سایر منابع:
سایر خبرها
تعرض یک مرد افغان به زن ایرانی
ساختمانی نزدیک خانه ما کار می کردند. یک بار هم از ما چایی خواستند که برای شان بردیم. با ثبت شکایت زن جوان، به سرعت تیمی از کارآگاهان به محل اعزام شدند و مرد متعرض را دستگیر کردند. او در بازجویی ها به تعرض اعتراف کرد تا به این ترتیب پرونده اش برای رسیدگی در اختیار شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده قرار گیرد. متهم اما در جلسه رسیدگی به پرونده منکر اتهام خود شد و گفت ...
دیسکوی زنانه در تهران! + عکس
واقعا حضور در فضایی که تجربه کرده بودم باعث ایجاد احساس امنیت و آرامش می شد؟ تا چند روز بعد از میهمانی با دوستانم در این باره گپ می زدم. خیلی از آن ها تا بحال درباره ی این میهمانی ها چیزی نشنیده بودند و از من کمک می خواستند تا آدرس و نحوه ی رزرو را به آن ها یاد دهم. پرسش اصلی شان هم این بود که باید در این گونه مراسم چه بپوشند!؟ تعداد دیگری از دوستانم هم معتقد بودند که این میهمانی ها ...
کشف جسد دختری در شور قلعه ماهدشت/ راز درخواست غیر اخلاقی در یک آپارتمان
ملاقات هایمان متوجه شدم او معتاد به شیشه است. من مهندسی ورشکسته هستم و مدتی بود از همسرم جدا شده بودم. ما به هم علاقه مند شده و می خواستیم بعد از ترک اعتیاد او با هم ازدواج کنیم اما او همچنان مواد مصرف می کرد. روز حادثه او به خانه ام آمد. حالش بد بودو خواست برایش مواد بخرم. مواد را خریدم و برگشتم اما آن را به دختر جوان که در حال خماری بدو بیراه می گفت، ندادم و او را به خانه اش بردم. وی ...
دزد 16ساله سرکرده باند سرقت بود
پسر 16ساله سرکرده باند سارقانی بود که دست به موبایل قاپی در خیابان های پایتخت می زدند. به گزارش همشهری، اعضای این گروه، تیرماه امسال با شکایت دختری دانشجو تحت تعقیب قرار گرفتند. ماجرا از این قرار بود که دختر جوان در حال صحبت با موبایل گران قیمتش بود که 2 جوان موتور سوار به سمت او رفتند و با قاپیدن موبایلش فرار کردند. مأموران در تحقیقات میدانی متوجه شدند یکی از تعمیرگاه های آن حوالی ...
اینجا عشق به عباس میرزا موج می زند!
.... فکر می کنم در آن روز سخت سرجوخه ملک محمدی ، سید محمد راثی هاشمی و عبدالله شهریاری چند ساله بوده اند؛ هجده یا بیست؟ اگر زنده می ماندند حالا چند سال داشتند؛ نود و پنج؟ اما مگر زنده نیستند؟ از راننده جوان می پرسم جزیره 130 ارس یا همان جزیره کثیری را می شناسد یا نه؟ اطلاعی ندارد. ماجرای ستوان یکم کثیری، افسر تبریزی را تعریف می کنم. داستان روزی که هیأت شوروی و ایران، برای ...
حادثه، اتفاق و رویداد، در داستان های پل استر
شده بودم. رابطه میان شانس و قسمت را استر در رمان موسیقی شانس به خوبی نشان می دهد. جیم ناش یکی از دو شخصیت رمان ناگهان درمی یابد صاحب ارثیه کلان از پدر متوفی خود شده است. پدری که جیم ناش تصوری از او ندارد، چون آخرین بار سی سال قبل او را دیده است، زمانی که دو سالش بود. پس از آن ارثیه ناش در مسیر سلسله حوادث و رویدادهایی قرار می گیرد که از حیطه اختیارش خارج است. به تدریج ناش درمی یابد که ...
