سایر منابع:
سایر خبرها
سکه ها و اسکناس های عجیب و غریب دنیا(+عکس)
از آقای نویسنده از عهده این کار برنمی آمد. گابریل گارسیا مارکز ! او برای مردم کشورش یک اسطوره است؛ آن قدر که حالا تصویرش را روی اسکناس های 50 هزار پزویی آورده و به طور رسمی وارد چرخه مالی کلمبیا کرده اند. این اسکناس که به رنگ بنفش روشن طراحی و چاپ شده، ارزشی برابر 17 دلار و 40 سنت آمریکا دارد. حالا گابو در کلمبیا همه جا هست. روی سکه و اسکناس و در دست همه مردم کلمبیا. اسکناس 50 هزار ...
بعد تو ضرب المثل شد دختران بابایی اند...
! فقد آذیتنی بِبُکائِک ؛ ای کنیز! ساکت باش، زیرا من با گریه تو ناراحت می شوم. آن نازدانه بیشتر اشک ریخت. دیگر بار آن مرد گفت: اُسکُتی یا بنتَ الخارجی ؛ ای دختر خارجی! ساکت باش. حرفهای زجر دهنده آن مزدور، قلب دختر امام علیه السلام را شکست. رو به سر پدر نمود و گفت: یا ابتاه قَتَلوکَ ظُلماً و عُدواناَ و سَمُّوک بالخارجی ؛ ای پدر! تو را از روی ستم و دشمنی کشتند و نام ...
جزئیات قتل زن لنگرودی توسط همسرش در مدرسه
مختلف را بر روی در فاضلاب ریخت تا همه چیز طبیعی به نظر برسد. وقتی زمان غیبت منیژه طولانی شد و خانواده مقتول مشاهده می کردند دامادشان عملا کاری برای پیدا کردن منیژه نمی کند به موضوع مشکوک شدند. اما داماد همچنان انگ های اخلاقی به همسرش می زد و همچنین می گفت: منیژه هر جا باشد بعد از گذشت سه ماه به خانه بر می گردد. به گفته خانواده منیژه علت اینکه می گفت بعد از سه ماه مقتول بر می گردد این ...
بیوگرافی کامل شهدای کربلا
دو بال بنظر می رسیدند و آنقدر بر سینه اش تیر بود که تو را به یاد پشت خارپشت بیندازد. ماه از رود بیرون آمد. آنقدر کشت که ضجه لشکر درآمد. نوشته اند از کشتاری که او راه انداخته بود، لشکر عمر ابن سعد خود را باخته بود. سرانجام دشمن قید مردانگی را زد، دستانش را قطع نمودند اما او همچنان با تمام سرعت بسوی خیمه ها می تاخت پس مشک را زدند. اسب را نگه داشت و مسیر اسب را به سوی تپه ای تغیر داد تا ...
از خاطرات تلخ 9 سال اسارت تا ترور شخصیت ها در جنگ نرم
الرشید مرخص شدم مرا به زندان موصل بردند در آنجا شخصی به نام نقیب احمد همه برادران را داخل اردوگاه برده بود و به آن ها گفته بود که چهار دختری که از سال 59 تا سال 61 اسیر بودند را به این زندان آورده اند و هر کاری برای اردوگاهیان ممنوع است، وقتی وارد اردوگاه شدیم برادران علی رغم تمام ممنوعیت ها سرودی بسیار زیبا را خواندند و آنقدر منظم بودند که از هر آسایشگاه به آسایشگاه بعدی می رفتیم ادامه آن سرود ...
این خانه ها خاطره شدند؛ از شاه نشین و مهتابی خانه تا حوض و نارنج
خانواده در یک حیاط، هر خانواده یک اتاق و گاه تنها پیوندشان همسایگی بود. هر فضایی از خانه و حیاط نامی داشت. هیچ فضایی بیهوده نبود و کاربردی روزمره داشت. پدربزرگ و مادربزرگ؛ فرزندان، نوه و نتیجه که گاهی به 20 نفر می رسیدند، همه بر سر یک سفره می نشستند. آن هایی که از دوردست ها آمده بودند باآنکه باورهای متفاوتی داشتند، خیلی زود با ساکنان قدیمی محله همسایه شدند، انگار که سال ها یکدیگر را می ...
