بردند و من را هم داخل اتاق بزرگی کردند به گونه ای که پس از وارد شدنم به آنجا همه افرادی که انجا بودن به طرف من دویدند و همه آنها لباس زرد پوشیده بودند و من یک لحظه فکر کردم آنجا دیوانه خانه است ولی بعد از حرف زدن یکی از آنها که به فارسی گفت از کجا می آیی فهمیدم که آنها اسرای ایرانی هستند و بسیار خوشحال شدم. وی افزود: اسارت هم سختی های خودش را داشت و به عنان نمونه درآسایشگاه اسرا دستشویی ...
از شکنجه ساواک تا پذیرایی با کابل برق/ سرباز روح الله برای امام خامنه ای هم جان می دهد
...، اسرا بر سر و سینه بزنند و فضای اردوگاه ما تا مدت ها در غم از دست دادن بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران عزادار بود. همه ما سرباز امام خمینی(ره) بودیم و با شنیدن خبر درگذشتشان، به یکباره یتیم شدیم. *جوان 23 ساله خانواده قادری آزاد شد دیروز 16 ساله بودم و اسیر دست عراقی شدم و امروز 26 مرداد 96، پس از هفت سال فراق از کشور، به خانه بازگشتم و جوان 23 ساله پدر و مادر بودم ...
شکنجه پسر نوجوان پس از آشنایی تلگرام با دختر 14ساله
دقایقی بعد در بیمارستان به هوش آمد. وقتی پزشک بیمارستان پسرم را معاینه کرد، تمام بدنش کبود بود که معلوم بود به طرز هولناکی شکنجه شده است. هر چقدر اصرار کردم شهرام از ترس چیزی به من نگفت تا اینکه به خانه آمدیم و با اصرار من گفت که پدر دختر مورد علاقه اش که مرد 40 ساله ای به نام اردشیر است او را با زور ربوده و در خانه اش به شدت کتک زده است. پسر نوجوان هم گفت: مدتی قبل از طریق تلگرام با ...
روایت مادرانه از 3 شهید و 2 جانباز بروجردی
خانه که می آمد به امید اینکه سید علی برگشته است با اشتیاق از خواب بلند می شدم و همسرم وقتی این حالت مرا می دید شروع می کرد به گریه کردن. انگار که گوشه قلبش هنوز هم منتظر آمدن سید علی باشد از نذرونیازهایش برای پیدا شدن فرزند دردانه اش می گوید: برای سید علی خیلی اذیت شدم هم من هم پدرش 9 سال منتظر آمدنش بودیم و دعا و نذرونیاز می کردیم که برگردد تا اینکه عاقبت یک پلاک و چندپاره استخوانش را ...
حکم مجازات مادری که دو کودکش را کشت
.... آن روز شوهرم خانه نبود. وقتی آمد گفت می خواهد با پسرمان بازی کند. همان لحظه عذاب وجدان گرفتم و با 20 قرص خودکشی کردم که شوهرم مرا به بیمارستان برد. او وقتی پسرمان را دید فکر کرد خفه شده برای همین آن زمان کسی متوجه قتل نشد. متهم درباره قتل نوزاد دو ماهه اش نیز گفت: پسرم را به حمام برده بودم، وقتی بیرون آمدیم تلویزیون را روشن کردم اما ناگهان به خاطر مصرف شیشه دچار توهم شدم و او را به زمین کوبیدم. من اصلا نمی خواستم بچه هایم را بکشم. مصرف شیشه باعث این اتفاقات شد. روزنامه اعتماد 110 ...
اخبار حوادث
خوابیدند با یک چاقو آشپزخانه چند ضربه به آنها زدم. بعد از اینکه از مرگ آنها مطمئن شدم با کراجعه به کلانتری قصد داشتم با صحنه سازی خودم را بی گناه نشان دهم. اما ماموران وقتی به خانه آمدند من را دستگیر کردند. فرمانده انتظامی بوشهر با اعلام این خبر گفت: تحقیقات از پسر جوان برای مشخص شدن انگیزه اصلی قتل ادامه دارد. مرگ دلخراش دختر 14 ساله با اسید یک دختر هندی 14 ساله بعد از ...
تحلیل مبانی وزمینه های یادداشت رهبرانقلاب برکتاب - تن تن و سندباد -
عبدالمطّلب می گفت نه، جای او همان جاست و باید آنجا بنشیند. آن وقت خودش کنار می نشست و این کودک عزیز و شریف و گرامی را در آن محل نگاه می داشت. هشت ساله بود که عبدالمطّلب هم از دنیا رفت. روایت دارد که دم مرگ، عبدالمطّلب از ابی طالب پسر بسیار شریف و بزرگوار خودش بیعت گرفت و گفت که این کودک را به تو می سپارم؛ باید مثل من از او حمایت کنی. ابوطالب هم قبول کرد و او را به خانه ی خودش برد و مثل جان گرامی او ...