ملاقات با شیطان
در انتهای یک اتاق تاریک نشسته بود و چراغ سبز رنگی از سقف اتاقش آویزان بود. از حضور در چنین مکانی وحشت کرده بودم و می خواستم برگردم اما فکرکردن به این که همه مشکلاتم به کمک مرد رمال رفع می شود باعث شد آن وضعیت را تحمل کنم. با خودم گفتم چند دقیقه زیر زمین ترسناک را تحمل می کنم اما در عوض به همه آرزوهایم می رسم. چند دقیقه ای طول کشید تا سفره دلم را برای او باز و همه خواسته هایم ...
فرجام دوستی خیابانی
اعتمادم را به خودش جلب کند. این مقدمه آشنایی ما بود و در ادامه رابطه من و شایان صمیمی تر شد. شایان گفت به زودی به خواستگاری ام می آید و تمام تلاشش را برای خوشبختی ام انجام می دهد. این حرف ها باعث شد به او اعتماد کنم و یک لحظه هم به او شک نکنم.یک روز که برای دیدن شایان به همان پارک رفته بودم گوشی تلفن همراهم را به بهانه نصب نرم افزار گرفت اما چند لحظه بعد فهمیدم تصاویر خصوصی ام را ...
حمله وحشیانه دزدان در شهر زیبا/ تصویر دلخراش از مردی که قرار بود بمیرد
همدستانش را داشت دستگیر کنیم. طعمه دزدان پس از چند روز درمان در بیمارستان با هزینه 10 میلیون تومانی مرخص شد و برای افشاگری راز این زورگیری خشن پای در پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران گذاشت. وی که از ناحیه سر و صورت و سینه هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود به ماموران گفت: وقتی خودرو را در کوچه خلوت پارک کردیم از خودرو پیاده شدم و برادرم به دنبال پسرش رفت. طعمه زورگیران ادامه داد: در کنار ...
مریلا زارعی: سینما به من زندگی کردن آموخت
حضور دیالوگی و فیزیکی زیادی نداشت اما برای من مهم نبود. همچنان متکی بودم به همان نشانه در رؤیا. آقای فرهادی حتی پرسیدند مثلا نمی خواهی نقش دیگری را بازی کنی مثل سپیده؟ (همان نقشی که گلشیفته بازی کرد) گفتم نه. اگر شما تشخیص دادید که این نقش مال من است، پس همین را باید بازی کنم. خوب فهمیدم که انگیزه من آن قدر بالا بود که آقای فرهادی را هم مجاب کرد. بعد چند تا عکس انداختیم و قرار شد با من تماس گرفته ...
اعتراف رییس کوچولوی باند 18 ساله ها
سرقت ها حرف می زدیم و پس از آزادی با سناریویی که طراحی کرده بودم باند سرقتی را تشکیل دادم. وی افزود: با دوستانم یک باند 4 نفره تشکیل دادیم و سوار بر موتور اقدام به گوشی قاپی می کردیم و اصلا فکر نمی کردم انقدر زود دستگیر شوم. کارآگاهان در گام بعدی با اعترافات رییس این باند سرقت موفق به شناسایی 3 متهم دیگر این پرونده شدند و خیلی زود 3 جوان گوشی قاپ که 18 سال دارند دستگیر شدند. بنا به این گزارش، رییس باند به خاطر سن نوجوانی به کانون اصلاح تربیت منتقل شد و 3 متهم دیگر پس از افشاگری از سرقت هایشان به دستور بازپرس علی وسیله ایردموسی روانه زندان شدند. ...
آزار و اذیت دختر به بهانه بازی پلی استیشن در تهران
رفت و این نامرد پس از اینکه با دخترم در خیابان قرار گذاشت، او را با تهدید اسلحه به منزلش برد و دخترم را مورد آزار و اذیت قرار داد. دختر هجده ساله نیز درباره اتفاقات روز حادثه به بازپرس امور جنایی تهران گفت: آن روز این مرد با من تماس گرفت و گفت می خواهد مرا ببیند، من نیز سر قرار با وی رفتم و پس از اینکه سوار بر خودرویش شدم، با تهدید اسلحه و زور من را به خانه خود برد؛ زمانیکه به خانه اش ...
