سایر منابع:
سایر خبرها
جملات سنگین فلسفی از بزرگان
.... در مطلب حاضر جملات سنگین فلسفی از بزرگان را مطالعه کنید. سه قدرت بر جهان حکومت می کند: ترس، حرص و حماقت./ آلبرت انیشتن کسی که امروز از دیروز آگاه تر نباشد، انسان خردمندی نیست./ آبراهام لینکلن فردا و دیروز با هم دست به یکی کرده. دیروز با خاطراتش مرا فریب داد. فردا با وعده هایش مرا خواب کرد وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود./ آلبر کامو زمانی که پول ...
دونده بریتانیایی؛ از مالاریا تا المپیک در 10 ماه
.... در نهایت پرستار مجبور شد، اطراف تختم کیسه های یخ بگذارد. همه جای بدنم به شدت درد می کرد. بعد من را در قرنطینه نگه داشتند. اجازه ترک اتاق را نداشتم. خوب یادم هست از پنجره به بیرون خیره می شدم و به خودم می گفتم لندن چقدر زیباست. فکر می کردم دیگر هوای تازه وارد ریه هایم نخواهد شد. باید دوباره راه رفتن یاد می گرفتم. وقتی به بخش منتقل شدم، سعی کردم در اتاقم چند دور راه بروم اما ...
مدافع حرم BMW سوار!
، کارمند سازمان نظام پزشکی بود، فکر می کنم آخرین مسئولیتش رئیس کارگزینی بیمارستان شهدای یافت آباد بود که آن موقع اسم دیگری داشت. ما وضع مالی خوبی هم داشتیم ، خانه و ماشین و ... اما دلیلی که پدر را به جبهه کشاند همین بحث انسانیت بود. پدرم ذاتا کمک کردن به دیگران را دوست داشت، به خاطر همین با همه عشق و علاقه ای که به خانواده اش داشت، وقتی جنگ شروع شد، چون سربازی رفته بود و کارهای نظامی را بلد بود برای ...
بنیان گذار مجالس عزاداری سیدالشهدا چه کسی بود؟
. الآن هم می بینید که در جبهه ها وقتی که نشان می دهند آنها را، همه با عشق امام حسین است که دارند جبهه ها را گرم نگه می دارند. لکن در این اجتماعاتی که در محرم و صفر می شود و در سایر اوقات، مبلغین عزیز و علمای اعلام و خطبای معظّم باید مسائل روز را، مسائل سیاسی را، مسائل اجتماعی را و تکلیف مردم[را] در یک همچو زمانی که گرفتار اینهمه دشمن ما هستیم، معیّن کنند؛ به مردم و به کشور بفهمانند که ما در بین راه ...
اختلافات را با تدبیر از جبهه انقلاب دور می کرد
انتقاد دینی شروع شد که من به عنوان قاری قرآن به آنجا دعوت شدم. این کانون صبح های جمعه تشکیل می شد. اوایل در جایی در خیابان آزادی برگزار می شد و بعد به مسجد صاحب الزمان (عج)، در فلکه ای به همین نام منتقل شد. جلسات در طبقه بالای مسجد تشکیل می شد. متولی جلسه، آقای سید حسن ابطحی، شوهر خواهر شهید هاشمی نژاد بود و در آن مسجد نماز را اقامه می کرد. جلسات حدود ساعت 9 صبح های جمعه با تلاوت قرآن – که به ...
لباس فقط کت و شلوار نیست
و مترو و دانشگاه بروم. به نظر خودم ایده خوبی است. وقتی از خانه بیرون زدم، با توجه به اینکه سبیل هایم را کوتاه کرده بودم و ظاهرم شبیه به اهالی مناطق شرق کشور شده بود، نگاه ها کمی آزاردهنده بود. بعضی از آدم ها چپ چپ نگاهم می کردند. انگار من با پوشش ام به آنها توهین می کنم، اما کمی بعد که خواستم از عرض خیابان عبور کنم، راننده ای به احترام من توقف کرد و کمی از استرسم کاسته شد. ...
