سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای عقد ملایی یک زن با قاچاقچی بزرگ + عکس
طالبان خبر رسانده، پیدا کردند و میان مردم سرش رو با سیم قطع کردند. جنازه آن مرد را هم با تراکتور توی روستا روی زمین کشیدند و بعد از سه روز دفنش کردند. تو هم قطع کردن گردن آن مرد را دیدی؟ دقیقا جلوی چشم من بود. تا چند روز نمی توانستم بخوابم. آن مرد چه حالی داشت قبل از اینکه گردنش را بزنند؟ آرام بود انگار هیچ حسی نداشت. کلا آنجا این طوری بود. بعد یک مدت همه چیز برای آدم بی ...
معنویت و توسل در اسارت
سلامی کردم به آقا سعید و گفتم اقا سعید! میایی با هم قدم بزنیم. حالا یا راه می رفتیم یا با هم انگلیسی صحبت می کردیم یا خاطره تعریف می کردیم یا در سکوت قدم می زدیم. سعید آمد و رو به آخر حیاط آسایشگاه شروع به قدم زدن کردیم . اقا سعید گفت خداجون بس است دیگه یه سال دو سال .........سه دیگه آزادمون کن تا برویم. خسته شدیم. تا این را سعید گفت نمی دونم باد بود یا گردباد که فقط مختص ما دوتا آمد و ما را به ...
آنکه تنها بود، من بودم
...: مادر نگاه کن، یک رزمنده شانزده ساله ای بود که داشت چیزی روی دستش می نوشت، گفتم: مادر این چی می نویسه؟ گفت: این مین یابه، اگر طوری شد، تکه ای از او پیدا شد، بتوانند او را از این نوشته ها شناسایی کنند. پسرم فرمانده ای داشت به نام امیر ارجحی- خدا همه شهدا را رحمت کند- برادر او در سقوط خرمشهر مفقودالجسد شد. خودش هم در آزادسازی خرمشهر مفقودالاثر شد. گفت: اگر الان امام حکم جهاد بده- امام تو رو رد می ...
سریال آتلانتا؛ تحملِ واقعیت های تاریک
و شوهر های خوشحال و موفق را در بیاورند. در یکی از صحنه های طلایی این اپیزود، اِرن شروع به تعریف کردن از ونسا می کند و با اشاره به او به مهمانان می گوید: صادقانه بگم اون به اندازه ای که حقشه تشویق نمی شه. به هیچ وجه. ولی این جلوی اون رو از چیزی که هست نمی گیره که اون هم یه مادر، هم یه تامین کننده و هم یه شریک زندگیه. فکر نمی کنم بتونم حتی به یه زن دیگه نگاه کنم . بعد صورتش را ...
وقتی فقر و گرسنگی در خیابانهای شهر بیداد می کند
باز کیفش شدم یک دفعه لحنش عوض شد و گفت حالا نمی خوای پول بدی به درک چرا داری تو کیفم سرک می کشی!!!.اما یه چیزی تو نگاه و حرفهای مرد بود .شاید چیزی شبیه غرور خورد شده یک پدر که قول داده بود شب برای دخترش هر طور شده میوه بخرد. چیزی شبیه به یک قول مردانه به همسرش که امروز از زیر سنگ هم که شده دست پر به خانه بر می گرده و کرایه عقب افتاده رو به صاحب خانه می دهد. حرفهای او گله ای بود از درد و نداری که ...
زرشک پلو و مرغ با دستور مخصوص و ویژه مهمانی ها
آبلیمو را اضافه کنید و چند ثانیه ای تفت بدید. سسی رو که درست کردید از قابلمه خارج کنید و باز مرغها را درون همون قابلمه بچینید و سس را روی مرغها بریزید. از بغل مرغها سه تا چهار لیوان آب هم اضافه کنید و در قابلمه را بگذارید تا به جوش بیاد. بعد شعله را کم کنید تا هم مرغ ها کاملا پخته شوند و هم آب خورشت بخار شه و تنها حدود یک لیوان سس در انتهای پخت باقی بماند. وقتی که خورشت مرغ کاملا آماده ...
اشتباهات رنگ مو + چگونگی ترمیم آن
خیلی از خانم ها وقتی رنگ مو می خرن و در منزل موهاشونو رنگ می کنن بعد از شستن و خشک شدن موها می بینن رنگی نبوده که فکرش رو می کردن. خب حالا باید چیکار کنیم؟! مشکلات رنگ مو و اتفاقاتی که در پروسه ی رنگ کردن میفته خیلی رایجن و خب از طرفی نباید هیچوقت توقع داشته باشین که رنگ موهاتون دقیقا شبیه به مدلی بشه که روی پکیج رنگ مو هست. اول از همه چون تفاوت خیلی زیادی بین شما و اون مدل هست: مثلا رنگ موی پایه ...
