سایر منابع:
سایر خبرها
دیگر سراغ سیاست نمی روم
از 60 سالگی شروع کنیم که یک سن رُند است. قبلش که گذشت و می دانم که اهل نوستالژی و گذشته بازی نیستید، اما از این به بعد قرار است چطور باشد؟ 60 سالگی از آن سن هایی است که آدم با خودش می گوید، اگر تا الان کاری نکردم پس چه زمانی می خواهم کاری کنم. من از این به بعد می خواهم هرچقدر که می توانم داستان ها و فیلمنامه هایی را که دوست دارم و تا حالا نساخته ام ، بسازم. داستان و فیلمنامه ...
حسرت مجری نوستالژیک از رد پیشنهاد بازیگری کیارستمی
شناسایی کنیم و بعد برایشان برنامه بسازیم. هیچ وقت به شکل جدی مخاطب کلاه قرمزی بوده اید؟ فکر می کنید چرا این مجموعه توانست این قدر در جذب مخاطب موفق باشد؟ کلاه قرمزی آن زمان که خودم اجرا داشتم یکی از برنامه های مورد علاقه ام بود. سادگی کار و اینکه سوژه هایش از دل اجتماع بیرون کشیده می شد یکی از نقاط قوت کار بود. مثل کاری که من خودم هم برای برنامه هایم می کردم و سوژه هایم را از بطن ...
روایت مردی که از همسرش کتک می خورد!
.... 12 سال است که ازدواج کرده و ثمره این ازدواج ملیسای 7 ساله است: چند سال پیش در یکی از همان دعواهای همیشگی کنترلم را از دست دادم و برخورد خیلی بدی با زنم کردم. او را کتک زدم، اما بعد از این کارم خیلی پشیمان شدم. بعد از آن پشت دستم را داغ کردم که دیگر دستم را روی او بلند نکنم. شاید باورتان نشود اما بعد از آن مشکلات ما بیشتر شد. هر روز سر یک چیزی به من گیر می دهد. من هم دیگر تحمل ندارم. تا شروع به ...
کجا دنبال رد پا می گردید؟
منافع ملی و توسعه کشور را در دستور کار قرار دهد و اگر این برخورد فعال وجود داشته باشد، فرصت طلبی های سیاسی بهتر برملا خواهد شد. اگر دقت کرده باشید، از زمان روی کارآمدن دولت جدید با فاصله اندکی مجددا بحث از قراردادهای نفتی به عنوان یکی از محورهای اصلی زدوخوردهای جناحی در کشورمان مطرح شد. مثل همیشه طیف مخالفان و موافقان چشم بسته پیدا شدند. مخالفان اظهار دلواپسی می کردند و موافقان هم می گفتند اگر شما ...
عشق خونین به زن معتاد
و من خودم تصمیم گرفتم او را بکشم. در این هنگام قضات از همسر متهم خواستند درباره آنچه اتفاق افتاده است و می داند، توضیح دهد او گفت: شوهرم به من گفته بود رامین را به قتل رسانده است. من این موضوع را می دانستم. او درباره نقش پدرش هیچ چیز به من نگفت و فقط گفت به تنهایی این کار را کرده است.وقتی نوبت به متهم ردیف دوم رسید، او گفت: من اتهام را قبول ندارم این کار را نکردم و دروغ گفتم که من هم در قتل نقش ...
تحصن 12ساعته کی روش در فدراسیون
کرده است. بنده و کادر فنی ام اضافه وزن نداریم و لاغر هستیم چراکه سال ها بدون دریافت حقوق در حال کارکردن هستیم. ما جوجه و نوشابه نخوردیم و چاق نشده ایم. من امروز در فدراسیون می مانم چون او اظهار کرده بعد از بازی با سوریه مسائلی را مطرح خواهد کرد اما من بعد از بازی با سوریه وقت ندارم با او صحبت کنم. می خواهم امروز تکلیف روشن شود. البته این صحبت ها برای من جدید نیست و این تهدیدها را چند ماه قبل نیز از ...
سناریوی دخترجوان برای تصاحب ثروت مرد میلیاردر
...> از او سرقت هم کردید؟ می گوید که گوشی تلفن و مقداری پول دزدیدیم اما هیچ پولی برنداشتیم. همه آنها داخل ماشین بود. اسید پاشی و ضرب و شتم را قبول داری؟ اسیدپاشی را که اصلاً انجام ندادیم. اما کیوان وخشایار زمانی که درماشین بودیم چند مشت و لگد به او زدند که بترسد. با دو همدستت چطور آشنا شدی؟ هر دوی آنها راننده آژانس بودند. زمانی که بازداشت شدی گفتی ...
