سایر منابع:
سایر خبرها
عید قربان آمدی جان جهان قربان ترا
عید همایون به عهد بازآیی/ بخیلم ار نکنم خویشتن به قربانت بعید نیست که گر تو به عهد بازآیی/ به عید وصل تو من خویشتن کنم قربان ازنظر ناصرخسرو قربانی تنها سربریدن گاو و گوسفند نیست: قرب حق دیدی اول و کردی/ قتل و قربان نفس دون لئیم ؟ خاقانی می گوید : ما را به هردو صبح عید است جان ما/ مرغی است فربه از پی قربان صبحگاه یا: مرا چون دعوت عیسی ...
عظمت عرفه در کلام رهبر انقلاب؛ خدا را برای به دنیا آمدن در دولت اسلام شکر کنید/ چرا دعا می کنیم؟ جایگاه ...
باشم و... همگی دعاست. اباعبدالله تنها می گوید که این دعا در درون خودت است و خمیرمایه ی آن در خودت وجود دارد و اگر بخواهی، کسی حق ندارد جلوی تو را بگیرد، اما راه درست خواستن این است. این موضوع (انتقال معارف از طریق دعا) مانند این است که ایرانی ها با شعر بسیار مأنوس هستند و از کودکی شعر می آموزند. انسان ها نیز دعایی هستند. ائمه ی ما از این مایه ی الهی که در درون مردم وجود دارد، به نفع مردم ...
چندبار از یک سوراخ گزیده می شویم!
از این خاندانِ منافق و فتنه گرِ خاص همانا آل بنی امیه می باشد.ثالثاً آنچه که از متن قرآن کریم و احادیث و روایات برداشت می شود این است که برخی از کسانی که از شجره خبیثه باشند، ممکن است یا به راه خبانث و نفاق نروند و یا موفق شوند دست از خباثت و ظلم و نفاق بردارند و بتوانند مشمول رحمت خداوند واقع شوند، یعنی باب بازگشت برای آنها باز است. اما کسانی که متعلق به شجره ملعونه باشند از ازل در راه خباثت و ...
اعمال کامل شب و روز عرفه
تاریکیهای درهم پیچیده ای آن که تاریکی نزد او روشنایی است، از تو می خواهم به حق نور جلوه پرشکوهت که به آن بر کوه تجلّی کردی، و کوه را با خاک همسان ساختی، و موسی مدهوش بر زمین افتاد، به حق نامت که با آن آسمانها را بیستون برافراشتی، و زمین را بر روی آب منجمد بگستردی، و به حق نام مخزون، پوشیده، نوشته شده پاکیزه ات، که چون با آن خوانده شوی، پاسخ دهی، وَ إِذَا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ وَ ...
سرمقاله های روزنامه های 21 شهریور
، چرا که در اینجا شکسته دلی می خرند و بس. ارباب سرمستی و غرور را بر درگاه بی نیازی او جایی نیست. رنگ ها به بی رنگی بدل می شود، سفید و سیاه، سرخ و زرد، همه و همه در یک صف رو به او می آرند. چشم ها در چشمخانه در طلب دیدار اویند، گام ها شتابنده و بی قرار سراغ از سرمنزل معشوق ازلی می گیرد، قلب ها در سینه ها محبت او را دارد و نفس ها در هوای اوست. در شرایطی که حج ابراهیمی با این ویژگی ها بیانگر توانایی های ...
تجسم ملکوتی اعمال و معاد جسمانی در مثنوی مولوی
تو آن مستی و شوقی است که در راه وصال حق و رسیدن به عوالم غیب باشد. مولانا می گوید: جوی شراب بهشت همین شوق دیدار حق است. این سبب ها همان صبر، مهر و ودّ، ذوق طاعت و مستی و شوق است که اگر انسان آنها را در راه حق به فرمان آورد، در بهشت هم چهارجوی به فرمان او خواهد بود و از آنها بهره خواهد برد. چار جوی جنّةاند حکم ماست) مولانا می گوید: به همان ترتیب که آن چهار سبب در دنیا مطیع تو بود، چهار جوی بهشت در ...
در نگاه مثنوی دنیا بازیچه ای بیش نیست
ترها را در می آورند. صحبت کن به معنای معاشقه کردن است. تعبیر زمان به معنای گذراندن زمان و پرکردن وقت است. مولانا می گوید: آنها که در راه حق نیستند، زندگی دنیایی آنها مثل بازی بچه ها در کوچه است که در پایان حاصلی جز خستگی و گرسنگی ندارد. پیشه دینی به معنای عشق حق است و این که اندرون تو قابلیت و جذب نور حق را پیدا کند. نفس خس نفس امّاره است که ما را به دنیا و شهوات سرگرم می کند. ردیف به معنای همراه و ...
