سایر منابع:
سایر خبرها
مرگ به روایت امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع)
آن وارثان گردید و زنان آنها با دیگران ازدواج کردند نه می توانند چیزی به حسنات بیفزایند و نه از گناه توبه کنند. خطبه ی 149 - ای مردم هر کس از مرگ بگریزد، به هنگام فرار آن را خواهد دید، اجل سر آمد زندگی، و فرار از مرگ رسیدن به آن است، چه روزگارانی که در پی گشودن راز نهفته اش بودم اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود، هیهات که این، علمی پنهان است. خطبه ی 157 - فردا به امروز ...
فرهنگ در رسانه
باشند . مذهب اصلا مانع و دست و پاگیر نیست؛ مگر در مسائل اخلاقی و همان حلال و حرامی که درباره اش صحبت کردیم . وقتی کارمان را بر اساس اخلاق انجام دهیم، می توانیم در همه عرصه ها حضور داشته باشیم و مذهب هم بازدارنده نباشد . شما سال هاست در حوزه رسانه فعالیت می کنید و بیشتر اجرای برنامه های کودک و خانواده را به عهده داشته اید به نظرتان چگونه باید مذهب را برای بچه های امروز تبیین و آموزش داد ...
کار در تلویزیون از همه جا سخت تر است!
هایی می آیید که واقعا کیلویی است، مسایل کیفی را نمی توان با مترهای کمیتی ارزیابی کرد. من نمی فهمم یعنی چه که چه قدر؟! هربار که به من لطف می کنید و به سراغم می آیید می خواهم بگویم نه من صحبت نمی کنم ولی با خود می گویم الان این دوستان از من دلگیر می شوند و می گویند چه آدم مزخرفی است اگر می خواهید ادامه ندهیم چون واقعا حرف تازه ای برای گفتن وجود ندارد. سریال نفس گرم با اندکی ...
زمان و چگونگی از شیر گرفتن کودک
/ ای من از لطف تو در بستر ناز/ هرگز از خویش مرا دور مساز. و در نهایت این اقدام مادر برای طفل، واقعه ای بسیار آزاردهنده و پر تنش است. زیرا سعی دارد با تغییر خلق و خو و به عبارتی دقیقتر، با لجبازی، پرخاشگری، گاز گرفتن و قشقرق راه انداختن، مادر را از این تصمیم منصرف کند. در این هنگام والدین باید بدانند که این رفتارهای ستیزهجویانه کودکان بیانگر این مطلب است که آنها هنوز آمادگی تغییر و پذیرش ...
از اتمام حجت رهبر تا بی توجهی به هشدار و ادامه فتنه گری
سوی حاکمیت به ما رسید که در این انتخابات، حوادث سال 88 اتفاق نخواهد افتاد." تبدیل روز 16آذر امسال به عرصه ای برای احیاء و حفظ ظرفیت فتنه اقدام دیگری بود که فتنه گران در سایه نفوذ در ارکان حاکمیت توانستند طراحی و اجرا کنند. شکوری راد در مراسمی که تحت عنوان سپیده امید در دانشگاه تهران برگزار شد، اظهار می کند: این جمعیت دل در گرو کسانی دارند که امروز در زندان هستند و برای آزادی آنها لحظه ...
ترکش های جامانده اسفندیاری را زمین گیر کرد/ تشییع شاعر دفاع مقدس در جوار بارگاه رضوی
... مداح و ذاکر اهل بیت(ع) با حزن و اندوه می خواند و از غربت این شاعر سرود: استاد عزیز نام تو شد جاویدان / در قلب همه یاران / ای عاشق ثارالله ضامن آهو غریب بودی و طعم غربت را به زائرانت چشاندی، در کوچه های شهرت، شاعری از تبار مازندران، مردی از جنس جنگ، چه غریبانه آوای مرگ سر داد و پر کشید. براساس این گزارش پیکر این جانباز و شاعر دفاع مقدس پس از تشییع از مقابل حسینیه پیروان ...
اگر مرتضی شهید نمی شد جای تعجب داشت / من نه ظاهرم را رنگ می کنم و نه باطنم را
...؛ که این سخن دل من را برای همیشه قرص کرد، پس شهادت نه اجل مقدم است نه موخر، و حضرت علی هم که دروغ نمی گویند و چه سخنی از این پرمعناتر و چه اطمینانی از این خدایی تر...؟ ویژگی های شهید و راز ماندگاری::چون برای خداوند کار می کرد خداوند هم نام او را بالا برد طبق حدیث امام محمد باقر علیه السلام عمل می کردند که می فرمایند: به تو خیانت می کنند، تو مکن، تو را تکذیب می کنند، آرام باش، تو را می ...
ترک گناه و انجام عمل خیر دو شرط حیات بشر است
به گزارش اروم نیوز ، حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی قریشی، صبح امروز در جلسه اخلاق با مدیران ضمن تبریک فرارسیدن ایام هفته وحدت و میلاد پر فیض نبی اکرم(ص) و امام صادق(ع)، اظهار کرد: از خدای متعال عاجزانه طلب می کنیم تا با لطف و عنایتش مسلمانان بیشتر از پیش با هم وحدت داشته و پشتیبان هم باشند. وی ادامه داد: کسی که مباحث اخلاقی را مطرح می کند، باید خودش صاحب مساله باشد به همین علت ما ...
پیش شهید طهرانی مقدم هم به من می گفت: مامانی
بازنشستگی پایان روزهای حماسه آفرینی مهدی دشتبان زاده است. اما جسارت و شجاعت او در این کار نشان می داد که تازه اول راهی پر تلاطم است. جسارت و مهارت او که با تجربه سال ها جنگ تحمیلی آمیخته شده بود، از چشمان دقیق سردار بی ادعای جهادخودکفایی، حسن طهرانی مقدم دورنماند و چیزی نگذشت که مهدی دشتبان زاده به فرماندهی پادگان شهید مدرس انتخاب شد. پادگانی که اتفاق های مهمی را به خود دید. انفجارها، تست های موفق و ...
گفت وگو با یک کودک خیابانی
پول کم نیست؟ چه جوابی باید بدهم؟ به جای جواب می پرسم: سردت نیست؟ لبخند می زند. معنی خنده اش را نمی فهمم. مگر حرف خنده داری زدم؟ کمی ژاکتش را جلو می کشد و تنها دگمه ای که برایش مانده، می بندد. دستهایش از سرما ترک خورده. امروز چقدر فال فروختی؟ باز هم لبش را کج می کند. پولهایت کو؟ - اسد ازم گرفت ...
آثار استاد آریانپور انقلابی در تاریخ نویسی معاصر است
...: استاد آریان پور، مرد بزرگی بود، در عرصه ی تاریخ پژوهی بی نظیر بود. ذهن نقاد و رادیکال داشت. در ریشه یابی واژگان هزارگی و پارسی کهن تسلط شگفت انگیز و گسترده داشت. در مورد استاد آریان پور حرف برای گفتن بسیار زیاد است... تنها می توانیم بگوییم که، مظلومیت تاریخی هزاره ها یک سوی و مظلومیت این مرد بزرگ، یک سوی! دل مان بسیار می سوخت وقتی برخی از دوستان و دیوانگان خودی، استاد را شیخ دیونه می گفتند. رحلت استاد آریان پور، ضایعه ی حبران ناپذیر برای جامعه ی علمی حوزه ی زبان پارسی، منطقه و کشور است. به خانواده، جامعه ی علمی تسلیت می گوییم. انتهای پیام/ ...
زندگینامه شهید عبدالله میثمی
مطرح باشد بهتر است اما نه به قیمت کوبیدن دیگران بلکه یک طوری مطرحش بکنید که همه با هم باشند انشاءالله . قیامت و خانواده شهدا زنان شهدا ء آنچنان جلوه ایی بگیرند که تمام زنان گریه کنند به عظمت آنها عزیزم این دنیا را نبین . دنیای دیگری هست : فردا جلوی تو را می گیرند . خدا می داند چند تا از خانواده شهدا را نگاه کردم . اول بچه های یتیم را وآن خانواده صبور را دلم تنگ شد ...