پایی که در اسارت جا ماند
.... غرش توپها و خمپاره ها و منورها که خط را مانند روز روشن می کرد خبر از آغاز عملیات داد، شوق حرکت به سمت جلو و آغاز رویارویی، نفس ها را به شماره انداخته بود. از آنجاییکه گردان کوثر گردان پشتیبان بود، با تأخیر وارد عمل شد. به یک دشت وسیعی رسیدیم که فاقد موانع طبیعی بود و نمیشد خود را براحتی از تیررس دشمن در امان نگه داشت. پس از گذراندن ساعت های پر التهاب سرانجام ترکشی در سمت راست صورتم و ...
دنبالش کردم و خوردم زمین
دستش کشیدم بیرون. سوار موتور ازم دور شد و همه انرژیم را با خودش برد. برق کارا زل زده بودن بهم و تا وقتی سوار شدم وایساده بودن نگاه می کردن. مطمئن بودم وقتی از خرید برگردم مجسمه شون را به همون حالت می بینم. مصداق برعکس شعر فروغ بودم. فاتح نشده بودم و از به اثبات رسوندن خود احساس شکست می کردم.سر راه از جلوی مغازه های کاموافروشی رد شدم. دوتا میل بافتنی چوبی رو تماشا کردم و وسوسه شدم بخرم. وقت بی پولی همه خریدنیا ازت دلبری می کنند. اگه پول تو جیبم بود محال بود دودل بشم، می گفتم الان که نمی خوام چیزی ببافم، زمستون می یام می خرم، ولی در اون لحظه داشتم حسرت می کشیدم. ...
مصائب رستوران های تو راهی
سفره خانه سنگی زنجان من که بسیار تعریف اینجا رو شنیده بودم، کاملا منتظر یه فرصت بودم که برم زنجان و برم سنگی. یه پارکینگ کوچیک ابتدای رستوران بود که اونجا پارک کردیم، ورودی رستوران که جالب نبود، چاله چوله و نا منظم! نمای داخلی رستوران مثل اکثر سفره خانه ها آجری و قشنگ بود، دم در ورودی دست چپ میز مدیریت و صندوق. دست راست یه فروشگاه کوچک بود. رفتار مهماندار ها خوب نبود، حرفه ...
شوخی های جالب؛ از بیکاری فرزندان مسئولین تا دزدی از کامیون مواد غذایی!
کیلو کلاغی , سه کیلو انسانی میریزه روش . تو توالت عمومی پارک کنی تمیز تر میمونی! 8. یه موش اومد تو خونه ام بعد از یه هفته هیچی واسه خوردن پیدا نکرد. اومد زد رو شونه ام گفت؛ حاجی حالا من به جهندم ولی خدایی سگ تو این شرایط زندگی نمیکنه، بعدم دست کرد از کوله ش یه ذره پنیر و یه گردو درآورد پرت کرد سمتم گفت اینو بخور از گشنگی نمیری بد بخت و رفت.! 9. وضعیت اینجوریه که من یه ...
کارکرد"سئو" در سایت های ایرانی
سرمایه گذاری کنید در عرض یک سال فروشتان حداقل 10 برابر می شود. چندین نفر ناگهان شروع کردند به خندیدن و گفتند "ما با این همه تجربه و ... نتونستیم حتی دو برابر کنیم درآمدمون رو بعد شما چی میگی؟!!" آن روز گذشت و یک هفته بعد مدیر سایت اون شرکت تماس گرفت و گفت من با مسئولیت خودم هزینه های سئو رو پرداخت می کنم و می دونم چیزی که شما گفتید امکان پذیره ... پروژه شروع شد و یک سال بعد، اردیبهشت ماه بود که ...
تهیه پاپ کورن پنیری در منزل
بریزید و چند دقیقه داخل فر گرم قرار بدید. پاپ کورن گوجه ای: برای تهیه این پاپ کورن یا میتونید مقداری گوجه خشک شده از عطاری بخرید یا خودتون کمی گوجه رو داخل فر خشک کنید یا میتونید مقداری سس گوجه رو اونقدر داخل فر حرارت بدید تا خشک و پودری بشه(توی هوای آزاد هم با درپوش میشه خشکش کرد)بعد از آماده شدن پاپ کورن اون رو داخل کیسه کاغذی(همون که قنادی ها توش شکلات میریزن)بریزید و پودر رو ...
خداحافظی روحانی جنجالی
بالایی داشته باشد تا هم از سیاستهای دولتهای 9 و 10 حمایت کند و هم داماد رییس دولتهای 11 و 12 بشود ، هم در ورزش باشد ، هم نفتی باشد هم فرهنگی! . مبارک باشد"" پس از انتشار این پست و برخی تصاویر به فاصله یک روز ناگهان پستی دیگر منتشر کرد که حکایت از پایان این حواشی و کنار کشیدن ایشان از ادامه این روند دارد و نوشت: ""حرفها و دغدغه هام رو تو دکتر سلام گفتم درمورد نه به انتقال آب هم ...