سایر منابع:
سایر خبرها
ناطق نوری: به راحتی به دیگران تهمت نزنیم
. این بار رسول خدا ناراحت شدند و گفتند وای بر تو. مگر نمی دانی بیشتر اهل جهنم را میوه زبانشان جهنمی کرده است. *به جان هم انداختن، تهمت زدن و دروغ گفتن و ایجاد شکاف در جامعه و... همه آنها از زبان ایجاد می شود. رسول خدا گفت بدترین افراد کسانی است که روششان دوبه هم زنی است و بین برادران جدایی می اندازند. *امام علی (ع) به مالک می گویند این انسان ها یا در خلقت بر تو شریکند یا برادر ...
توضیح خبرنگاری که با بهناز جعفری درگیری لفظی پیدا کرده بود!
شریف و زحمتکش، که یک توهین صنفی به حساب می آید و دیگری یک اتهام و اهانت شخصی. در این میان از آنجایی که معمولاً از هیاهو گریزانم، بنده قطعاً برای احقاق حق خودم از مسیری قانونی اما بی هیاهو اقدام خواهم کرد تا دست کم بتوانم این نکته را یادآوری کنم که هیچکس با هیچ جایگاه و پایگاهی حق اهانت به دیگری را ندارد و این باید ملکه ذهن همه باشد. در مورد تلاش های همکارانم برای احیای حقوق صنفی شان هم ...
بسته شعر/ یا رب قسم به خونِ شهیدان مرا ببخش
اذن شراکتم دادی به جای این همه خوبی فقط بدی کردم ولی تو قهر نکردی و فرصتم دادی مرا که مستحق دوزخ و مجازاتم شمیم رأفت و حکم برائتم دادی هزار مرتبه از نفس خود کمین خوردم دوباره آمده بر توبه جرأتم دادی هزار پاره دل از زهر معصیت دیدی سحر ز شور حسینیه شربتم دادی مرا که رانده ز هر جا و هر کسی بودم مقام سینه زنی ولایتم ...
سعید برایم هدایای گران می خرید و بهترین رستوران ها می برد و من هم درخدمت او بودم تا اینکه ...
ات را فراموش می کنی. دیگر کم کم گرفتار شیشه شدم و هر کاری که او می خواست برایش انجام می دادم. همین باعث شد که با او در سرقت خودروهای مزدا 3 همراه شوم. نقش تو در سرقت ها چه بود؟ من رانندگی ام خوب بود. به همین خاطر به عنوان راننده بودم. او خودروهایی را که می دزدید از من می خواست رانندگی آن را برعهده بگیرم و بسرعت او را از محل فراری دهم. اوایل برایم یک تفریح بود اما بعد با ...
شب بیست و یکم ، دستان خدا بیشتر از قبل آماده بندگانش است
مادرش و سایر مومنان و مومنات دعا کند. دعا برای وجود مبارک امام زمان(عج) و فرج آن حضرت، یکی دیگر از اعمال این شب است. در روایتی که “سید بن طاووس” از حماد بن عثمان نقل کرده می خوانیم: در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدم. امام از من پرسید که آیا غسل کرده ای؟ گفتم: آری امام(ع) حصیری طلبید و مرا نیز به کنارش فراخواند. آن حضرت (ع) مشغول نماز شد و من نیز ...
انتقاد شدید باشگاه استقلال از نحوه جدایی کاوه رضایی
با پستهای تو، دلگرم و امیدوار شدند اما با عکسی که منتشر کردی، همه آن امیدها را به یاس تبدیل کردی، امیدهایی که خودت ساخته بودی.. خوب شد باشگاه استقلال حسن بیت سعید و سجاد شهباززاده را جذب کرد، وگرنه با اتفاق دیشب، رفتن تو بسیار تلخ تر میشد. قرار نبود هواداران و باشگاه را این گونه غافلگیر کنی، اگر خودت و یا مدیر برنامه هایت با وجود چند جلسه رو در رو و تماسهای مکرر تلفنی، حتی خبر از احتمال ...
