خانه
جنایت به رفاقت قدیمی پایان داد
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
قتل گروهی پسر جوان در جنوب تهران! + عکس
قتل شد. وی درباره انگیزه درگیری گفت: مدتی قبل دوستم علی موتورش را به پسری به نام محمد جعفر فروخت و او هم چند روز بعد موتور را به دوست دیگرش به نام فردین داد. اما چون هنوز قولنامه ای ننوشته بودند و موتور به نام علی بود وقتی ماموران کلانتری موتور را متوقف کردند فردین از علی خواست تا مدارکش را به او بدهد. وی ادامه داد: چند روز از این ماجرا گذشته بود و فردین مدارک دوست صمیمی ام ...
گذشت پدر و مادر از گناه فرزند
الکلی به زندان افتاد و با شیوع کرونا از زندان مرخصی گرفت. بعد از آزادی به کار های خلافش ادامه داد و مدام سر این موضوع که ما او را لو داده ایم دعوا راه می انداخت. شب حادثه نیز امیر با پدرم دعوا و او را تهدید کرد، من برای ترساندن او و دفاع از پدر و مادرم چاقویی را به سمتش پرتاب کردم که چاقو به گردنش اصابت کرد. با اعتراف متهم جوان به جنایت، به دستور بازپرس جنایی او روانه زندان شد. در ادامه بررسی ها روز ...
محاکمه جوان متهم به قتل دوستش در نزاع دسته جمعی
او پس از تحمل حبس آزاد شده بود. وی درباره اتهام قتلی که چند سال پیش داشت و به خاطر آن هم محاکمه شده بود به قضات گفت: سال ها قبل وقتی 16 ساله بودم در حال کشتی با یکی از دوستانم بودم که گردن دوستم شکست و فوت شد. من آن زمان به اتهام قتل عمد بازداشت شدم، اما وقتی ثابت شد من و مقتول با هم دوست بودیم و مرگ او اتفاقی رخ داده از اتهام قتل عمد تبرئه و به خاطر قتل شبه عمد به پرداخت دیه محکوم شدم ...
پدر قاتل لب به اعتراف گشود | جسد پسرم را در یک کانال آب رها کردم
خیلی او را تغییر داده بود و رفتارش گاهی بسیار خطرناک و تهدید آمیز می شد. یک شب او مرا برای صرف شام به رستوران دعوت کرد زمان برگشت با هم جر و بحثمان شد درگیری بالا گرفت من یک سنگ از زمین برداشتم و در تاریکی شب به طرف او پرتاب کردم سنگ به سرش خورد و او روی زمین افتاد فکر نمی کردم با پرتاب یک سنگ پسرم بمیرد واقعاً قصد کشتن فرزندم را نداشتم. نمی دانستم چکار کنم از ترس تمام بدنم یخ زده بود جسد پسرم را ...
با چهل دلار ته جیبم!
، اما مجبور شدم نیویورک را ترک کنم. از وضع بد مردم عذاب می کشیدم. خواندن، مرا مدتی طولانی از این مسأله دور کرده بود، اما هنوز مجبور بودم با خیابان، مسئولان و برخورد سردشان سر و کار داشته باشم. می دانستم سفید بودن چه معنایی دارد، کاکاسیاه بودن یعنی چه و چه اتفاقی برای من خواهد افتاد. قصد داشتم به زندان بروم. می خواستم کسی را بکُشم یا کشته شوم. بهترین دوستم دو سال قبل خودکشی کرده بود. او خودش را از پل ...
از ادعای میانجیگری تا اتهام قتل
به گزارش بخش قضایی سایت خبرمهم ، این مرد جوان، براساس مدارک موجود در پرونده ، زمانی که نوجوان بوده، دوست خود را به قتل رسانده است، اما در آن پرونده با حکم دادگاه مبنی بر شبه عمد بودن قتل، از قصاص نجات پیدا کرد تا اینکه دوباره به قتلی دیگر متهم شد. این جوان درباره قتل دوم یک بار به قصاص محکوم شد اما دیوان عالی کشور حکم قصاص را نقض و ایراداتی به آن وارد کرد؛ به همین دلیل پرونده یک بار ...
پدعوای خونین پس از کشتی مرگبار
سرویس حوادث جوان آنلاین: 10 مهر سال 96، مأموران کلانتری 211 قلعه نو از مرگ مشکوک پسر جوانی در یکی از بیمارستان های شهر باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به امین 24 ساله بود که با ضربه چاقو به قتل رسیده بود. بررسی ها نشان داد که پسری به نام محمد، مقتول را به بیمارستان منتقل کرده و فرار کرده است. برادر امین که فردین نام داشت به پلیس گفت: چند روز قبل با دوستم علی بر سر فروش یک موتورسیکلت اختلاف پیدا ...