تحصن 12 ساعته کی روش در فدراسیون برای اخراج
فدراسیون بود که آن را گفتم. آن چیزی که الان در فدراسیون مطرح بوده این است که فضا به شکلی پیش رفته که اگر کی روش بعد از بازی با سوریه بخواهد از تیم ملی جدا شود کسی مشکلی با آن نخواهد داشت و مخالفتی صورت نخواهد گرفت. تحصن 12 ساعته کی روش در فدراسیون از همان ابتدا مشخص بود که این صحبت های عابدینی می تواند حسابی برای فوتبال ایران دردسر و جنجال ایجاد کند. چون کی روش امکان نداشت سکوت کند و به ...
نمی توانم فراموش کنم
با خشونت مخالف هستم اما اینکه کسی که مرا به این روز انداخته فقط به چند سال زندان محکوم شود، اصلا عادلانه نیست. چرا او نباید قصاص شود؟ چرا نباید بداند من در چه تاریکی ای زندگی می کنم؟ قانون باید بیشتر از اینها حامی افرادی باشد که مورد اسیدپاشی قرار می گیرند. برای بهبود سلامتی مان که کاری انجام نشد، دست کم برای احقاق حقمان درست اقدام شود. اگر حکم عادلانه ای صادر شود شاید کمی آرام بگیریم نه اینکه ...
از پوشیدن جوراب راه راه خسته نمی شوم
، کارهایی می کنم که بعضی وقت ها خسته کننده می شوند و حتی موجب می شود عصبانی شوم؛ البته بستگی به اخلاق و روزهایم هم دارد. گاهی به خودم می گویم زمانش رسیده داستان های دیگری بنویسم و سراغ شخصیت های دیگر بروم. خودم را بارها قانع هم کرده ام، درباره اش با دوستانم حرف زده ام و حتی تیم تولیدکننده را هم خبر کرده ام که این بار موضوع متفاوتی می سازم ولی خب، وقتی کاغذ و قلم را برمی دارم، دوباره همان موضوعات به سرعت ...
ماریون کوتیار: چیزهایی که درباره ام می گویند، برایم جذابیتی ندارد
فیلم ترغیب کرد، این بود که این فیلم، فیلمی نبود که در استودیو ساخته شود. جاستین کورزل، کارگردان این فیلم، بینش و نظر خاصی درباره داستان داشت: غوطه ورشدن در خشونت و پیداکردن راهی برای مبارزه با همین خشونت. راستش بعد از بازی در مکبث ، بی صبرانه منتظر این بودم که فیلم دیگری هم با این کارگردان بازی کنم. و در فیلم راک اند رول که گیوم کانه، کارگردانی کرده است، چه نقشی دارید؟ شما هم آواز می خوانید ...
نمایش من زنانه است
دیدم تا با عشق تئاتر را بیاموزم، بعد هم درسش را خواندم و درس دادم و تلاشم این بود تا کاری را انجام بدهم که بلد هستم. از نظر من، ایوب آقاخانی یک تکنیسین است، یعنی کسی که تکنیک این حرفه را بلد است و آن را به استخدام ارائه آثاری درمی آورد که به فراخور موضوعات و ایدئولوژی ها ترکیبی از تکنیک، دانش، مفهوم و اندیشه به مخاطب ارائه می شود. به نظرم، این وسط اصلا مخاطب فکر کند چرا آقاخانی در تکه های سنگین ...
اوا گرین: وقت کارگردانی برتون مثل یک بچه خوشحال می شود
ایده به سرم زده است؛ کتابی برایت می فرستم و می خواهم آن را بخوانی. با این حال، اگر از این داستان خوشت نیامد، اصلا اشکالی ندارد. آن کتاب رمانی از رنسام ریگز بود. کتاب را خواندم و طبیعتا به برتون برای بازی در فیلم جدیدش، بله را گفتم. تیم، اسم شخصیتی که قرار بود من نقشش را بازی کنم، پاپینز ترسناک گذاشت؛ البته طبیعتا برای من این حال و هوا و چنین اسامی ای اصلا ترسناک نبود. این شخصیت باید قوانین سفت و ...
