سایر منابع:
سایر خبرها
شناسنامه و یارانه تنها دارایی اهالی دهکده های درختی کرمان
شرکت نکرده ای دست هایش را به هم می ساید و می گوید ما هیچ نداریم که بخواهیم خانه بسازیم گلدشت را با گلهای نداشته اش و لبخندهای به لب خشکیده مردمانش پشت سر می گذاریم مردمانی که همان یارانه ای را می گیرند که بالانشینان شهرهای بزرگ با تمام امکانات و زیر ساخت هایشان نیز همان را می گیرند. و به سمت روستای تپه ریگ حرکت می کنیم. روستای تپه ریگ تنها فرقی که با گلدشت دارد تشابه نامش با ظاهر روستا ...
چگونه یکی از نزدیکان صدام مرید حاج آقا ابوترابی شد؟
جهرمی - نفر هفتم: ناشناس - نفر هشتم: عزیزالله فرخی نشسته از سمت راست: نفر اول: ناشناس - نفردوم: یوسف نصیرپور- نفرسوم: دکتر محمد اطهری ** پس از اسارت چه اتفاقاتی رخ داد و شما را به کجا بردند؟ بدون توجه به شرایطی جسمی ام بازجویی ها را شروع کردند. سوال ها را پشت سر هم می پرسیدند. چند نفرید؟ کدام گردان بودی؟ چند لشکر بودید؟ فرمانده بودی؟ چه عملیاتی قرار است صورت بگیرد ...
166 ساچمه و گلوله سهم این 3 محیط بان
در منطقه هست، آنها برای شکار مرال و دیگر گونه های جانوری پارک ملی آمده بودند. در نهایت به سه گروه تقسیم شدیم، گروه ما شامل سه نفر بود و ما از مسیری رفتیم که امکان بیشتری وجود داشت که با آنها مواجه شویم. ساعت 11 شب در محلی از مسیر داخل ماشین نشسته بودیم و ماشین پشت به منطقه بود که متوجه دو نور از دور شدیم. اول فکر کردیم ماشین است. با چراغ خاموش ماشین را دور زدم به سمت منطقه، وقتی نورها نزدیک ...
چه کسی گنبدمشهدالرضا رابه توپ بست؟
امروز گنبد مطهّر حضرت رضا را هدف توپ قرار می دهند. تقریباً دو ساعت به غروب بود که صدای توپ های روسی بلند شد و از چند ناحیه به سوی حرم تیراندازی کردند و با اتومبیل های مسلسل دار به جانب صحن مقدس آمدند، تا اوّل غروب وارد صحن شدند. زوّار و متحصنان وارد حرم مطهّر شدند و درهای حرم را بستند. یک دسته از روس ها با توپ های مسلسل به پشت بام حرم رفتند و از پنجره های پشت بام ضریح مقدس امام رضا(ع) را ...
مردی که هم مراجع را راضی می کرد هم لوطی ها را
می خواستند بروند از جایی بازدید کنند. حاج آقا گفت شما باش تا من برگردم. ما در منزل امام ماندیم و حاج آقا و امام برای بازدید از جایی رفتند و یکی دو ساعت بعد برگشتند. غروب ما چون ماشین نداشتیم با تاکسی به طرف تهران آمدیم. چند روز بعد هم ترور حاج آقا اتفاق افتاد. دلایل ترور شهید عراقی به دست گروه فرقان چه بود؟ آن ها در دادگاه بحث زر و زور و تزویر دکتر شریعتی را مطرح کردند. مثلاً ...
تاریخ کهن جبالبارز جنوبی در دستان بی مهر قاچاقچیان + تصاویر
به تپه های کنارصندل بسنده شده است، مگر می شود سرزمین آرت با آن همه بزرگی فقط چند تپه باشد و شهری کوچک! اسفندقه، ساردو، جبالبارز و دیگر نقاط جنوب کرمان بوی تاریخ کهن می دهند اما مکان های موجود در دستان بی مهر قاچاقچیان رها شده است. شاید وسعت بزرگ تاریخی منطقه را نشود در قالب یک خبر گنجاند پس از سرزمین مادری خودم می گویم، جبالبارز جنوبی مکانی که در آن صنایع دستی و گردشگری، آثار ...
روایت برداشتن کوه سیم خاردارها توسط غواصان در عملیات کربلای 5
رجزخوانی شد. مسئول بسیج دانش آموزی سپاه ثارالله استان کرمان افزود: ساعت 10 صبح روز بعد هنگامی که فرمان عقب نشینی صادر شد، هرکس که به عقب بر می گشت یک مجروح را روی دوش خود حمل می کرد در این راه مجروحی پای یکی از رزمنده ها را گرفت و به او گفت از شما نمی خواهم که به دنبال من بیایید فقط جان شما و جان امام (ره)، نگذارید امام تنها باشد. وی افزود: شب 18 دی ماه 65 شب بسیار سردی بود که ستون ...
