یک هفته بود مادرم در بیمارستان بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها . و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید ... ... ادامه خبر