تصاویر/ "رو در رو" با اولین دختر بوکسور ایران
! شما نخستین بانوی بوکسور ایرانی هستید؟ من نخستین کسی هستم که گفتم چرا فدراسیون بوکس بانوان ندارد؟ من نخستین کسی هستم که فقط دنبال بوکس رفته ام نه کیک بوکسینگ و سایر ورزش ها ولی هیچ گاه نگفته ام که نخستین بانوی بوکسور ایرانی هستم. من می خواهم این رشته راه بیفتد و اصلا مهم نیست که اولین باشم یا نباشم. ولی در گفت وگوهای تان ادعا کرده اید که اولین هستید. من اعلام کردم ...
بیرانوند: منصوریان گفت نابودت می کنم!
استقلال نخوردم. چه در دیدار مقابل استقلال و چه در دیدار مقابل پرسپولیس همیشه بهترین عملکرد را داشتم. من واقعا دوست داشتم در مقابل استقلال خودم را نشان بدهم. * بعد از اینکه تیم شکست خورد، چه اتفاقی رخ داد؟ همه تقصیرها به گردن من افتاد. می گفتند تو تیم ما را به هم ریخته ای و حاشیه ساخته ای. در رختکن منصوریان به من گفت تو تمرکز تیم را بر هم زدی که من پاسخ دادم من که اصلا بازی نکردم ...
حجم مسایل سیاسی نگذاشت دولت یازدهم در مدیریت فرهنگی موفق عمل کند
این ها را گوش نکنید صدمه می بینید. *دانش: در حوزه فرهنگی، قانون هم مورد وفاق نیست چه رسد به افراد. از توضیحات شما ممنونم. می خواهم بحث دیگری را در باب مدیریت فرهنگی مطرح کنم. سراغ بحث پایانی مان می روم؛ زمانی که آقای روحانی تبلیغات انتخاباتی خود را آغاز کردند و بعد از رای آوردن و در همان روزهایی که تب و تاب معرفی کابینه وجود داشت خیلی ها با خود می گفتند این دولت دارای تیم مدیریت فرهنگی ...
آرزویم قهرمانی با استقلال و رفتن به اروپاست/ ساده زیستی را دوست دارم
زیستی را می پسندم. * اهل مطالعه هم هستی؟ - بله. داستان های قرآنی و زندگی پیامبران را می خوانم. بیشتر به کتاب هایی که به سرگذشت ائمه اطهار اختصاص دارد علاقه دارم و در کنار آنها کتب ورزشی را هم می خوانم. * آرزوی فوتبالی ات چیست؟ - همان که گفتم. دوست دارم به فوتبال اروپا بروم و آنجا بازی کنم. البته قبلش در لیگ امسال با استقلال قهرمان شوم که عالی می شود ...
زبانه های آتش، آینده ام را سوزاند
آدم هایی با چهره هایی معمولی بدون مُهر و نشانی از سوختگی. چهره هایی که خیلی وقت ها در خاطرم نمی مانند، اما تصویر امین، مرضیه، علیرضا و همه آنها که در بیمارستان سوختگی دیدم، پررنگ تر و زنده تر از تصویر هر مصاحبه شونده دیگری گوشه ذهنم جا خوش کرده اند با همان وضوح... با همان جزئیات. آدم هایی که هیچ وقت خیالش را هم نمی کردند آتش، یک روز نشانی آنها را هم بگیرد، بیاید و سفت و سخت خودش را بچسباند به لحظه لحظه زندگی شان و امروز و فردایشان را بسوزاند. یک چهارشنبه پاییزی است که خودم را می رسانم به قدیمی ترین بیمارستان سوانح و سوختگی کشور، بیمارستان شهید مطهری تهران خیابان ولیعصر، خیابان شهید ...
