سایر منابع:
سایر خبرها
مرد جوان همسرش را کشت تا دوباره ازدواج کند!
را که نمناک شده بود، کندم تا ببینم مشکل از کجاست. چندمتری کنده بودم که منیژه دوباره سر صحبت را باز کرد و بحثمان شد؛ آن قدر از دست او عصبانی شدم که نتوانستم خودم را کنترل کنم. به سمتش حمله کردم و با هم درگیر شدیم. در این درگیری من که خشمم را نتوانستم کنترل کنم، به سمتش رفتم و کتکش زدم، بعد چاقویی را برداشتم سرش را کنار همان بخشی از خانه که کنده بودم، گذاشتم و شاهرگش را قطع کردم. وقتی به ...
حامی: داد می زنم تا حقم را بگیرم!
، از آن صدا می تواند شخصیت من را بشناسد که آیا این آدم، شخص پاکی است یا نه. شاید از روز اول این گونه نباشد، ولی به مرور زمان، مردم این را تشخیص می دهند. یکی دیگر از فاکتورهای ماندگاری هم وجود پاکی در صدا و موزیک و ملودی و شعر است. تو در سال های گذشته بارها ادعا کرده ای که ضربه های زیادی خورده ای و آدم های مختلف با اسم و رسم تو بازی کرده اند. با این همه تجربیات عجیب و غریب، چرا از یک ...
من وارث بستنی اکبرمشتی هستم! +تصاویر
اکبرمشتی می گوید: شوهر عمه ام بود. خیلی سال پیش سه برادر به نام های اکبر، صادق و شعبان همراه مادرشان از ملایر به تهران می آیند. در راه صادق توسط راهزن ها و دزدها کشته می شود و باقی در تهران همسایه ما می شوند. پدربزرگ من جوان مرده بود. شعبان که برادر بزرگتر بود مادر بزرگ مرا می گیرد و اکبرهم که همان اکبرمشتی است با عمه من ازدواج می کند. نام اصلی اکبرمشتی، اکبر جعفری است. آن زمان رضاشاه چندنفر را ...
متهم جوان، دوست مرده اش را قاتل معرفی کرد
چهره نگاری رایانه ای متهمان فراری پرداخت و رد یک مجرم سابقه دار در زمینه سرقت و مواد مخدر را به دست آورد. بررسی ها نشان می داد این مرد سابقه دار که نریمان نام دارد، سه مرتبه به جرم سرقت و دو بار به اتهام خریدوفروش مواد مخدر بازداشت شده است. پلیس مخفیگاه وی را 79 روز بعد از جنایت در خیابان فداییان اسلام شناسایی کرد. وی که با دیدن مأموران پلیس پا به فرار گذاشته بود، با شلیک چند تیر هوایی ...
نعمت زاده: مسئولیت قراردادهای محرمانه با من
...؛ زیرا خودمان برنامه ریزی کرده ایم که برای جبران نواقص گذشته در صنعت خودرو چه از لحاظ کیفی، رقابت پذیری و توانمندی صادرات، نیاز به سرمایه گذاری مشترک داریم؛ بنابراین بنده و دوستان در این قضیه وقت بیشتری گذاشتیم. مورد دیگر اینکه خودرو محصولی است که جلوی چشم همه است و انواع مختلف اتومبیل را همه جا می بینید. کمی هم به ما نقد شد که در این سال ها از جهان عقب مانده ایم؛ به همین دلیل برای اینکه این ...
برادر غیرتی خواهرش را قبل از رفتن او سر قرار با دوست پسرش کشت!+عکس
صوری را ترتیب دادم. پس از رسیدن به سر قرار با او درگیر شدم و گفتم حق نداری با خواهرم رابطه داشته باشی ولی او گستاخ تر شد و به من ناسزاگفت. بعد هم آشناهایش به کمک خواهی رسیدند و مرا کتک زدند که خیلی ناراحت شدم. به همین خاطر وقتی به خانه رسیدم ماجرا را برای خانواده ام تعریف کردم که آنها خواستند به خواهرم حرفی نزنم تا آبرو ریزی نشود. اما صبح روز بعد وقتی متوجه شدم خواهرم می خواهد از خانه بیرون برود ...