سلفی پریناز ایزدیار/ فال حافظ پرستو صالحی/ نوستالژی مهدی سلطانی/ عکس مرموز مهراب قاسم خانی +تصاویر
پریناز ایزدیار با انتشار عکسی سلفی از پایان کار سینمایی جدید خود خبر داد. با وجود یک دنیا خستگی کاربی وقفه، امشب خداحافظی با نقش "سمیه" و گروه بی نظیر فیلم سینمایی "ابد و یک روز" کار خیلی سختی بود پرستو صالحی به مناسب شب یلدا فال حافظ خود را با هوادارانش به اشتراک گذاشت و یلدا را تبریک گفت. حضرت حافظ امشب پاسخ بنده رو اینگونه فرمودند، رفقا به شما چی گفتن حضرت حافظ ...
خاله دولت و مرد شیردوش شیر فروش!
نمایندگی از مصرف کننده که مواد لبنی از سفره او رخت بر کشیده بودند این وضع را دید، پیش رفت و آن تولید کننده را بیدار کرد و گفت: ای برادر مر تو را این تدبیر کیست ؟ مرد کارخانه دار، ماجرای دولت و تحریم را برای بار هزار و یکم برای اولاد آدم باز گفت. اولاد آدم گفت: بر دولت منه دل ابله ها. اولاد آدم به او گفت که دولت تنها کاری که می کند این است که فردا و پس فردا به تبع از آخوندی می گوید همه چیز آزاد ...
معارف توحیدی در صحیفه رضویه و زیارات امام رضا (علیه السلام)
آنکه به روایت و نقل سخنان وی دل خوش دارند، به تفقه و تعقل در سخنان او بپردازند کونوا دراة و لا تکونوا رواة، حدیثٌ تعرفون فقهه خیر من ألف تروونه . (3) آنچه باید در بحث از عقل و عقلانیت بدان توجه نمود آن است که بهره ی همه انسان ها از تعقل و عقلانیت به یک اندازه نیست و به همین دلیل گاه معصومان برخی از انسان ها را از تعقل بر حذر داشته اند چنانکه امام حسین (علیه السلام) در نامه ای به اهل بصره و در ...
زبدةالبیان؛ تاریخ، جایگاه و ویژگی های آن
جایش در علم اصول ارجاع داد. به طور نمونه در مبحث رد تحیّت قرآن می فرماید: وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ حَسِیباً (35) و هنگامی که به شما درود گویند، شما درودی نیکوتر از آن، یا همانندش را پاسخ دهید یقیناً خدا همواره بر همه چیز حسابرس است . محقق اردبیلی ذیل آیه بیان می دارد: بعضی (36) یادآور شده اند سلام ...
یزید زمان آمریکاست/این که بگویند امام حسین(ع) را سیاسی نکنید از عدم بصیرت است
هیچ عنوان فکر نکنیم که دینمان یک چیز است و سیاستمان یک چیز دیگر، حال اگر در هر مذهب دیگری دین از سیاست جدا باشد، تشیع دینش از سیاستش جدا نیست. لذا مختصر می گویم، این هیئتی است که اهداف انقلاب را دنبال می کند چه سخنران آن، چه مداح آن و چه خادم آن همه یک جهت و یک سو و یک فکر هستند و دارای تضاد آراء نیستند، نشان دهنده ی یک هیئت خوب است . شما امسال هم همانند مراسم سال های گذشته شعرهایتان ...
مردی به وسعت دفاع مقدس
ابراهیمی حرف های مرا تایید کرد. حاج پرویز گفت: خب صبر می کنیم تا خبر موثقی بدستمون بیاد! این پدر و مادر برای دریافت یک خبر موثق درباره بچه شان 7-8 سال صبر کردند. همه خانواده های شهدا صبوری کردند و هنوز هم صبوری می کنند. من هر چه بگویم یک هزارم آنچه دیدم را نمی توانم بیان کنم و قادر نیستم شرح دهم. پس به همین حد اکتفا می کنم و از شما تشکر می کنم. با این حال هر وقت دیگر هم خواستید باز هم می ...
ساختار اندیشه فقهی محقق اردبیلی در زبدةالبیان (1)
...: ذکر ده روز برای تأکید است همان طور که حسابگران می گویند (18) [مثلاً حساب گر می گوید سه و هفت می شود ده روز روزه که ده روز برای تأکید سه و ده می باشد] و قول ضعیف دیگری می گوید: [تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ] برای دفع توهم است به این که واو در عبارت وَسَبْعَةٍ به معنای أو نیست (19) [چون عده ای توهم کرده اند که منظور آیه این است که سه روز در حج روزه بگیرد یا هفت روز بعد از اتمام حج که عبارت تِلْکَ ...
د رس هایی که از سحر قریشی می گیریم!
سیاستمد اران د ر اوگاند ا) د اری؟ چی د اری که حرف می زنی؟ راستی گفتم سیاست؛ یاد مصاحبه خانم سحر قریشی با رضا رشید پور افتاد م. به نظر من سحر قریشی می تواند الگوی همه ما برای گفتن نمی د انم و خود د اری از اظهارنظر د ر مورد مسائل متفرقه باشد . همین اواخر هفته قبل د وستان عزیز ما د ر برنامه د ید د ر شب، استاد سحر قریشی را به برنامه د عوت می کنند و طبق روال برنامه رشید پور عکس هایی را به مهمان نشان می د ...
عکس های باحال به همراه متن و شعر های عاشقانه
بوسه ای این نقشه بود ، که سهمِ سراب شد آب با خود همه ی دهکده را خواهد برد اگر این رود ، زمانی بشود طغیانی من پیر سال و ماه نیَم،یار بی وفاست بر من چو عمر می گذرد،پیر از آن شدم! چه قدر تنهاست شاعری که عاشقانه هاش دست به دست می روند به دست تو اما، نمی رسند! شعر کوتاه عاشقانه گاهی ، دوستت دارم هات ...
شیلا خداداد در دید در شب از بازداشتش می گوید +متن کامل مصاحبه /فیلم ودانلود
در رده بالایی قرار دارد چگونه می شود که هم در فیلم مسعود ده نمکی بازی می کنید و هم مقابل دوربین حاتمی کیا؟ آیا برای خودتان ایده یا ایدئولوژی خاصی ندارید؟ من در پنج سال گذشته پیشنهادهای زیادی را به دلیل اینکه فیلمنامه آن را دوست نداشتم رد کردم اما بازی در فیلم آقای ده نمکی به معنی آن است که من فیلمنامه رسوایی 2 را واقعا دوست داشتم همان طور که اخراجی های 2 فیلمنامه خوبی داشت. ...
کرامات قمر بنی هاشم(ع) از زبان خادم حرم ابوالفضل اعباس(ع)(التماس دعا)* حکایت اسحاق یهودی * حکایت عرب ...
...> شیخ عباس به حضرت ابوالفضل(ع) توسل می جوید و در پی تفضل ماه بنی هاشم(ع) بعثیان از ادامه تبعید وی صرف نظر می کنند و او به شهر و دیار خود بر می گردد. او از سال های پربرکت خدمتگزاری در آُتان مقدس حضرت ابوالفضل(ع) خاطره ها دارد و می گوید که در حال نوشتن آن خاطره هاست. دو سه برگ از آن خاطره ها تحفه ما زائرانی استکه همچون خود آن خادم پیر دل سپرده و سرسپرده خاندان نور و کرامت ایم. با این اشارت که ...
همه اشتباهات تابش!!!/مقاله ای انتقادی از اشتباهات شخصی و استراتژیکی تابش در طول 16 سال نمایندگی مردم ...
