سایر منابع:
سایر خبرها
مبانی و گستره حقوقی آزادی بیان
.... رسول خدا ( صلّی الله علیّه و آله ) فرمودند: هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی در آتش است(کلینی، 1365، ج1، ص56). امام باقر و امام صادق ( علیهِما السَّلام ) فرمودند: هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی راهش به سوی آتش جهنم است (همان). 6. استخفاف دین: استخفاف و سبک شمردن دین ممنوع و از حدود آزادی بیان است. امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) فرمودند: از رسول خدا ( صلّی ...
جنگ ایران و عراق : پیروزی شکست
به همان میزان نیز، مفید و راه گشا می باشد و می تواند معیاری برای ارزیابی جنگ و چراغ راهنمایی برای تعیین نسبت کشور با جنگ باشد. در حکومتهای مردم سالار، به دلیل اینکه دولت، منتخب مردم است، تعارضی بین منافع گروه و حزب حاکم با منافع ملی مورد نظر مردم وجود ندارد و عملاً، مردم تعریف و تعیین مصداقهای آن را به دولت واگذار می کنند، اما در حکومتهای استبدادی، این احتمال وجود دارد که منافع گروه اقلیت حاکم جای ...
ادعای عجیب درباره آمار ازدواج موقت/حافظ شب یلدا برای روحانی از دولت تدبیر گفت/پایکوبی در نیجریه به خاطر ...
را فراموش کرد، در صورتی که تا زمانی که این افراد توبه نکرده و اتفاقات گذشته را جبران نکرده اند امکان گذشت از سوی حکومت و مردم وجود ندارد. مردم باید قضاوت کنند رئیس سازمان حمایت با اعلام اینکه در باره اظهار نظر های آقای آخوندی وزیر راه و مارکسیستی خواندن سازمان حمایت، مردم باید نظر دهند و قضاوت کنند، گفت: فعالیت سازمان حمایت و تعزیرات حکومتی بر اساس مُرّ قانون و مصوبه ستاد ...
زندگینامه شهید عبدالله میثمی
راجع به جنگ و مسائل بیرون وقتی نظرات شان را می پرسیدیم بعد می دیدیم دو و سه روز بعد حضرت امام سخنرانی فرمودند و عیناً همان نظرات را امام می دادند. و از جمله معدود کسانی بود که در جبهه از موضعی حرکت کرد که واقعاً در شایستگی و صلاحیت مسئولیت دفتر نمایندگی حضرت امام بود. کمتر می دیدیم که در یک جبهه و یا جناحی خودش را قرار بدهد چرا که بسیاری از این اختلافاتی که وجود دارد دسته بندی های ...
گزارش تصویری :استاندار یزد از موزه میرزا محمد کاظمینی آستان مقدس امامزاده جعفر(ع) یزد بازدید کرد
...> بخش عمده ای از کتب موجود در این کتابخانه، شامل: کتاب های تاریخی، پایان نامه و کتاب های مربوط به یزد می باشد که همه روزه پذیرای خیل مشتاقان (به ویژه دانش آموزان و دانشجویان) است. وجود این کتابخانه در قسمت مرکزی شهر و در بافت تاریخی و گردشگرپذیر این سامان، جمعیت فراوانی را به خود جذب می نماید. ضمن اینکه قرار گرفتن آن در مجموعه متعلق به حرم مطهر نواده امام صادق (علیه السلام) و تربت پاک جمع کثیری ...
عالمان عالم به زمانه
توجه به آگاهی از مجمع علمی و شهود عینی از جامعه به کاستیهای مسلمین پی برد که چیزی جز همان شعار بسنده کردن به قرآن و روایات نبود،10 و از فرصت حضور در کنار اسماعیلیان که به فلسفه و حکمت علاقه داشتند (بر خلاف اکثریت جامعه آن روز) برای رشد تمدن اسلامی استفاده کرد. ایشان در مدت بیست و چهار سال و یا سی و چهار سال در قلعه الموت دست به نگارش کتابهایی از جمله شرح اشارات، اخلاق ناصری، اوصاف الاشراف، اخلاق ...
