سایر منابع:
سایر خبرها
عجیبی دارند؛ مثلا مرده هایشان را می اندازند تا لاشخورها بخورند. در یکی از روزهای سفرم به تبت در خانه ای را می زنم تا از آن ها آب جوش بگیرم. خانمی در را باز می کند و بعد از آن شوهر و دخترش را می بینم. وقتی مرد تبتی دید که هوا خیلی خراب است از من خواست شب را آنجا بمانم. حالاتش سرماخورده بود. از توی کیفم عسل و آبلیمو درآوردم و برایش شربت درست کردم و به او دادم بخورد. گفتم که برایش خوب است او ...
روستای فرحزاد پیش از شروع قصه گردشگران داستان درازی به قدمت 100 سال دارند، اما ماجرای ورود گردشگران به آنها هم شنیدنی است. این دو روستا به دلیل مشکلات زیاد اهالی تقریباً خالی از سکنه شده بودند و هر روز بر نرخ مهاجرت آنها اضافه می شد، اما طی 10 سال توسعه گردشگری در این مناطق، ماجرا به راهی معکوس رفت و بسیاری از ساکنان که روزی روستا را ترک کرده بودند، برای اقامت دائم یا فصلی بار دیگر به خانه های ...