سایر منابع:
سایر خبرها
نوه مصدق به فرزند آیت الله کاشانی: تاریخ جواب ادعای شما را داده / با کسینجر و برژنسکی در دانشگاه هاروارد ...
تاراج کردند. دیگر چیزی نمانده بود برای دزدی! -از پدرم شنیدم که قصد خرید باغ یا زمینی در شمیران را داشته و برای همین پس اندازش را از بانک به خانه آورده بوده، اما در ماجرای تاراج خانه دکتر مصدق پس از کودتا، همان را هم بردند! فردای آن روز که دیگر خانه ای در کار نبود، پدرم مانده بود با یک دست لباس تنش و یک اتومبیل! او که هم شغل من بود، دوباره از صفر شروع کرد. مردم به مطبش می آمدند و با گریه ...
خواب عجیب مادر شهید در شب شهادت فرزندش
خوابی که در شب شهادت پسرم دیده بودم می اندیشیدم. وی ادامه داد: یادم است روزی که حمید از جبهه برای مرخصی آمده بود داشتم لباس هایش را می شستم متوجه شدم که خونین هستند از او علت خون ها را پرسیدم ابتدا نمی گفت ولی بعد از اصرارهای من با لبخندی گفت چیزی نبود صدام کلوخی را پرت کرد و تکه اش به کنار قلب من خورد، ولی توفیق شهادت را پیدا نکردم . ...
برگی از تاریخ ؛ انفجار روستای ده بزرگ باشت
...> صدای انفجار آنقدر مهیب بود که می گویند تا صد کیلومتری شنیده شده است،خورشید غروب کرده بود و اتفاقی افتاده بود که همه را بهت زده می کرد وهرکس به دنبال عزیز و جگرگوشه اش می گشت . یکی می پرسید:پدر من را ندیدی؟دیگری می گفت:مادر من را ندیدی؟و دیگری سراغ برادر و خواهرش را می گرفت . بین منزل ما و سید حسین منزل سید آقا موسوی بود . همسرش تکه آهنی به شکمش برخورد کرده بود و خودش و کودک چند ماهه ...
متهم: خانواده همسرم دخالت می کردند
...: مردی که گوشه حیاط نشسته، شوهرم و قاتل برادرم است. او ساعتی قبل با برادرم درگیر شد و با ضربه چاقو او را زخمی کرد. آنقدر زخم عمیق بود که حتی امدادگران اورژانس نتوانستند برای او کاری انجام دهند. بعد از این توضیحات، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران پلیس عامل قتل را بازداشت کردند. متهم 28 ساله که مجتبی نام داشت با اقرار به جرمش گفت: برادرزنم، جوان پرخاشگری بود. روز حادثه وقتی با ...
ماجرای خواندنی خواستگاری تا اسارتِ آزاده شهید”محمد خمامی”/همسرم، یک نظامی مهربان و یک مظلوم مقتدر بود
خواب به خواهر شوهرم گفتم: اعظم خانم کجا دیدی پدری با دست خودش قبر فرزندش را بکند؟ اما پدر من این کار را کرد. کجا دیدی خواهری عزیز خودش را داخل خاک بگذارد اما من گل خودم را گذاشتم. صبح که از خواب بیدار شدم گفتم باید در این تشییع شرکت کنم برادرم حتما در بین این شهداست. این گفت وگو را با نام و یاد شهیدی آغاز می کنیم که اکنون فقط خدا می داند در کدامین یک از مقبره های شهدای گمنام در کدامین ...
عاشقانه هایی که بر دل ماند/ دیدار با رهبری بهترین هدیه پدر بود
نداشتم ولی حالا به این موضوع ایمان دارم چراکه حضور بابا را در خانه حس می کنم. دیدار با رهبری بهترین کادوی پدرم بود صبح توس: قشنگ ترین کادوی که از پدرت گرفت چی بود؟ زهرا سادات: شنگ ترین کادو بابا به من دیدار با رهبر بود. من متولد فروردین ماه هستم عید نوروز بود به بابا گفتم چی میشه به من یک کادو تولد به من بدی؟ چند روز بعد یک آقای آمد درخانه مان گفت می خواهند ما را ببرند ...
اولین اعتراف قاتل دو بردار اردبیلی
ساوالان خبر (savalankhabar.ir) عامل قتل 2 برادر در اردبیل کسی نبود جز دایی آنها؛ مردی که به دنبال اختلاف با یکی از خواهرزاده هایش نقشه قتل او را کشید اما در جریان این جنایت، 2نفر را قربانی کرد. شامگاه دوشنبه شب 2برادر که در اردبیل مغازه نقره سازی و نقره فروشی داشتند، پس از یک روز کاری راهی خانه شان در شهرک سینا شدند. آنها مقابل خانه قصد پارک کردن پراید خود را داشتند که ...
همسر شهید: شهادت ایشان را مرهون لقمه و شیر حلال می دانم/ دلم محکم است که او جزو لشکر بسم الله است/ ثابت ...
دیده ام که در یک کوچه قدیمی و با یک آقایی که محاسن جوگندمی دارد دست در دست هم دارند و ایشان را به درون خانه ای قدیمی (خانه خود عباس) برد و در را بست و من از خواب پریدم و به خواهرم گفتم: عباس مهمان دارد. گفت: چطور؟ گفتم: اهواز شهید داده. هر چند آخر شب متوجه شدیم که قرار است ایشان را در قطعه دیگری دفن کنند ولی صبح وقتی سر مزار برادرم حاضر شدیم از روی عکس ها با تعجب دیدم که این شهید همان است که من در ...
