سایر منابع:
سایر خبرها
راهی اونجا شدم. گفت: کاوه رو می شناسی می خوای کمکت کنم، دیدم هی داره سؤال پیچ می کنه گفتم: اولا کاوه نه، برادر کاوه، ثانیا شما همین رانندگی تون رو بکنید بزرگترین کمک را به من کردید. خلاصه تا خود تیپ به اخم و تشر من خندید و هیچی نگفت. و من رو جلوی درب پادگان شهید بروجردی پیاده کرد و رفت. ساعاتی بعد دوباره باز تو ساختمان لشکر دیدمش گفت: شما کارت هنوز انجام نشده چرا؟ گفتم نمی دونم ولی می خوام جای خوبی ...
مادرخانم خودم هستم. بعد از عقد ایشان آمدند و به دخترشان گفتند: "بله را گفتی تمام شد. اما یادت باشد، از حالا به بعد حاج مهدی فقط مال تو نیست. بلکه متعلق به مردم ولایت مدار و همه اهل بیتی هاست." خانواده همسرم به مادرشان بسیار احترام می گذاشتند و حرفش را زمین نینداختند؛ و من هنوز، نان ام الزوجه ام را میخورم. در تمام این سال ها، مهمترین درخواست همسرم از من، این بوده که "حداقل پدر و مادر من را هم در ...
سازشی مناسب به استرس است نه به خاطر صدمات ناشی از میکروب ها و سم ها. مثلاً وقتی غده فوق کلیوی کودک برای زیر کنترل در آوردن حساسیت غذایی یا آلرژی های دیگر به شدت فعال شده باشد دیگر سیستم داخلی بدن توانایی و آمادگی لازم برای مقابله با سایر بیماری ها را نخواهد داشت. در نتیجه کودک پیوسته حالت سرماخوردگی دارد یا گلودرد ، گوش درد و... چرکی، پس تا وقتی که فشارهای درونی ناشی از آلرژی برطرف نشود بچه دائماً در ...
خوانده می شد، خیلی برایم جالب بود: با رپ می شه در جنگ تاخت/ با رپ می شه فرهنگ ساخت/ با رپ می شه رویا رو نشون داد/ با رپ، با کلمه می شه دنیا رو تکون داد و بعد دلم می خواست این شکل از موسیقی را دنبال کنم. حالا انواع مختلفی از رپ را گوش می دهم و نوع مورد علاقه ام گنگ و ریتمیک است. نوع رپ کردن رضا پیشرو و هیچکس را هم دوست دارم. هرچند پیش از رپِ پیشرو به رپ یاس علاقه داشتم. رپ خارجی هم گوش می دهم ...
روی در خانه شان چسبانده شده بود و من جا مانده بودم. بعد از کلی تعارف داخل خانه رفتیم. مادر محمدرضا آلبوم عکس محمدرضا را آورد و ما آنها را دیدیم. بعد گفت: چند شب پیش خواب محمدرضا رو دیدم. گفت به اون دوستم که یه دست لباس خاکی یادگاری داده ام، بگو آماده باشه که به این زودی ها شهید می شه... نمیدونم کدوم دوستش رو می گفت. با شنیدن حرف های او همه به هم نگاه کردیم. از بین جمع، فقط من و علی ...