سایر منابع:
سایر خبرها
غزل شماره 342 حافظ: حجاب چهره جان می شود غبار تنم
بوی شوق می آید عجب مدار که همدرد نافه ختنم طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع که سوزهاست نهانی درون پیرهنم بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار که با وجود تو کس نشنود ز من که منم 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 تعبیر فال حافظ شما خود را برای داشتن این چنین زندگی ای شایسته نمی بینی. آرزوهای بسیار بلندی در ذهن پرورانده ای. بهتر است که ...
ملانصرالدینِ دوستان و دشمنان
شکسته قربون اون دستای پینه بسته مردای ده، مردای کاه و گندم مردای ده، مردای خوان هشتم مردای پشت کوه، مثل خورشید تودلشون هزار جام جمشید مردای سوخته زیر هرم آفتاب مردای ناب و کم نظیر و کم یاب صبح سحر پا می شن از رختخواب یکسره روپان تا غروب آفتاب چارتای رستمن به قدوقامت هیکلشون توپ، تنشون سلامت نبوده غیرگرده گلاشون غبار اگر نشسته روکلاشون کلامشون دعا، دعاشون روا سلام و نون و عشقشون بی ریا پایان پیام/ 14 ...
غزل شماره 339 حافظ: خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
عهده این کارها برمی آیی، اما گاهی عجولانه و شتابزده عمل می کنی. کمی صبر و حوصله به خرج بده، همه مشکلات حل خواهند شد. تمام تلاشت را برای رسیدن به مقصود به کار بگیر. از دوستان صمیمی ات یاری بطلب و به فکر دیگران هم باش. در زمان توانایی، کمک به دوستان باوفای خودت را فراموش مکن. 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 شاهد فال: غزل شماره 340 - من که از آتش دل چون خم می در جوشم ...
غزل شماره 335 حافظ: در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
ستاره | سرویس فرهنگ و هنر در خرابات مغان گر گذر افتد بازم حاصل خرقه و سجاده روان دربازم حلقه توبه گر امروز چو زهاد زنم خازن میکده فردا نکند در بازم ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی جز بدان عارض شمعی نبود پروازم صحبت حور نخواهم که بود عین قصور ...
سالروز حکیم خیام نیشابوری شاعر سده ی پنجم هجری
مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال 750 قمری کتابت شده است و همچنین مجموعه ای تذکره مانند که قاسم غنی در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخابت اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام دارد. با کنار گذاشتن رباعایت تکراری 57 رباعی به دست می آید. این 57 رباعی که تقریباً صحت انتساب آنها به خیام مسلم است کلیدی برای تصحیح و شناختن سره از ناسره به دست مصححان می دهد. با کمک این رباعی ها زبان ...
بدرقه پیکر ملانصرالدین گل آقا به آرامگاه ابدی
نصرآباد هدایت شدم و بدین ترتیب اولین دیدار ما شکل گرفت. او ادامه داد: رفاقت ما از همان زمان شکل گرفت و برایم بسیار جالب توجه بود که ایشان یکی از اشعار من را خوانده بود و بعدها در دفتر طنز با او همکاری کردم و در آخر هم کردند آنچه نباید می کردند اما او تا آخرین روزها برخلاف آنچه مطرح شده است ارتباطش را با حوزه هنری قطع نکرد. این هنرمند با تاکید بر اینکه اتفاقی که برای جسم زرویی ...
غزل شماره 334 حافظ: گر دست رسد در سر زلفین تو بازم
رازم 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 تعبیر فال حافظ شما هدف و مقصود بسیار بزرگی در سر داری. شرط لازم برای رسیدن به آن داشتن اراده قوی و تلاش فراوان است. اگر دست از طلب برنداری به زودی موفق و پیروز خواهی شد. اجازه نده مغرضان و حسودان تو را ناامید کنند. تنها چشم به هدف بدوز و به خدا توکل کن. 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 شاهد فال: غزل شماره 335 - در خرابات مغان گر گذر افتد بازم ...
در مکتب شعر عاشورایی و رثایی آذربایجان
اشعاری که به زبان آذربایجانی سروده می شود. 4- استفاده از لغات شهری و عدم استفاده از لغات درشت یا غیر رایج در لسان و لهجه ی شهری که در لسان و لهجه ی عشایر و اهل روستا متداول است و با بافت و ساخت شعر رثایی همخوانی و همخونی ندارد. 5- استفاده فراوان از قالب مسط در اشعار سروده شده به زبان آذری 6- تمایل چشمگیر به قالب های مثنوی و غزل در سروده های فارسی که از نمونه های اعلای آن منظومه ی ...
غزل شماره 332 حافظ: مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
در سینه دارم اگر چه مدعی بیند حقیرم 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 تعبیر فال حافظ شما به خود و تصمیماتی که می گیری اطمینان داشته باش و بر اساس آن ها عمل کن. سست اراده و ضعیف مباش که بهترین یار و یاور برای تو در این زمان عزم راسخ و اراده قوی است. تا به کسی اعتماد نکرده ای با او درد دل نکن. 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 شاهد فال: غزل شماره 333 - نماز شام غریبان چو گریه آغازم ...
سفری رویایی به سرزمین رنگ ها از کرمانشاه تا ثریا با قلم موی جادویی هنرمند شهرمان خانم ثریا همتی بانوی ...