چرا متاهل ها از ازدواج ناراضی هستند؟
خوردند بعد از ازدواج زود پشیمون شدم به خاطر بچم تحمل کردم لطمه نخوره الان کار درستی ندارم ماشین و پولامو زنم گرفت چیزی تو دستم نمونده الان دیگه تحملشو ندارم خونمو میفروشم مهرشو بدم طلاقش بدم همشون مثل همند چیزایی که یه عمر و خونه باباش نمیدید یه شبه صاحب شد چه حرفهایی میزد الان همه زندگیم شده مالش و ... نکنید جوونا زیر بار مهر سنگین نرین شرط کنید اموالتون مال مرده پشتوانه مرده اگه اومد قبول کرد ...
اتفاقی نادر و هولناک حین جراحی یک خانم! + عکس
من بود چون هیچ شکی در ذهن من نبود که او در کنار من است. و بعد صدایی را شنیدم که می گفت: "هر اتفاقی رخ بدهد، مشکلی برای تو پیش نمی آید". در این مرحله می دانستم چه زنده بمانم و چه بمیرم، همه چیز خوب خواهد بود. در تمام مدت این ماجرا در حال عبادت بودم تا ذهنم را مشغول کنم، برای خودم آواز می خواندم و به شوهر و فرزندانم فکر می کردم. اما وقتی این حضور با من بود، فکر کردم: لطفا بگذار من بمیرم ...
دختر جوان گفت هنوز نمی دانم چه بلایی سرم آمده است
و تشکیل یک زندگی آرام و بی درد سر حرف می زد ، چیزی که یک عمر آرزویش را داشتم. روز بعد تازه فهمیدم چه غلطی کرده ام، به مادرم پیام دادم. نمی دانستم این قدر دوستم دارد. من به کلانتری 15 آمدم ، آدرس اینجا را هم به او دادم. هنوز نمی داند چه بلایی سرم آمده است. متاسفانه او چند سال قبل سر لج و لج بازی از پدرم جدا شد. خبر ازدواج مجدد پدرم او را از نظر روحی و روانی در هم شکست. حالش بد بود، حال ...
مادرم خواستگارهای مرا فراری می دهد و تهمت های ناروا می زند
کردم وبا اضافه کاری زیاد خودم را از محیط ناآرام خانه دور نگه می داشتم ولی استقلال مالی هم چاره ساز نبود چرا که با تهمت هایی مواجه می شدم که پول ها را از چه راهی به دست آورده ام! برای رهایی از این وضعیت سعی می کردم زمانی به خانه بروم که مادرم خواب باشد، اما باز هم دعواهای ما تا حدی بالا می گرفت که همسایگان با وساطت و دادن وعده و وعیدهای زیاد مرا از چنگ او رها می کردند دوباره با زخم های ناشی از کتک ...
دختر 19 ساله اروپایی قربانی پارتی شبانه تهران
پخش فیلم را به عنوان سبب اصلی شوربختی و فریب خود معرفی کرده است؛ ژوزفا که کمی فارسی می داند، گفت: یک وکیل دادگستری شکوائیه او را از زبان فرانسوی به فارسی برگردانده است. در این شکوائیه ژوزفا نوشته است: ...چند سال پیش در فرانکفورت با یک جوان شرقی به نام عبدالقدوس محمد آشنا شدم. احساس شرقی و پایگاههای فکری شاعرانه این جوان مرا که در آن زمان بیش از 17 سال نداشتم، سخت تحت تأثیر قرار داد و ...
آتش نشان شهیدی که رهرو پدر شد
.... پس از اینکه دست پسرش را در دست دختر برادرش قرار داد و آنها را به خانه بخت فرستاد از دیدن خوشبختی شان شاد شده بود. اما... مرد سالخورده که لهجه شیرین گیلانی دارد از روزهایی حرف می زد که پسرش را همراه عروسش به تهران فرستاد. او که هنوز در فراق از دست دادن جگرگوشه اش اشک می ریزد به خبرنگار حوادث روزنامه ایران گفت: 4 فرزند دارم، دو دختر و دو پسرکه همگی شان تحصیلکرده و موفق هستند. سال 85 فرزند ...