تهمینه میلانی: از حکم پرونده ی کیارستمی خون گریه کردم
آفتابه به گردن شان می اندازند اما اینها آدم هایی هستند که یک بار در جامعه قربانی شده اند و ما اجازه نداریم دوباره اینها را تنبیه کنیم. من حرفم این است که باید آسیب شناسی کنیم و جلوی فاجعه را از ابتدا بگیریم؛ برای مثال بچه های کار را از سطح شهر جمع کنیم آدم های قصه فری کثیف را شاهد نخواهیم بود. ما این مسائل را نمی بینیم و بعد اینها را محکوم می کنیم. این قصه برای شورا خوشایند نبود البته به من گفتند اگر ...
گفتگوی خواندنی با همسر فرمانده شهید حججی
و بچه هر دو فاطمه باشد. کمی گذشت که مرتضی گفت من خواب دیدم فرزند مان پسر است، من خندیدم و گفتم نه. اما بعد نتیجه آزمایشات نشان از پسر بودنش داشت. ما هر دو مات مانده بودیم. مرتضی خوابی که در سوریه دیده بود را برایم تعریف کرد و گفت در دمشق بودم که خواب دیدم قرآن را باز کرده ام و همه کلمات محو و تیره شده است فقط یک کلمه نمایان بود: علی . فردای آن روز رفتم حرم، قرآن را باز کردم آیه 53 سوره حجر آمد ...
موحدی :سپاهان منتظر بود آینده سازان به بحرانی ترین مرز برسد
است نه برای تیم ما! حدود 80 میلیون پول داده اند که من ریز آن را می گویم. آن ها یک گروه خبری تشکیل دادند که هزنیه برای آنها کردند. موتوسل در یک نوبت 50 میلیون هزینه داد و 30 میلیون تومان هم پاداش و بعد از بازی با سیرجان وقشقایی هم ناهار بچه ها را میهمان کرد، حتی هزینه هتلینگ ما در شیراز را هم خودم پرداختم. به مناسبت روز زن کارت هدیه 200 هزار تومانی و همچنین در سیرجان نیز کارت هدیه به همین مبلغ داد ...
تاریخ ظهور رادیو در ایران
و برخی نام قدسی رهبری را مطرح می کنند که گفته شده در روز افتتاح رادیو، گویندگی مراسم افتتاحیه را برعهده داشته است. با این حال نام هایی که راه اندازی اولین رادیو را برعهده داشتند، جذابند؛ سعید نفیسی، ملک الشعرای بهار، محمد حجازی (ملقب به مطیع الدوله)، عبدالرحمن فرامرزی، حسینقلی مستعان، ابوالقاسم پاینده، ابوالقاسم اعتصام زاده و مشفق همدانی نام هایی بودند که در بخش های مختلف رادیو تهران ...
شصت درصد مسئولین در منطقه یک تهران زندگی می کنند و مابقی احتمالا در منطقه دو و سه!
اکثر مسئولین واقعا این مسئله را درک نکنند؛ امسال ما دنبال یک خانه حدود هفتاد متری برای اجاره بودیم که در این بنگاه ها که میرفتیم واقعا خجالت می کشیدم که مردم یکی یکی می آمدند و بدون نتیجه بیرون می رفتند و واقعا مشکل خودم یادم میرفت. واقعا مسولین چنین وضعیتی را درک می کنند؟!! شرایط مسکن چه فرقی با قبل انقلاب کرده است؟! بیضایی گفت: " در رژیم منفور پهلوی مسئله مسکن یکی از مصیبت بار ...
موج جدید خودکشی های آنلاین
. من به او گفتم: نگران نباش، همه چیز درست می شود. من اینجا هستم. هر وقت بخواهی، می آیم و به اتاقت سر می زنم. روز بعد ساعت هشت صبح که بیدار شدم، او مرده بود. چیزی که بیشتر از همه من را آزار داد، این بود که آنها یک روز تمام او را در اتاقش رها کردند و این پیردخترهای کارآموز مدام می گفتند: برویم ببینیمش. من به آنها گفتم: این مرده سوژه خوبی برای سرگرمی شما نیست. بعد یک مرد از سردخانه ...