و معلم و نظامی بخشی از اوقات خود را به سیر و سلوک در این گروه ها می گذرانند. ببینید کی این حرف را می زنم.حضرات! این دوره با دوره های قبل فرق می کند. ذائقه مردم تغییر کرده و حال عمومی مردم چیزی نو و تازه را طلب می کند. از ما گفتن از شما نشنیدن!! اما برویم سر اصل مطلب یعنی همه اشتباهات آقای دکتر محمدرضا تابش نماینده محترم مردم اردکان در مجلس شورای اسلامی . این عناوین را آوردم تا خطای سرزده در ...
دزد عزیز دمت گرم
زیبا ادا می کنند آدم تفاوت عین و ح و ص را خوب می فهمد . نگاه به آسمان کردم و امروز غربت امیرچخماق را خوب فهمیدم . یادم میاد دو سه روزی از عید نوروز خیلی سال پیش گذشته بود . به چوب برق کنار کوچه امان تکیه زده بودم تا مسافران نوروزی را راهنمایی کنم فکر کنم کوچکترین لیدر تور بودم هر چند دایی ام لطف می کرد و چند وقت یکبار می گفت بچه برو تو . تا آن لحظه نزدیک به ده بار آب انبار شش بادگیری را نشان ...
چرا کوفیان امام را تنها گذاشتند؟
برآن شدیم تا به تعدادی از سؤالات و شبهات مختلف در سلسله پرسش هایی عاشورایی پاسخ دهیم . کی از مواردی که در تاریخ شیعه بسیار اهمیت دارد، بحث حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت مکه و سپس حرکت از مکه به سمت کوفه است. قیام امام حسین (ع) به عنوان نقطه عطفی در تاریخ شیعه و اسلام محسوب می شود. زیرا این حرکت باعث حفظ اسلام واقعی از انحرافات ایجاد شده در زمان بعد از رسول خدا (ص) می باشد . در ایام اقامت امام حسین(ع) در مکّه (دهم ماه رمضان سال 60 ق) آغاز شد.(1) و از جهت فراوانی به مقداری رسید که به حق می توان از آن به نهضت نامه نگاری یاد کرد. ظرف این چند روز، این حرکت به مرحله ای رسید که در روز به طور متوسّط ششصد نامه به امام(ع) می رسید؛ به گونه ای که تعداد نامه ها به دوازده هزار نامه رسید.(2). با مطالعه و بررسی اجمالی اسامی و امضاهایی که در ذیل برخی از نامه های به جا مانده به دست رسیده و با توجه به قرائن، می توان به این نتیجه رسید که نامه نگاران از یک طیف خاص نبوده و گروه های مختلف با گرایش های بسیار متفاوت را در بر می گرفته است؛ به گونه ای که در میان آنها نام شیعیان خاصّی همچون سلیمان بن صرد خزاعی، مسیّب بن نجبه خزاری، رفاعه بن شداد و حبیب بن مظاهر دیده می شد.(3) در نقطه مقابل افرادی از حزب اموی ساکن در کوفه، همانند • شبث بن ربعی (که بعدها مسجدی به شکرانه کشته شدن امام حسین(ع) بنا کرد)(4) • حجّار بن ابجر (که در روز عاشورا در حالی که از سرداران سپاه عمر بن سعد بود، نامه خود به امام(ع) را انکار کرد.(5) • یزید بن حارث بن یزید (او نیز نامه خود به امام(ع) را در روز عاشورا انکار کرد • عزره بن قیس (فرمانده سپاه اسب سوار در لشکر عمر بن سعد.(7) • عمرو بن حجاج زبیدی (مأمور شریعه فرات همراه با پانصد سوار به منظور جلوگیری از دسترسی امام(ع) به آب (8) در فهرست آنها دیده می شد که اتفاقاً شورانگیزترین نامه ها را نیز اینان نگاشتند و به امام(ع) گزارش لشکری آماده (جند مجنّد) را دادند!(9) اما به نظر می رسد اکثریت نامه ن گاران را – که در تاریخ نامی از آنها برده نشده است – توده مردمی تشکیل می دادند که عمدتاً به دنبال منافع مادی خود بودند و به آن سمتی می رفتند که احساس می کردند باد به آن طرف می وزد. . اینان گرچه در بحران ها، توان رهبری بحران را ندارند؛ امّا موجی عظیم اند که موج سوار ماهر، می تواند با تدبیرهای خود، به خوبی از آنان بهره گرفته و با سواری گرفتن از آنها، به مقصد خود برسد . به احتمال فراوان اکثریت هجده هزار بیعت کننده با مسلم را نیز اینان تشکیل می دادند که به مجرّدی که دنیا و منافع خویش را در خطر دیدند (با سیاست عمر ابن زیاد) خود را از سپاه مسلم کنار کشیده و او را یکه و تنها در کوچه های کوفه رها کردند همین ها هستند که در سخن مجمع بن عبداللَّه عائذی خطاب به امام(ع) چنین معرفی شده اند: ... و اما سائر الناس بعد فان افئدتهم تهوی الیک و سیوفهم غداً مشهوره علیک ... ؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 306٫ توده مردم دل های شان به سوی تو متمایل است و اما فردا شمشیرهای شان علیه تو سر از نیام بر خواهد آورد . عده ای از همین ها نیز در صحنه کربلا در گوشه ای ایستاده و نظاره گر قتل امام حسین(ع) بودند و اشک می ریختند و دعا می کردند و می گفتند: خدایا حسین(ع) را یاری کن .(10) پاسخ به این سؤال در گرو پاسخ تفصیلی به دو سؤال دیگر است. 1٫ علل نامه نگاری کوفیان و دعوت گسترده آنها از امام حسین(ع) چه بود؟ 2٫ عبیداللَّه بن زیاد از چه ابزارهایی برای سرکوب قیام کوفه بهره برد؟ طیف گسترده نامه نگاران و انگیزه نامه نگاریشان به امام حسین (ع) 1٫ شیعیان خالص همانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه از آنجا که حکومت را حق خاندان اهل بیت(ع) می دانستند و حکومت سراسر ظلم و جور امویان را غیرمشروع تلقی می کردند؛ به انگیزه باز پس گیری حکومت و باز گرداندن آن به محل مشروع خود، به این نامه نگاری اقدام کردند. البته این گروه بسیار در اقلیّت بودند. 2٫عده فراوانی از مردم کوفه – به ویژه افراد میان سال و کهن سال که حکومت عدل علوی در کوفه را به یاد داشتند و از سوی دیگر ظلم و جور امویان را نیز در این دوران بیست ساله دیده بودند – درصدد رهایی از این ظلم، رو به فرزند امام علی(ع) آوردند تا شاید آنان را از یوغ حکومت بنی امیه رهایی بخشد. 3٫ عده ای برای احیای مرکزیت کوفه – که همیشه بر سر آن با شام در رقابت بود و در این دوران بیست ساله آن را از دست داده بودند – به دنبال رهبری کارآمد بودند که بتواند این مهم را به انجام برساند. از نظر اینان در این زمان مناسب ترین فرد دارای نفوذ و شخصیت – که از سویی قدرت رهبری جامعه کوفیان را داشته و از سوی دیگر حکومت امویان را مشروع نداند – امام حسین(ع) بود؛ از این رو از آن حضرت برای آمدن به کوفه دعوت کردند. 