سایر منابع:
سایر خبرها
شوهرم هر روز دستپخت مادرش را می خورد!
لجبازی کمی آشپزی کردن یاد می گرفت، الان ما اینجا نبودیم. دستپخت همسرم خوب نیست و من نمی توانم غذاهای او را بخورم. بارها هم به او گفتم که آشپزی یاد بگیر ولی فایده ای نداشت و باز هم همان غذاها را می پخت. من اگر به خانه مادرم می رفتم برای این بود که تلنگری باشد برای این که همسرم غذای خوشمزه بپزد، ولی او به جای این کار شروع کرد به دعوا و جنجال. برای همین بهتر است ما برای همیشه از هم جدا شویم. در پایان تلاش قاضی برای منصرف کردن این زوج از جدایی بی نتیجه ماند و حکم طلاق برای این زوج صادر شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید. ...
مردی که همسایه اش را کشت: با همسرم رابطه داشت!
کردم و خانه نشین شدم و امور زندگی ام از دستم در رفت. در این مدت به کار ها و رفتار همسرم مشکوک بودم تا اینکه متوجه شدم حمید او را اغفال کرده و با هم ارتباط تلفنی دارند.حتی فهمیدم که آنها چندین بار با هم به بازار و خرید رفته اند. چند روزی بود که همسر و دخترم برای ملاقات بستگانمان به شهرستان رفته بودند و من در خانه تنها بودم. خیلی با خودم درگیر بودم از طرفی هم نمی خواستم قبول کنم که همسرم با مرد ...
بازیکنی که می گویند ادین هازارد استقلال است
شکست السد توانستیم به مرحله گروهی لیگ قهرمانان برسیم. آقای قلعه نویی زنگ که بیا آمدن من به استقلال خیلی ساده اتفاق افتاد. زمانی که در راه آهن بودم آقای قلعه نویی زنگ زد و گفت اگر به استقلال بیایی خوشحال می شویم. به همین سادگی من به استقلال رفتم. اولین بار وقتی در تمرین تیم حاضر شدم، خیلی به من روحیه دادند.بزرگان زیادی در استقلال حضور داشتند و من می شنیدم که می گفتند بهنام کاپیتان تیم ملی ...
16 سالم بود که زن چهارم مرد 52 ساله شدم / حالا از زندگی دومم باردار شدم که سیاه تر از قبلی است!
...: نمی توانستم باور کنم اما واقعیت داشت. کیارش؛ مردی که همه زندگی ام شده بود، کسی که پدر بچه در شکمم بود... یک تبهکار سابقه دار بود که دو زن دیگر هم داشت. فهمیدن این واقعیت، مانند پتکی روی سرم خراب شد. آن از ازدواج اولم که بدبخت و آواره شدم و این هم دومی که حالا با یک بچه در شکمم نمی دانم باید چه کنم و به کجا پناه ببرم. چرا باید سرنوشت من این قدر سیاه باشد... و.... نداشتن پشتیبان در ...
شمایل درخشان یک رفاقت سیاسی
به چهره را در زندان عشرت آباد شناخته بود؟ گفتم نه. او همان استوار زمانی بود و به احتمال قوی او تو را شناخته بود. آنجا بود که فهمید استوار بامعرفت زندان قزل قلعه در سال 42، این جا هم او را از لطف خود بی نصیب نگذاشته است. (458) این ها روزهای نخست مبارزه بود. روزهای تنهایی و شاید مبارزات سیاسی انفرادی افراد برای دستیابی به هدفی متعالی در جهت تحول سیاسی جامعه اختناق زده آن زمان. اما همین ...
چهلم غروب سرد، غم بار و بهت آور 19 دی
سوزش دارد، او را امروز به فیزیوتراپی ببرد. من نیز گفتم که بعید می دانم ایشان امروز با من بیایند اما اگر که پذیرفتند حتماً با ایشان به فیزیوتراپی می رویم. پدر همچنین از من خواستند که شب نزد ایشان بروم. حدود ساعت 6.5 بعدازظهر من در دندانپزشکی بودم که محسن تماس گرفت و گفت که کار خیلی فوری دارد اما به دلیل آنکه امکان صحبت کردن در آن لحظه نداشتم نتوانستم با او صحبت کنم. در همان حالات بود که دلهره مرا ...