خواننده من و بارون در گفتگویی متفاوت از دنیای موسیقی و ناگفته های این روزها و آینده اش پرده برداشت
صبح حال خودم خوب نباشد اما برای مخاطب آرزوی روز خوب می کنم چون وظیفه ام این است که حال مخاطبم را خوب کنم. این نکته را هم باید بگویم که از لحاظ فنی و موسیقی مسیرم را اشتباه نرفته ام. این همه قطعه منتشر کرده ام که همگی حرفه ای تولید شده اند که ممکن است برخی از آنها مورد پسند عموم نباشد یا شاید مخاطب، زمانی از من اشباع شود که طبیعی است. *کارهای شخص یا گروه خاصی که آن لحن اعتراضی که گفتم دارند ...
ستاره هایی که هنگام فیلمبرداری تا دم مرگ رفتند! +تصاویر
...> این رژیم نه تنها آسیب جسمانی بلکه آسیب روحی نیز به او وارد کرد. ان هتوی می گوید: من در آن دوران واقعیت را فراموش کرده و در نقش ام غرق شدم. پس از اتمام فیلم، زمانی که به خانه بازگشتم، تا هفته ها نمی توانستم عکس العمل مناسبی از خودم نشان دهم و شرایط اطرافم را درک کنم. کوتاه کردن موها، کاهش وزن و گریه کردن های مدام در مقابل دوربین مرا از خودم دور کرده بود. مدت ها زمان برد تا من به دنیای واقعی خود ...
دیداری شورانگیز با یک همسر جانباز
. جشن عروسیمان هم ساده برگزار شد. ده الی پانزده روز بعد هم به جبهه رفت و تا پایان دفاع مقدس در جبهه ها حضور داشت. بدنش پر بود از ترکش که گاهی اوقات وقتی جای آن ها را می خاراند، از زیر پوستش بیرون می آمد. خودش با لحن بامزه ای به من می گفت: "بیا، این ها نخود و لوبیایی هستند که از بدنم بیرون زدند ". در یکی از عملیات ها شیمیایی شده بود که به خاطر عوارضش خیلی عذاب کشید. در همان ایام جنگ چندین بار مجروح شد ...
حبیبی از بی قدرت بودن وزارت علوم می گوید
و حالا باید خود دانشگاه تصمیم بگیرد. بله دانشگاه چالش دارد، هنوز دانشگاه ها متاسفانه به گونه ای است که فعالیت های سیاسی اش باید موتور جامعه را گرم کند چون ما احزاب قدرتمند نداریم که جامعه را آماده کند، جریان های دانشجویی هم عادت کرده اند که فضای سیاسی کشور را داغ و زنده نگه دارند و بعد عده ای بهشان برمی خورد، می خواهند فقط صدای خودشان باشد. خب نمی شود دیگر، دانشجویان انواع و اقسام تفکرات گوناگون ...
در زندگی اصولی دارم که اجازه نداد در این فوتبال دوام بیاورم
گرفتم و به میدان ولیعصر می آمدم و از آن جا پیاده به پارک لاله می رفتم. در پارک تا ساعت 10 می خوابیدم و حدود یک ماه و نیم دربه دری کشیدم. 5،4 روز یواشکی به خوابگاه بچه محل مان می رفتم که ساعت یک شب مرا راه می داد و ساعت 5 باید می رفتم. حتی پول نداشتم غذا بخورم. پدرم دیکتاتوری است که فقط پول و قدرت را می شناسد. یک ماه و نیم بعد یک بازی دوستانه بود. بعد از بازی بغض کرده بودم در حالی که مدارکم را نمی ...
چرا شهید همدانی"حبیب"سپاه شد
با هر آنچه که در توان دارد مشکلات آنها را رفع و رجوع کند. حتی زمانی که در تشکیلات سپاه همدان نبود باز هم وقتی بچه ها به مشکل بر می خوردند به تهران نزد ایشان می رفتند و ایشان کارشان را انجام می دادند و من نیز خودم مشکلاتی که داشتم در آن زمان که سپاه مسکنی به من داده بود هرچند آن زمان قیمت آن مسکن حدود 2 الی 3 میلیون تومان می شد بازهم برای تهیه همان مبلغ مشکل داشتم که زمانی به تهران پادگان ...
