سایر خبرها
زده باشد. از همان کودکی بسیار مهربان و خوش زبان بود. خیلی سر و زبان داشت. درباره شهید عارف کایدخورده بیشتر بدانیم: فیلم/ پنج شهید با یک فیلم لحظه ای برای حضور فرزندم در دفاع از حرم درنگ نکردم شهادت عارف کایدخورده در سوریه + عکس شما غیر از آقاعارف چند فرزند دارید؟ آقاعارف یک خواهر دارد که دو سال از خودش کوچک تر است. خیلی به هم وابسته بودند و رفاقت زیادی با هم ...
خود را به طرز وحشیانه ای شکنجه کرد. مهارت تماشایی دختر لبنانی در تعمیرات خودرو+فیلم دختری اهل لبنان در یکی از تعمیرگاه های بیروت با مهارت تمام مشغول به کار است که اطلاعاتی جالب درباره آن را در ادامه می خوانید. بی سوادی کارشناس شبکه وهابی در گزارشی دروغ از جنگ سوریه+فیلم در این مطلب یکی دیگر از سوتی های مضحک و ادعاهای دروغین کارشناسان وهابی را مشاهده می کنید. ...
سجده گذاشته و به ذکر خدا مشغول است. در این هنگام امام حسن عسکری(ع) صدا زد:"عمه! فرزندم را نزد من بیاور.!"نوزاد را خدمت حضرت بردم، حضرت او را در آغوش گرفت و بر دست و چشم و مفاصل کودک دست کشید و در گوش راست اذان و در گوش چپ اقامه گفت: و فرمود:"فرزندم، سخن بگو". نوزاد لب به سخن گشود و شهادتین بر زبان جاری کرد و سپس به امام علی(ع) و دیگر امامان(ع) به ترتیب درود فرستاد تا رسید به نام پدرش و بر او هم ...
و مشغول خواندن کتاب شدم و تک فرزند شهیدم را بزرگ کردم و نکته بسیار جالب اینجاست که در یک سال با دخترم دانشگاه قبول شدیم، من در مقطع کارشناسی ارشد علوم تربیتی و دخترم در مقطع کارشناسی هر دو دوباره عازم تهران شدیم اما هیچ گاه از کافی شاپ های خیابان فلسطین ، خانه اوایل ازدواجمان برای دخترم چیزی نگفتم فقط اعتقاد داشتم دخترم باید آرمان های پدرش را ادامه سایت به نام همسر شهیدم ثبت و وقف کردم ...
اولین نشست هماندیشی دربارة موضوع تأسیس رشتة تخصصی/ دانشگاه مداحی سهشنبه، شانزدهم مهرماه 1392 ش. به همت بنیاد دعبل خزاعی و با حضور استادان، کارشناسان و نهادهای فعال در حوزة ستایشگری اهلبیت علیهمالسلام در دفتر مرکزی بنیاد دعبل برگزار شد. این نشست برای پاسخ به پرسشهای زیر برگزار شده است: آیا مداحی از حیث نظری چنان بسط یافته است که بتوان آن را دانشی یاددادنی و یادگرفتنی(مستقل از سایر ...
اهل سنت و وهابیت را تدریس می کنند و من هیچ علاقه ای به آن ندارم . این مادر شهید ادامه داد: در مدرسه آن قدر رضا را اذیت کردند که درس را رها کرد، یک مدتی مدام به من و پدرش اصرار می کرد تا به ایران برگردیم اما ما در ایران جایگاهی نداشتیم، کشور ما افغانستان بود و باید با تمام شرایط سخت آنجا را می پذیرفتیم. وی با بیان اینکه رضا خیلی برای رفتن به ایران اصرار داشت، گفت: خیلی با من حرف می زد ...