3ساعت شکنجه؛ پایان دوستی تلگرامی دختر و پسر نوجوان
بیهوش شده و روی بدنش آثار کبودی و خون وجود داشت. بلافاصله پسرم را به بیمارستان رساندیم. بعد از اقدامات درمانی وقتی حال پسرم کمی بهتر شد، از او در این باره سوال کردم، ولی سعی داشت موضوعی را از من پنهان کند تا این که درنهایت راز یک آدم ربایی را فاش کرد. او گفت که از طریق تلگرام با دختری نوجوان آشنا شده و وقتی سر قرار رفته به جای آن دختر، پدرش او را ربوده و شکنجه داده است. در ادامه پسر نوجوان ...
پدر مونا لباس هایم را کَند و 3 ساعت شکنجه ام داد/ این پسر زیر شکنجه ها پدر دوست دخترش سکته قلبی کرد+عکس
از من خواست به دیدنش بروم پذیرفتم. پسر نوجوان ادامه داد: وقتی جلوی در ساختمان ایستاده بودم پدر مونا با چهره ای برافروخته به سراغم آمد و بدون هیچ حرفی یقه ام را گرفت و با کتک کاری مرا داخل خانه اش کشاند. اجازه حرف زدن نداشتم و فقط کتکم می زد تا اینکه جلوی چشمان مونا لباس هایم را از تنم در آورد و با کمربند به جانم افتاد. هرچه التماس می کردم بی فایده بود و پس از 3 ساعت شکنجه و کتک ...
3 ساعت شکنجه پایان دوستی تلگرامی با دختر نوجوان
یکدیگر درخصوص افرادی که عضو گروه بودند صحبت کردیم و پس از آن او خیلی زود راهی خانه اش شد. وی ادامه داد: فردای آن روزمژگان با من تماس گرفت و اصرار داشت که مرا ببیند. محل دومین قرارمان در نزدیکی خانه آنها بود. من هم از همه جا بی خبر در محل قرار حاضر شدم اما درآنجا به جای مژگان با مردی روبه رو شدم که بعدها فهمیدم پدر مژگان است. او با زور و کشان کشان مرا به سمت ساختمانی مسکونی برد. هرچه فریاد ...
دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار در میهمانی های اعیانی
و گاهی وقت ها به شیوه خیاط های قدیمی، برایم لباس می دوخت و گرنه که واویلا!!... کیف و کفش و مانتو را هم از " نازنین " دختر آقای سماواتی که تاجر فرش بود و در مجتمعی که پدرم سرایدار آنجا بود، زندگی می کرد، با کلی خواهش گرفتم. همه بدبختی های من از آنجا شروع شد که "مهسا"ٰ، یکی از هم دانشکده ای هایم مرا به جشن تولدش دعوت کرد. همانجا بود که با " سامان " آشنا شدم. سامان پسر خوبی بود و دوست ...
بعثی ها اسیر ما بودند
، یک نفر دیگر هم همراهم بود. وارد اردوگاه شدیم و نمی دانستیم چه چیزی در انتظار ماست. همین که پا به حیاط موصل گذاشتیم، مردی چاقو به دست به سمت ما آمد و به زبان عربی تهدیدمان کرد. اول فکر می کردم با هر دوی ماست اما وقتی چاقویش را روی گردنم گذاشت، متوجه شدم مخاطبش من هستم نه نفر کنار دستی ام. شوکه بودم و قدرت هیچ کاری را نداشتم. فقط یک لحظه زیر لب گفتم: یا جدا خودت به دادم برس . نمی دانم ...
کارآفرینی حد و مرزی ندارد
دارد به نام مادربزگ که از کرایه اتاق های خانه اش و دوختن دکمه های پیراهن خیاط خانه ها، هزینه های زندگی دختر و نوه هایش را می دهد. مادربزرگ سواد قرآنی هم دارد و با تدریس قرآن درآمدی اندک نصیب خانواده می کند و این روند تا 6 سالگی حسن ادامه می یابد. مغازه به جای مدرسه حالا قهرمان قصه ما 6 ساله شده است و باید به مدرسه برود. پدرم حاضر نشد هزینه های تحصیلم را بدهد و از این جا بود ...
- عباس شیرخدا - ، نماد زنده ورزش زورخانه ای
/ او خدایی باشد از جنس بشر... ببینید! وقتی پدر آدم ورزشکار باشد و میل و کباده بگیرد، فرزندش هم این گونه می شود. وزن میلی که در خانه دارید چقدر است؟ در خانه سه رقم میل دارم؛ سبک، متوسط و سنگین. هر سه را صبح ها می گیرم. صبح چه ساعتی بیدار می شوید؟ آن موقع که رادیو برنامه زنده داشتم، پنج بیدار می شدم و شش برنامه اجرا می کردم. الان هر روز یک ربع به پنج ...