جزئیات جنایت شبانه در بزرگراه رسالت/ قاتل: چشم در چشم شدیم، چاقو کشیدم
حادثه 24 - سرهنگ جلیل موقوفه ای، جانشین پلیس پیشگیری پایتخت از یک قتل به دلیل مشاجره لفظی و چشم در چشم شدن توسط جوان هجده ساله خبر داد. شب یکشنبه پنجم مرداد ماه حدود ساعت 21 یک دستگاه خودروی پراید به همراه سه سرنشین یک خانم و دو آقا که هر سه نفر با یکدیگر دوست بودند در اتوبان رسالت در حال حرکت بودند که با یک دستگاه پژو 405 که کنار آنها در حال حرکت بود درگیری لفظی پیدا می کنند. راننده ...
تصادفی که قاتل را به دام انداخت
عنوان متهم به قتل فراری ثبت شده و پلیس پایتخت در تعقیب او بود. بدین ترتیب موضوع به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت اعلام شد و بررسی ها نشان می داد مصدوم این تصادف، قاتل یک مرد مرغ فروش است که 8 تیر به قتل رسیده بود. ماجرای قتل ساعت 12 شب 8 تیر، گزارش قتل پسر جوانی از سوی مأموران کلانتری 151 یافت آباد به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. مقتول صاحب مغازه مرغ فروشی بود که به ...
تصادف با موتور در شیروان، قاتل مرغ فروش تهرانی را به دام انداخت
به گزارش ایران ؛ عابر که از ناحیه سر بشدت مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شد. اما زمانی که اسم و مشخصات وی در سیستم بیمارستان ثبت شد و مأمور بیمارستان در حال بررسی علت حادثه بود، با مشاهده مشخصات مرد مجروح، راز یک جنایت بر ملا شد. اسم و مشخصات مرد جوان در سیستم پلیس به عنوان متهم به قتل فراری ثبت شده و پلیس پایتخت در تعقیب او بود. بدین ترتیب موضوع به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ...
راز سارقی که در خواب حرف می زد
سارق جوان عادت داشت در خواب حرف بزند تا اینکه یکی از شب ها از سرقت هایش گفت و برادر کوچک ترش وقتی پی به این راز برد تصمیم گرفت با او همدست شود غافل از اینکه سرقت های آنها خیلی طول نمی کشد و هر 2 دستگیر خواهند شد. به گزارش همشهری، اوایل اسفند ماه سال گذشته چندین شکایت مشابه پیش روی مأموران پلیس تهران قرار گرفت که نشان می داد سارق موتورسواری دست به سرقت سریالی از مشتریان صرافی ها می زند. ...
لطفا با فرزند خود درد دل نکنید!
سخت بچگی بگوید، خواستگاری که دوستش داشت، اما مادرش راضی نشد، دردسر های شب عروسی، رفتار های مادرشوهر و خواهرشوهر، بی توجهی های همسر، حرف و حدیث های قوم شوهر، بدبختی های مالی و فدارکاری هایش در زندگی مشترک و .... یک لحظه همین جا صبر کنید! پیش از اینکه به مرور خاطرات غم انگیز خود بپردازید، باید بگویم روان شناسان خانواده درددل کردن با فرزندان را یک رفتار آسیب زننده به روح و روان کودک اعلام کرده اند ...
قتل مرد جوان در مقابل چشم پسر 4 ساله اش / شلیک مرگبار در اتوبان آزادگان + عکس
ایستاد . در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت :من و بهنام با هم دوست بودیم اما مدتی بود با هم اختلاف حساب مالی داشتیم . آن روز با او تماس گرفتم و از او خواستم تا به اتوبان آزادگان بیاید و پولم را پس بدهد .او همراه پسر دایی اش و پسر خردسالش سر قرار آمد .اما به محض اینکه با من روبرو شد به سمتم سنگ پرتاب کرد که شیشه ماشینم ...
جنایت در بی سیم؛ پایان یک درددل دوستانه
ساعت 11 شب 24 تیر سر و صدای درگیری در پارک والعصر منطقه بی سیم تهران افرادی را که در پارک بودند، به محل درگیری کشاند. دو مرد جوان که چاقو در دست داشتند، با هم درگیر شده بودند و ناگهان یکی از آنها خونین روی زمین افتاد و دیگری در حالی که فریاد می زد کمکش کنید... کمکش کنید، از محل متواری شد. فرشاد که از ناحیه قفسه سینه مجروح شده بود، به بیمارستان منتقل شد اما پسر جوان تنها ...