قصاص برای عامل 2 قتل در کوچه خاکستری
همواره مرا به خاطر بیکاری و ندادن نفقه سرزنش می کرد تا جایی که مادر زنم مجبور بود هزینه های ما را تامین کند. شب قبل از حادثه نیز مرا تهدید کرد که اگر سرکار نروی دیگر تو را به خانه راه نمی دهم و با دخترم به خانه مادرم می روم! از سویی هم خانه مال همسرم بود و من نمی توانستم چیزی بگویم. آن شب در سکوت خوابیدم ولی صبح زود که بیدار شدم حرف های همسرم در گوشم می پیچید، یک لحظه کنترلم را از دست دادم و تصمیم ...
عمل قبیح و زشتی که پسر جوان تازه داماد در شب ازدواج با زن شانزده ساله اش انجام داد!
این متهم را می خوانید. خودت را معرفی کن؟ سارا هستم و 26 سال سن دارم؛ 10 سال قبل ازدواج کردم و یک پسر هشت ساله دارم. چطور به سرقت رو آوردی؟ زمانی که ازدواج کردم فقط 16 سال سن داشتم و همسرم در شب عروسی به من شیشه داد و باهم شیشه کشیدیم؛ از آن به بعد معتاد شیشه شدم و در نهایت سرقت کردم، چند شب قبل نیز قصد داشتم شیشه بخرم که با دوستانم بازداشت شدم. ...
عامل جنایت درجلسه دادگاه: همدست مرده ام، قاتل است
بازداشت شد. این مرد تحت بازجویی قرار گرفت و با اعتراف به جنایت به مأموران گفت: من و یکی از دوستانم به نام چنگیز، با نیما در زمینه خریدوفروش موادمخدر در ارتباط بودیم، اما بعد از مدتی به اختلاف خوردیم. ما سر پول با هم مشکل داشتیم تا این که روز حادثه قرار گذاشتیم تا اختلافات مان را حل کنیم، اما وقتی سر قرار رفتیم، او با ما درگیر شد و ما هم مجبور شدیم با چاقو دست به این جنایت بزنیم. در ادامه ...
پسر جوان نمی دانست همکلاسی اش چه بلایی سر دختری درآورده است! / آبروی چندین ساله اش به باد رفت!
خود به خانه شان در شهر محل زندگی شان برد. خانواده پولدار و خانه ای شیک داشتند. این سفر دوروزه به بعد دوستی من و حمید عمیق تر شد. متاسفانه این دوست ناباب در اولین قدم مرا به سیگار معتاد کرد .اصلا نمی فهمیدم چکار می کنم، راستش را بخواهید فقط نمی خواستم حمید از من دلخور بشود واو را از دست بدهم. دو ماه از آشنایی مان گذشت . او آپارتمانی کوچک اجاره کرده بود و مجردی زندگی ...
موضوع علاقه مندی ام به خواهرش را به او گفتم / نمی دانم با چه رویی به صورت خانواده ام نگاه کنم!
دست کشیدم. بیکار بودم و یک روز به دیدن پسر دایی ام رفتم. او مغازه ای دارد و استاد کار ماهری است. درآمدش خیلی خوب بود اما عقل کاملی نداشت. حرف های الکی می زد و یکی از آرزوهایش این بود که روزی به خارج از کشور برود. چون خاطر خواه خواهرش هم بودم، رفت و آمدهایم به مغازه اش بیشتر شد. یک روز گفت اگر پولی به جیب بزنیم، می توانیم برای همیشه به جای دوری برویم و زندگی جدیدی شروع کنیم. موضوع علاقه ...
با کفش لنگ لنگی و پاره 5 گل به پرسپولیس زدم
کفشت را کتونی بپوش و خودشون پشت آن کفش درست کردند آن زخم پای من با تیغ کفش را بریده بودند بطوری که وقتی پوشیدم ان زخم بیرون بود و من توانستم با یک لنگ کفش کتونی و یک لنگ کفش آدیداس در فینال بازی کنم و 5 گل در فینال بزنم که اگر در خاطرم باشد ان بازی را هشت بر یک ما پیروز شدیم و این خاطره هنوز در ذهن ورزشکاران ان زمان باقی مانده البته گفتم همه بازیها برام خاطره انگیز بود ولی ذکر این مورد به خاطر ...