4٫ . بزرگان قبایل همانند شبث بن ربعی، حجار بن ابجر و.. – که عمدتاً به فکر حفظ قدرت و ریاست خود بوده و از سوی دیگر میانه ای با خاندان علوی نداشتند – وقتی اقبال گسترده مردم به امام حسین(ع) را دیدند، چنین تصوّر کردند که در آینده ای نه چندان نزدیک، حکومت امام(ع) در کوفه به ثمر خواهد نشست و برای آنکه از قافله عقب نمانده و در دوران حکومت آن حضرت همچنان از نفوذ و ریاست خود برخوردار باشند، به سیل خروشان نامه نگاران پیوستند. 5٫ توده مردم نان به نرخ روز خور نیز با مشاهده شور و هیجان گسترده متنفذان، انگیزه لازم را برای نامه نگاری پیدا کرده و هر چه بیشتر تنور این جریان را مشتعل ساختند! ابزارهای عبیدالله برای سرکوب نهضت مردم کوفه با ورود ابن زیاد به کوفه، اشراف قبایل و نیز طرفداران اموی، نفسی به راحتی کشیده و به سرعت دور او را گرفتند و او را در جریان ریز مسائل کوفه گذاشتند. عبیداللَّه در همان آغاز ورود خود از محبوبیت امام(ع) نزد کوفیان و گستردگی قیام به خوبی مطلع شد؛ زیرا او با عمامه ای سیاه و صورتی پوشیده وارد شد! مردم منتظر امام(ع) به خیال آنکه او امام حسین(ع) است، استقبال بسیار گسترده و پر شوری از او به عمل آوردند!(11). از این رو به خوبی عمق خطر را احساس کرده و با تکیه بر تجربیات سیاسی – اداری خود در بصره و نیز با کمک طرفداران خود، سیاست های عاجلانه و مؤثری را برای سرکوب نهضت در پیش گرفت که عمدتاً می توان آن را در بخش های روانی، اجتماعی و اقتصادی بررسی کرد. 1٫ سیاست های روانی ابن زیاد این سیاست را که عمدتاً حول محور تهدید و تشویق می چرخید، از همان آغاز ورود خود به کوفه در پیش گرفت. او در اولین سخنرانی اش در مسجد جامع کوفه، خود را برای فرمانبرداران همانند پدری مهربان معرفی کرد و نسبت به نافرمانان، شمشیر و تازیانه اش را به رخ کشید.(12): فانأ لمحسنکم و مطیعکم کالوالد البرّ و سوطی و سیفی علی من ترک امری و خالف عهدی ... . به رخ کشیدن سپاه شام و خبر از حرکت این سپاه از شام به کوفه، برای سرکوبی عاصیان نیز یکی دیگر از حربه هایی بود که از سوی او به کار گرفته شد و در خاموش کردن شورش کوفیان – به ویژه پس از آنکه به همراه مسلم قصر دارالاماره را محاصره کرده بودند – بسیار مؤثر افتاد.(13). کوفیان پس از صلح امام حسن(ع) – که آخرین رویارویی آنها با سپاه شام بود – ابهّت فراوانی از آن سپاه یکپارچه در ذهن خود ترسیم کرده و به هیچ وجه در خود توان مقابله با آن را نمی دیدند! همین تبلیغات بود که به میان جامعه پرده پوش زنان نیز سرایت کرد؛ به گونه ای که آنها به سوی خویشان خود (همچون برادر یا شوهر که در سپاه مسلم بودند) آمده و او را از سپاه جدا می کردند.(14). بالاخره همین تبلیغات بود که مسلم را – که در میانه روز با چهارهزار نفر قصر را محاصره کرد و عبیداللَّه را در آستانه سقوط قرار داده بود – در اوایل شب یکه و تنها در کوچه های کوفه سرگردان کرد.(15) 2٫ سیاست های اجتماعی از آنجا که انسجام و نظام قبیلگی هنوز پایداری خود را داشت، اشراف و رؤسای قبایل، مهم ترین نیروی تأثیرگذار اجتماعی در رخدادهای سیاسی بودند، و همان طور که گفته شد، تعداد زیادی از آنها (همچون شبث بن ربعی، عمرو بن حجاج و حجار بن ابجر) در نهضت نامه نگاری شرکت فعال داشتند و طبعاً به دنبال ورود مسلم به کوفه به او پیوستند. اما اینان که بیشتر به دنبال حفظ موقعیت و مقام خود بودند، با ورود عبیداللَّه به کوفه و مواجه شدن با تهدیدهای او؛ دست کشیدن از مسلم و پیوستن به سپاه عبیداللَّه را مناسب با دنیای خود دیدند و به سرعت از نهضت روی گردان شدند؛ زیرا عبیداللَّه به خوبی می دانست که چگونه آنها را به دور خود جمع کند. او با در پیش گرفتن سیاست تهدید و نیز تطمیع با رشوه های کلان، توانست نیروی اشراف و رؤسای قبایل را به سمت خود کشاند؛ چنان که مجتمع بن عبداللَّه عائذی – که به خوبی اوضاع کوفه را می شناخت و به تازگی از کوفه بیرون آمده و به سپاه امام(ع) پیوسته بود – درباره وضعیت آنان، این چنین به امام(ع) گزارش می دهد: اما اشراف الناس فقد اعظمت رشوتهم و ملئت غرائرهم یستمال ودهم و یستخلفی به نصیحتهم فهم الب واحد علیک ... ؛ (16). به اشراف کوفه رشوه های کلان پرداخت شده و جوال های آنها را پر کرده اند، دوستی آنان تصاحب شده و خیرخواهی شان را برای خود برداشته اند و آنها یکپارچه علیه تو گشته اند ... . دوّمین نیروی اجتماعی تأثیرگذار که عبیداللَّه از آنها نیز به خوبی بهره برد، نیروی عُرَفا بود. عرفا (جمع عریف) و در اصطلاح به کسی گفته می شد که: مسؤولیت تعداد افرادی را بر عهده داشت که مقدار عطای آنها یعنی دریافت سالیانه شان، صدهزار درهم بود . طبعاً از آنجا که مقدار دریافتی افراد متفاوت بود، تعداد افراد زیر نظر این مقام از بیست نفر تا بیش از صد نفر مختلف می شد. (17).در دوره شهرنشین شدن قبایل در کوفه، این منصب به صورت مقامی حکومتی درآمده و همچنان که آنها در مقابل والی و امیر کوفه پاسخگو بودند،(18). عزل و نصب آنان نیز توسّط والی – و نه رئیس قبیله – انجام می گرفت. این منصب رابطی بین حکومت و مردم بود و از آنجا که تعداد افراد زیر نظر این مقام بسیار محدودتر از افراد زیر نظر رئیس قبیله بود، راحت تر می توانستند آنها را کنترل کنند. وظیفه اصلی عریف آن بود که دفترهایی تهیه کرده و در آن اسامی افراد زیر نظر خود همراه با زنان و فرزندان شان را ثبت کنند؛ چنان که اسامی تازه متولدین نیز به سرعت در این دفتر ثبت و اسامی افراد از دنیا رفته محو می شد. بدین ترتیب آنان شناخت کامل از محدوده مسؤولیت خود به دست می آوردند. اما در شرایط بحرانی، نقش عرفا دو چندان می شد؛ زیرا برقراری نظم در محدوده مسؤولیت شان – که به آن عرافت می گفتند – به عهده آنها می آمد و طبعاً در مواقعی که حکومت درخواست می کرد، افراد شورشی را به سرعت به حکومت