حرف تو حرف، بلا نسبت حاج حسن آقا
سیدمحمدعلی ابطحی در صفحه ی شخصی خود در فضای مجازی نوشت: من در چهلم حافظ اسد در بندر لاذقیه، دور از شهر دمشق که قبرش در آنجا بود و مراسم رسمی گرفته بودند، سخنرانی کردم. به زبان عربی. دلیل بلا نسبت حسن آقا را بعدا میگویم. حرف تو حرف است دیگر. آنجا در لاذقیه مراسم بزرگی بود که از همه دنیا هیئت رسمی آمده بودند. معروف بود که بشار اسد چون تحصیل کرده خارج بوده، قرار است که کلی تحولات روز آمد ...
زنان زباله گرد، محصولی جدید از آسیب های تهران!(+عکس)
ماشین پیشنهاد مصاحبه می دهیم، می گوید. یک دفعه ماشین گشت وارد کوچه می شود و همه پراکنده می شوند. چرخ دستی می ماند کنار ضایعاتی اما زینب را دو، سه کوچه آن طرف تر پیدا می کنیم. می نشیند روی جدول کنار خیابان و بعد از اصرارهای پیاپی از سختی های کارش برایمان می گوید: شهرداری که روزا نمیذاره کار کنیم، ببینن داریم زباله جمع میکنیم از دستمون میگیرن خالی میکنن تو ماشینای بازیافت. اینم از شبا... آنچه ...
برای نقش های مذهبی دستمزد تعیین نمی کنم/ تلاش می کنم محبوب باشم تا معروف
... این که نقش باید قسمت بازیگر شود برای فردی که حرفه اش بازیگری است چگونه میسر می شود؟ اگر قسمت نشد، چه می شود؟ معمولا تهیه کننده و کارگردان برای هر نقشی چند بازیگر را در نظر می گیرد و بعد از مشورت و توجه به قابلیت های بازیگران، نقش را به یکی از آنها پیشنهاد می دهد، اما باز هم به نظرم باید نقش قسمت بازیگر شود، اگر نقش قسمتت باشد همه چیز دست به دست هم می دهد و آن نقش به تو می رسد. ...
اینجا فردو ، مدهوش عطر شهدا
معصومه حلالم خواهی کرد. خاطرات پیرزن پاره پاره است. از هر دری می گوید تا برسد به داغ دلش، به شهادت محمدعلی که سخت تر از رفتن رضا بود و تلخ تر از داغ برادرانش. او یادش نیست تازه دامادش سال 63 شهید شد، فقط می داند عمری بر او گذشته و 32 سال بعد از آن روز هنوز تصویر جنازه اش با دست های گره شده روی سینه که به چهره مادر لبخند می زد مقابل چشمش رژه می رود. نسیان چیز خوبی است، لااقل برای آنها که ...
ظاهر متفاوت مجری زن در تلویزیون که ممنوع التصویر شد/عکس
دختر 39 ساله ای است که می خواهد ازدواج کند اما به خاطر شرایطش مدام جلوی ازدواج کردنش گرفته می شود و در نتیجه موقعیت هایی دست به دست هم می دهند که این نتواند به خواسته اش برسد. این قصه، قصه ای خانواده پسند که مطمئن هستم درصورت ساخت مورد استقبال قرار می گیرد. این فاصله با تلویزیون از چه موضوعی نشات می گیرد. این شایعه صحت دارد که تو ممنوع الکار شده ای؟ بله؛ من را بدون کوچکترین ...
ارسلان کاظمی:طرفدار سپاهان و تیم های اصفهانی هستم
نخورد و اعصابتان خورد شود و انگیزه هم نداشته باشید و قدرتی که باید در دفاع بگذارید را هم نگذارید. این سیستم این امکان را داده که بازیکن ها همه می توانند دست به توپ باشند و در کار تیمی دخیل باشند و این خیلی به روحیه تیم کمک می کند و کار گروهی هم بیشتر می شود. *در دو بازی اول تاثیرگذارترین بودی اما مردم دوست دارند از ارسلان بیشتر گل ببینند. من این را همیشه گفتم که درست است که ممکن است ...