بخشی از وصیت نامه حضرت علی (ع)
همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند. آن شب حضرت علی (ع) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند، وقتی موضوع را با دخترش در میان نهاد، ام کلثوم گفت: فردا جعده را به مسجد بفرستید. حضرت علی (ع) فرمود: از قضای الهی نمی توان گریخت. آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد. کمر خود را برای مرگ محکم ببند، زیرا مرگ تو را ملاقات خواهد کرد و از ...
از 30 مددجوی مرکز 28 نفر مجهول الهویه اند
...> از 30 بچه مرکز 28 نفر مجهول الهویه اند راست می گویند که تا یکی از اعضای خانواده معلول و کم توان نباشد نمی توانی حس بچه هایی با نیاز ویژه را درک کنی و فاطمه هاشمی که همه 30 پسر مرکز او را مامان صدا می کنند یکی از آنهایی است که درد را خوب می شناسد و می داند این فرشته های آسمانی چقدر معصوم و نیازمند کمک هستند . او می گوید: تنها پسرم CP است و به نوعی با معلولیت آشنا شدم و ...
خاطره خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی از یک سرهنگ و یک سردار شهید
شاید به جرات بتونم بگم تو اون دوران فهمیدم که زندگی واقعی کردن یعنی چه. از روزی که رفتم سرباز سپاه شدم برخی اسامی شهدا که بابام همیشه دربارشون برامون حرف می زد تو ذهنم بود و می گفت باید به عموهاتون افتخار کنید تا این که تو یکی از روزها که داشتم کارامو انجام می دادم و سرهنگ در حال قرآن خوندن بود، نگاهی بهش کردم و گفتم ببخشید جناب سرهنگ؛ سرشو آورد بالا و خیلی جدی گفت بله؟ گفتم شما کردستان ...
وریا غفوری : بسیارسخت است نام گزینه های جانشینی ام رامی شنوم
وریا غفوری بازیکن ملی پوش استقلال نتوانست در جشن صعود ملی پوشان شرکت کند چون این بار به دلیل مصدومیت کی روش او را به اردوی تیم ملی دعوت نکرد. وریا در استقلال هم وضعیت خوبی ندارد و حتی گفته می شود در لیست خروجی منصوریان است. وریا غفوری در مورد نبودش در تیم ملی و شر ایطش می گوید: من از نظر مصدومیت تا حد زیادی خوب شده بودم و مشکل خاصی نداشتم اما از نظر بدنی کمی شرایطم خوب نبود ...
بازسازی صحنه، راز جنایت مردی با کاپشن زرد را بر ملا کرد!
دیدن اسلحه ترسید و من به طرفش شلیک کردم، تیر به شکم کوروش خورد. ترسیده بودم، فورا سوار موتور شدم و فرار کردم. اسلحه را در گوشه ای از باغ مخفی کردم و کاپشن را روی دیوار خانه ام گذاشتم که ظاهرا باد زده و به داخل لجن ها افتاده است. در زمان قتل کسی آنجا نبود و برای همین هرگز تصور نمی کردم راز این جنایت به این زودی برملا شود. به دنبال اعترافات سیروس به قتل، او به زمین کشاورزی محل ...
همسرم جای مادرم نشسته است!
علاقه ای به زندگی و وقت گذاشتن برای من و بچه ها ندارد. این طور نبود، بارها به سارا گفتم اگر تو بخواهی ما خوشبخت هستیم، اما نمی دانم چرا دل به دلم نمی دهد. من از قهر و دعوا دل خوشی ندارم، اما به دلیل رفتارهای خودش چند بار بدجور عصبانی شده ام. دستپخت خوبی دارد، اما اگر امروز قیمه درست کند، تا چهار روز دیگر غذا نداریم. وقتی هم اعتراض می کنم می گوید فلان روز غذا درست کردم، امروز هم تخم مرغ آبپز بخور ...