معرفی می کردند. عبداللَّه بن زیاد در همان آغاز ورود خود به کوفه، زیرکانه در صدد استفاده از این نیروی قوی اجتماعی برآمد. به احتمال زیاد تجربه این کار را از پدرش زیاد در دوران حکومتش بر کوفه به دست آورده بود. او پس از اولین سخنرانی خود در مسجد جامع، به قصر آمده و عرفا را احضار کرد و خطاب به آنها چنین گفت: اکتبوا الی الغرباء و من فیکم من طلبه امیرالمؤمنین و من فیکم من الحروریه و اهل الریب الذین رأیهم الخلاف و الشقاق، فمن کتبهم لنا فبرئ و من لم یکتب لنا احداً فیضمن لنا ما فی عرافته الاّ یخالفنا منهم مخالف و لا یبغی علینا منهم باغ فمن لم یفعل برئت منه الذمّه و حلال لنا ماله و سفک دمه و ایّما عریف و جدنی عرافته من بغیه امیرالمؤمنین احد لم یرفعه الینا صلب علی باب داره و القیت تلک العرافه من العطاء ؛ (19). شما باید نام غریبان و مخالفان امیرالمؤمنین یزید را که در عرافت شما هستند، برای من بنویسید. همچنین هر کس را از حروریه (خوارج) و مشکوکین که نظر بر اختلاف پراکنی دارند، باید به من گزارش دهید. کسی که به این دستور عمل کند با او کاری نداریم؛ اما هر کس ننویسد باید ضمانت عرافت خود را به عهده بگیرد و نباید هیچ مخالف و یاغی در عرافت او با ما مخالفت کند. اگر چنین نشود، از پناه ما خارج شده و مال و خون او بر ما حلال است. هر عریفی که در عرافت او از شورشیان علیه امیرالمؤمنین (یزید) کسی یافت شود، آن عریف بر در خانه اش به دار آویزان خواهد شد و همه آن عرافت را از پرداخت عطاء محروم خواهم کرد . چنین به نظر می رسد که اتخاذ همین سیاست و استفاده از این ابزار مهم اجتماعی، یکی از مهم ترین علل سرکوب و خاموش شدن نهضت مسلم در کوفه بود؛ زیرا عرفا تهدیدهای ابن زیاد را جدّی تلقی کرده و به سرعت در صدد انجام خواسته های او برآمده و به شدّت عرافت خود را کنترل می کردند. 3٫ سیاست های اقتصادی : در آن زمان مهم ترین منبع مالی مردم دریافت عطا و جیره از سوی حکومت بود که در آغاز فتوحات، این دریافت در مقابل تعهّد شرکت آنها در جنگ علیه ایرانیان، انجام می گرفت. پس از شهرنشین شدن آنان و پایان یافتن فتوحات، همچنان طبق روال سابق به آنها پرداخت می شد؛ از این رو مردم عرب کمتر سراغ کارهایی مانند کشاورزی، صنعتگری و بازرگانی می رفتند و انجام این کارها عمدتاً به عهده موالی (غیرعرب های پیمان بسته با عرب ها) بود. کار به جایی رسیده بود که اصولاً عرب ها در آن زمان، اشتغال به حرفه و صنعت را شایسته مقام و شأن و موقعیت خود نمی دانستند.(20) عطا ، مقدار پرداخت نقدی بود که از سوی حکومت کوفه، یک جا یا طیّ چند قسط به مردم پرداخت می شد. و جیره کمک های جنسی (مانند خرما، گندم، جو و روغن) بود که ماهیانه در اختیار آنان قرار می گرفت. ناگفته پیداست که این نظام اقتصادی، عمده مردم عرب را شدیداً به حکومت وابسته می کرد و حکومت های مستبدّ نیز از این نقطه ضعف به خوبی آگاه بوده و به عنوان ابزاری مهم از آن بهره می گرفتند. عبیداللَّه بن زیاد در هنگام تهدید عرفا ، تکیه بر این ابزار کرد و یافت شدن وجود مخالف در عرافتی را دارای پیامدی سنگین همچون قطع عطای کلّ افراد آن عرافت داشت. طبعاً علاوه بر شخص عریف، افراد دنیاطلب دیگر نیز در صدد خاموش کردن مخالفت ها بر می آمدند. همچنین هنگامی که مسلم و طرفدارانش قصر عبیداللَّه را محاصره کردند، یکی از موفق ترین شگردهای او در پراکنده کردن اطرافیان مسلم، تشویق مردم به افزون کردن عطا در صورت پراکنده شدن و تهدید به قطع آن در صورت ادامه شورش بود.(21) ابن زیاد با استفاده از همین ابزار اقتصادی و با وعده افزایش عطا، توانست لشکر عظیمی از مردم کوفه را – که تا سی هزار شمرده اند -(22). علیه امام حسین(ع) وارد جنگ کند؛ لشکری که تعداد زیادی از آنها دل هایشان با امام(ع) بود.(23). امام حسین(ع) نیز تأثیر این ابزار را به خوبی درک کرده بود؛ به گونه ای که در سخنرانی خود در روز عاشورا آن را به عنوان یکی از علل عصیان کوفیان علیه خود برشمرد: کلکم عاص لامری مستمع لقولی، قد انخزلت عطیاتکم من الحرام و ملئت بطونکم من الحرام فطبع علی قلوبکم ؛ (24). همه شما علیه من عصیان می ورزید و سخنان مرا گوش نمی دهید؛ عطاهای شما از مال حرام فراهم آمده و شکم هایتان از حرام انباشته شده است و این باعث مُهر خوردن بر دل هایتان گشته است . ....................................................................................... پی نوشت: 1) وقعه الطف، ص 92 2) بحارالانوار، ج 44، ص 344 3) وقعه الطف، ص 90 و 91٫ 4) تاریخ طبری، ج 6، ص 22٫ 5) همان، ج 5، ص 425 6) همان 7) همان، ص 412 8) وقعه الطف، ص 93 – 95 9) همان، ص 95٫ 10) عبدالرزاق مقرّم، مقتل الحسین(ع)، ص 189٫ 11) وقعه الطف، ص 109 12) وقعه الطف، ص 110 13) همان، ص 125 14) همان، ص 125 15) همان، ص 126٫ 16) همان، ص 126٫ 17) تاریخ طبری، ج 3، ص 152 18) الحیاه الاجتماعیه و الاقتصادیه فی الکوفه، ص 49 19) وقعه الطف، ص 11؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 267 20) الحیاه الاجتماعیه و الاقتصادیه فی الکوفه، ص 219٫ 21) وقعه الطف، ص 125؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 277٫ 22) بحارالانوار، ج 45، ص 4 23) حیاه الامام الحسین(ع)، ج 2، ص 453 24) بحارالانوار، ج 45، ص 8 منبع: فرهنگ ...
خاطرات یک زائر حسینی از زیارت اربعین
الحسین حیاتی بسوی تو گام بر می دارم و آنها را به عنوان حسناتم می شمارم. دوست داشتم اگر سیر در راه کربلا از زمان تولد تا مرگم ادامه داشت، در روز قیامت با افتخار ناله سر دهم که تمام عمرم را در محبت به امام حسین گذراندم. صحنۀ دوم، حضور جمعی است که عاشقانه و با جان و دل، چنان از زوار پذیرائی می کنند که زبان از بیانش عاجز و قلم از نگارشش ناتوان است. پیر و جوان و کودک از همۀ اصناف و طبقات در ...
این روزها نه سرم، نه پایم، قلمم درد می کند!