لانتوری فیلمی پیچیده و سردرگم
شناسی ایران، با اشاره به وکیل و جامعه شناس در فیلم که دقیقا به همان سطح تصنعی که در تلویزیون حرف می زنند، نشان داده شدند، گفت: این دو نفر برای من ویژه بودند، خانم وکیل بر مردسالاری تکیه می کرد و به نظر می آمد نه خودش می فهمد چه می گوید نه بر دیگران تاثیر می گذارد و آقای جامعه شناس هم که اصلا معلوم نبود چه می گفت، از شعر و گل و.. همه چیز حرف زد، اما به هر حال، هر دوی آنها، حرف اساسی فیلم را به ...
تحلیل آیت الله مظاهری از نقش حرکت امام حسین(ع) و نقشه بنی امیه علیه شیعه
آوردند و روضه می خواندند و گریه می کردند. [7] بعد نیز همۀ ائمۀ طاهرین، مثل امام باقر و امام صادق سلام الله علیهما چنین بودند. حتی راوی می گوید اول دهۀ محرم رفتم خدمت حضرت رضا(ع) و دیدم سرتاپای آقا غصه دار است و فرمودند این دهه، دهۀ گفت و گو و شادی و خنده نیست. این دهۀ عزاداری است و بعد فرمودند هرکسی در این دهۀ محرم عزاداری ما را بکند، به ما حق پیدا می کند و در قیامت با ما خواهد بود. [8] در بعضی از ...
احمد محمود راستی عاشق ایران بود
حال به نظرم درست و به جا آمد. و شد اسم کتاب. نوشته های احمد محمود توی جانم و زیر پوستم می رود. آدم هایش، آدم های دوروبرم نیستند، اما ملموس و آشنایند. جوری می نویسد و جوری تو را با خودش همراه می کند که انگار خود تو هم در میانه ی داستانی. او استاد فضاسازی است. مدار صفر درجه اش مصداق خوبی برای این فضاسازی است. یکی از نوشته هایش را که خیلی دوست می دارم قصه کوتاه دیدار است در کتابی ...
صنعت سرگرمی را جدی بگیریم/ ضعف ها زمینه ساز بروز خلاقیت است
بچگی کردن - وقتی بچگی ات پر از کارتون باشد تو نمی توانی این را از زندگی ات حذف کنی - همه این ها دست به دست هم داده و مجموعه این ها باعث شده به سمت انیمیشن بیایم. اما به نظر خودم زندگی خوابگردی است و این قدر آگاهانه نیست که آگاهانه به چنین سوال هایی جواب بدهید. اگر آگاهانه جواب دادید، از نوع جواب پسینی است نه پیشینی. یعنی بعد از این که اتفاق افتاده، نشسته اید به آن فکر کرده اید و برایش توهمات عاقلانه تراشیده اید. از آن جا که وقتی کسی توهمات عاقلانه می تراشد به او می خندم، الان نمی خواهم چیزی بگویم که باعث خنده شما شوم. w ...
شعر/ این کیست، که حج خویش، ناکرده تمام
، بُوَد دشت بلا این جا فرود آیید از مرکب، بود معراج ما این جا اگر ما موسم حج از وطن آواره گردیدیم چه کاری با صفا، دارد صفایی چون صفا این جا منم آن باغبان و صد گلستان گل به همراهم که در آتش کِشد گلچین همه باغ مرا این جا فلک کن میزبانان را مُهیّای پذیرایی که مهمانان رسیدند و شده مهمانسرا این جا الا ای پور دلبند علی، دست خدا عباس ...
کاروان عاشورا امروز به نینوا رسید...
محل ریختن خون ما و محل قبور ماست و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد و جدم رسول خدا چنین وعده داد. عبیدالله بن زیاد نامه ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز آیی! والسلام. امام(علیه السلام) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ...