صادق بارانی : فصل قبل پیکان خیلی خوب بود، اما نوسان هم زیاد داشت
...> درگیر شدی و بخشیدی.. من کلا می بخشم. کلا درگیری هات کمه، خیلی تو حاشیه نیستی که همه بخوان در مورد تو صحبت کنن، یا بخوای واکنشی نشون بدی غیر از ماجرای مهدی طارمی چیز دیگه ای تو ذهن مردم نیست، چه تو زمین چه بیرون... اهل درگیری نیستم زیاد سخت ترین بازی که سال گذشته داشتی؟ مقابل استقلال و پرسپولیس. مقابل استقلال که ده نفره شدیم و مقابل پرسپولیس هم که ...
ادراک های حسی مورد توجه قرآن
باب یک سیر گسترده، شامل احساس، ادراک حسی، ادراک فراحسی، شناخت، فراشناخت، و امور فوق ادراک بشری قابل استکشاف است؛ 2٫ در قرآن بر شناخت و ارزش و ضرورت آن در زندگی روزمره تأکید ویژه شده است؛ 3٫ مباحث فوق ادراک بشری، به طور ویژه مورد توجه قرآن است و مرتب به انسان یادآوری می شود که ظرفیت شناختی بشر به حدی نیست که همه امور غیب و شهود را دریابد. کلیدواژگان: شخصیت، دیدگاه ارتباطی، ارتباط با خود ...
دوست داشتم بالای اورست ریاضی درس بدهم +عکس
کاش زودتر می فهمیدم. کی فهمیدید؟ در 35 سالگی. زمانی که والیبال، بسکتبال، تنیس روی میز و بدمینتون را کنار گذاشته بودم. در هیچ کدام نماندید؟ در بدمینتون ماندم و حرفه ای شدم. بازیکن، مربی و داور، اما این ورزش هم سال 84 برای من تمام شد. زدید به کوه؟ بله. خیلی اتفاقی شروع کردم، اما عظمت طبیعت مرا به سوی خودش کشاند. بدون نقاب ...
عباس سه بار تا پای دار رفت اما بالای دار نرفت! + عکس
خانه آمدم و اسلحه کلاشنیکف را که از پدرم به ارث رسیده بود برداشتم و به کوچه آمدم! جنون همه وجودم را فرا گرفته بود. ماشه را چکاندم و رگبار گلوله ها سکوت محله را در هم شکست. سامان و سه نفر دیگر از برادرانش غرق خون روی زمین افتادند. جای ماندن نبود و بسرعت کردم و به قزوین رفتم و مخفی شدم. چند روز بعد شنیدم که سامان جان خود را از دست داده است و سه برادر دیگرش نیز زخمی شده اند. عذاب وجدان داشتم اما نمی ...
26 خرداد به انگیزه ایام شهادت مولای متقیان، علی(ع)
جز به خیر و سعادت دعوت نکرده است. در سال سوم بعثت، بعد از نزول آیه ی خویشان نزدیک تر خود را انذار کن! ، رسول خدا(ص) فرزندان عبدالمطّلب را- که در حدود چهل نفر بودند- دعوت کرد و به آن ها فرمود: کدام یک از شما مرا یاری می کند و به من ایمان می آورد تا برادر و جانشین بعد از من باشد؟ علی(ع) برخاست و گفت: ای رسول خدا! من، حاضرم تو را در این راه یاری دهم. فرمود: بنشین. آن ...
داخل خودرو چه کار کثیفی شده بود که زن جوان از دیدن فرامرز هنوز شوکه بود و می لرزید؟! + عکس
سوار یک پراید سفید شدم. راننده جوان سر صحبت را باز کرد و من هم با او درد دل کردم اما در میان راه متوجه شدم به سمت بیراهه می رودبه او اعتراض کردم و او پراید را در گوشه ای خلوت متوقف کرد. می خواستم از ماشین پیاده شوم که دیدم درها قفل است. او به سویم حمله کرد و چون مقاومت مرا دید با مشت به صورتم کوبید. مرا کتک زد و بدون توجه به التماس هایم مرا آزار داد. پسر بی رحم مرا از ماشین به بیرون ...
