سایر منابع:
سایر خبرها
15 سال زندان برای تاجر عاشق پیشه +عکس
خان آقا جست وجو در بیمارستان ها و پارک های محله شوش را آغاز کرد. در حالی که هیچ ردی از پسربچه نبود، یک روز بعد ساکنان ساختمانی در تماس با پلیس اعلام کردند از زیرزمین خانه صدای ناله می آید. ماموران به خانه مورد نظر اعزام و متوجه شدند، مردی افغان مستاجر زیرزمین است. او روز قبل با یک چمدان بزرگ به خانه آمده و سپس هم آنجا را ترک کرده و دیگر بازنگشته بود. همزمان با شروع تحقیقات، مرد افغان ...
زنی که پلیس را به دزدان پورشه رساند
نشده اند.در حالی که هیچ سرنخی از دزدان در دست نبود، زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از وجود خودروی مشکوکی در پارکینگ مجتمع مسکونی شان خبر داد. به دنبال این تماس، بلافاصله مأموران راهی مجتمع مسکونی شده و پس از بررسی شماره پلاک مشخص شد که خودرو داخل پارکینگ همان پورشه ای است که چند روز قبل سرقت شده است. با کشف خودروی سرقتی، کارآگاهان دریافتند خودروی پورشه چند روز قبل توسط داماد یکی ...
فقط کافی است پا پس نکشی!/ آداب تبلیغ چهره به چهره
بودم مردم خیلی به من نگاه می کردند و به همسرم هم خیلی نگاه می کردند و ما از این نگاه ها اذیت می شدیم و روبنده ما را راحت کرد و تصمیم گرفتیم از این به بعد هر وقت ملبس بیرون می رویم همسرم از روبنده استفاده کند. به هر حال تا حرم پیاده رفتیم که البته فاصله زیادی نبود و بعد از عبور از ایست و بازرسی خیالمان راحت شد. بعد از نماز و زیارت صبحانه را خوردیم و به دنبال دفتر فروش بلیط هواپیما می ...
"مرضیه دباغ" الگویی که شاهکارهای مبارزاتی، دفاعی و سیاسی را زنانه رقم زد
تأمین کند از این رو شب ها بعد از انجام وظایف مادری و خانه داری اش با ماشین شخصی در فرودگاه تهران "مسافرکشی" کرد تا زمانی که رهبر فرزانه انقلاب این کار را در شأن بانوی انقلابی ندیده و هزینه آن خانواده ها را متقبل شدند. فرماندهی سپاه همدان، در دوران دفاع مقدس، به نوعی دیگر توانمندی زن ایرانی را به رخ می کشد، خانم دباغ در مورد یکی از عملیات هایی که در منطقه کردستان انجام داده بود، تعریف کرده ...
مأخذشناسی اربعین حسینی
حسین(علیه السلام) از مدینه به کربلا در بیستم صفر سال 61 هجری و بنابر مشهور، رسیدن اهل بیت(علیهم السلام)در این روز به کربلا و دیگری تعلیم حدیثی از امام صادق(علیه السلام) به صفوان بن مهران جمال، برای زیارت امام حسین(علیه السلام) در روز اربعین است. این نوشتار گزارشی از تألیفات پژوهشگران درباره این موضوع است. در این مأخذ شناسی تلاش کرده ایم تمامی آثاری که درباره اربعین و زیارت اربعین به صورت ...
خواهر دباغ ؛ از مبارزه در پوشش گدایی تا مسافرکشی شبانه
، بلافاصله آن را روی دستم خاموش کرد و همراه با ضجه و ناله من به مسخره گفت آخ! سیگارم خاموش شد! و دوباره سیگار دیگری روشن کرد... حدود 16 روز از بدترین و وحشتناک ترین شکنجه ها را تحمل کردم ، ولی هنوز چیزی یا مطلب درخور و بااهمیتی به ماموران نگفته بودم. این امر سخت بر مأموران و بازجوها گران آمد. از این رو دست به کاری کثیف و غیرانسانی و خباثت آمیز زدند؛ دختر دومم را که به تازگی به عقد جوانی درآمده ...