چرا همیشه متاهل ها از ازدواج ناراضی اند و مجردها را منع می کنند؟
از ازدواج وضعیت اقتصادی، افزایش بار مالی، قسط و قرض و کاهش درآمد از جمله دلایلی است که مردان متاهل را از ازدواج پشمیان کرده است.کاربری نوشته است: من ده سال پیش ازدواج کردم و زود هم پشیمون شدم قبل از ازدواج درآمد خوب بنز صفر احترام داشتم چند نفری هم دورم نون می خوردند بعد از ازدواج زود پشیمون شدم به خاطر بچم تحمل کردم لطمه نخوره الان کار درستی ندارم ماشین و پولامو زنم گرفت چیزی تو دستم ...
فردریک بَکمن از مردی به نام اُوِه می گوید
های بزرگسالان را خوانده بودم، در هشت سالگی کتاب ارباب حلقه ها ی تالکین را خوانده بودم. اگر بپرسید آیا از همان کودکی برایتان روشن بود که می خواهید به عنوان یک نویسنده، به قول معروف، چرخ زندگی تان را بچرخانید، جواب می دادم: نه، من اصلا هیچ برنامه ای برای نویسنده شدن نداشتم. من نویسنده شدم، چون می نوشتم. من برحسب تصادف نویسنده شدم. وقتی شما متعجب می شوید، که بر حسب تصادف ...
وقتی به بالین دختر جوان رسیدم دیدم آرام خوابیده و واکنشی به حرف هایم نشان نمی دهد!
چیز طبیعی به نظر می رسید و علائمی از بیماری دیده نمی شد وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم مژه های بلندش را به هم می فشارد و می خواهد به زور چشمانش را ببندد و همان لحظه فهمیدم این دختر زیبا به دلیلی برای اطرافیانش نقش بازی می کند. می خواستم اطرافیانش را از نگرانی در بیاورم و بگویم همه رفتار این دختر نقشه است ولی حرفی نزدم. در آن زمان سیگاری بودم. پاکت سیگارم را درآوردم و پکی به آن زدم. فکری در سرم بود ...
بازیکن اگر غیرت داشته باشد در دربی به هیچ کس رحم نمی کند / استقلال باید از پرسپولیس تشکر کند
دارد که همه می دانند و بهتر است من در موردش حرف نزنم. فقط نمی دانم گناه خداداد در این فوتبال چیست که وقتی نیستم همه می گویند او باشد و وقتی می آید این همه داستان برایش درست می کنند. خداداد از روی معرفت اینجا آمده و با این شرایط سخت کار می کند. الان دیگر همه می دانند که بچه های ما چه مشکلاتی دارند و با چه دردسرهایی دست و پنجه نرم می کنند. من هم به خاطر آقا خداداد آمدم و یک تار موی او را با کسی عوض نمی کنم... تا روزی هم که آقای عزیزی باشد، هستم. ...
یک آخ بزرگ به تلفن های همراه!
سه بدون دخالت من و به صورت بالقوه خوشنویس هستند. چقدر اهل طبیعت و سفر هستید؟ البته به دلیل مشکلات فیزیکی دیگر نمی توانم. قبلا اهل طبیعت بودم. بیابان های سلمانیه در شرق تهران را هر روز عصر می رفتم گشت می زدم. همان موقع برنامه های استاد شاهین فرهت در رادیو بود و خودم را موظف می دیدم برنامه هایش را گوش دهم. طبیعت چقدر بر تصویرگری ها و نقاشی های شما اثر گذاشت؟ ...
کودکان بی گناه قربانی مادران شیشه ای
به گزارش جام جم، قتل هایی فجیع که وقوع آن در حالت عادی بسیار بعید به نظر می رسد و تنها فرد متوهم شیشه ای به دلیل تصورات نادرست از محیط اطراف دست به قتل می زند. قتل هایی که تحت تأثیر توهمات مصرف شیشه رخ می دهد از نظر شکل و نحوه وقوع بسیار فجیع و دردناک است و اغلب نیز نزدیکان فرد شیشه ای را مورد تهدید قرار می دهد. مصرف شیشه باعث بروز اختلالات روی اعصاب و روان شده و تاثیراتی مخرب بر سیستم عصبی به جای می گذارد. عوارض روحی و جسمی فرد نیز روی جامعه اثرگذار است. مهم ترین علل گرایش زنان به مصرف مواد مخدر کسب لذت، ...