خوشحالم که پلیس مرا همراه جوان ایرانی دستگیر کرد چون او نقشه شومی برای من داشت و .../ زن خارجی عاشق به ...
زن 30 ساله که خود را اهل یکی از کشورهای ترک زبان همسایه ایران معرفی می کرد درباره چگونگی آشنایی خود با مرد ایرانی، به کارشناس اجتماعی کلانتری شیرازی مشهد گفت: 20 سال بیشتر نداشتم که در کشور خودم با جوانی آشنا شدم و پس از مدتی با یکدیگر ازدواج کردیم. به دلیل این که پدرم از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود من فقط توانستم تا مقطع ابتدایی تحصیل کنم. بعد از آن هم مدرسه را رها کردم و نزد پدر و مادرم زندگی ...
با پسر مورد علاقه ام به تهران آمدم و اسیر زندگی کثیفی شدم! + عکس
...> آن موقع ها کلماتی مثل عشق وعاشقی، حرف زدن و دوستت دارم گفتن که مد نبود و همه اینها به همان نوع نگاه کردن و در نهایت خنده ای رد وبدل شده بین ما، خلاصه بود. با تمام علاقه ای که به هم داشتیم حریم عفت و حیا را رعایت می کردیم. اصلاً در قدیم همینطوری هم بود. بعد از مدتی او برای کار راهی تهران شد و دو سال بعد از حضور در تهران و تهیه مسکن و درآمد کافی، با مادرش به خواستگاری آمدند و این تازه ...
نقاشی مادرم را می کشیدم و به دیوار مسجد می زدم تا خدا او را برایم پیدا کند و ...
با چرب زبانی به آنها قول داد خوشبختم می کند. من نمی خواستم در غربت زندگی کنم اما نتوانستم روی حرف پدرم حرف بزنم. عاقبت هم زنش شدم و رفتم هزار کیلومتر دورتر از خانواده ام زندگی ام را شروع کردم. شوهرم اوایل خیلی هوایم را داشت، اما دو سال نشده توسط دوستانش معتادشد. دیگر نه اخلاق خوبی داشت و نه خرجی می داد. به همین خاطرمجبور شدم بروم در خانه های مردم کار کنم. اما همه پولهایم را می گرفت و دود می کرد ...
کریستف رضاعی: ریتم خودم را پیدا کرده ام
صحنه های فیلم پخش می شدند. اول یک فیلم تجربی فرانسوی که در سال 2003 کار کرده بودم، به نام خورشیدهای متفاوت که سوپر هشت فیلم برداری شده بود با کنتراست رنگ خیلی زیاد. فیلم بعدی یک فیلم صامت بود که با اینکه پرسوناژها مدرن بودند، دیالوگی وجود نداشت و حضور موسیقی نسبتا مهم بود. و در پایان برنامه چند سکانس از در دنیای تو ساعت چند است پخش شد. با اینکه از سال ها پیش کارهای بسیار درخور توجهی ...
هر چیزی به فروش برسد چاپ می شود!
مورد مطالعه قرار دادم، متوجه شدم که بقا برای اهالی این کشور نوعی اشتغال ذهنی ملی است. وقتی در سال های دهه شصت به آمریکا رفتم، حس کردم کسی در آن جا از وجود کشوری به نام کانادا خبر ندارد. کانادا را تنها در حد جایی مثلا برای ماهیگیری یا شکار می شناختند؛ که برادرشان زمانی به آن جا رفته بود. یادم است در دانشگاه هاروارد مرا به عنوان دانشجوی خارجی به مراسمی دعوت کرده بودند و از من خواسته بودند لباس ملی ...