خاطره ای 20 ساله با مردم دارم
صحبت از امیرحسین صدیق است؛ آقای پدر مجموعه قصه های تابه تا و جوانک ساده مجموعه خودرو تهران 11 که در این مدت همیشه در نقش های شیرین و دوست داشتنی جلوی دوربین رفته و به نظر می رسد برای انتخاب نقش هایش احترامی ویژه قائل است. بنا بود به مناسبت تولد صدیق و به روال همیشگی روزنامه جام جم میزبانش باشیم؛ اما او این روزها به واسطه حضور در پروژه سینمایی 21 روز بعد و ضبط برنامه کتاب باز سرش حسابی شلوغ است و پس به گفت وگویی تلفنی با وی رضایت دادیم. امیرحسین صدیق امروز 45 ساله می شود و به گفته خودش هنوز برنامه های زیادی برای سال های پیش رو در سر دارد. خوشحالم که بزرگ می شوم متولد 8 آبان 51 هستم؛ یعنی امسال وارد 45 سالگی می شوم. خوشحالم که سنم بالا می رود و بر خلاف خیلی ها اصلا بازگشت به عقب و جوان تر شدن را دوست ندارم. احساس می کنم که قبلا شاید ناپخته بودم و حالا هرچه بزرگ می شوم، این ناپختگی بیشتر به چشمم می آید. فکر می کنم بزرگ شدن و پیشرفت به جلو خوب است. از همه انتخاب هایی هم که تاکنون برای زندگی ام داشته ام، راضی نیستم. درصد زیادی از این انتخاب ها اشتباه بوده اند و حالا برای من تجربه ای برای ادامه زندگی محسوب می شوند. اصلا مفهوم زندگی در همین تجربه کردن ها نهفته است و من جرب المجرب.. این معنا را می رساند. نقش های منفی را دوست دارم در این سال ها در نقش های مختلفی بازی کرده ام و با وجود این همیشه سعی داشته ام که تکراری نباشم. البته وقت هایی هم بوده که این اتفاق افتاده و حتی کارگردانی به من گفته دقیقا تکرار همان نقش آقای پدر در زی زی گولو را از تو می خواهم! با این حال سعی کرده ام همیشه از این تکراری بودن دوری کنم. دوست دارم که نقش های منفی را هم تجربه کنم و با وجود این انگار تا به حال کسی برای سپردن این نوع نقش ها به من اعتماد نکرده است. شاید هم دلیلش مخاطبان هستند که ممکن است مرا در این نقش ها نپذیرند. با وجود این دوست دارم روزی نقش های اینچنینی را بازی کنم و در آنها هم موفق ظاهر شوم. این آرزوی هر بازیگری است. الان هم مشغول بازی در پروژه سینمایی 21 روز بعد هستم که موضوعش آسیب های نوجوانان است و فکر می کنم فضای متفاوتی داشته باشد. در این پروژه با ساره بیات و حمیدرضا آذرنگ همبازی هستم. نسل زی زی گولو بزرگ شده است برایم خیلی عجیب است که می بینم بچه های آن روز که مخاطبان اصلی قصه های تابه تا بودند حالا این قدر بزرگ شده و همسن آن موقعی که من در مجموعه بازی می کردم، شده اند. عجیب است و گاهی این اتفاق را باور نمی کنم. از خودم می پرسم یعنی این قدر زود بیست و چند سال از آن روزها گذشت؟ پیرمردهایی را به یاد می آورم که خاطرات دوران جوانی شان را تعریف می کنند و حالا می بینم که خودم در خاطره ای 20 ساله با بخش زیادی از جامعه شریکم. البته در کل آدم اهل خاطره بازی نیستم و فکر می کنم خاطره را باید فقط برای کسی تعریف کنی که خودش هم در آن زمان حضور داشته است. در واقع خاطره برایم به منزله نوعی یادآوری است. دوست دارم جهان را بگردم تلاش کرده ام زندگی را به همان شیوه ای که دوست دارم به جلو ببرم. اسمش را آرزو نمی گذارم، اما کار نکرده و نیمه تمام زیاد دارم و همیشه هم از برنامه هایم عقب می مانم. به خاطر همین تک تک ساعت های خانه ام را پنج دقیقه به جلو کشیده ام، با وجود این باز به همه قرارهایم دیر می رسم. این روند در کلیت زندگی ام هم جاری است و کارهای خیلی زیادی برای انجام دادن دارم. برای مثال دوست دارم همه جای ایران و شهرهایی را که هنوز نرفته ام، ببینم و در وهله بعد دنیا را بگردم؛ خانه درست کنم؛ برگزاری نمایشگاه مجسمه هایم هم از آرزوهای دیگرم است که در سال گذشته و به دلیل بازی کردنم در کارهای مختلف امکان پذیر نشد. اصرار به همکاری با برومند همیشه این ایراد را به من می گیرند که تو چرا در تمام کارهای خانم برومند حاضر می شوی و من هم هر بار توضیحاتم را برایشان گفته ام. من در ابتدای جوانی این فرصت را داشتم که با خانم برومند و طرز تفکر و شیوه کار او آشنا شوم و سعی کرده ام که همیشه هر طوری شده خودم را در گوشه ای از کارهایش بگنجانم. این اصرار خودم بوده است. البته همیشه هم در قالب بازیگری نبوده و از طراحی صحنه تا برنامه ریزی و دستیاری و هر کار دیگری دوست داشته ام که این همکاری ادامه پیدا کند. خودم این همکاری را به منزله نوعی دانشگاه بیست و چند ساله می دانم و درس های زیادی را از خانم برومند یاد گرفته ام. اطلاعاتی که از من می نویسند اشتباه است اطلاعات زیادی که از من در صفحه ویکی پدیایم نوشته شده، اشتباه است. برای مثال نوشته اند من متولد سال 58 هستم و در شهر نیشابور به دنیا آمده ام که این صحت ندارد. از آن جا که در خارج از تهران و در یک روستا زندگی می کنم اینترنت پرسرعت و درستی هم ندارم و یکی دو باری سعی کرده ام این اطلاعات را ویرایش کنم اما اینترنتم قطع شده و من هم دیگر حوصله اش را نداشته ام. فعلا که زنده ام و تا وقتی که هستم خودم به صورت زبانی و شفاهی به دیگران توضیح می دهم که اطلاعات این صفحه اشتباه است (می خندد). زهرا غفاری رادیو و تلویزیون ...