از کجا شروع کنم؟ خاک و آفتاب ادبیات و تئاتر و فیلم کوتاه یا کاغذ پاره های طرح و ایده و فیلمنامه که در هر گوشه و کنار اتاقم تلنبار شده است؟ "پنج" طرحی چندین ساله بود که بر رویش حساب ویژه ای باز کرده بودم. تا آن که شروع کردم به نوشتنش و باز نوشتنش و باز... تا این که به پنج بار بازنویسی کشیده شد. اولین اثر سینمایی و دومین فیلم بلندم به این شکل، نقشه ی راهش تهیه شد. با چند تن از دوستان و همکاران به صحبت و مشورت می نشینم. وعده های همکاری و همراهی هست که برخی به بار می نشیند و برخی نه. در گیر و دار بررسی و برنامه ریزی تولید فیلم، تیری هم در تاریکی می اندازم. از طریق دوستی که مدیریت تولید فیلم را به عهده گرفته، ادارات دولتی استان یزد را هم در جریان سوژه ی فیلم قرار می دهیم. برای نخستین بار متوجه سال خوشامدگویی به یزد در سال 95 می شوم. اعتراف می کنم هنوز هم برایم کمی گنگ است که این خوشامدگویی یعنی چه؟ اصلا از طرف یونسکو این مناسبت تعیین شده یا یک سازمان داخلی چنین نامگذاری را صورت داده است؟ هر چه که هست تا این ساعت فهمیده ام حتی مسئولان شهر و استان هم تصویر روشنی از این پیشامد در ذهن ندارند چه برسد به مردم که خبر هم ندارند! به من می گویند: "این فیلمی که شما قصد تولیدش را دارید مناسب این مناسبت است. بودجه هایی نیز برای نوسازی و آماده سازی شهر به همین منظور اختصاص داده شده." میزان بودجه و متصدی اش را هنوز هم نمی دانم. با آن که کمتر از پنج ماه به رسیدنش مانده هیچ برنامه ای در زمینه ی فرهنگی و هنری اعلام شده یا ریخته شده باشد را نه در جریان هستم و نه شنیده ام. با این حال به پیشنهادشان مبنی بر پررنگ ساختن جاذبه های گردشگری یزد و معرفی صنایع دستی آن ترتیب اثر می دهم. آسیبی به اصل فیلم نمی زند و این احساس را در من ایجاد می کند که دینم را به شهرم ادا کرده ام. هدفم از تولید فیلم را می پرسند. پاسخ می دهم: در درجه ی اول خلق یک اثر هنری که مدت هاست ذهن و روانم را به خودش مشغول داشته و بعد حضور در جشنواره های داخل و خارج از کشور. می پرسند چه فکری برای بازگشت سرمایه ات کرده ای؟ می گویم: فیلم را به صورت ویدیویی ضبط خواهم کرد و هزینه ی تولیدم را به روش هایی که در این چند سال تجربه کرده و تاوانش را داده ام پایین خواهم آورد. بعد هم تمام تلاشم را می کنم که فیلمم قابلیت حضور در جشنواره های بین المللی و فروش در بازار فیلم آن ها را داشته باشد تا علاوه بر سینماها شبکه های مختلف تلویزیونی حق پخش آن را از من بخرند. با تعجب می گویند که این عمل ریسک بالایی دارد و شاید سرمایه ات از دست برود. پاسخم این است که اتفاق عجیبی نیست تمام هنرمندان این مملکت به جز نور چشمی ها با سرمایه های بر باد رفته کارشان و هدفشان را دنبال می کنند. می گویند حالا که چوب حراج بر زندگی و آینده ات زده ای بیا و سطح فیلمت را بالا ببر. کمکت می کنیم. و این گونه "پنج" از یک فیلم ویدیویی مستقل به یک اثر سینمایی با استانداردهای لازم تبدیل می شود تا ویترینی باشد ماندگار و پربیننده برای معرفی زیبایی های معماری، فرهنگی و مذهبی شهر یزد، اولین یا به روایتی دومین شهر خشتی جهان. در هنگام فیلمبرداری داشتم سرسام می گرفتم. تمام گروه، از فیلمبردار و صدا بردار و دستیارانشان گرفته تا بازیگران و گروه تدارکات و حمل و نقل و... پاسخ سوالاتشان را از من می خواستند. سوالاتی که به دکوپاژ فیلم بر می گشت یا خراب بودن آبگرمکن استراحتگاه. مردم کوچه و گذر هم می خواستند بدانند این فیلم قرار است فردا یا پس فردا شبش از کدام شبکه پخش شود. شرمندگی هم که تا بخواهید به راه بود. وعده های محقق نشده را یا باید مهلت برای انجامش می گرفتم یا به هر طریقی شده جبران کنم. چه مالی و چه امکاناتی. خلاصه که شبیه وزنه برداری شده بودم که هنگام بالا بردن وزنه ی دویست کیلویی، بخواهد داستان بیژن و منیژه هم از خودش افاضه بفرماید. نقطه ی دیگری از بدنم که مدام درد داشت، پایم بود. خیلی می خواهم بدانم کارگردانی در حالت نشسته چه حسی دارد. تا آن جا که من در فیلم سازی مستقل ایران تجربه کرده ام کارگردان در زمان ضبط، وضعیتش به یک دونده ی ماراتن شبیه است به ویژه که خودش هم تهیه کننده باشد. هی باید به سمت بازیگرت، دستیارت، فیلمبردارت، طراح صحنه ات و... بدوی و بازگردی. نه این که صندلی کارگردانی برایت نگذاشته اند، فرصت نشستن نداری. این روزها اما که چند روزی از آن شرایط دشوار و نفس گیر می گذرد درد سر و پایم فروکش کرده و قلم درد گرفته ام. منی که روزگاری فعالیت هنری را با شعر و داستان آغاز کرده ام و برخی واژه ها را بیشتر از عینیتشان دوست دارم از پریشانی این روزهایم به هم ریخته ام. روزهای دشواری که مجبور به زبان دوختنم ساخته. حرف هایی که باید بزنم را نزده ام و صحبت هایی کرده ام که یا در موردشان تردید دارم یا مثل تیر از کمان جسته در پی بازپس گرفتنشان افتاده ام. نمی دانم قلمم بگوید از بزرگواری مردمان بافت تاریخی یزد –فهادان، وقت الساعت، باغ گندم، میدان خان و...-چه ها دیده یا نه؟ مهندس محمدرضا خجسته که بعد از آن همه بی احترامی ها و آزارهای یک گروه سریال ساز، با بزرگواری محل کسب یعنی کارگاه دارایی بافی اش را در اختیارمان می گذارد. استاد حسین نیکخواه، با مرام و مردانگی اش فشارهای کاری مان را تحمل کرده و علاوه بر هنر دارایی بافی، هنر بازیگری اش را نیز به رخ عوامل حرفه ای سینما می کشاند. سرکار خانم تسلیم، مدیر هتل ترمه که تا می فهمد در باره ی یزد قرار است فیلمی ساخته شود بی هیچ قرار و مداری بهترین اتاق هتلش را به ما می بخشد. خانه ی تاریخی فاضلی و ارغوان بافی صالحی که کوتاهی مضحک یک اداره را جبران کرده و صنایع گرانبهای دستی شان را به حساب مشارکت فرهنگی به ما قرض می دهند. بچه ها و کسبه ی محله ی بازار نو و دست اندرکاران خانه ی امام حسینی همه جوره همراه می شوند تا گره از کار خلقی که نمی شناسند باز شود. نانوایی، لحاف دوزی و مسجدی های ابوالمعالی دوستانه و با محبت همکارمان می شوند و هیئتی های محله فهادان اجازه می دهند تا بالا رفتن پوش حسینیه را هر جور بخواهیم در تصویرمان بیاوریم. یکی مثل مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد جناب آقای غیاثی بی هیچ مقدمه ای می آید و در حد وسع اداره اش همراهی می کند و دیگری چون رییس سازمان صدا و سیما آقای دکتر پهلوانیان با همه ی معاونان در صحنه حاضر شده و علاوه بر کمکی که در حد اختیاراتش هست پای درد دلمان هم می نشیند. یاران همدل و همراه تولید فیلم از گروه