تنها راه حرفه ای شدن را در رابطه ی باز جنسی تعریف می کردند
، واینستن از کاترین خواسته بود سر راه به آپارتمان او بروند تا چیزی را بردارد. خانم کندال می گوید که از این رفتار وینستال عصبی شده است اما چون در طول روز بوده تحمل کرده و وقتی تصاویر همسر واینستن را بر دیوار خانه می بیند آرام می شود. او می گوید: واینستن رفتاری حرفه ای داشت و برای من نوشیدنی آورد و حدود یک ساعت در مورد فیلم ها، هنر و کتابها با هم حرف زدیم. من فکر می کردم که او مرا جدی گرفته ...
تقوی: مصاحبه من با بی بی سی کاملا ورزشی بود
برای همین آورده اند. این مربی آمده است که چنین مشکلاتی را از بین ببرد. در بازی اول اما هرگز تاثیرگذاری شفر در استقلال مشهود نبود. انگار استقلال هیچ تغییری نکرده است. مشکل شفر این است که چون در میانه های راه به این تیم ملحق شده و بازیکنان را خودش جذب نکرده مجبور است از کل به جز برسد در حالی که یک مربی برای موفقیت باید از جز به کل برسد. حال و روز شفر در استقلال الان همینطوری است که می ...
موسیقی در این چهاردیواری ها می میرد
...، چون جایی نداشتم. روی برگشت به خانه را هم نداشتم. کمی همسرم کمک می کرد. البته آن زمان هنوز همسرم نبود؛ مثلا دو هزار تومان حقوق می گرفت و کمی به من پول می داد و من از این راه پول درمی آوردم. در میدان امام حسین از طریق خانم نقاشی که می شناختم اتاقی اجاره کرده بودم؛ از همان خانه های قمرخانم که دورتادور، اتاق است و یک دستشویی در حیاط دارند. یکی، دو ماه در این خانه زندگی کردم. تصمیم گرفته بودم ...
حرف های ناخواسته برادرزاده، انگیزه آدم ربایی
آن روز هم مثل همیشه قصد رفتن به سر کار را داشتم. من در بازار میوه و تره بار کار می کنم. بعد از بیرون آمدن از آپارتمان همه چیز عادی بود، اما زمانی که با آسانسور به پارکینگ رفتم و قصد سوارشدن به خودروی خودم را داشتم، ناگهان دو نفر که صورتشان را پوشانده بودند، با چوب و چاقو به من حمله کردند و دست ، پا و دهان من را بستند و بعد من را در کف ماشین خودم انداختند. قبل از حرکت هم با این تصمیم که من را بیهوش ...
شرح جنایت رژیم پهلوی در فاجعه آتش سوزی مسجد جامع کرمان
زخمی شد و دو روز بعد در 26 مهر ماه در ماهان بر اثر شدتِ جراحات وارده به فیض شهادت نائل آمد. این مهاجمان به همین میزان فجایع و جنایت بسنده نکردند، پس از آن در خیابان ها و بازار شهر به راه افتادند و به تعقیب مردمی پرداختند که در مسجد اجتماع کرده و سپس موفق به خروج از آنجا شده بودند آنها در ادامه اقدامات خود، مغازه هایی که متعلق به متدینان و معتمدان شهر بود و یا تصویر هایی از امام را که پشت ...
یادداشت های سفرتونس؛ بخش هشتم و پایانی/ از سنگ ناله نخیزد روز وداع یاران!
خنده دوستان همراه شد، توی کوله بار خاطرات شیرین سفر تونس می گذارم . دوساعت بعد از پنجره هواپیما به سواحل تونس نگاه می کنم و دیدار آثار باستانی تمدن کهن این کشور را در ذهنم مرور می کنم. به بسیارفراوان زیاد آدمهایی فکر می کنم که نامشان نمانده و آثارشان مانده است. نمی دانم چقدر در هپروت هستم که صدای مهماندار به خودم می آورد:پاستا یا گوشت؟پاستا و ماکارونی را از بچگی دوست نداشته ام. پس می روم سراغ گزینه دوم. *** ساعت 4 صبح در فرودگاه امام خمینی با یکدیگر خداحافظی می کنیم اما چون قرار می گذاریم بزودی دور هم جمع شویم بنابراین "از سنگ ناله نخیزد روز وداع یاران"! ...