روایت سی و یک سال چشم انتظاری پدر برای دیدن فرزندش/ شهیدی که تا لحظه آخر شهادت ذکر می گفت
: داداش علی اکبر تو در سرت چند چشم داری که مراقب همه هستی! اخلاق خاص و عالی داشت از این کمک رسانی ها نه تنها نمی ترسید بلکه لذت می برد می گفت: کاری که برای خدا باشد ترسی ندارد، باید در کار اشتباه از خدا بترسم. قاسم تاجیک یکی از دوستانش تعریف می کند: روزی در مسیر رفتن به سرکار – صنایع دفاع- در ماشین با راهپیمایی مردم برخوردیم، علی دستانش را گره کرده و فریاد می زد: مرگ بر شاه.. مرگ بر شاه ...
منابع اخیر تاریخ عاشورا (نفس المهموم و فیض الدموع)
بوده اند. درمجموع باید گفت شیخ عباس قمی صاحب نفس المهموم در کتاب یاد شده هر کجا تاریخ را با کلام درآمیخته، از واقعیت فاصله گرفته و بدیهی ترین امور را هم نادیده انگاشته است. به عنوان مثال در همه تواریخ موجود است که بعد از رفتن سپاه عمر بن سعد از کربلا و نیز انتقال اسرا به کوفه، گروهی از افراد قبیله بنی اسد که ساکن روستای غاضریه بودند، اجساد شهدا را دفن کردند. در تذکره سبط بن جوزی آمده است ...
همراه با سیدالشهدا (از مدینه تا کربلا)
، شبانه وارد این منزلگاه شد و خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را به وی دادند. پس حضرت فرمود: انالله و انا الیه راجعون... لا خیر فی العیش بعد هولاء (همه از خداییم و به سوی او باز می گردیم، پس از اینها زندگی سودی ندارد) آن گاه اشک به صورتش جاری شد و همراهان نیز گریه کردند. فرزندان مسلم پس از سؤال حضرت که فرموده بود: نظر شما چیست (اکنون چه خواهید کرد)؟ گفتند: به خدا سوگند که ...
فتنه تکفیر
(رضی الله عنه) سوال دوازدهم: محمد بن عبدالوهاب خون و مال و آبروی مسلمین را حلال می پنداشت و همه را به شرک نسبت می داد و در شأن سلف، گستاخی می کرد، در این مورد نظر شما چیست؟ آیا شما تکفیر سلف و مسلمین و اهل قبله را جایز می دانید و در این باره مشرب شما چگونه است؟ جواب از مولانا خلیل احمد (رحمة الله): به نظر ما حکم شان همان است که صاحب کتاب در مختار فرموده است: خوارج گروهی است دارای شوکت ...
مرگ بیگانگان همزیست
در مورد قاچاق اعضای بدن در ایران، شورای عالی پیوند در یکی از ابتدایی ترین مصوبه های خود - که اتفاقا همان زمان هم مقطعی بودن آن مورد تاکید وزیر محترم بهداشت قرار گرفت و ایشان بارها از آن دفاع کردند - ممنوعیت پیوند اتباع خارجی در کشورمان را کلید زد. بعد از گذشت حدود هفت ماه و درست در اسفند ماه همان سال و با افزایش درخواستهای کشورهای مسلمان همسایه،سید احمد تارا مدیرکل سابق دفتر مدیریت بیمارستانی و ...
شعر/ شب ورود کاروان به کربلا
... گوئیا می بینم اینجا دور تو بگرفته اند زان میانه رأس تو نیزه سواری می کند دشمنت سر تا به پایت را به غارت می برد بهر یک پیراهن کهنه چه کاری می کند هر که بهر غارت آمد دست خالی برنگشت موی بین پنجه ها را یادگاری می کند محمود ژولیده آمدی ای حاجی کرب و بلا حجت قبول سر در آوردی چرا از نینوا حجت قبول صاحب کعبه! چرا از کعبه ...