شکنجه های خونین سریالی در دخمه وحشت / طعمه قراردادن زن جوان با پیشنهاد ازدواج موقت
دیدم اما این بار حدود ساعت 11 شب از خانه خارج شدم و به منزل او در منطقه گلشهر رفتم که ناگهان چند نفر روی سرم ریختند و با شمشیر و چوب و قمه کتکم زدند سپس دست و پاهایم را بستند و مرا مورد شکنجه های وحشیانه ای قرار دادند. آنان مرا لخت کرده بودند و من فقط فریاد می کشیدم تا این که پس از گرفتن اموال همراهم، رمز کارت عابر بانک را هم گرفتند ولی فقط 300 هزار تومان در آن حساب بانکی وجود داشت. پس از آن هم ...
نجات مرد همسرکش از قصاص بعد از 13سال زندان
، ناصر موفق به جلب رضایت اولیای دم شد. او روز گذشته در جلسه رسیدگی به اتهامش به لحاظ جنبه عمومی جرم، گفت: من از کرده خودم بسیار پشیمان هستم. حالا پسرم 13 سال دارد و من فقط تا پنج سالگی او را می دیدم. وقتی بچه پیش خانواده همسرم رفت، دیگر او را ندیدم و فقط تلفنی با او در تماس بودم. درخواست دارم با توجه به سال های زیادی که زندان بودم و وضعیتی که دارم، در مجازات من تخفیف دهید. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به ایام بازداشت به حبس محکوم کردند و او روز گذشته آزاد شد. ...
از بچگی به پرسپولیس علاقه داشتم ولی الان استقلالی ام / مردم چشمم زدند که نتوانستم جلوی مسی بازی کنم / ...
جهانی با خودم گفتم به هر چیزی فکر کنی همان هم اتفاق می افتد. فکر می کردم در جام جهانی بازی می کنم و شاید خدا توی سر ونگر انداخت که من را بگیرد. جریان خروج بیگ زاده از استقلال چه بود؟ او هنوز هم از پرویز مظلومی دلگیر است اما در نهایت او را می بخشد؛ البته روز آخر نقل و انتقالات پرویز مظلومی گفت تو را می خواهیم و بیا به تیم کمک کن. مهدی رحمتی هم آمد صحبت کرد که بمانم ولی چون با شخصیت من بازی ...
خاطرات ناگفته ام آبروی برخی را می برد!
پرداختید؟ از همان ابتدا افرادی که با من آشنا بودند، اصرار کردند خاطراتم را بازگو کنم. البته آن موقع پاسخم این بود که حوادث گذشته از یادم رفته است. نمی خواستم خیلی از خودم بگویم و به اصطلاح خودم را مطرح کنم، اما عده ای از بزرگان به من تکلیف شرعی کردند که برای آشنایی مخاطبان، بویژه نسل جوان خاطراتم را ارائه بدهم. سال ها پیش از این که کتاب خاطراتم منتشر شود، خاطره گویی را تجربه کرده بودم. سال ...
نوجوانی که به خاطر 70 هزار تومان قاچاقچی شد
درس خوانده ای؟ تا اول دبیرستان. اما به خاطر مشکلات مالی خانواده ام نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. اما عاشق درس بودم! - برادر یا خواهری هم داری؟ فقط یک برادر دارم که کوچک تر از من است. - مواد مخدر را چه کسی به تو داد که بفروشی! یک جوان آشنا که 25 ساله است. - چه چیز باعث شد که به حرف این جوان آشنا گوش بدهی؟ نمی دانم او به من وعده داد با این کار پول زیادی می ...
دردسر وحشتناک رقابت بر سر زیبایی برای 2 دختر دبیرستانی / مسعود فقط دنبال یک ملاقات بود و ...
این حرف ها مصمم شدم تا با مسعود ارتباط داشته باشم. از شب بعد عکس های زیبایی از خودم فرستادم تا بداند با چه کسی مراوده دارد و ارتباط با دوستم را قطع کند. خلاصه رقابت بر سر زیبایی ادامه داشت تا این که مسعود در پیامکی نوشت از من خوشش آمده و ارتباط خود را با دوستم قطع کرده است. خوشحال از این موضوع 5 ماه به ارتباطم با او ادامه دادم. دیگر درس هایم ضعیف شده بود و خانواده ام به من شک کردند. مدتی بعد پدرم که ...