عصبانی تر از همیشه
هشدار می دهد به همان سرنوشت دچار خواهد شد: این صحبت ها اصلا برایم مهم نیست، همین نوع صحبت ها و تهدیدها را پیش از این از آقای دکتر اسدی شنیده ام؛ همین تهدیدها را! زمان حل این مساله امروز و اینجاست. من اینجا هستم و منتظر آقای عابدینی تا به من بگویند که چه مطلبی است که می خواهند بعد از بازی با سوریه بیان کنند. به خاطر اینکه همین نوع تهدیدها را من ماه های گذشته از آقای اسدی شنیدم و با این گونه ...
انتظار 12 ساعته کی روش در فدراسیون/عابدینی کجایی؟
بعد ازعلیرضا اسدی و عباس ترابیان حالا نوبت به امیر عابدینی رسیده که آماج حملات مربی پرتغالی تیم ملی قرار بگیرد. کی روش این بار عابدینی را مورد هدف قرار داد تا نشان دهد از هیچ کس واهمه ای ندارد و حرفش را بدون در نظر گرفتن طرف مقابل به زبان می آورد. کارلوس کی روش دست بردار نیست. او تمام پنج شنبه اش را صرف جر و بحث و مصاحبه علیه امیر عابدینی کرد. امیر عابدینی که در مصاحبه ای گفته بود به کی روش اولتیماتوم داده شده ظرف 72 ساعت یا استعفا بدهد یا دست از انتقاد از فدراسیون بردارد. کی روش اما نه تنها استعفا نداد، به فدراسیون رفت و ...
سابقه وزرای پیشنهادی چه بود که رای نیاوردند؟
. آنجایی که رفته با دو نفر دارد صحبت می کند. یک نفر از آنها دستگیرشده زمان فتنه است... توضیح می دهم. نکته دوم اینکه نفر بعدی آقای صالحی بغل ایشان نشسته،رئیس دانشگاه علم و صنعت بود. ایشان خدمت شما عرض کنم بعد از صحبت آقای دانش آشتیانی بلند شد، بیانش در این تحصن چه بود؟ بیانش این بود نه تنها ما اینجا نشسته ایم اعتراض داریم باید تلاش کنیم همه اساتید کشور را بسیج کنیم و معترض قرار بگیریم ...
خانم گوینده: بچه مثبت درسخوانِ لج درآر بودم + عکس
، دانشجویان تصور می کردند که من هم مانند خودشان دانشجو هستم و منتظر ورود استاد می شدند و وقتی می دیدند که یک نفر هم سن و سال خودشان قرار است تدریس کند برایشان تازگی داشت. همزمان با تدریس، تصمیم گرفتم که در رشته کارشناسی حقوق در همان دانشگاه تحصیل کنم. باز جالب این بود که با برخی از دانشجویان خودم در دروس عمومی همکلاس شده بودم. در حال حاضر هم مشغول گذراندن دروس حقوق در مقطع فوق لیسانس هستم. چه شد ...