نقشه شوم پلیس قلابی برای دختر 18ساله
جازده است. وی دیروز در دادسرای جنایی تهران به قاضی ایلخانی گفت: اینکه خودم را پلیس جا زدم و دروغ گفتم را قبول دارم، چون از بچگی آرزو داشتم روزی پلیس شوم اما هرگز اتهام تجاوز و آدم ربایی را قبول ندارم. وی ادامه داد: من با مادر و دختر رابطه دوستانه داشتم و نمی دانم چرا از من شکایت کرده اند تا آبرویم را ببرند. در این مدت هم هیچ مشکل و اختلافی نداشتیم و سعی کردم هرچه می خواستند برایشان فراهم کنم. هم اکنون متهم با قرار قانونی در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفته است و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. ...
ادامه زورگیری های خشن باند لانتوری
برادرم و دخترش بودم که دو موتورسیکلت با چهار سرنشین کنارم توقف کردند. ابتدا فکر کردم آنها دنبال آدرسی هستند که ناگهان دو ترک نشین موتورسیکلت ها که مسلح به قمه، چاقو و پنجه بوکس بودند به طرف من حمله کردند. آنها با چاقو، قمه پنجه بوکس به جانم افتادند که فقط فرصت پیدا کردم با فریاد برادرم را صدا بزنم و بعد غرق در خون روی زمین افتادم که یکی از آنها گردنبند طلایم را از گردنم کشید و دیگری هم تلفن همراهم را به زور گرفت و دیگر از هوش رفتم. متهم برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی عموزاد در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت و مأموران در تلاشند تا بقیه اعضای باند زورگیران لانتوری را دستگیر کنند. ...
زورگیری های خشن به سبک فیلم سینمایی
سرقت در اختیار مأموران آگاهی قرار گرفت و در بازجویی ها گفت: 2 ماه پیش از عید، زمانی که دنبال کار می گشتم یکی از دوستانم جوانی به نام مجید را معرفی کرد و گفت که او آشنایان زیادی دارد. من هم پیش او رفتم و وقتی مشخصاتم را پرسید، مدعی شد که به زودی مرا استخدام می کند. بعد از چند روز به من زنگ زد و گفت باید کارت را شروع کنی. آن روز وقتی همراه مجید و 2جوان دیگر سوار موتور شدیم و به خیابان ها ...
حمله 3 جوان مست به یک دختر در زعفرانیه تهران (عکس)
سوار بر آن بودند. وی افزود: در حال عبور از کنار خودروی مرموز بودم که 3 جوان که در حالت عادی نبودند ابتدا با حرفهایشان ایجاد مزاحمت کردند و بدون توجه به حرفهایشان از کنارشان رد شدم اما آنها دست بردار نبودند و از خودرویشان پیاده شده و به سمتم حمله کردند. دختر جوان ادامه داد: 3 پسر جوان قصد داشتند مرا به زور سوار بر خودرویشان کنند اما در برابر آنها مقاومت کردم و توانستم از دستشان فرار ...
صد ثانیه غم و شادی!/ یازده فیلمنامه کوتاه 100 ثانیه ای
سوار بر پله برقی، از کنارش می گذرند و به سمت بالا حرکت می کنند. در میان مسافران، پسری جوان (جوان دوم) به پیرمرد (جوان اول) نگاه می کند و می خندد جوان دوم: چطوری پیری؟! * فیلمنامه سوم: مرد و میدان 1- خیابان- روز- خارجی دوربین، از بالا و از فاصله دور، خیابان و میدان و عبور وسایل نقلیه را به تصویر می کشد. راننده ماشین شخصی، بدون توجه به میدانی که در چند ...
غرویان: ظریف برای انتخابات ثبت نام کند
نامزدها برای جایگزینی العدنانی است. مراسم خاکسپاری بقایای جسد امیر حبیب الله کلکانی و 16 نفر از نزدیکانش در کابل به خشونت کشیده شد. “هرمس سیفوئنتس” مرد 55 ساله کلمبیایی به جن گیری معروف شده است. چند روز پیش 3پسر جوان سوار بر پرشیای خود شدند تا در خیابان ها گشتی بزنند. آنها که مشروبات الکلی مصرف کرده بودند و رفتارهای عادی نداشتند ناگهان ... هزاران کلیسای ...