آیا بعد از فاجعه منا، می توان حج را تعطیل کرد؟
به روز از حرمت حرمین الشریفین کاسته می شود و در روزگار فعلی، مسئولان کشور عربستان و خاندان آل سعود، از جمله مهم ترین تامین کنندگان مالی جریان های تکفیری و ضد مردم سالاری در منطقه خاورمیانه به حساب می آیند و با در نظر گرفتن این مهم که درآمد عربستان سعودی از محل زائرین خانه خدا به جیب چه کسانی می رود و به دست چه کسانی اسلحه می دهد، رفتن یا نرفتن به حج عمره را تحت الشعاع قرار می دهد. این موضوع زمانی ...
روایت تفکرات راهبردی سرلشکر محسن رضایی از پذیرش فرماندهی سپاه تا پیروزی تاکتیکی و عملیاتی
دارد یا خیر؟ یا اگر ایشان را حذف کنند چه اتفاقی می افتد؟ چطور باید وارد عرصه شویم؟ اگر راه بازگشت نباشد همه نفرات شناخته و دستگیر می شوند. درباره این موضوعات بحث های زیادی شد. من جزء گروهی بودم که اعتقاد داشتیم نهضت امام موفق می شود و باید پشت سر ایشان قرار بگیریم و هیچ راهی روشن تر از امام نداریم، زیرا در مبارزة مسلحانه به بن بست رسیده بودیمو ساواک نیز پیوسته افراد را دستگیر می کرد و حرکت ما نیز ...
ادیان و فرق در صحیفه رضویه
.... از آن پس قوت او فزونی گرفت و اسبش شتابان گردید به نحوی که نماز صبح را در بغداد خوانده و برای نماز ظهر به سامرا می رسید و همان شب می توانست به بغداد باز گردد. (مجلسی، 1404ق، ج50، ص 138) در مکاتبات میان امام و شیعیان نیز ادعیه زیادی به چشم می خورد. به عنوان نمونه محمد بن حسن بن شمون که در آستانه نابینایی قرار داشت، از طریق نامه نگاری با امام حسن عسکری (علیه السلام) تقاضای دعا می کند که امام ...
فرهنگ در رسانه
اگر روز جمعه نیز در خانه باشم، در خدمت خانواده هستم. منزل هستم و صله رحم را باید به جای بیاورم. شب یلدا، بهانه ای است برای اینکه همان یک دقیقه غوغایی به پا کند. یک جرعه بیشتر نیست ولی بهانه ای می شود برای اینکه صله رحم کنیم و اقوام و دوستان را ببینیم. در شب یلدا، یک سری اقوام دعوت را دعوت کردیم که در خدمت شان باشیم. ما ایرانی ها به قول معروف خیلی انعطاف پذیر هستیم و سعی می کنیم، زمان را از دست ندهیم ...
وحدت امت با محوریت سنت نبوی (ص) در ادعیه رضوی
خلال اشارات شاعرانی در دست است که در سده دوم هجری می زیسته اند و از آن میان بیتی از ابوالعتاهیه در خور یادکرد است، حاکی از آن که فساد دین تا آن اندازه در میان مردم بالا گرفته که اگر فردی با دین صالح را بینند، او راب دعت گزار انگارند. (14) شاید به نوعی تأثیر این عامه پذیری را بتوان در برخی از نظریه پردازی های اواخر سده دوم هجری نیز بازجست. فقیهی چون محمد بن ادریس شافعی معاصر امام رضا (علیه ...
مراسم نهمین سالگرد رحلت آیت الله محمدی اشتهاردی برگزار می شود
به گزارش دولت بهار به نقل از ابنا مراسم بزرگداشت نهمین سالگرد رحلت آیت الله محمد محمدی اشتهاردی از مفسران قرآن کریم و نویسندگان تفسیر نمونه در زادگاهش اشتهارد برگزار می گردد. این مراسم روز پنج شنبه سوم دی ماه بعد از نماز مغرب و عشاء با حضور اقشار مختلف مردم مسئولان و روحانیون در مسجد جامع شهر اشتهارد برگزار می گردد. مجید ملامحمدی فرزند مرحوم آیت الله محمد ملامحمدی (معروف به ...