تصویر هولناک جهان بدون آب
از باد هم نیست. مرادیان آفتاب سوخته و عضلانی، کلاه به سر و عینک آفتابی به چشم دارد، و دریلی را که روی کامیونش سوار شده روشن می کند. لحظه ای صدا می کند و لولۀ بلندی را در زمین فرو می کند. مرادیان به دنبال آب زیرزمینی، زمین را دریل می کند. او این کار را از زمانی که رودها و دریاچه های کالیفرنیا شروع به خشک شدن کردند، روز و شب و هفت روز هفته انجام می دهد. تا چند ماه آینده آنقدر سفارش دارد که ...
امروز مباحث امنیتی و نظامی بسیج در دنیا الگو شده است
بیان خاطره ای از شهید احمد عبداللهی شهید شاخص استان کرمان بیان داشت: وی به حدی به نماز اول وقت و جماعت اهمیت می داد که در شب دامادی خود از عروس خانم و میهمانان جدا می شود و به دور از ملامت حاضران به مسجد می رود و نماز خود را به جماعت می خواند. جانشین فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان تاکید کرد: به فرموده رهبرمان فرهنگ بسیجی فرهنگ معنویت، شجاعت، غیرت، آزادگی و اسیر خواسته های حقیر نفس نشدن است . وی تاکید کرد: امروز بحث امنیتی و نظامی بسیج در دنیا الگو شده و مابقی قشرهای کشور نیز باید از ظرفیت و الگوی بسیجی بهره بگیرند. انتهای پیام/80028/ع30/ ...
مرد لحظه های سخت - اردشیر پشنگ*
...: باید مردم کردستان عراق قوی تر و هوشیارتر باشند. نمی شود با شلیک چند گلوله مردم بخواهند فرار کنند و محل سکونتشان را خالی کنند ... ما باید به یاد آوریم پیش از این از سوی قدرت های بزرگ تر و ارتش های نیرومندتری مورد حمله واقع شده ایم، توپ باران شده ایم، بمباران شیمیایی شده ایم، حملات هوایی متعدد علیه ما شده است، اما هرگز خاک و سرزمین خود را خالی نکرده و به دشمن نداده ایم. اینک نیز باید چون گذشته ...
بنیاد در آینه مطبوعات
خمپاره ای در چند متری مان منفجر شد و من و دوسه نفر دیگر مجروح شدیم. ترکش خمپاره دستم را از مچ قطع کرده بود. در آن لحظات و زیر باران گلوله و خمپاره نه تنها روحیه ام را از دست ندادم و نترسیدم؛ بلکه دور خودم و بچه های مجروح می چرخیدم و حسین حسین می کردم. از اینکه خودم را در آغوش شهادت می دیدم ذوق زده شده بودم. حس وحالی را که تا امروز مثل و مانندش را تجربه نکرده ام. آن قدر چرخیدم و شعار ...
اشغال برنامه ریزی شده
.... روز پنجم شهریورماه درست دو روز بعد از آنکه قوای متفقین از شمال و جنوب کشور ما را دستخوش تهاجم قرار داده بودند، اعلیحضرت فقید اینجانب را احضار کرد و به من تکلیف نمود که شخصاً با اسمیرنوف سفیرکبیر شوروی وارد گفتگو شوم و علت حمله به خاک ایران را از زیر زبان وی بیرون بکشم. چند روز پیش از این، گزارش محرمانه ای به دولت ایران رسیده بود که طرح حمله به خاک ایران در ابتدای امر از طرف وزارت ...
بنیاد در آینه مطبوعات
مچ قطع کرده بود. در آن لحظات و زیر باران گلوله و خمپاره نه تنها روحیه ام را از دست ندادم و نترسیدم؛ بلکه دور خودم و بچه های مجروح می چرخیدم و حسین حسین می کردم. از اینکه خودم را در آغوش شهادت می دیدم ذوق زده شده بودم. حس وحالی را که تا امروز مثل و مانندش را تجربه نکرده ام. آن قدر چرخیدم و شعار دادم که از فرط خونریزی بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم که توی بیمارستان اهواز بودم و چند پزشک و پرستار ...
روایت احمدی مقدم از اتفاقات 88
هو کردند و این خیلی برایشان سنگین تمام شد. گردان دویی ها در سپاه از ما قدیمی تر بودند. با شهید کاظمی و حاج احمد متوسلیان در پادگان سعدآباد در یک گروهان بودیم و با هم آمدیم. گردان دویی ها به عملیات سیاهکل و رشت رفته، چون کمونیست ها در آنجا شلوغ کرده بودند. آنها که برگشتند، چون گردان ما از پادگان آمده بود، شدیم گردان یک و آنها با تأخیر و یک هفته بعد از ما از شمال برگشتند و همین طور بخشی ...
سینما نابودم کرد
نداده بود کسی بو ببرد که آن شب چه کسانی به کاباره دعوت شده اند. بادی گاردهای گوگوش هم خبر نداشتند این ها چه کسانی هستند و ریختند و شهرام را حسابی کتک زدند. من شب بعد از این اتفاق، برای اولین بار همراه آقای فرمان آرا خانم گوگوش را با خانم زویا زاکاریان که اغلب ترانه های ایشان را می گفت در اتاق مخصوص مبله ای که ایشان در کاباره میامی داشت، دیدم. آقای قربانی برایش یک Royalty فراهم کرده بود ...