مقاومت کارگر مبل سازی مقابل زورگیران به قیمت جانش تمام شد
با چاقو به من حمله کرده و مرا مجروح کردند. او ادامه داد: با مشاهده این صحنه ایمان پا به فرار گذاشت تا بتواند از کسی کمک بگیرد اما سارقان او را تعقیب کرده و باهم درگیر شدند. لحظاتی طول نکشید که ایمان با ضربه چاقوی موتورسواران روی زمین افتاد و سارقان هم پا به فرار گذاشتند. من بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفتم و موضوع را گزارش کردم. من و ایمان 100 هزار تومان بیشتر به همراه نداشتیم و دوستم ...
قاتل 16 ساله جوان گیلانی 3 بار تا پای چوبه دار رفت و برگشت/احمد در صورت تهیه نکردن 500 میلیون اعدام می ...
که برای صحبت به خانه شان برویم، ولی با این حال صحبت ها زیاد فایده ای نداشت. بعد از این قتل بود که پدر مقتول نیز بر اثر بیماری جان خود را از دست می دهد، برای همین مادر خانواده به همراه دو پسر و یک دخترش به عنوان اولیای دم باید نظر و تصمیم خود را اعلام می کردند. بچه ها تصمیم را برعهده مادر گذاشته بودند، به همین دلیل ما فقط با مادر خانواده حرف می زدیم، او هم حاضر به رضایت نمی شد. البته هر بار هم هنگام ...
حرف زدن هنگام خواب، سرقت دالتون ها را برملا کرد
سرویس حوادث جوان آنلاین: اسفند سال قبل بود که مأموران پلیس تهران در جریان سرقت های سریالی مرد موتور سواری از شهروندان قرار گرفتند. یکی از شاکیان گفت: قصد مسافرت به خارج از کشور داشتم که برای خرید دلار به یکی از صرافی ها رفتم. پس از خرید مقدار دلار از صرافی بیرون آمدم و به طرف خودروام به راه افتادم که ناگهان راننده موتور سیکلتی کیفم را قاپید. ابتدا در مقابل او مقاومت کردم، اما او مرا ...
حدادی : می خواستم سفر بروم، می رفتم آمریکا
مانور می دهند که احسان حدادی می خواهد دلار ببرد و واقعاً هزینه 5 یا 7 هزار دلاری برای درمان قهرمان بحث دارد؟ به نظرم که خنده دار است. چطور؟ به من می گویند توریست است. در حالی که این حرف ها در شأن من نیست که برای سفر، خار پاشنه پایم را بهانه کنم. اگر من جوان 16، 17 ساله بودم که دوست داشتم سفر بروم، یک چیزی، اما من 10 تا پاسپورت عوض کرده ام و همه جای دنیا برای مسابقه رفته ام. همه جای ...
اخبار حوادث امروز (5 مرداد 99) از قتل آرش کسروی، موبد زرتشتی در کرمان تا جنجال بر سر وقف دماوند
. زن مشهدی شوهر معتادش را به قتل رساند و جسدش را در حمام آتش زد او همواره مرا کتک می زد و از خانه بیرون می کرد تا جایی که دیگر همه همسایگان مرا بدون حجاب دیده بودند! از سوی دیگر هم پدرم مرا در خانه اش نمی پذیرفت و مدعی بود که باید با همسرم زندگی کنم. محاکمه مردی که طلبکارش را عمدا زیر گرفت و کشت مرد جوان که متهم است بدهکار خود را در یک تصادف عمدی به قتل ...
گفتگو با زنی که همسرش را کشت و خانه را به آتش کشید
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، من و همسر دومم معتاد بودیم، ولی روزگار خوبی نداشتیم. او همواره مرا کتک می زد و از خانه بیرون می کرد تا جایی که دیگر همه همسایگان مرا بدون حجاب دیده بودند! از سوی دیگر هم پدرم مرا در خانه اش نمی پذیرفت و مدعی بود که باید با همسرم زندگی کنم، ولی کارد به استخوانم رسید از این همه فشار در زندگی وخسته شدم تا این که او را کشتم و جسد و خانه اش را به آتش کشیدم ...
قسامه سرنوشت مرد تیرانداز را مشخص می کند
و اختلافی نداشتیم تا اینکه سر معامله ای با هم به مشکل خوردیم. او به من بدهکار بود، اما از پرداخت آن طفره می رفت. روز حادثه قرار بود با هم صحبت کنیم و علی طلبش را بپردازد، اما وقتی او همراه پسردایی و فرزندش سر قرار آمد به محض اینکه با من روبه رو شد به سمتم سنگ پرتاب کرد که شیشه ماشینم شکست. علی بعد از آن دست به اسلحه شد و می خواست مرا بکشد. آنجا بود که برای دفاع از خودم می خواستم اسلحه را از دست او ...
