سایر خبرها
همراه بود و پاره ای از آن روزنامه ها نیز توقیف شدند. سپهسالار در گزارش هایش از ناسیونالیسم، مشروطیت، حکومت قانون، ترقی مادی و فکری غرب، لزوم اخذ تمدن اروپایی و حقوق اجتماعی سخن می گفت. این اندیشه های تازه، در واکنش بخش های سنت گرا با منظومه ویژه فکری شان، بدعت برشمرده شد. آنها منورالفکرها را در پی راهبرد اندیشه های یادشده، افرادی بابی و ملحد یاد کردند که برای جامعه زیان آور بودند. نبودِ زمینه های ...
مجتبی مجدآبادی درباره مجال دهی پهلوی ها به ویژه پهلوی دوم به فرقه بهائیت، گمانه های فراوانی وجود دارد. رایج ترین آنها، انگاره رشد دادن این نحله به گونه ای است که در عرض اسلام قرار گیرد یا حتی به عنوان دین رسمی کشور، قانونی شود. به هر روی علت این رویداد هرچه باشد، قدر مسلم این است که بهائیان به ویژه در 35 سال پایانی حکومت پهلوی، به مناصب و مساند بالایی رسیدند و قدرت سیاسی و فرهنگی ...
سند می خواهد تا برسد به معصوم. تصوف هم اینطور است؛ یعنی این کسی که قطب است باید از قطب قبلی اجازه داشته باشد تا به امیرالمؤمنین علیه السلام برسد. اگر یک جا سند قطع شود دلیل بر بطلان تصوف است. در مورد دراویش گنابادی ها سندشان این است که اولا رضا علی شاه اجازه از سلطان محمد گنابادی ندارد؛ یعنی اینجا سند قطع شده است. ثانیا سلطان محمد که دراویش گنابادی از او درست شده اند می گوید ...
روشنی در دست داریم که تصوّف از قرن دوم هجری از خارج مرزهای اسلام، از اقوامی مانند هندوها و یونانیان و مسیحیان به مرزهای اسلام نفوذ کرد و با معتقدات اسلامی آمیخته شد و به شکل یک فرقه التقاطی درآمد.[10] بررسی تاریخ معاصر نیز نشان می دهد که همیشه دشمنان اسلام، سعی داشته اند افکار مردم مسلمان را به یک نوع بی تفاوتی در برابر حوادث سوق دهند و مطمئناً هیچ چیز بهتر از افکار صوفیانه و صوفی مسلکی و ...
بیان السعاده فی مقامات العباده به زبان عربی است وی در 1327ه .ق در بیدخت به قتل رسید و در همان جا مدفون شد. پس از او این شاخه به سلسلة نعمت اللهی گنابادی یا سلطان علیشاهی شهرت یافت (همایونی، بی تا: 199220). در حال حاضر از میان شاخه های سلسله های نعمت اللهی، گنابادی بیش ترین طرفدار و فعالیت ها را در ایران دارد و نور علی تابنده قطب این شاخه گنابادی هاست. شاخه های تصوف و از جمله ...
دوست فاسد که نمی دانیم چگونه باید با او تعامل داشته باشیم چون ظاهر و باطن او غلط انداز است یعنی با ظاهر دوست دشمنی می کند و دلیل سوم اینکه: دوست فاسد مرز شکن است اما دشمن صالح هرگز این کار را انجام نمی دهد و تازه اگر مرزشکنی هم کرد می توانی با قدرت جلوی او ایستادگی داشته باشی اما با دوست فاسد رودربایستی نمی گذارد و البته ناگفته پیداست این دو نکته که اولاً: صالح همیشه ضد مفسد است چه در کردار و چه ...