فراستی: آدم فروش کسی است که وطنش را فروخته است
حجت الله ایوبی درباره فروش بالای دویست میلیارد در سال 96 و مخاطب 30 میلیون نفری اشاره کرد و گفت اگر رئیس سازمان سینمایی گشت 2 را در این شرط بندی حساب کرده باشد حتما از بهروز افخمی خواهد برد. افخمی در ادامه درباره فروش این فیلم گفت: اگر برنامه هفت زمان جشنواره را دیده باشی من برعکس دو منتقد برنامه درباره فیلم گشت 2 معتقد بودم، این فیلم هم کمدی روتین سبکی است که جای خود را در صنعت سینما ...
من و شوهرم هر کدام مان در عالم کثیف دیگری سیر می کردیم / مسائل خانوادگی برایمان اهمیتی نداشت!
.... از حرف های مادرم تعجب کرده بودم چراکه همه می دانستند او فردی بیکار و بی مسئولیت است اما مادرم از ترس این که مبادا کس دیگری به خواستگاری ام نیاید، شروع به تعریف و تمجید از خانواده برادرش کرد و گفت طاها بعد از ازدواج سر به راه می شود و تو می توانی از او یک انسان با مسئولیت بسازی! مخالفت های من فایده ای نداشت تا این که به اصرار خانواده ام مجبور به ازدواج با طاها شدم. این در حالی بود ...
اعظم آه بلندی کشید و ماجرای کثیف زندگی و دلیل زندانی شدنش را تعریف کرد!
انجام دهم. سر همین کارهایش از او متنفر شدم. از من می خواست دزدی کنم یا با مردان دیگر رابطه داشته باشم. اما هیچ وقت تن به این کارهای کثیف ندادم. چند سال با هم زندگی کردیم و بعد هم جدا شدیم و دوباره برگشتم به خانه پدری ام. خیلی نگذشت که دوباره ازدواج کردم. شوهرم با این که مرد خوبی بود، اما او هم مواد می کشید. می گفت من از روی عشق و حال می کشم و هیچ وقت معتاد نمی شوم. مرفین که به موادش اضافه شد، من هم ...
قتل با جوراب زنانه/ مردی همسر کثیفش را کشت
این زنگ خطری است برای خانواده ها که نظارت درستی بر رفتارهای خود در داشته باشند. ارتباطات خود در این فضا را محدود کنند و براحتی تن به این گونه ارتباطات که می تواند حریم خصوصی آنها و خانواده هایشان را نشانه رود، ندهند. در فضای مجازی همان طور که هویت افراد پنهان بوده، افکارو ایده هایشان نیز پنهان است. گاه این رفتارهای نامتعارف آنچنان در زندگی افراد ازدنیای مجازی به دنیای واقعی رسوخ می کند وخسارت های جبران ناپذیری را به وجود می آورد که ...
زن 29 ساله گفت: تنها یک لبخند بی معنی روزگارم را به اینجا کشاند / شوهرم از من شکایت کرد!
بیشتر درس نخواندم و به انتظار آمدن یک خواستگار در خانه نشستم. 17 ساله بودم که روزی بدلیجات پشت ویترین یک مغازه توجهم را جلب کرد در حالی که گردنبند بدل چشمانم را خیره کرده بود ناگهان متوجه لبخند فروشنده جوان شدم که با نگاهش مرا به داخل فروشگاه دعوت می کرد. آن روز من هم لبخند بی معنی زدم و پا به داخل فروشگاه گذاشتم. چند تکه از بدلیجات را قیمت کردم و سپس با این بهانه که پول خرید آن را ...
زنی که همسایه اش را کشته به قتل همسرش هم اعتراف کرد/ شوهرم را به کمک مردی که با او رابطه داشتم کشتم
ادامه پی بردند شوهر شهلا نیزازچند ماه قبل به طور مرموزی ناپدید شده است وهمسرش فروردین امسال این موضوع را به پلیس گزارش کرده است.باتوجه به اینکه در این مدت هیچ رد و سرنخی از همسر شهلا به دست نیامده بود کارآگاهان به بازجویی از او دراین باره پرداختند. در تحقیقات صورت گرفته شهلا به قتل شوهرش اعتراف کرد. او گفت:حدود 5 سال قبل با همسرم آشنا شدم اما وقتی صحبت ازدواج به میان آمد خانواده هایمان بشدت ...