کارگردانی، فیلمبرداری و صحنه گرفته تا تولید و تدارکات و خبر رسانی که با تمام سختی های پروژه و فشار کاری اش کنار آمده اند و از کاستی ها خم به ابرو نمی آورند. همسرم که یک ماه تمام از راه دور صدایش را شنیده ام و سعی دارد غم تنهایی در غربتش را به رویم نیاورد تا تمرکزم به هم نریزد. همه ی این ها به کنار، مردمی که گذر از کوچه و معبرشان را مختل ساخته ایم یا با فریادهای "سکوت لطفا!" آرامششان را به هم زده ایم نیز هستند. بسیاری که در هیچ جا اسمی از آن ها قرار نیست برده شود و کسی سپاسگزار لطف و محبتشان نخواهد بود. در عوض تا بخواهید تشکر و قدردانی از کسانی شده که تا این ساعت قدم از قدم برنداشته اند که هیچ، وقت و سرمایه مان را هم هدر داده اند. نشسته اند تا اگر نتیجه ای به دست آمد بگویند بودیم در کنارشان و اگر نه که همین اندازه برایشان بس است و خودشان را کنار بکشند. حرف های گفته و نگفته ی زیادی هست که قلمم را به درد آورده. مدیری که وقتی به او می گویم هنر دارایی بافی یزد مانند هنر احرامی بافی و ترمه بافی رو به نابودی است هیچ نشانه ای از تاسف و چاره اندیشی در او نمی بینم و مقاماتی که هیچ یک از علت خواهر خواندگی شهر یزد با ونیز ایتالیا اطلاعی ندارند. که اگر داشتند به شکل نمادین هم شده چند کوچه و معبر قدیمی را بی تیر برق سیمانی و آسفالت سیاه و لوله های بدقواره ی گاز، به شکل خاکی باقی می گذاشتند. شهری که نسبت خواهر خواندگی اش با ونیز به سبب همین خاکی بودن کوچه هایش است تا به جای آب، شن و خاک در کوچه هایش جاری باشد. در تولید این فیلم بود که تازه فهمیدم مهم ترین مشکل یزد آب نیست بلکه خاک است. مسئول دیگری وقتی از ماهیت بیلبورد تبلیغاتی شدن این فیلم در سایر کشورهای جهان حرف می زنم پای مشکل جمع آوری زباله در سطح شهر را به میان می کشد و در محدوده ی مدیریتی مدیری دیگر که به خارج از کشور سفر کرده و انتظارات و نیازهای یک گردشگر را قطعا می داند چیست، با چشم خودم یک توریست متشخص اروپایی را می بینم که به ناچار بر دیواره های کاهگلی و کهن شهر ادرار می کند. نمی دانم با گفتن این حرف ها قلم دردم آرام می شود یا نه ولی اگر روزی آمد -که امیدوارم نیاید- و ساکنین شهر یزد تمام دارایی هاشان هم مثل ترمه هاشان ماشینی شد و پشت همه ی دیواره های کاهگلی شان به جای خشت خام، آجر صنعتی و میلگرد و سیمان قرار گرفت، فیلم "پنج" بتواند چون کتابی مصور به کمک پدران و مادران یزدی بیاید تا خاطره ی نه چندان دور این روزها را به فرزندانشان یادآور شوند. در فیلمی که سراسر سکوت است و کمتر دیالوگی بین کاراکترهایش رد و بدل می شود کاش دردهای آدم هایش هم با سکوت، حل و فصل می شد. کاش وضعیت به گونه ای بود که نیازی به درد دل قلم نداشتم. کاش دردهایم هنوز درد سر و پا بود. کاش... کاش... کاش... ...
ساخت مصلای یزد و درخواستی به جا
رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد سرمقاله شماره های 297 و 424 آیینه یزد با عنوان آیا با وضعیت موجود، احداث مصلی یک ضرورت است و بار دیگر احداث مصلی و نیازهای ضروری تر مبنی بر اینکه در حال حاضر و موقعیت کنونی نیازی به ساخت و احداث مصلی در یزد نیست مطالبی به اطلاع خوانندگان آیینه رسید. در روزهای اخیر عده ا ی از روحانیون، مهندسان شهرسازی و متخصص در امور ثبتی و ساختمان سازی، فعالان سیاسی، فرهنگیان و برگزارکنندگان مراسم مذهبی حضوری و یا تلفنی نه تنها مراتب تشکر خود را اظهار نموده و نویسنده را مورد لطف قرار داده اند بلکه همگامی و همراهی فکری و نظری خویش را به ویژه در ارتباط با موارد دهگانه مندرج در شماره 424 در این زمینه اعلام نمودند. علاوه بر نشر و چاپ هفته نامه، آن مقاله طبق معمول عیناً در چندین سایت منتشر شد و یکی از کاربران که خط و سلیقه سیاسی وی با نویسنده متفاوت می باشد به شرح زیر اظهار نظر نموده است: با سلام جدای از اینکه بنده با آقای سلطان زاده زاویه فکری داریم، اما به نظر می رسد این مطلبشان درباره مخالفت با طرح احداث مصلای یزد بجاست چرا که ظرفیت بالای مسجد ملااسماعیل را کمتر شهرهایی از آن برخوردارند و رها شدن آن در آینده اسراف و بلکه تبذیر و ناسپاسی است و اگر محل ترمینال سابق به مجموعه فرهنگی تفریحی و فضای سبز تبدیل شود مناسبتر است و با نگاهی به اتراق بسیاری از مردم که شب ها در میدان امام حسین (ع) انجام می دهند داشته باشیم این ضرورت بیشتر احساس می شود و این مجموعه می تواند جایگزین چنین شب نشینی های خانوادگی باشد که رفت و آمد به چنین میدانی بسیار خطرناک هم می باشد. متأسفانه بعضی از کارشناسان متناسب با نظر بعضی از مسئولین که از پختگی کافی برخوردار نیستند، طرح هایی را ارائه می دهند که جامع الاطراف نیست. 1 یکی از کارشناسان مسلمان و متعهدی که بیش از 30 سال در اداره ثبت اسناد انجام وظیفه نموده و با وضعیت اکثر زمین های یزد آشناست اظهار می داشت: فردی را می شناسم که مسائل مربوط به زمین ترمینال را برای ساخت مصلی دنبال می کرد، دوستانه به او گفتم: فلانی! به صلاح و مصلحت فرد متدینی همانند شما نیست که این موضوع را پیگیری کنید چون بخشی از زمین مورد بحث به منظور دیگری واگذار گردیده و نمی تواند محل عبادت و مسجد مسلمانان باشد!! در این شماره درج ترجمه بعضی از آیات قرآن مجید و نقل احادیثی از معصومان بزرگوار- که درود خدا بر همه آنها باد،- تنها به منظور تذکر و یادآوری محترمانه و مودبانه به مشاوران و اطرافیان نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه یزد و استمداد از ایشان جهت صدور دستور برای بررسی سه مقاله آیینه یزد در این زمینه می باشد. نگارنده با توجه به تحقیقاتی که به عمل آورده و از بسیاری افراد نظرخواهی نموده مناسب می داند که مساله را در حد گفتن و نوشتن و به سمع و نظر مردم و مقامات اداری و روحانی رساندن و در تاریخ جراید استان و کشور ثبت و ضبط کردن و درخواست ارسال جوابیه نمودن پی گیری نماید. خداوند بزرگ در آیه شریفه 86 سوره نساء می فرماید: و هنگامی که کسی به شما تحیت گوید پاسخ آن را به گونه ای بهتر بدهید یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گوئید، خداوند حساب همه چیز را دارد. عده ا ی از مفسرین ذیل این آیه آورده اند: آیه شریفه یک حکم کلی درباره پاسخ گویی به هر نوع اظهار محبتی اعم از لفظی و عملی می باشد و نیز در احادیث وارد شده سواره بر پیاده و آنها که مرکب گران قیمت تری دارند به کسانی که مرکب ارزان تر دارند سلام کنند و گویا این دستور یک نوع مبارزه با تکبر ناشی از ثروت و موقعیت