قصه های بهروز غریب پور از هنرمندان تئاتر و سینما
روی من آمده به مراتب سخت تر از هر نوع فشاری است که بر هر هنرمندی وارد شده اما من در ایران مانده ام. بعضی از این کارگردان ها عناوینی برای خودشان ساختند که من تبعیدم ، من خارج از ایران رفتم چون در ایران نمی شد کار کنم. اما من اینها را قبول ندارم. اگر کسی مردم ایران را دوست داشته باشد حداقل نمایشنامه ای می نویسد که در بایگانی اش می ماند که بعد از مرگش ما می توانیم بفهمیم که چه کرده است. بنابراین ...
حضور بعضی ستاره ها در تئاتر به کفر ابلیس هم نمی ارزد
از آن استقبال کرد. در مورد شخصیت ماندانا اصرار داشتم از بازیگری استفاده کنم که توانایی خوبی در ارائه کمدی داشته باشد. اول صحبت از سحر زکریا شد که بعد از مذاکرات اولیه به دلیل بیماری اش و آغاز فرایند دو سه هفته ای درمان آن افتخار همکاری با او را از دست دادم و بلافاصله به نگار فروزنده فکر کردم که فکر هم خوبی بود. چون زکریا به عنوان بازیگر کمدی جا افتاده است اما فروزنده در کنار نقش های جدی ...
وضعیت زنانی که حقوق هایی زیر 500 هزار تومان می گیرند
صبح برای کار می روند تهران و اسلامشهر و شب ها برمی گردند. من نمی توانم بروم. چند بار رفتم اما این همه راه حالم را بد می کند. حالا صبح ها می روم کارگاه تا ظهر، بعدازظهر هم باز می روم تا غروب. همان اول صاحب کارگاه به ما گفت نباید از کرم ها بدتان بیاید، باید آنها را دوست داشته باشید تا بتوانید با آنها کار کنید. سخت بود اما بالاخره عادت کردم. چند ماه اول موقع غذاخوردن احساس می کردم زیر دندانم هستند ...
دلخوری 10 ساله کمال تبریزی از تلویزیون
روز نو : کمال تبریزی پس از گذشت 10 سال از آغاز ساخت سریال سرزمین کهن ، به گفته خودش رنجیده خاطر است و این سریال دیگر آخرین کارش برای تلویزیون خواهد بود؛ اما در عین حال سرزمین کهن را جزو سریال هایی می داند که بینندگان زیادی به آن اقبال پیدا می کنند و قصه آن را دنبال خواهند کرد. این کارگردان که این روزها بر سر ساخت سریال سرزمین کهن است، در گفت وگو با ایسنا، اظهارات خود را پس از گذشت 10 ...
سرمایه گذاری در صنایع غذایی و ایجاد اشتغال
مختلف رو به توسعه گذاشت و از سوی دیگر دخترخانم ها در زمینه تحصیل و مدرسه و دانشگاه گوی سبقت را از پسرها ربودند دیگر فرصتی برای تهیه غذای خانگی با عادت روز و همیشگی نماند و چنین بود که نخست چلوکبابی ها در محله های مختلف شکل گرفت که موردعلاقه همه خانواده بود و بعد هم رستوران های سنتی با برنامه ریزی پخت انواع غذاهای خانگی تا دیگر هیچ خانم خانه داری نگران تهیه غذا برای افراد خانواده نباشد. نکته جالب ...
صفا یی که در کنار حسین بود و مروه ای که در کنار فرزندانش!
می ترسم اما کمی در صندلی جا به جا می شوم و می پرسم، چرا حاجی را به آسایشگاه نبردی یا طلاق نگرفتی؟ مگر همه نمی گفتند طلاق بگیر، چرا ماندی و نرفتی؟ آشفته می شود، به سمت همسرش می رود، دستش را در دست می گیرد. به چشمانم نگاه می کند، تنم به لرزه می افتد. این مرد خانه من است او را ببرم، با خودم و دلم چه کنم. چهار ساعت است که مهمان این خانه ام و احساس غربت نمی کنم و صاحبخانه هم اعتراضی ندارد؛ رضوان خانم ...