پیام رهبر انقلاب برای درگذشت مرحومه دباغ+روایت تکان دهنده از ایشان
فشار روحی و روانی، مقاومت مرا در هم شکسته و مرا به حرف درمی آورند زهی خیال باطل! رضوانه محصل مدرسه رفاه بود و به همراه سایر دانش آموزان مدرسه به کارهای هنری و جمعی می پرداخت. او سرودها و اشعاری را که از رادیو عراق پخش می شد با دوستانش جمع آوری کرده و در دفترچه اش نوشته بود. این دفترچه پس از دستگیری من و هنگام تفتیش و بازرسی خانه، به دست مأموران افتاده بود و این بهانه ای برای دستگیریش ...
مرد شیاد بنام استخدام دولتی چندین دختر را فریب داد
سایبری در اختیار پلیس فتا قرار گرفت. تحقیق از شاکیان پرونده نشان داد، مدتی قبل از طریق فضای مجازی و شبکه اجتماعی تلگرام با فردی ناشناس که خود را شخصی با نفوذ و مسئول جذب و استخدام در یکی از نهادهای دولتی و متخصص در زمینه کاریابی معرفی کرده بود، آشنا شده بودند. متهم به بهانه استخدام از طعمه هایش مبالغی را همراه کپی مدارک شناسایی آنها گرفته بود. چند روز بعد که مالباختگان برای پیگیری ...
مرضیه حدیدچی: صوت زیبای تلاوت میخکوبم کرد
شکسته و مرا به حرف درمی آورند زهی خیال باطل! رضوانه محصل مدرسه رفاه بود و به همراه سایر دانش آموزان مدرسه به کارهای هنری و جمعی می پرداخت. او سرودها و اشعاری را که از رادیو عراق پخش می شد با دوستانش جمع آوری کرده و در دفترچه اش نوشته بود. این دفترچه پس از دستگیری من و هنگام تفتیش و بازرسی خانه، به دست مأموران افتاده بود و این بهانه ای برای دستگیریش شده بود.شب اول، آن محیط برای رضوانه خیلی ...
رفتارهای دوست پسرم بسیار زشت بود / به خاطر اعتمادی که به او داشتم اعتراضی نمی کردم
به محل قرار می رفتم و ساعت ها با یکدیگر درباره ازدواج و آینده صحبت می کردیم به طوری که اتابک اعتماد کامل مرا جلب کرده بود و من همه حرف هایش را به راحتی می پذیرفتم. او گاهی نیز با خودرویی که عنوان می کرد از دوستش به امانت گرفته است به سراغم می آمد و با یکدیگر به گشت و گذار در شهر می پرداختیم، تا این که روزی با چند تن از دوستانش به محل قرار آمد و آن ها را دوستان مورد اعتمادش معرفی کرد. سپس از من ...
روایت تکان دهنده مرضیه دباغ از شکنجه گاه ساواک: یکی گفت کجاست آن خمینی که شما را نجات دهد
هم شکسته و مرا به حرف درمی آورند زهی خیال باطل! رضوانه محصل مدرسه رفاه بود و به همراه سایر دانش آموزان مدرسه به کارهای هنری و جمعی می پرداخت. او سرودها و اشعاری را که از رادیو عراق پخش می شد با دوستانش جمع آوری کرده و در دفترچه اش نوشته بود. این دفترچه پس از دستگیری من و هنگام تفتیش و بازرسی خانه، به دست مأموران افتاده بود و این بهانه ای برای دستگیریش شده بود. شب اول، آن محیط ...
خاطراتی از مرضیه حدیدچی دباغ
در دست داشت؛ جلو آمد و مرا کتک زد؛ وحشی و نامتعادل به نظر می آمد، هر چه می پرسید اظهار بی اطلاعی می کردم. اثر باتوم برقی بر روی نقاط حساس بدن از جمله گوش، لب و دهان به قدری دردناک بود که کاملاً بی حس و بی نفس می شدم. ** شکنجه گر سیگار روشنی بر لب داشت، بلافاصله آن را روی دستم خاموش کرد یک مرتبه، مرا بر روی تختی خواباندند و دست ها و پاهایم را از طرفین بستند، وقتی شکنجه گر وارد ...
در سال 88 گفتم به رهبری ظلم نکنید؛ زنان حامی موسوی، من را کتک زدند!