اگر نتوانم کنار مردم غزه مقاومت کنم، انگار هیچ کاری نکرده ام
...؛ به همین خاطر در آن روز کارهای متفاوتی انجام می دادند. به شکل دیگری با یکدیگر حرف می زدند، همدیگر را در آغوش می گرفتند گویی که این آخرین لحظه از زندگی شان است. همه آنها از قبل می دانستند که فرزندشان خواهد رفت. حوادث و اتفاقات بسیاری بود که من شاهد آنها بودم. اما این حادثه، من را شخصاً با خانواده حمید درگیر کرده بود، به مراسم ختم او رفتم و با پدر و مادر، دوستان و خانواده اش صحبت کردم ...
نازنین بیاتی: هیچ چیزی تغییرم نمی دهد
...؛ حتی با دوستانم گرم تر هم شدم. خیلی راحت همه جا می روم، اتوبوس و مترو سوار می شوم و با مردم زندگی می کنم. خوبی اش این است که دیگر مانند قبل وقت بطالتی ندارم. بیشتر زمانم به کتاب خواندن و فیلم دیدن می گذرد. در ضمن پدرم بعد از این سال ها فکر می کند که دیگر من یک دختر مستقل شده ام و راهم را پیدا کرده ام. حالم در این روزها خوب است ... این روزها مشغول کار در یک سریال عروسکی ...
من مادر سپاه هستم! +عکس
...: دوست داشتم شهید می شدم. همه عملیاتها بودم. سرفه های خشک سردشت ، حلبچه را دیدم و شهادت جوانهای جنگ را اما نمی توانم مانتوهای کوتاه را ببینم. صحبتمان با وی ادامه داشت اما انگار بانوی بزرگ جنگ خسته بود. نمی دانیم از ما جوان ها دل بریده بود یا از روزگار نامرد... شاید هم از بی وفایی برخی مسئولان... اما فکر کنید خدا وکیلی اگر این زن، در فرانسه یا کشور دیگری بود الان چه جایگاهی داشت؟! ...
اذیت و آزار گروهی کارمند زن در حاشیه شهر - مردان شرور به زور مرا سوار خودرویشان کردند
به گزارش " جوان ایرانی "، تابستان سال 94 دختر جوانی به پلیس آگاهی ورامین رفت و از 3 پسر جوان که وی را ربوده و آزار داده بودند شکایت کرد. وی گفت: کارمند یک شرکت خصوصی هستم. عصر از محل کارم به خانه بر می گشتم که در مسیر3 پسر جوان مرا به زور سوار خودرویشان کردند و ربودند وآنها مرا به حاشیه ورامین بردند و مورد آزار قراردادند. پلیس به تحقیقات پرداخت و با بررسی فهرست مکالمات تلفنی این دختر ...
دزد سابقه دار به همدستش هم رحم نکرد
صبح دو مرد- یکی حدود 30 ساله و دیگری 50 ساله- به بهانه خرید نقره واردمغازه شدند. بعد هم با تهدید و زور دست و پایم را بسته و بشدت کتکم زدند. آنها سپس ساک دستی سیاه شان را پر از نقره های داخل ویترین کردند و پا به فرار گذاشتند. فیلم دوربین های مداربسته مغازه نقره فروشی نیز این گفته پیرمرد را تأیید می کرد و نشان می داد که دزد جوان با قساوت قلب حدود 20 دقیقه مرد 80 ساله را کتک می زد. از سوی دیگر با ...
آزار و اذیت دختر 18 ساله توسط پلیس قلابی/متهم با نمایش اسلحه سعی در جلب اعتماد مادر شاکی داشت
روز حادثه گفت: من ارتباط با شاکی را قبول دارم اما به او تجاوز نکرده ام. آن روز همسرم سر کار بود و من این دختر را به خانه بردم. اگر به زور این کار را می کردم همه اهالی آپارتمان می فهمیدند. اما دختر همراه من به خانه آمد و در کنارم پلی استیشن بازی کرد. سرانجام قاضی ایلخانی پس از شنیدن اظهارات دختر هجده ساله، مادر وی و متهم این پرونده، مرد جوان را برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران پلیس آگاهی ...