های خاص مادی است و این درست نقطه مقابل چیزی است که امروز دیده می شود که تحیت و سلام را وظیفه افراد پائین تر می دانند و شکلی از استعمار و استعباد و بت پرستی به آن می دهند و لذا در حالات پیامبر گرامی اسلام(ص) می خوانیم که آن حضرت به همه حتی به کودکان سلام می کردند البته این سخن منافات با دستوری که در بعضی از روایات وارد شده که افراد کوچکتر از نظر سن بر بزرگترها سلام کنند ندارد، زیرا این یک نوع ادب و تواضع انسانی است و ارتباطی با مسئله اختلاف طبقاتی و تفاوت در ثروت و موقعیت های مادی ندارد 2 جواب دادن به نامه نیز همانند جواب سلام واجب می باشد و از قول حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که آن جناب فرمودند: جواب دادن به نامه واجب است مانند جواب سلام و آنکه به سلام آغاز کند به خدا و رسولش نزدیکتر است. 3 راقم این سطور بنا ندارد زمامداری و دوران حکومت رسول گرامی اسلام(ص) و حضرت علی بن ابیطالب(ع) را با دیگر حکومت ها مقایسه نماید اما عملکرد و دستورات آنها باید سرمشق و الگوی رفتار دولتمردان و مسئولان باشد چون در مورد رسیدگی به زندگی نیازمندان نیز سفارش اکید شده است. در تاریخ اسلام می خوانیم که امیرالمومنین علی(ع) هم همچون حضرت پیغمبر(ص) ساده می زیستند و خفیف الموونه بودند. در حدیثی که اهل تسنن هم نقل کرده اند آمده است که عمربن الخطاب در شرائط خاصی وارد اتاق پیغمبر اکرم(ص) شد آنگاه که حضرت از قصه زن هایشان اعراض کردند و آنها را مخیر کردند بین طلاق و صبر کردن به زندگی ساده. عده ای از زن ها گفتند ما خیلی وضعمان، وضع ساده ایست از این غنائمی که به دست می آید به ما بدهید. حضرت فرمودند صبر کنید و بسازید و اگر نمی خواهید من حاضرم شما را طلاق بدهم و یک چیزهایی هم به شما بدهم همه گفتند نه، ما به زندگی ساده می سازیم... 4 عده ای که نظریه مدیر مسئول آیینه یزد را قبول دارند، می گویند زمینی که می خواهند در آن مصلی احداث نمایند باید از جهت شرعی و قانونی موضوع به طور کامل مورد بررسی و مداقه قرار بگیرد و علاوه بر آن معتقدند در حال حاضر تامین خوراک و مسکن، جهیزیه برای دخترانی که به علت مشکلات مالی نمی توانند ازدواج کنند، حمایت و پشتیبانی از فرزندان بدسرپرست یا بی سرپرست، رسیدگی به زندگی خانواده های زندانیان، احداث و مقاوم سازی هزاران کلاس مورد نیاز در استان، مساعدت برای درمان بیماران، سر و سامان دادن به زندگی زنان بدسرپرست، کمک به دانش آموزان مستمند و یتیم، احداث نمازخانه برای مدارس و ساخت مسجد برای دهها مجتمع مسکونی که فاقد نمازخانه می باشد، حمایت از خانواده های مستضعف و از کارافتاده و معتاد و تامین رفاه نسبی شهروندانی که با مشکلات فراوان دست و پنجه نرم می کنند و نظایر آن نسبت به ساخت مسجد و مصلی در یزد اولویت دارد و از همه مهمتر آمار نمازگزاران در چندین سال اخیر نمایانگر این است که تا سال های آینده مردم در روزهای جمعه و اعیاد مذهبی با مشکلی از نظر مکان تجمع روبرو نیستند و با رفت و آمد هفتگی در خیابان های اطراف مسجد ملااسماعیل خاطرات دوران نهضت و انقلاب اسلامی در یزد نیز زنده خواهد ماند. به ویژه که تعداد زیادی از نمازگزاران می توانند پیاده یا با دوچرخه و موتور برای شرکت در نماز جماعت در مسجد حاضر شوند. در تعلیمات دینی آمده است که در حرکت های انسان سازانه بیشترین توجه خویش را به نسل جوان معطوف دارید چه اینکه جوانان قابل ساخته شدن هستند و قلب آنان حساس و پذیرنده است و از چیزهای دیگر خالی است و شما می توانید بذر حقایق و تعالیم والا را در آن بیفشانید و بیشترین کار را درباره جوانان انجام دهید. و این هدف جز با تصحیح شکل زندگی و سالم سازی روابط اقتصادی، هرگز امکان پذیر نیست و تا به این مساله اصلی (که از اهداف عمده و اساسی پیامبران(ص) است و ما مدعی هستیم که جامعه و نظام ما جامعه و نظام انبیایی و دینی است) توجهی درخور نشود و به سطح عمل در نیاید سخنرانی ها، خطبه ها، سمینارها و وعظ ها و فلسفه ها درس های اخلاق و... هیچکدام کارساز نیست بلکه می توان گفت اتلاف وقت است و مایه از دست دادن فرصت و تضعیف توانائی های دین و گذاشتن مسائل غیراصلی در جای مسائل اصلی. از حضرت علی(ع) روایت شده است که فرمود: همه کسانی که در شهر کوفه زندگی می کنند زندگیشان به خوبی تامین است پایین ترین افراد نان گندم می خورند، خانه دارند و از بهترین آب آشامیدنی استفاده می کنند. ملاحظه کنید، پیشوای بزرگ موحدان و دنیا فراموشان تاریخ چگونه با واقعیات زندگی مردم واقع گرایانه برخورد می کند و هنگامی که می خواهد از موفقیت حکومت دینی خویش سخن بگوید به هیچ امری دیگر توجه نمی کند مگر تامین زندگی مادی مردم و رفاه نسبی همه افراد و خانوارها. 5 کارمندان و مدیران ذیربط در ادارات مختلف و نهادها و سازمان هایی که به نحوی با این قضیه و غیر آن درگیر خواهند بود به خوبی می دانند هر فرد، مسئول کارهای خود می باشد و به اصطلاح با یک چشم بر هم زدن دوران مدیریت ها تمام می شود و در نهایت پاسخگویی برای کسانی که اصول را رعایت ننموده اند باقی خواهد ماند. گاهی نیازی به لباس مبدل و گشت و گذار و درد دل مردم شنیدن و با آنها سخن گفتن هم نیست عموم شهروندان به راحتی خبرها را به اطلاع یکدیگر می رسانند. عملکرد مدیران یزدی و غیریزدی از گروه های مختلف از سی ، چهل سال پیش تاکنون در دارالعباده نقل محافل و مجالس و ورد زبان هاست آنها که روش خدا پسندانه ای در پیش گرفته بودند توانستند نام نیکی از خود به یادگار بگذارند و افرادی که خدای ناکرده برابر با ضابطه گام بر نداشته اند عملکرد و خاطراتشان در چشم و دل شهروندان باقی است. از پروردگار یکتا درخواست می نمائیم همه را موفق بدارد تا مطابق با شرع و قانون اقدام نمائیم. به امید آن روز مدیرمسئول پی نوشت ها: 1- سایت یزد فردا ، 9/6/1394، اظهار نظر آقای علی اصغر باقری 2- تفسیر نمونه ، جلد 4، صفحه 46، چاپ 1355، دارالکتب الاسلامیه 3- اصول کافی ، جلد 4، صفحه 503 4- سیره نبوی ، استاد شهید آیت ا... مرتضی مطهری، صفحه 57 5- الحیاه ، علامه محمدرضا حکیمی، جلد سوم، صفحه 58 و 59 ...
Hendooneh 5.1 بازی هندونه ( بازی غلطنامه ) نسخه 5.1 اندروید/پاسخنامه سئوالات/پاسخ الف و ب و ج
...> صفحه ی 2 17. بزن بهادر 18. قوچان 19. پولادی 20. عینک 21. کته 22. درود 23. دل تو دلش نیست 24. بسکتبال 25. جت لی 26. حلوای برنجی 27. دارکوب 28. سرخه حصار 29. کابوس 30. سرباز 31. والیبال 32. بلبل صفحه ی 3 صفحه ی 3 33. متروک 34. سمندر 35. بیشمار 36. پرده 37. کتک ...