سایر منابع:
سایر خبرها
واقع 256k بود برای هر یوزر، حالا شماها هم روش دزدی کنین مملکت شده دزدگاه دور هم جلسه ی دزدی میذارین تا رفع مشکل مردم مگه در ماه فقط باید سایت های مسخره ی شما رو باز کنیم این حجم ها برای گیمرها که هیچ برای یک کاربر معمولی هم مسخره هست البته از شما در طول این همه سال چیزی به نام انصاف ندیدیم که حالا ببینیم همش دزدی بوده همین طرح هم یک سیاست کثیف هست که تعیین سطح کنن تا ...
توسط استقلالی ها. یکی این که الکی ادای تعصب داشتن به پیراهن آبی رو در میاره. چون همه می دونیم که چطوری رفت استقلال (بعد از رفتن به باشگاه پرسپولیس) و زمان زیادی هم اونجا نبود و تصویر حماسی هم نداشت. البته مثل سردار آزمون و پورعلی گنجی و ... هم نیست که همه بدونن اگر قرار به بازی توی این دو تا تیم باشه ترجیح میدن بیان پرسپولیس.(البته اطلاعات من اگر اشتباهه ببخشید. چون بر اساس اون چیزی هایی که تو سایتا ...
. داغ خودکشی بچه سخته . من که مادرم می فهمم این درد و بی آبرویی چقدر سنگینه حالا فیلم هم بیرون اومد که برای دوتا پسر خودشون رو کشته ان . به این بچه ها چه می شه گفت؟ نه اینکه همه مشکلات پای بچه ها باشد اما خانواده هم مقصرن ولی کسی فکرش رو هم نمی کنه . اگر بخواهی همه جا دنبال بچه باشی و کنترلش کنی که هم برای استقلال خودشون بده هم اینکه هزار تا مشکل درست می کنن که اعتماد ندارید و این حرفا، اگر هم ...
پیشینیان خودت در رپ فارسی الهام و تاثیر می گرفتی؟ - از اون ها نه چندان؛ من بیشتر از ذات رپ تاثیر گرفتم. خوب شد خودت عبارت ذات رپ رو به کار بردی؛ فکر می کنم برای شروع بد نباشد کمی از همین ذات رپ بگی. - خب رپ اساسا از یک پایه و بِیس استارت می خورد. حالا استارت داستان چیه؛ به نظر من هر جایی که به معنای واقعی معضل وجود داشته باشه، رپ وارد می شه. معضل های زیر پوستی که در ...
...> رفیقم گفت حاجی یه پیرهن خریدم بگو چند؟گفتم صد ملیون؟ گفت حاجی حوصله نداری خب بگو کمتر حرف بزنیم. 42٫ به خود خرمالو، خرمالو رو تعارف کنی لب نمیزنه ولی باز بعضیا طرفدارشن! 43٫ اینقدر موهام ریخته که برم آرایشگاه و بپرسه: چیکار کنم؟ ، میگم: هیچی، اومدم فقط دلداریم بدی . 44٫ به مامانم گفتم نیمه گم شدمو پیدا نمیکنم گفت اگه اومدم تو اتاقت پیداش کردم ...
. متصدی، یک جوان امریکا یی با ریش بلندِ بلوند بود که قیافه ش به مسلمان ها نمیخورد. یه کارتن کوچک توی سفارشات مون بود. پرسید اینو بذارم توی این پلاستیک های قرمزِ بزرگ یا می گیرید دست تون؟ گفتم پلاستیک بهتره. - بعدی رو هم پس میذارم توی همین پلاستیک چون از یه نوع هستن. - باشه خوبه - میوه ها رو هم براتون میذارم توی یه پلاستیک کوچک، از این سفیدها. - آره خوبه - خب الآن ...
: بریم بانک بزنیم بلکه به نون و نوایی برسیم. گفتم: بابا می گیرنمون. گفت: خب؟ گفتم: می ندازنمون زندون! گفت: خب؟ گفتم: این همه آزادی ای که الان داریم رو از دست می دیم. گفت: خب؟ گفتم: باید هر روز تو یه سلول کوچیک صبح رو شب کنیم. گفت: خب؟ گفتم: روزی دو وعده غذای بدمزه می دن به خورد آدم. گفت: خب ما امروز ناهار چی خوردیم؟ گفتم: بادمجون آبپز با سس منقضی بیژن. جمشید دیگه هیچی نگفت. گذاشت خودم ...