دل ها را در بعد فرا زمانی روزگارش تسخیر کرده است. در قالب دیگری غیر از غزل، مغازله های خود را می سرود، آیا می توانست در قالب قصیده دل ها را نیز شکار کند؟ در بیان مقوله های هنری تنها صید دل ها کافی نیست. در متن دلربایی هم، باید، اندیشه ها و آرمان های انسانی نیز حضوری پر رنگ داشته باشد. اصولاً یکی از مولفه های هنر خلق زیبایی است. و هنرمندان فرهیخته باید برای به ظهور رساندن خلاقیتی که مد نظر ...
غزل شماره 329 حافظ: جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
... و اکنون فراغت است ز خورشید خاورم مقصود از این معامله بازارتیزی است نی جلوه می فروشم و نی عشوه می خرم 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 تعبیر فال حافظ شما نگران هیچ چیز نباش که بخت و اقبال با تو همراه خواهد شد. همه چیز بر وفق مرادت است و دنیا روی خوشش را به تو نشان داده است. خداوند را به خاطر تمام خوشی ها و نعمت هایی که به تو داده شاکر باش. بر عهد و پیمانی که بسته ای وفادار باش تا حق دوستی را ادا کرده باشی. 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 شاهد فال: غزل شماره 330 - تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم ...
غزل شماره 328 حافظ: من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
مرحله بربندم بار و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 تعبیر فال حافظ شما خودت را دست کم نگیر. تو هم می توانی مثل دیگران دست به کارهای بزرگ زده و به جایگاه و مقام والایی ...
غزل شماره 327 حافظ: مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله نه میل لاله و نسرین نه برگ نسترن دارم به رندی شهره شد حافظ میان همدمان لیکن چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 تعبیر فال حافظ شما عده ای قصد دارند تو را از تصمیمی که گرفته ای منصرف کنند ولی تو راه خودت را ادامه بده و سنگ هایی را که جلوی پایت می اندازند، بردار ...
غزل شماره 326 حافظ: در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
رندان قدمی خواهی زد نقل شعر شکرین و می بی غش دارم ناوک غمزه بیار و رسن زلف که من جنگ ها با دل مجروح بلاکش دارم حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 تعبیر فال حافظ شما به زودی بخت با تو یار خواهد بود و روزگار شاد و خوشی فرا می رسد. قدر تک تک لحظه های شاد زندگی ...
عجیب نیست در عصر سلبریتی ها، عبید زاکانی عصرتان را نشناسید/ نگاهی به زندگی نامه مرحوم ابوالفضل زرویی
از وجود گلی چون تو گشت پرپر دست به پای بوس تو آیم به سر، به گوشه ی چشم جواز طوف و زیارت دهد مرا گر دست نه احتمال صبوری دهد پیاپی پای نه افتخار زیارت دهد مکرر دست *** به حکم شاه دل ای خواجه، خشت جان بگذار ز پیک یار چه سرباز می زنی هر دست؟ به دوست هر چه دهد، اهل دل نگیرد باز حریف عشق چنین می دهد به دلبر دست ای جماعت ...
غزل شماره 324 حافظ: گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
شاعر ساحر که به افسون سخن از نی کلک همه قند و شکر می بارم دیده بخت به افسانه او شد در خواب کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم چون تو را در گذر ای یار نمی یارم دید با که گویم که بگوید سخنی با یارم دوش می گفت که حافظ همه روی است و ریا بجز از خاک درش با که بود بازارم 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 تعبیر فال حافظ ...
غزل شماره 322 حافظ: خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ ...
"عقل" در آثار مولانا
چنان رحمت که دارد شاه هُش بی ضرورت چون بگوید نفس کُش عشق از نظر مولانا یک حقیقت است که دو چهره دارد؛ در یک جا در صورت عاشق ظاهر می شود و در جایی دیگر در جلوۀ معشوق، یکجا ناز است و جای دیگر نیاز. و همین نکته باعث تفاوت نظر بین مولانا و حافظ در باب عشق است. (1) اما آنجا که نیاز است نوع و جنس ارتباط عاشق است با معشوق؛ همین ارتباط و نیاز! مدام تکاپو و حرکت عاشق را باعث می شود و در آنجا که ...
غزل شماره 321 حافظ: هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
... دوشم نوید داد عنایت که حافظا بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 تعبیر فال حافظ شما شکیبایی و بردباری رمز موفقیت توست. نگران مباش که سرانجام به هدف و مقصود خود می رسی. خداوند را سپاسگزار باش تا نعمت های خود را از تو دریغ نکند. آنچه خدا بخواهد همان می شود. سرنوشت خوبی در انتظار تو خواهد بود. 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 شاهد فال: غزل شماره 322 - خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم ...
غزل شماره 320 حافظ: دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
چنگ فالی به چشم و گوش در این باب می زدم نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم بر کارگاه دیده بی خواب می زدم ساقی به صوت این غزلم کاسه می گرفت می گفتم این سرود و می ناب می زدم خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام بر نام عمر و دولت احباب می زدم 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 تعبیر فال حافظ شما اندوه و غمی که در دل ...
غزل شماره 318 حافظ: مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم فرو رفت از غم عشقت دمم دم می دهی تا کی دمار از من برآوردی نمی گویی برآوردم شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می جستم رخت می دیدم و جامی هلالی باز می خوردم کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم تو خوش می باش با حافظ برو گو خصم جان می ده چو گرمی ...