میلیونر شدن به شرط محال / بخش دوم
بعد از چاپ مطلب پنج شنبه، برخی از بازاریابان شبکه ای یا همان نت ورکر ها گفتند که اساس این کار شبکه ساختن و سود بردن از زیر مجموعه هاست. لذا همانطور که قبلا وعده داده بودیم، امروز در مورد بخشی از طرح درآمدی این شرکت ها صحبت می کنیم که به گروه زیرمجموعه شما مربوط می شود. این بررسی نشان خواهد داد که معجزه تصاعد برای همه اتفاق نمی افتد و افراد اندکی هستند که می توانند این کار را انجام دهند. اگر کاری ...
معاون اولی احمدی نژاد را نپذیرفتم/ رد ادعای ابراهیم یزدی درباره شهید چمران
.... آمده بودم بازدیدی از منطقه داشته باشم که گفتند شهید کلاهدوز می خواهند به دیدن شما بیایند. از بعد از شهادت شهید چمران که 31 خرداد بود 3 ماه می شد که ایشان را ندیده بودم. من نشستم و ایشان آمد و گفت می خواهد به تهران برود. گفت همراه من بیایید و من اتومبیل را به مقر سپاه بدهم و بعد به فرودگاه می روم. من گفتم شما را می رسانم. ایشان ماشین را گذاشت و ایشان را به فرودگاه اهواز بردم. وارد ...
فتح اله زاده:روزنامه را بستیم تابهانه ای نباشد/بابیرانوند تماس می گیرم
مصاحبه ای در نشریه چاپ می کنیم موجب دلخوری دوستان در باشگاه استقلال می شود. این را هم باید بگویم که اگر ما هم آن نظرات را منتشر نمی کردیم دیگر رسانه ها این کار را می کردند. سردبیر استقلال جوان درباره مطلبی که چند روز قبل پس از شکستگی دست علیرضا بیرانوند دروازه بان پرسپولیس در این نشریه منتشر شده بود بیان داشت: من اصلا دوست ندارم این اتفاقات بیفتد. اگر خودم بودم نمی گذاشتم آن مطلب چاپ شود ...
ثروت ربایی با کاسکو!
. ابتدا به شاکی دروغ گفتم دانشجوی پزشکی هستم و بعد هم که دستگیر شدم، خواستم قاضی را فریب دهم به همین دلیل به قاضی هم گفتم که دانشجوی پزشکی هستم، اما قاضی فریب مرا نخورد و دستم رو شد. خودت نقشه دوستی با پیرمرد سالمند را طراحی کردی؟ نه. من اصلاً او را نمی شناختم تا اینکه چند ماه قبل نامزد یکی از دوستانم به نام سیاووش این پیشنهاد را داد. بیشتر توضیح بده؟ سیاووش ...
مایلی کهن:مگرکی روش هولوکاست است؟/بخاطراین آقا 110هزاردلار جریمه شدیم
بدانید قدم آنها روی چشم ما جا دارد. *قبل از بازی سمت قلعه نویی می روید؟ اجازه بدهید روز بازی برسد و آن روز می بینید که چه اتفاقی می افتد. * قبول دارید که در این سالها هیچگاه رابطه خوبی بین شما وجود نداشته است؟ من آدمی کینه ای نیستم اما در هر حال در گذشته حوادث تلخی رقم خورد. امروز از ایشان کینه ای ندارم و اگر از بچه های تیم من بپرسید به شما خواهند گفت که ...
ولی نعمتان، جبرئیل رحمت اند
نی *** ترک تو گفتن مرا مقدور نی هر زمان می گفتم از درد درون *** اهد قومی انهم لا یعلمون سجده ها می کرد آن رسته ز رنج *** کای سعادت ای مرا اقبال و گنج از خدا یابی جزاها ای شریف *** قوت شکرت ندارد این ضعیف شکر حق گوید تو را ای پیشوا *** آب لب و چانه ندارم و آن نوا دشمنی عاقلان زین سان بود *** زهر ایشان ابتهاج جان بود خر می راندم ، یعنی بدون توجه به دشنام های ...
ناگفته های فرزند شهید مدافع حرم خرمشهری از شهادت پدر
افراد دیگری از حضور پدرم در سوریه مطلع نبودند. پدرم به دایی ام گفته بود. پدرم در این اعزام حرف های عجیبی می زد، به من می گفت: مجتبی جان، این راهی که دارم می روم مثل خرمشهر تا مشهد است، اگرچند تا خانواده باشیم یکی با ماشین برود، یکی با قطار برود یکی با هواپیما کدام یک زودتر به مقصد می رسد؟ گفتم: خوب معلومِ هواپیما؛ پدرم ادامه می داد: این راهی که من می روم مثل همان هواپیما است، می خواهم ...