من باور نمی کنم که کسی من را به عدم حمایت از رهبر انقلاب متهم کند. من در پل یادگارامام از زنانی که طرفدار موسوی بودند کتک مفصلی خوردم. چه کسی گفته است که من پشت سر آقا نایستادم؟!
مرضیه دباغ درگذشت [+خاطرات تکان دهنده]
امروز در بیمارستان خاتم الانبیاء(ص) دار فانی را وداع گفت. خاطرات تکان دهنده زندان های ساواک در خاطرات مرضیه دباغ آمده است: مأموران به بهانه جلوگیری از خودکشی و حلق آویز شدن، چادر از سر من و دخترم گرفتند. صبح هر دوی ما را برای بازجویی و شکنجه بردند و چون پتو به سر داشتیم، خنده های تمسخرآمیز و متلک ها شروع شد، حجاب پتویی! مادر پتویی!، دختر پتویی!... و یکی گفت کجاست آن خمینی که ...
مادرم را به کلانتری برده بودند / فکرش را هم نمی کردم مادرم انقدر کثیف باشد
هم قبول کرد کمکم کند. او چند قطعه زمین را به نام من کرد تا آنها را بفروشم. پس از فروش زمین ها، او 20 میلیون تومان به من داد . چند روز بعد عشرت با من تماس گرفت و مدعی شد زمین ها متعلق به شوهرش بوده و او متوجه فروش غیرقانونی زمین ها شده است. او مرا ترساند و گفت که باید رحمان علی را بکشیم. من ابتدا قبول نکردم اما اصرارهای عشرت و ترس از شوهرش باعث شد که قبول کنم. روز حادثه به خانه آنها رفتم. وقتی ...
اظهارات عجیب یک متهم پس از 8 بار اعتراف به قتل در دادگاه جنایی/ همسرم قاتل است
ملاقاتم هم نمی آید. برای همین من هم تصمیم گرفتم موضوع اصلی را تعریف کنم. در ادامه متهم برگه ای را به قضات نشان داد که در آن همسرش به جنایت اعتراف کرده بود و گفت: همسرم در زندان این اعتراف نامه را به من داد، اما نمی دانم چرا بعد از سه ماه نظرش تغییر کرد. دیگر به ملاقاتم نیامد و حتی دو فرزندم را به مادر پیرم سپرد و رفت. در ادامه قاضی اظهارات همسر این مرد را که در پرونده آمده بود را ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (353)
... عکس یادگاری محمدرضا گلزار در کنار شاهرخ خان سوپراستار بالیوود که روز به روز دارد بیشتر شبیه سیدجواد هاشمی میشود. - پسرم میری آرایشگاه بعدش گوشاتو تمیز کن، پُره موئه توش! + چشم استاد، فعلا دوربینو نگاه کنین تا عکس بندازیم. مریم جان چون "هوا میخوای" با ماشین شخصی به جان خیابان ها و هوای شهر افتاده ای؟! بله، درستش همین است! استفاده از وسائل حمل و نقلِ ...
فروش خانه مقتول راز جنایت 2 ساله را برملا کرد
و پا و دهانش بسته بود. تحقیقات اولیه حکایت از این داشت که پیرمرد در جریان یک سناریوی مرموز به قتل رسیده است، به خاطر همین قاضی مرشدلو، بازپرس ویژه قتل به همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران با تماس مأموران در محل حاضر شد. گزارش کارشناس پزشکی قانونی بعد از معاینه جسد در صحنه جرم نشان داد که پیرمرد بر اثر انسداد عناصر حیاتی کشته شده است. در اولین گام، مرد همسایه که پلیس را از ...
دوست دارم نقش مادر بداخلاق را بازی کنم
...، حتی با علاقه سریال های مرا می دیدند و خیلی شادی می کردند. بعد از فوتشان من دو گوهر نازنین را از دست دادم، دو گوهری که نمی توان نمونه شان را پیدا کرد. من همیشه به کسانی که پدر و مادرشان در قید حیات هستند، می گویم قدر و ارزش چنین نعمت بزرگی را بدانند. چند خواهر و برادر دارید؟ چهار خواهر دارم، اما برادر ندارم. البته هیچ کدام از آنها به دنبال هنر نرفتند و فقط من عاشق بازیگری ...