در نگاه مولانا مرگ، حیات ابدی و جاودانگی است
...> چون جوان بودی و زفت و سخت زه *** تو نمی رفتی سوی صف بی زره چون شدی پیر و ضعیف و منحنی *** پرده های لاابالی می زنی لا ابالی وار با تیغ و سنان *** می نمایی دار و گیر و امتحان تیغ حرمت می ندارد پیر را *** کی بود تمییز تیغ و تیر را زین نسق غم خوارگان بی خبر *** پند می دادند او را از غیر مولانا شرح موضوع مورد بحث را از حمزه، عموی پیامبر، که جنگ های صدر اسلام دلیری ...
دید باطنی و برزخی مردان حق در نگاه مثنوی
...> این سگان را هم در آن اندیشه دار *** که نباشند از خلایق سنگسار گفت پس چون رحم داری بر همه *** همچو چوپانی به گرد این رمه چون نداری نوحه بر فرزند خویش *** چون که فصّاد اجلشان زد به نیش چون گواه رحم اشک دیده هاست *** دیده ی تو بی نم و گریه چراست؟ رو به زن کرد و بگفتش ای عجوز *** خود نباشد فصل دی هم چون تموز جمله گر مردند ایشان گر حی اند *** غایب و پنهان ز چشم دل کی اند ...
روایت شاعران از داغ منا / خدا کند دگر از راه، ناخدا برسد
...> ستاره بر گذر حاجیان گل افشان است دوباره دست سیاهی مسیر را بسته دوباره چشم زمین و زمانه گریان است دوباره واژه نفرت، دوباره آل سعود که قاتل نفس زائران رحمان است صفای عاشق دل خسته در منا این است که مرگ سرخ عنایت ز حیّ سبحان است ببین که خون شهیدان بیت حق جاریست کنار رمی سعودی که اصل شیطان است برای عرض خوشآمد به محضر حجاج ...
مقام و جایگاه انبیا و اولیا از نگاه مولانا
پست به معنای آن الفاظ ساده و معمولی است. بحر اخضر رود نیل است که موسی هنگام ترک مصر با عصای خود بر آن زد و آب برای اسرائیلیان راه گشود (آیه 63 سوره شعراء) مولانا می گوید: تو انسان ناآگاه، فقط نشانه ها و آثار را می بینی، حقیقت را دریاب. مرد کسی است که عالم غیب را می شناسد. گرد او آثار و تربیت مردان حق است. رقص کوه طور انفجاری است که مطابق روایات، پس از تجلی حق بر آن صورت گرفت. روی داود ...
مولانا و چهره ی حقیقی و باطنی پیامبر و اولیاء الله
روی تو گبر سوی تو دانه ست و سوی خلق دام *** تا ننوشد زین شراب خاص عام مولانا می گوید: دیدن صورت حقیقی پیامبر و اولیای حق به این اسانی نیست، بلکه باید از نفس و دنیا بگذری، زیرا نیل به کمالات والای معنوی به این آسانی ها به دست نمی آید. آیا تو می پنداری که ما روی اولیای خدا را آن چنان که هست، می بینیم؟ با چشم معمولی نمی توان اولیای خدا را دید، بلکه باید چشم حقیقت بین داشته باشی ...
نیاز انسان ها به پیامبران و اهمیت وحی در مثنوی
روان گشتیم و خوش *** از ورای پنج و شش تا پنج و شش دیده منزل ها ز اصل و از اساس *** چون قلاووز آن خبیر و ره شناس انسان از نیستی به هستی می آید و هیچ نشانه ی ظاهری از این راه در خاطر ندارد. او در رحم مادر نیز طفل خفته است. مردان حق و انبیایند، که در مسیر هستی خود طفل خفته نیستند و از آن سوی هستی مادی تا هستی مادی، همه ی راه را دیده اند و به خاطر دارند. پنج و شش ، یعنی پنج حس و شش جهت ...
ارزش ایمان به غیب در کلام مولانا
...). مولانا بال های فرشتگان را مانند بال های عقل خداجوی انسان ها می شمارد و می گوید: همان طور که عقل در آدمی درجات و مراتبی دارد، بال فرشته و رابطه ی او با نو حق نیز دارای مراتبی است. فرشتگان با توجه به همین مراتب و نسبت ها و در نیکی و بدی همانند با انسان ها هستند. اعمش به معنای آبریزش چشم است. کسی که خورشید را نمی تواند نگاه کند، ناچار از یک ستاره ی کم نور برای دیدن راه باید کمک بگیرد. گفت ...
پیام مرگ در مثنوی مولوی
راستین خدا در ظاهر و باطن انسان منعکس می شود؛ از درون، روح نیایش گر را منور و تابناک می سازد و از برون، اعمال صالحه از او صادر می شود. چنان که حمد و ثنای عارفان تنها جنبه ی قالی ندارد، بلکه چاشنی احوالی نیز همراه دارد. دیگر آن که مدعیان کمال در احوال و اطوار خود، خویشتن را رسوای خلق می کنند و صاحب دلان روشن بین، باطن ظاهرسازان خودنما را به خوبی در می یابند پی نوشت 1- استاد فروران فر، احادیث و قصص مثنوی، ص 376. منبع مقاله : افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول ...