سایر منابع:
سایر خبرها
پسرم مهدی 2 بار شهید شد!
شغل های دیگری مثل بنایی، کارگری و کشاورزی انجام می داد تا رزق حلالی سر سفره زن و بچه هایش بیاورد. من اصالتاً اهل کله بست بابلسر هستم، اما همسرم اهل مسجد سجاد(ع) فریدونکنار بود. ایشان سال 69 در 49 سالگی به رحمت خدا رفت. خانواده ای که سه فرزندش شهید شوند، حتماً سابقه انقلابی گری دارد؟ بله، ما زمان انقلاب به تظاهرات و راهپیمایی علیه رژیم شاه می رفتیم. بعد که انقلاب پیروز شد، پسرانم دانش ...
مصاحبه خواندنی با مادر شهیدی که به دست منافین زنده به گور شد
از مدتی خودش را بازخرید کرد و از ارتش بیرون آمد. بعد مغازه باز کرد که مغازه اش هم ورشکست شد. هیچ چیزی برایش نماند، فشار زندگی مریضش کرد و به خاطر ناراحتی معده از دنیا رفت. من هم چیزی نداشتم و بیشتر برادرم خرجمان را می داد. برای بزرگ کردن بچه هایم سختی های زیادی کشیدم. شش فرزند داشتم که با شهادت شاهرخ الان پنج فرزند دارم. آقا شاهرخ کجا درس می خواندند؟ در مدرسه ای در خیابان فر هنگ درس می ...
حرف های خواندنی مادربزرگ و پدربزرگ برتر قصه گوی ایران
...، دریادل که با لهجه شیرین و دوست داشتنی آذری سخن می گوید اهل شهرستان خوی است و جدای از قصه گویی سال ها تجربه نمایشنامه نویسی و کارگردانی تئاتر را هم در کارنامه دارد. آقای دریادل شما متولد چه سالی هستید؟ من متولد سال 1332 و الان 64 ساله هستم. چند تا فرزند دارید؟ فعلا 3 تا بچه دارم... یعنی قرار است بیشتر شود؟ (می خندد)، نه آقا دو تا نوه دارم که ...
به "رهبر انقلاب" بگویید قلب یک "مادر ارمنی" برای شان می تپد
توانست سربازی نرود، در یکی از کشورهای خارجی درس بخواند و زندگی کند ولی قبول نکرد و خواست لباس سربازی جمهوری اسلامی ایران را بر تن کند که بعد از سربازی فقط چند روزی تا ترخیص مانده بود که به جنگ اعزام شد. چشمان مادام پر از اشک می شود و ادامه می دهد: در آن زمان امکانات مثل الان نبود که هر لحظه با پسرم در تماس باشم ولی یادم است که در آخرین تماس گفت که مادر تا یکی دو هفته دیگر به خانه خواهم ...
شیرین کاری 20 دقیقه ای و دلار 4650 تومانی / دست دولت در جیب مردم / بنزین خانوار به جای بنزین خودرو/ ...
!؟ کارها و قراردادهای سخت و مهم بماند، می شود درباره منزل خودتان اندکی شفاف سازی کنید!؟ یا درباره ثروت افسانه ای برخی وزرایتان!؟ آقای رئیس جمهور! حتما به خاطر دارید که در سال 92 گفتید: وقتی نقدینگی در جامعه بی حساب و کتاب بالا می رود، تورم بزرگی ایجاد می شود. وقتی ارزش پول ملی تنزل می یابد مردم به دنبال این می روند که کاری کنند تا ثروتشان کاهش نیابد. اکنون لابد خبر دارید که نقدینگی در دولت شما ...
هاشمی در فتنه 88 بدعمل کرد/ در ساواک هزار شلاق خوردم و ناخن پایم را کشیدند
چنانکه هیچ نخواهم شراب را/ از دیدگان مست و خرابت شدم خراب، باری سراغ گیر تو حال خراب را/ سازم به وصف خنده ات ای عشق صد غزل، سازم به وصف حسن تو صد شعر ناب را . الآن حاج خانم مشغول چه کاری هستند؟ کار اجتماعی در دوره وزارت خودم داشتند؛ 4 سال مشاور امور بانوان بودند و بسیار خدمت کردند. به شهرستان های مختلف رفتند و کانون ها را تشکیل دادند. جاذبه سخنوری ایشان بسیار بالاست، خانه دار و خوب هستند ...
روایت همراه با اشک و آه وزیر کشور هاشمی از فتنه
گاهی من به خانه نمی رفتم، می گفتم کافی است در مسیر نیروی بیشتری بگذارند و ما را هم بزنند. آن دوره بسیار سخت بود که ایشان با لطف خدا و هدایت های امام کشور را اداره کرد. ولیکن مع الاسف در جریان فتنه 88 ایشان بد عمل کرد، برای ماها قابل قبول نبود. باور کنید من خدمت ایشان رفتم و گفتم من احساساتی نیستم و جوگیر هم نیستم. یک نفر اینجا دو ساعت علیه کسی یا له کسی صحبت کند تا خودم به یقین نرسم ...
قهرمانان نباید فراموش شوند
خاطر کم کاری هایشان بشدت گلایه مندیم! چرا بعد از یک سال هنوز علت اصلی این حادثه را اعلام نمی کنند. حالا امیدمان فقط به رسانه ها است تا انعکاس دردها و گلایه هایمان باشند و... نمی خواستم من باشم و پسرم برود شهید فریدون علی تبار عاشق کارش بود. آنقدر که وقتی تلفنش زنگ خورد و فهمید حادثه ای در ساختمان قدیمی پلاسکو رخ داده، آزمونی که مدت ها برایش زحمت کشیده بود را فراموش کرد و شتابان برای ...
آتش نشانی هیچ قدمی برای شهدا برنداشت/حقوقِ فرزندم قطع شد
... پسرم تازه کار بود، فقط 43 روز لباس آتش نشان به تن کرد. حدود 24 شیفت از کارش گذشته بود و حتی فرصتی پیش نیامد که از چند و چون وضع بیمه و حکم و نوع استخدام و حتی حقوقش با هم حرفی بزنیم. رضا بچه اولم بود و می خواستم برای رضا به خواستگاری برم... یادم می آید که سال 88 با هم به مکه رفته بودیم. این بچه آنقدر پاک بود که در 20 سالگی به حج مشرف و 2 بار مُحرم شد. می گفت می خواهم به یاد جد پدریم ...
روایت خانواده قربانیان حادثه پلاسکو پس از یک سال
...> پسرم نباید وارد آن ساختمان می شد از مسئولان و کارفرمای پسرش دلگیر است. معتقد است که رضا بی تجربه بود و نباید به چنین ماموریت حساسی فرستاده می شد. می گوید که رضا نباید وارد آن ساختمان می شد. مادر رضا نظری بعد از گذشت یک سال از جان باختن پسر آتش نشانش در ساختمان پلاسکو، درد دل هایش را بازگو می کند و با یادآوری آن روزهای سخت، اشک می ریزد. او هم مانند دیگر خانواده های آتش نشان حادثه پلاسکو، از ...
سقف آرزوهایی که به کف رسید!
اگر مغازه من یک میلیارد می ارزید سه سال بعد که ساختند و تمام شد، باید هرچه درآمده را به همین یک میلیارد، اضافه کنم. منی که امروز حتی نمی توانم یک پیراهن برای دخترم بخرم، چند سال بعد چطور چند میلیارد بگذارم روی مغازه ام! به خدا راضی ام همین پول را به من بدهند و بروم پی کارم، هیچ چیز اضافه تری هم نمی خواهم! کسی که می نشیند برای خودش نقشه می کشد که فلان و فلان، یک شب بیاید خانه ما که ببیند پدری که ...
وعده دهندگان پلاسکو ناپدید شدند
می کند: به آنها گفتم شوهر من سال ها کار کرده اما اگر شما می خواهید مال یتیم بخورید بروید بخورید. من خودم تن سالم دارم و کار می کنم و زندگی خودم و دخترم را می چرخانم. از طریق تهدید مالی نتوانستند به نتیجه برسند. از طریق خانواده و بچه هایم تهدید شدم که اگر حرف بزنی و مصاحبه کنی شرایط را سخت تر می کنیم. این تهدید ها به صورت فرستادن نماینده از طرف شهرداری و سازمان آتش نشانی بود. گاهی هم تلفن می زدند ...