روایت شهاب حسین پور از سرآشپز پیشنهاد می کند
. خیلی ها یک روز به عشق این نمایش ها رفتند و هنرمند شدند. حداقل 60 سال مردم درگیر این آیین ها بوده اند اما امروز همه به سراغ مدرن و پست مدرن می روند و دیگر کسی به این آیین ها که تئاتر ملی ما را شکل می دهند، توجهی ندارد. به نظرم به عنوان یک شاگرد، بد نیست که این آیین ها و شیوه های نمایشی را در تئاتر جدیدم یادآوری کنم. ادعایی هم در این مورد ندارم و قصدم بیشتر یادآوری آیین ها بود. در شیوه ...
سعید شهروز: در میان مشهورها گم شدم...!
کلاً هم اهل این نیستم که قیافه بگیرم. از خدا می خواهم همه در برخورد اول از من انرژی بگیرند تا خاطره خوب از من داشته باشند. این دیدگاه را آن زمان که معروف شدم هم داشتم چون معروفیت ما واقعی بود. شاید من آن قدر ساده با شهرت برخورد کردم که در میان مشهورها گم شدم! شاید به دلیل همین سابقه دفاع مقدس و تفکراتی که داشتید هیچ وقت از ایران نرفتید. از نفرات اولی بودم که پیشنهادات خیلی ...
چگونه کارآفرین شویم؟
در هر کاری که انجام می دهند، هدف گرا هستند. بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام می دهند، در راستای اهداف آینده شان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و اهداف آنها معمولاً عادی نیستند و به همین خاطر دیگران آنها را بلندپرواز می نامند. کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس اکتساب را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را ...
بعد از ارتباط پنهانیم با سارا او از من خواست تا با او ازدواج کنم! + عکس
تلفنی با من حرف می زد. تا اینکه پس از چند سال به سراغم آمد و از من خواست زنم را طلاق بدهم و با او ازدواج کنم. چرا او را کشتی؟ باور کنید این فقط یک اتفاق بود در جریان صحبت ناگهان عصبانی شدم و برای همین با روسری خفه اش کردم. همسرت از رابطه تان خبر داشت؟ نه او اطلاعی از این موضوع نداشت. سارا وقتی گفت که اگر تن به ازدواج با او ندهم همه چیز را درباره رابطه مان به زنم می ...
با خدا چگونه حرف بزنیم؟
.... مناجات شعبانیه؛ به همه اهل آتش می گویم تو را دوست دارم مناجات شعبانیه از جمله ادعیه ای است که با اینکه در ایام ماه شعبان خواندنش بسیار توصیه شده اما در باقی ایام سال نیز خوانده می شود. سرتاسر مناجات شعبانیه فرازهایی است از دلدادگی و بندگی که هنگام خواندنش هر خواننده ای را منقلب می کند. محبوب ترین فراز این دعای زیبا این قسمت است: ِالَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی ...
وقتی بالای سر خواهرم رسیدم خواستگارش او را برای اقدام شیطانی بیهوش کرده بود و ...
. همان طور که مشغول معاینه بودم از پسر جوان درباره علت بیهوشی نامزدش پرسیدم. - چه شد که این خانم به این حال افتاد؟ - باورکنید نمی دانم. همه چیز آنقدر سریع اتفاق افتاد که نفهمیدم چه بلایی سرش آمد. پس از این سؤال و جواب کوتاه؛ دست به کار شدم و علایم حیاتی، تنفس، نبض و فشار دختر نیمه جان را گرفتم. شک نداشتم که او مسموم شده و علایم هم نشان می داد او را به این روز ...
فرزاد روز تولدش مرا به خارج از شهر برد و من تن به خواسته های شوم او دادم ولی ...
و با علاقه قلبی که به او داشتم خام شدم و حدود 3 ماه با او در ارتباط بودم تا این که یک روز غروب به بهانه جشن تولدش مرا به خارج از شهر برد و با وعده ازدواج و توسل به زور مورد آزار و اذیت قرار داد! از آن به بعد حتی هر وقت در پارک قرار ملاقات می گذاشتیم و هم دیگر را می دیدیم با این ادعا که یک نخود تریاک می تواند از نظر عصبی آرامم کند چند بار از این مواد لعنتی در چای و نوشیدنی حل کرد و به خوردم داد ...