نگاه برخی مسئولان به کردستان،نگاه توریستی است/بعنوان یک تُرک،کُردستان و کُردها را دوست دارم
یک شیعه معتقد علاقمند به امام حسین و شناخت از عاشورا موضوع را ببیند شاید او نیز قاطی در مردم شود و بر سر و سینه خود بزند . کردپرس-به نظر شما چقدر مردم در بطن انقلاب و حوادث بعد از انقلاب قرار داشتند . باید ببینیم اتفاقاتی که در دهه اول انقلاب در کُردستان افتاد، چقدرش زیر ساخت کاملا مردمی داشت و چقدرش وارداتی بود و اصلا مردم با این حرکت موافق بودند یا نه.به ظاهر ماجرا که نگاه ...
دختر آشنا در دام مأمور قلابی
امروز دخترم وحشت زده به خانه آمد و گفت وحید او را با تهدید اسلحه به زور به خانه اش برده و بعد هم او را مورد آزار قرار داده است. وی ادامه داد: وحید در این چند باری که به خانه من رفت و آمد داشت، دخترم را فریب داده و پنهانی از من تلفنی با دخترم ارتباط داشته است . دختر 18 ساله هم گفت: مدتی قبل که وحید به خانه ما آمد، شماره مرا گرفت و با من تلفنی حرف می زد. امروز او با من تماس گرفت و مرا دعوت ...
خاطرات شمس پهلوی از آخرین روزهای زندگی رضاشاه
که طرز رفتار مامورین نسبت به ما تغییر کرد و برای نخستین بار نامه های متعددی از اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و علیاحضرت ملکه و والاحضرت اشرف از تهران برای ما رسید و قبول کردند که نامه ها و تلگراف های ما را به تهران برسانند. آن روز ما از علت این تغییر رفتار آگاه نبودیم ولی پس از چند روز که به مناسبت انعقاد پیمان سه گانه ضیافتی از طرف فرماندار موریس به افتخار اعلیحضرت پدرم داده شد و ما را به آن ...
داستان ملکه کاه تووِی
؛ چون روز تولد چیزی نیست که مردم در کاه تووِی آن را ثبت کنند (هریت حدس می زند دخترش در سال 1996 به دنیا آمده باشد) او درباره اولین خاطراتش می گوید: یادم می آید به روستای پدرم رفته بودم و او خیلی مریض بود، هفته بعدش او از ایدز مرد. بعد از خاکسپاری اش ما چند روز در روستا ماندیم و یک روز صبح خواهر بزرگترم-جولیا- به من گفت که سردرد دارد. ما چند گیاه بومی گرفتیم به او دادیم و او به خواب رفت. صبح روز بعد او ...
مُثله کننده دختر جوان پس از 18 سال دوستی
از چند سال پیش با مقتول نداشته است. با توجه به اینکه کارآگاهان احتمال قوی می دادند مرد جوان از ماجرای این قتل با خبر باشد وی بار دیگر در دومین روز از اسفند به اداره دهم آگاهی احضار شد اما این بار وی راز این جنایت را فاش کرد. پس از اعتراف حمید به قتل دختر جوان و با انتقال وی به دادسرای امور جنایی تهران، او درباره جزئیات قتل دختر جوان به بازپرس پرونده گفت: 18 سال است که عاطفه ...
بخشنده بود آن قدر که جسم و جانش را بخشید
برای خواستگاری پیش آمده بود، خودش هم ظاهراً موافق بود. اما وقتی قرار شد موضوع خواستگاری را رسمی کنیم، نیامد و مخالفت کرد. نگو همزمان دارد کارهای اعزامش را پیگیری می کند. عاقبت دو، سه روز قبل از اعزامش وقتی لباس های نظامی اش را شسته بودم، به خانه آمد و رفت لباس ها را خیس خیس پوشید، دی ماه بود و هوا سرد. گفتم چرا لباس می پوشی. سرما می خوری. گفت من از پرواز جاماندم و دوستانم رفتند، می خواهم بچه ها را ...