رجایی: آیت الله هاشمی رفسنجانی شخصیتی تاریخ نگر و تاریخ ساز بود
تصدی داشت تا به حال کسی به این صراحت از وی سوال نکرده است. برای مثال پرسیدم عمر شما دراز باد وقتی خدا را ملاقات کنید چه کاری شما را خوشحال می کند و چه سخنانی با خدا خواهید گفت؟ این پرسش مهمی بود و وی در پاسخ گفت: تالیفات و پژوهش های قرآنی ام را که پنجاه و چند جلد است، خوشحالم می کند و ختم جنگ تحمیلی. پرسیدم چرا از ختم جنگ خوشحال شدید؟ گفت زیرا با ختم جنگ مانع شدم که افراد بیشتری در ...
مالک اشتر ایرانی را بیشتر بشناسیم
داد روزه می گرفت ،سرداری که بعد از شهادت همسرم از اخلاق این بزرگوار برامون تعریف کرد ،گفت:شهید عراقی شب بیداری می کشید و نماز شبش رو می خوند یه جوری صحبت می کردن که الگویی باشه برای بقیه به خصوص جوان های سوری ایشون آن چنان رفتار زیبا وقشنگی در اون منطقه داشت که جوانی از سوریه که شیعه اسماعیلی بود شیفته همسرم میشه و جلوی همه جمع به همسرم گفت :تو دین و مذهبت هر چه باشد من همون و برای خودم می پذیرم ...
علیرضا دیگر تحمل روشنک را ندارد / او بی آبرویی راه می اندازد
هم می برم بازار در حد وسعم خرید کند؛ اگر نکرد به صلاحدید خودم می خرم. اگر می خواهد زنم شود، باید بداند ممکن است همه چیز را نتوانم برایش فراهم کنم. همسرم گفت من تو را به خاطر خودت دوست دارم و در همه چیز شریکت هستم. بعد از ازدواج اما خرده فرمایش های خانم شروع شد. توقعات بسیار آزاردهنده ای داشت و از هرچه که خوشش می آمد، دست می گذاشت روی همان. من هم نداشتم، از اول هم گفته بودم ندارم، اما ...
همشهری طاهرخانی هم می خواهد شاگرد برانکو باشد
مرتضی فنونی زاده من را انتخاب کردند. امسال خودم در آزمایش جوانان شرکت کردم که آقای منوچهر عبدالله نژاد من را برای تیم جوانان برداشت. وی ادامه داد: در پست دفاع وسط بازی می کنم. اکثر بازی های این فصل را بودم. در بازی رفت جلوی سایپا مصدوم شدم ولی در آخرین بازی نیم فصل توانستم برگردم. دو سال دیگر قرارداد دارم و طبیعی است که آرزوی من مثل بقیه بچه ها انتخاب شدن برای تیم بزرگسالان باشگاه است. رفتن ...
دردسر عشوه های پری برای برادر همکلاسی اش / او قرار بود برای درس خواند به خانه بیاید اما...
با او ازدواج کند. شهربانو اضافه کرد: دیشب به برادرم گفتم پس تکلیف تحصیل من چه می شود؟ جواب داد: به عقیده من تنها راهش این است که سال آینده پس از پایان تحصیلات متوسطه معلم یا پرستار شوی و ضمن کار تحصیل کنی. من از شنیدن حرف های برادرم ناراحت شدم و وعده های او را به رخش کشیدم، اما او گفت که فعلا باید جواب قلب خود را بدهد! چون از این راه مایوس شدم، امروز نزد پری رفتم تا شاید او را از ازدواج با برادرم ...
دام شیطانی زن صیغه ای برای مرد پولدار / این مرد 3 روز در عمق زمین محبوس بود!
بود درصدد طراحی نقشه ای برای تصاحب اموالم بود. ازبدرفتاری هایش خسته شده بودم، یک روز به او گفتم که می خواهم جدا شویم، قهر کرد و به خانه مادرش رفت. انگار منتظر شنیدن همین حرف از زبان من بود که برود و نقشه اش را اجرایی کند. در سومین روزی که او قهر کرده و نزد خانواده اش رفته بود چند بار به او تلفنی زنگ زدم، اما حاضر به حرف زدن با من نبود. با خودم گفتم که چند روزی می گذرد و سراغش می روم و دوباره سر خانه ...