گل ها و گِلَِه ها
بوی مطبوع رزهای سرخ، سفید و آبی همراه با سرسبزی کوزه های کوچک و بزرگ دشتی از گل را به تماشا می گذارد. چشمت که به کوزه های آویزان سقف مغازه که می افتد، دلت لک می زند برای دیدن این همه زیبایی. به یاد آپارتمان تک نفس خانه ات می افتی که در آن نه گلی داری و نه گلدانی. کف مغازه خیس است و جوانی مشغول تی کشیدن. سرما در تمام وجودت رخنه می کند. صدای مرد جوان بلند می شود. حاج آقا، خانم آمدند. مردم میانسالی ...
استاد سرقت پراید برای هفدهمین بار دستگیر شد
شدم و به خاطر تامین مخارجم و تهیه پول مواد مخدر دست به سرقت زدم، این بار نیز در خانه یکی از دوستانم در حال استعمال مواد مخدر بودم که دستگیر شدم، من با یاسر و زیبا دوست بودم، در یکی از سرقتها با آنها به کیانشهر رفتیم و در آنجا یک دستگاه موتورسیکلت آپاچی را سرقت کردم. وی که به سعید سیاه شهرت دارد در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: بارها پراید سرقت کرده ام، عمده سرقتها را نیز در یافت آباد ...
با حبیب رفتم... بدون حبیب بازگشتم/ سه ماه در سلول انفرادی
اوایل فکر می کردیم این تحرکات فقط در مرز است و همان جا تمام می شود، اما عراقی ها هر روز در حال پیشروی بودند. هرگاه به پشت بام می رفتیم، عراقی ها را می دیدیم. تعداد زیادی از همسایه ها شهر را ترک کرده بودند و به روستاها و شهرهای اطراف رفته بودند. پدرم اجازه نمی داد ما شهر را ترک کنیم و می گفت عراقی ها چند روز بعد عقب نشینی می کنند و به شهر وارد نمی شود. برادرم و حبیب هرگاه از خط مقدم برمی گشتند، می گفتند شما نمی دانید آن جا چه خبر است توپ و تانک عراقی ها مثل مور و ملخ در مرز پراکنده است و شما نمی توانید این جا بمانید. ...
بیوگرافی شاهرخ خان پادشاه سینمای هند
...> زندگی حرفه ای شاهرخ خان شاهرخ که در تلویزیون به موفقیت دست یافته بود در سال 91 با یکی از دوستانش وارد بمبئی می شود و مورد توجه هما مالینی ستاره زن آن زمان روزگار قرار می گیرد هیما می خواهد تا او بازیگر اولین فیلمی باشد که کارگردانی می کند. 12 سال بعد پس از آن فیلم شاهرخ خان به سوپراستار سینمای هند بدل می شود. نام این فیلم “دل آشناهه”بود. در 25 اکتبر 1991 با گوری خان ازدواج می کند. در ...
امام(ع):من قیس را بهتر می شناسم، او خیانت نکرده و طبق صلاحدید خویش کاری را انجام داده است/ معاویه در ...
راهنمایی کنم؟ گفتم: آری، پیامبر (ص) فرمود: فراوان بگو: لا حول و لا قوة الا بالله. [13] وی در سقیفه بنی ساعده حضور داشت. اما در دوره خلفای سه گانه در امور دخالت نمی کرد و اطلاعات چندانی از وی در این دوره در دست نیست. در برخی منابع گزارش هایی از برخورد تند وی با خلیفه اول[14] و دوم نقل شده است. به عنوان نمونه گفته شده است در سقیفه بنی ساعده هنگامی که بشیر بن سعد به عنوان بزرگ قبیله اوس با ...
دو شکایت عجیب از یاکوزای ایرانی
جنایی گفت: سهراب وهمدستانش مرا ربوده و پس از سرقت دستبند، ساعت و انگشتر طلایم متواری شدند. حالاهم از او به اتهام آدم ربایی و سرقت شکایت دارم. سهراب که چند روز قبل در اداره آگاهی تهران به بازسازی صحنه قتل میلاد پرداخته بود، دیروز برای تحقیقات تکمیلی به دادسرای جنایی انتقال یافت. وی درباره شکایت های مطرح شده جدید به بازپرس مرشد لو گفت: اظهارات آنها را قبول ندارم، اگر هم راست می گویند مدرک ارائه کنند. درصورت اثبات ادعاهایشان حاضرم سه برابر مبالغ ادعا شده بپردازم! منبع: روزنامه ایران ----------------------------------------------------------------------------- ...