این دختر ایزدی حالا یک کماندوست!
مردمش آزاد نشده، سراغ موسیقی نرود و لباس رزم را از تن در نیاورد: بعد از اتفاقی که برای زنان و دختران ایزدی رخ داد، من تصمیم گرفتم از دنیای موسیقی بیرون بیایم و انتقام آن همه جنایت را از داعشی ها بگیرم. شاید روزی بار دیگر به سمت موسیقی برگردم، اما حالا زمان جنگ است. جنگی که پایانش معلوم نیست. همه چیزهایی که او قبل از جنگ داشته، از بین رفته است. ابزارآلات موسیقی، یادگاری ها و حتی خانه اش ...
رضایت و لذت جنسی همیشگی زن و مرد با 14 راز سر به مهر!
کنم یا زمانی که بیرون از خانه ایم و کسی حواسش نیست شیطنت می کنم. وقتی می خواهد با من شوخی کند توی ذوقش نمی زنم و این رفتارها جرقه هایی است که رابطه ما را زنده نگه می دارد . " راز 4: اجازه دهید ذهنتان تغییر کند مردیت، 37 ساله که 10 سال است ازدواج کرده می گوید: " اساسا من در رابطه مثل یک مرد هستم و می خواهم به سرعت همه چیز تمام شود ولی شوهرم این گونه نیست. ریچ، یک عاشق دست و ...
حالت ازدواج یا حالت کاندیداتوری؟
طوری دختره را خوشبخت کردم که خودش هم باورش نمی شد. چون توی تبلیغاتم قول داده بودم دختره با لباس سفید می آید خانه من و با کفن سفید بیرون می رود. منتها هیشکی باورش نمی شد مدیریت من طوری باشد که دختره بعد از هفت، هشت سال کفن سفید بپوشد. طفلک. 8- بااین اوصاف من همیشه حالت نامزدی و حالت ازدواج دارم و دست خودم نیست؛ یعنی همه لذت زندگی برای من همان لحظه ای است که می روم خواستگاری؛ همان لحظه ای که ...
امسال سال زنان بود
ایشان بودم و یادم هست آن زمان تازه از آمریکا آمده بودند، در به کارگیری آخرین تحولات سینمایی، فنی، فیلم برداری و... در سینما اطلاعات ارزشمندی به دانشجویان ارائه می دادند. در این 10 شبانه روز اقرار می کنم فردی مثل آقای هنرمند را کشف کردم. قبلا به ایشان ارادت داشتم. اما از نزدیک دیدم این آدم چقدر مطمئن، دانا و تقریبا بر رشته های سینمایی از موسیقی تا کارگردانی و فیلم برداری تسلط دارند. آقای ...
به خاطر نی از خود گذشتم
است تا با مکاشفه و تفکر در سیر هنری و فرهنگی زندگی این موسیقی دانان به شناختی درست و نتیجه گیری مشخصی از جایگاه و نقش ایشان دست پیدا کنید و آن را در زندگی و راهی که در فرهنگ و هنر ایران در پیش گرفتید، به کار بگیرید. درباره آهنگ سازی فرامرز پایور، مرتضی حنانه، همایون خرم و حسین دهلوی چه دیدگاهی دارید؟ من با استاد پایور چیزی حدود 50 سال دوست، همکار و هم نواز بودم. در سال 1341 خورشیدی در ...
در جای خودم نشسته ام!
... ولی برخی هم اپوزیسیون شدند. باید با مصادیقش بررسی شود تا بتوانیم بگوییم چرا. می شود به حوزه کم کاری و بی رونقی نسبت داد و شکایت را یادآور شد، اما نمی شود گفت اپوزیسیون شدند. یک جا که بی رونق می شود، اصحابش پراکنده می شوند. منظورتان بی رونقی امروز حوزه هست یا بی رونقی طی این سال ها؟ حوزه شاید نخستین و گرم ترین مرکز آموزش هنری بعد انقلاب بود که درش باز بود و ...