خاطرات محمد هاشمی از بازیگوشی های کودکی تا آخرین دیدار با برادر
این شکنجه ها را تحمل کند. در کنار این چهره و روحیه قوی و مقاوم، رفتار و روحیه ایشان در زندگی شخصی و خانوادگی چگونه بود؟ ایشان خیلی رئوف و مهربان بودند و این فقط در جمع خانواده نبود. همین الان که من مسئول دفتر ایشان بودم روزانه شاید بیش از صد نامه برای ایشان می آمد و همه این نامه ها از افراد نیازمند بود و به طریقی از ایشان برای حل مشکل شان کمک می خواستند و یک مورد نمی شد که ...
پاپوش احمدی نژاد و مرتضوی برای یک دیپلمات
که آقای حداد من را خواست و گفت: آقای موسویان در 28 سال کار قضائی، درباره هیچ پرونده ای مثل پرونده شما اذیت نشدم. در طول این مدت از دوطرف تحت فشار بودم. یکی از طرف مخالفان شما بودند که می گفتند به خاطر مصالح نظام و انقلاب تو را محکوم کنم و یکی هم از طرف دوستان شما بود که می گفتند حالا که معلوم شده ایشان بی گناه هستند، چرا قرار منع تعقیب صادر نمی کنم. من واقعا درمانده شدم... رفتم به پابوس امام رضا ...
من، زن و زندگی ام را دوست دارم و نمی خواهم او از جریان من و دختر جوان با خبر شود!
میزش بنشینم. آن لحظه برقی در نگاهش دیدم که میخکوبم کرد. او هم خوشحال شد و کنارش نشستم و سر صحبت را باز کردم. بدون معطلی گفتم: چرا در همه سرویس ها مسافر ما هستید؟ دل تو دلم نبود که جوابش را بشنوم که با حالتی خاص چشم گرداند و مستقیم به چشمانم نگاه کرد و گفت: حس عجیبی به تو دارم؛ حسی که قبلاً هرگز تجربه اش نکرده بودم. آنقدر ذهن و روحم را درگیر خودت کرده ای که نمی توانم لحظه ای از فکرت بیرون بیایم. هر جا ...
گذشت اولیای دم، دو مرد را به زندگی بازگرداند
تلاش خانواده احمد حاضر شدند از قصاص او گذشت کنند، این متهم که در این 10 سال در زندان بوده است، روز گذشته در دادگاه کیفری استان تهران دوباره پای میز محاکمه رفت تا این بار به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود. او روز گذشته ضمن ابراز پشیمانی از آنچه اتفاق افتاده بود، از قضات درخواست بخشش کرد. او گفت: در این مدت که زندان بودم ادامه تحصیل دادم و اکنون دانشجوی ترم اول رشته حقوق هستم و درخواست دارم با توجه به پیشرفتی که کرده ام و تغییراتی که در خودم به وجود آورده ام، من را ببخشید. ...
راز تلخ رها شدن سمانه 25 ساله و کودک سه ساله اش در نیمه شب بیابان
دستگاه پراید مدل پایین خریدم. هنوز بیشتر از 20 بهار از عمرم نگذشته بود که با سمانه که هم سن و سال خودم ازدواج کردم. این در حالی بود که همواره مورد سرزنش دوستانم قرار می گرفتم چرا که آن ها معتقد بودند من زودتر از زمان معمول ازدواج کرده ام. در آغاز زندگی مشترک وقتی اختلافات شدید خانوادگی و ماجراهای تلخ و تنبیهات پدرم را به خاطر می آوردم تصمیم گرفتم کارهای او را تکرار نکنم تا مشکلی در زندگی خانوادگی ام ...
عامل اصلی هلاکت انسان از نگاه امیرالمومنین(ع)
رسند این دنیا پیش من آمد و زینت او مانند زیبا پوشان بود گفتم برو دیگری را فریب بده من دور شدم از دنیا و نادان نیستم که فریب تو را بخورم دنیا را چه می خواهم وقتی پیغمبر اسلام با این عظمت به زیر خاک رفت و تمام شد فرض کنیم که زینت های دنیا را هم به ما دادی و امول قارون و ملک همه روسای قبایل را هم به من داد و مسیر همه این ها فنا است و بعد آن سوال می شود و ...