بازیگر زن ایرانی: به من گفتند ایدز داری!
گویم چرا دستانم را بالا آوردم و صورتم را پنهان کردم. یک برداشت گرفتند و گفتند خوب است و من هم فکر کردم الکی و اصطلاحا پلان ایتالیایی است. از آن روز چند روز یک بار حلیم به دست می رفتم عروج فیلم و می گفتم بگذارید سکانسم را ببینم. من هستم؟ و آنها اطمینان می دادند که خودت هستی. تا روز اختتامیه جشنواره در تالار وحدت که بدو بدو رفتم پالتو خریدم و خودم را به آن جا رساندم و ردیف های جلو نشستم. وقتی جایزه ...
خواهران شادی ها وَ مادران تمامی اندوهان من
زندگی آرامی نداشتم در خانواده ای پدرسالار به دنیا می آید و هنوز به دنیا نیامده، پدرش، روزنامه نویس معروف عباس خلیلی، از مادر او جدا می شود و بعد از این متارکه دوباره ازدواج می کند و مادر سیمین، هم. و سیمین به اتفاق مادر به خانه ناپدری می رود و تا یازده سالگی پدر خود را نمی بیند و بعد از آن در دیدارهایی که با وی دارد هیچ گونه انس و الفتی با او ندارد و زندگی چندان آرامی را نیز در خانه ناپدری تجربه ...
می خواهند سینمای خصوصی نابود شود
.... فردای آن روز به یکی از دفاتر سینمایی رفته بودم، جایی که محال بود کسی مرا آنجا پیدا کند. بعد از ورود به دفتر، صاحب آن دفتر، گوشی را برداشت و گفت خانم میلانی، از ارشاد با شما کار دارند. پشت خط آقای خاکبازان بود. گفت: آب دستته بذار زمین و فورا بیا ارشاد . که ای کاش نمی رفتم چون شش ماه و نیمه آبستن بودم. به دفتر ایشان که وارد شدم شروع کرد به تهدید و حرف هایی زد که شایسته یک مدیر کل نبود. همان ...
ستاره هایی که هنگام فیلمبرداری تا دم مرگ رفتند + عکس
آغاز کرد. یک روز در حین موج سواری، یک موج بلند از پشت به او برخورد می کند و او را می اندازد. قبل از آنکه جرارد بتواند خودش را از اعماق آب بیرون بکشد، موج دوم نیز به سمتش راهی می شود. او می گوید: من مدت زیادی زیر موج ها به این طرف و آن طرف پرتاب می شدم. آنجا بود که با خودم فکر کردم که وای بر من! من به خاطر فیلمبرداری داشتم جان خودم را از دست می دادم. در نهایت او توسط یک آمبولانس به ...
اعتراف تازه داماد به رها کردن نوعروس در جاده شهریار
اتفاقی افتاد؟ فردای آن روز می خواستم بروم محل خدمت. برای همین با زیبا در میدان آزادی قرار گذاشتم. او از دانشگاه آمد و من هم سوار ماشین سمند مادرم به محل قرار رفتم. وقتی رسید دوباره شروع کرد به غر زدن و اینکه چرا برایش خانه نمی خرم و سند خانه را به نام او نمی کنم. هر بار سعی می کردم او را آرام کنم تا از هم جدا نشویم.ولی زیبا دست بردار نبود. یک دفعه عصبانی شد و با چنگ به جانم افتاد، من هم ...
جملات خاص کی روش در موقعیت های جنجالی
خبر ورزشی: 7 سال کار در ایران، برای خودش عمری است، آن هم با این وضعیت و با این امکانات. برای یکی که از دنیای رئال و منچستر و تیم ملی پرتغال می آید، اینجا چیزی شبیه به یک خانه متروک است ولی کی روش تلاش کرد همه چیز را برای تیم ملی تبدیل به بهشت کند. حالا او بعد از 7 سال تیمی ساخته که باعث غرور ایرانی هاست. در این 7 سال کارلوس چالش های زیادی داشت. صحبت های زیادی هم کرد که بی بهانه، مرور ...