سایر منابع:
سایر خبرها
کف حیاط افتاده است. بلافاصله به اورژانس خبر دادم و همسرم را به بیمارستان رساندیم، اما او دو روز بعد فوت شد. هرچند این مرد مدعی بود زمانی که همسرش از بالکن به پایین پرت شده در محل نبوده، اما بعد از فوت میترا، دختر این زن مدعی شد پدرش این کار را کرده است. به این ترتیب مسعود 50 ساله بازداشت شد، اما ادعا کرد که همسرش از افسردگی رنج می برده و به همین دلیل خودکشی کرده است. مسعود در ...
سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، اول فروردین سال 96 مأموران کلانتری 119 مهرآباد از مرگ مشکوک زن میانسالی به نام مهین در یکی از بیمارستان های شهر باخبر و راهی محل شدند. دختر آن زن که در محل حضور داشت پدرش را عامل قتل مادرش معرفی کرد و در توضیح به مأموران گفت: روزگذشته پدرم مقابل چشمانم مادرم را از بالکن خانه به حیاط پرتاب کرد. وقتی بالای سر مادرم رفتم از سر و صورتش خون می آمد. ...
زمین خیره می شد و به فکر فرو می رفت؛ او مادر است و فرزند بزرگ خود را از دست داده و حالا تنها باید گریه کند برای رنجی که برای بزرگ کردن فرزندش برد و حالا بیش از سه هفته است که با چند گلوله از پای درآمده. مادر میترا استاد همان روزهای ابتدایی پس از قتل گفته بود: من از خون دخترم نمی گذرم و برای قاتلش قصاص می خواهم. او در گفت وگویی که روز بعد از قتل استاد با روزنامه ایران انجام داده گفته است: میترا ...
بویرنیوز -زندگی تلخ پسری که در حال مستی سنگی پرت کرد و دختری2 ساله در آغوش پدرش جان داد جوان 22 ساله ای که پس از مصرف مشروبات الکلی در جشن تولدش، وارد خیابان های شهر شده و با سنگ پرانی به سوی خودروها، دختر بچه دو ساله ای را در آغوش مادرش به قتل رساند زندگی اش را اینطور تشریح کرد: ترک تحصیل کردم و تا پنجم ابتدایی بیشتر درس نخواندم چون پدری بالای سرم نبود! خانواده آشفته ای داشتم ...
. مدتی بعد نیز مادرم دچار بیماری سختی شد و من زنی را برای انجام امور منزلش استخدام کردم. کبری خانم پسر 22 ساله ای داشت که گاهی برای انجام کارهای سنگین منزل به کمک مادرش می آمد و با پسرم بسیار مهربان بود. در این شرایط کبری خانم مرا برای پسرش خواستگاری کرد من هم که احساس می کردم عرفان شاهین خوشبختی زندگی من است، با فروش ارثیه پدرم خانه ای برای خودم و یک دستگاه وانت یخچال دار برای همسرم خریدم که در یک ...
دیده است. مادرم گفت: تا لحظه ای که زنده ای از امام حسین (ع) دم بزن مادرش به حاج حسین گفته بود که آرزو دارد تا لحظه ای که حاج حسین در دنیا زنده هست، از امام حسین (ع) دم بزند و اگر سراغ هر کاری دیگر رفت، مداحی برای امام حسین را هیچ وقت ترک نکند. او از قدیم می گوید که طیب حاج رضایی و حسین رمضان یخی از سرشناسان جنوب شهر بودند که سینه زنی مجالس آنها را حاج حسین خلج می خوانده و برای ...
سرش را به سمت اول برگرداند. شهید علی شرفخانلو این روایت همان موقع هم در شهر پیچید. پاسدارهایی هم بودند که این اتفاق را دیده بودند. مادربزرگم بعد از این ماجرا دلش آرام می شود. البته چند جای دیگر هم پدرم می آید و مادربزرگم را آرام می کند. من اینها را در کتاب پدرم به طور کامل نوشته ام. الان که سی و شش سال از شهادت پدرم می گذرد، هر وقت مادربزرگم خواسته، پدرم پیشش آمده؛ در خواب و ...
حسین خلج، او را به منزل سید ادبی می برده تا او از مجالس عزاداری این سیدبزرگوار درس بیاموزد. حاج حسین، کنار حسن فرشته نژاد، جواد مهرآوری و مرشد قاسم، تعلیم مداحی دیده است. وی، بعد از فوت همسر مهربانش دیگر حال و حوصله ی خیاطی ندارد و بیشتر در خانه می ماند. اما هنوز هم در محافل روضه و هیئت او را می توانیم ببینیم و گاه گاهی هم چند خطی روضه می خواند. عادت داشت هر روز وقت ناهار به منزل برود ...
چون چند روز به امتحانات دانشگاه مانده بود، در حال درس خواندن بودم. صبح روز پنجشنبه بود که خبر زلزله را شنیدم. یک دوست پرستار داشتم که قرار بود به مناطق زلزله زده برود. به من گفت اوضاع خیلی بدتر از چیزی است که تلویزیون و رادیو می گویند. من هم که نگران شده بودم با یکی دیگر از دوستانم خودمان را به قزوین رساندیم. آنجا خیابانی دارد که به دروازه رشت معروف است و همیشه از آنجا به رودبار می رفتیم. مردم ...