خبرنگار الکوثر در گفت و گو با حوزه مطرح کرد: روایت شاهد عینی از تجاوز دزدان هوایی آمریکا به هواپیمای ...
برای حادثه ای آماده می کردم. در طول سفر کمربند ایمنی بسته بودم که در اواخر سفر تصمیم گرفتم کمربند صندلی ام را باز کنم و به نظرم مشکلی نبود، صندلی من شماره دی 23 کنار راهرو وسط هواپیما بود و از سمت راست یک جوان لبنانی و از سمت چپ برادرم و جلوی او دوستم فاطمه و دختر خرد سالش بود. نزدیک لبنان بودیم و بالای آسمان سوریه در حال پرواز و عکس گرفتن. واقعا نمی دانم در آن لحظه چه اتفاقی ...
قتل دوست صمیمی به خاطر سیم کلاچ موتور سیکلت
ها با اظهار پشیمانی به قتل دوستش اعتراف کرد. متهم در ادامه به دستور قاضی بخشوده برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. گفتگو با قاتل کامبیز با مقتول اختلاف داشتی؟ نه، ما دو نفر بچه یک محل هستیم و دوست قدیمی بودیم. از دوران کودکی با هم رفت و آمد داشتیم و هر وقت هم مشکلی برای یکی مان پیش می آمد از دیگری کمک می گرفتیم و هیچ مشکلی ...
ماجرای جوانی که مادر را با ضربه چاقو کشت
مرکز ترک اعتیاد می فرستاد تا جایی که دیگر خسته شدم. این بار هم به تازگی از مرکز ترک اعتیاد آمده بودم که او دوباره زنگ زد تا مرا به مرکز ترک اعتیاد ببرند من هم عصبانی شدم و با چاقو او را به قتل رساندم اما چون پولی نداشتم، تلویزیون خانه را با مدارک و کارتن آن برداشتم و به مبلغ یک ونیم میلیون تومان فروختم و دو شب را در مسافرخانه بودم ولی بعد از آن به کارتن خوابی رو آوردم تا این که باز هم به خاطر ...
اعترافات تکان دهنده پسر مشهدی به قتل مادر
زدن های مادرم خسته شده بودم. باید هرطور بود از شرش خلاص می شدم. هفتم فروردین همین امسال بود. من و مادرم در خانه تنها بودیم. آن شب هم مجدد شروع کرد به گیر دادن که دست از اعتیادت بردار و ترک کن. خوابیده بود اما من سرگرم تماشای تلویزیون بودم. حرف هایش مثل مته دریل داشت مغزم را سوراخ می کرد. نمی دانم چه شد اما به آشپزخانه رفتم و یک چاقو برداشتم و بدون هیچ معطلی به جان مادرم افتادم و با ضربات ...
دستگیری قاتل مادر در کمپ ترک اعتیاد
جوان 37ساله که به اتهام قتل مادرش تحت تعقیب مأموران پلیس مشهد بود، پس از 4ماه فرار در کمپ ترک اعتیاد دستگیر شد. به گزارش همشهری، مرد جوان که ابراهیم نام دارد، هفتم فروردین امسال مادر سالخورده اش را در خانه شان در خیابان شهید علیمردانی مشهد به قتل رساند و با سرقت گوشی او و تلویزیون خانه شان پا به فرار گذاشت. راز این جنایت عصر همان روز و زمانی که داماد خانواده برای سر زدن به مادرزنش به خانه ...
برادرکش فجیع در روز روشن
او را از چوبه دار نجات دهد. چند بار مقابل خانه مقتول رفت و با التماس خواست برادرش را ببخشند و بالاخره به شرط دیه توانست او را نجات دهد. نجاتی که باعث شد جان خودش را از دست بدهد. شهروز دوبار در زندگی اش مهر قاتل بودن بر پیشانی اش حک شد. یک بار به خاطر نزاع خیابانی و دومین بار به خاطر کشتن برادرش. چه کاره ای؟ کار درستی ندارم و هزینه زندگی ام را مادرم با حقوق پدرم که ماهانه به حسابش واریز ...
گاهی در باز و تو گمان می کنی بسته است
کودک من از آن اتاق مرا صدا می زند و می گوید: بابا! بابا! خودم کمی تعلل می کنم، چون صدایش را دوست دارم، می خواهم ببینم در هر بار صدا زدن چه اتفاقی در لحن او روی می دهد. البته که سرانجام جواب می دهم، اما آنقدر این صدا زدن را دوست دارم که گاهی کمی تعلل را پیش می کشم، بنابراین وقتی ما از رخدادی تعبیر به رانده شدن می کنیم اول از همه باید متوجه این امر باشیم که چه کسی این خوانش را انجام می دهد؟ ...