در دادگاه مردی که پدر و برادرش را به خاطر ارثیه کشته چه گذشت؟/چراهمسرقاتل،به همدستی با او اعتراف کرد
و در حالی که فرضیه آدم ربایی مطرح بود، جسد رسول پیدا شد اما این بار نیز هیچ سرنخی از قاتل یا عاملان جنایت وجود نداشت. اعتراف های عجیب یک زن در حالی که تحقیقات بدون هیچ سرنخی برای کشف رازدوجنایت ادامه داشت زن جوانی به نام سمیه با حضور در کلانتری پردیس اسرار جدیدی از پرونده را برای مأموران فاش کرد و گفت: شوهر من چند روز قبل برادرش را کشته و چون من از موضوع خبر دارم حالا می ...
سوره ای برای زیاد شدن روزی
لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ ﴿31﴾ پس خدا زاغی را برانگیخت که زمین را می کاوید تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند [قابیل] گفت وای بر من آیا عاجزم که مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم پس از [زمره] پشیمانان گردید (31) مِنْ ...
غضب، رحمت الهی است
برای برادرش، عبدالصمد نوشت و به همین خاطر به آن، صمدیّه گفت. عبدالصمد می گوید: پدرم بیان کرد: من آنچه را که در بهاءالدّین دیدم، این بود که از روز نخست، اخلاقیِ اخلاقی بود و آنچه که خدا به او علم داد، در بستر اخلاقش بود. اگر ما این را می فهمیدیم، خیلی خوب بود. شیخ بهائی ای که شیخ العجائب است و در همه ی علوم و فنون، تبحّر داشت و در هر رشته ای وارد می شد، چه معماری، چه ادبیّات و ... می ...
نگذارید علی هم معلول شود
...، مثل خواهر و برادر بزرگتر، در 16 سالگی از راه رفتن بازماند. رد نگاهش 11سال است به آن روز است... من چند سال بعد شروع بیماریم هنوز راه می رفتم. 21 ساله که بودم بهم گفتند ممکنه بیماریت تا سه سال دیگه طول بکشه و بهت اجازه راه رفتن بده؛ اما به 5 ماه نرسید از راه رفتن افتادم. دل ندارد پیش چشم پدر و مادر شکوه کند، اما این زندگی دیگه برامون جهنم شده و اگه به درمان علی نرسند، ممکنه این سه سال برای اون ...
نقشه شیطانی مرد جوان برای قتل پدر و برادرش
. اما اخیرا برادر شوهرم از این ماجرا بو برده بود. به همین دلیل شوهرم او را به قتل رساند و من را وادار کرد در انتقال جنازه به شمال کشور و دفن کردن آن کمکش کنم. چون می ترسیدم شوهرم من را هم بکشد تسلیم خواسته هایش شدم. به دنبال این اظهارات مأموران مرد جوان را دستگیر کردند. او به قتل پدر و برادرش اعتراف کرد و گفت: سال ها قبل مادرم به خاطر بدرفتاری های پدرم خودکشی کرد. من هم از پدرم کینه به دل ...
ماجرای کشته شدن زن ایرانی درسفر به آلمان/ فرزند او و همسرش متهم به قتل هستند
برایمان بفرستد اما او گفت صحنه دلخراشی است و ناراحت می شویم .به همین خاطرعکسی برایمان نفرستاد. آن زمان به برادرم و همسرش مشکوک شده بودیم اما وقتی پلیس آلمان و پزشکی قانونی آن کشور اعلام کردند که مادرم به قتل رسیده است، مطمئن شدیم که مادرم قربانی کینه برادرمان، همسرش و پرستارش شده است. برای همین من و خواهرم از آنها شکایت داریم و درخواستمان این است که پرونده قتل مادرم در ایران رسیدگی و آنها قصاص شوند. با توجه به درخواست زن جوان، بازپرس جنایی به پلیس بین الملل- اینترپل- مأموریت داد دراین باره به دقت تحقیق کنند ونتایج مربوطه را به تهران بفرستند. 45302 ...
اخبار حوادث
حضور در محل جنایت پی بردند این جوان به دست پدرش کشته شده است. منصوره -خواهرمقتول- به تیم جنایی گفت: شب حادثه پدرم حدود ساعت 10 شب به خانه آمد و به بهانه اینکه برادر 14 ساله ام محمدعلی، مادربزرگ مان را اذیت می کند، با او درگیر شد.حدود ساعت سه بعد از نیمه شب بود که با شنیدن صدای خس خس نفس هایی از خواب بیدار شدم و وقتی چراغ را روشن کردم پدرم را دیدم که روی سینه برادرم نشسته و تلاش می کند او را ...
خاندان صدر بین 2 انقلاب
خوانند که می خواهد مانند اجداد خود، در صدر بنشیند و شأن بیند. اما دیگران می گویند شانس در طی مسیر با مقتدی یار نبود؛ پدر که از دنیا رفت سیل دشمنی بعثی ها و دوستی یاران بیشمار پرشروشور به سویش روانه شد. شانه های او زودهنگام باید بار دوستی و دشمنی را با خود حمل می کرد. مدتی بعد از شهادت پدرش-سیدمحمد صدر در 29 بهمن 1377 به همراه دو برادرش مصطفی و مؤمل که شهید شد- مخفی شد و به زندگی پنهانی و ...