زبدةالبیان؛ تاریخ، جایگاه و ویژگی های آن
زبدةالبیان اقرار به حقایقی را [در بحث عصمت نبی و امام معصوم] از زبان مخالفان نقل می کند و وعده می دهد که آنها را به زودی یک جا جمع می کند (4). ولی به نظر می رسد این شاهد مناسبی برای این نظریه نیست زیرا ممکن است محقق اردبیلی طبق وعده خود آن کتاب مورد نظر را تألیف نموده باشد ولی به دلیل خصومت معاندین یا عوامل دیگر از بین رفته باشد و به دست ما نرسیده باشد. 3- تعداد آیات مورد بحث ...
مردی به وسعت دفاع مقدس
.... خیلی اهل کتاب بودند و معارف زیادی کسب کردند. آن زمان در محله ما گروه های دیگری هم فعالیت می کردند که بعدها از دسته گروهک های معاند و مخالف با جمهوری اسلامی شدند. دو تا از دخترهای من با این گروهک ها ارتباط پیدا کرده بودند و خوب می فهمیدند حرفشان بی ربط است. یک عده از همین افراد سر کوچه، اجتماعی درست کرده بودند و شعارهای تبلیغاتی می دادند. حتی بعضی وقتها که امام جماعت مسجد نبود از فرصت استفاده می ...
ساختار اندیشه فقهی محقق اردبیلی در زبدةالبیان (1)
و رسول و خویشان او و یتیمان و فقرا و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود محمد (صلی الله علیه و آله) در روز فرمان و روزی که دو سپاه اسلام و کفر (در جنگ بدر) رو برو شدند نازل فرمود ایمان آورده اید، و بدانید که خدا بر هر چیز توانا است. بیان می دارد: از ظاهر آیه وجوب خمس در هر غنیمتی فهمیده می شود و در عرف و علم لغت نیز به معنای فائده است. بعضی اخبار مانند آنچه در تهذیب از امام ...
ساختار اندیشه فقهی محقق اردبیلی در زبدةالبیان (2)
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از راسخون ؛ بخش مقالات دینی: نویسنده: علیرضا خیراللهی کوهانستانی 4. نمونه های عملی از بررسی ها و تحلیل های تفصیلی در زبدةالبیان قبل از ورود به بحث تفصیلی، شایسته است مقدمه ای در مورد تقسیم بندی ابواب فقه به منظور ارائه بهتر بحث بیان کنیم. مرحوم نجم الدین ابوالقاسم جعفر بن الحسن المحقق الحلی معروف به محقق در کتاب شرائع الإسلام ابواب ...
اعجوبه ای به نام ابوعزرائیل+تصاویر
در آن ابو عزرائیل 37 ساله به سران آل سعود اعلام کرد از یمن به سمت شما خواهیم آمد و پس از داعش شما را شکست خواهیم داد. با منتشر شدن این ویدیو رسانه های سعودی و کاربران وهابی به شدت از دست او عصبانی هستند. گفتنی است ابوعزرائیل از مریدان سرسخت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای و امام خمینی است. دستمریزاد مرد چندی پیش این مطلب در فضای مجازی منتشر شده این است که ابوعزرائیل ...
چهارم محرم"در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای ...
در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود. عبیداللّه به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است! و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.وی برای مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. برخی از مورخین تعداد افرادی که به سپاه عمر بن سعد پیوستند را در 4گروه ذکر کرده اند که شامل: شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ این نیروها تا روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد حضور داشته اند.در برخی از اسناد تاریخی هم تعداد لشکریانی که به عمربن سعد ملحق شدند را بیست هزار نفر ذکر کرده اند. حر بن یزید ریاحی آزاد مرد کربلا حر بن یزید بن ناجیه ریاحی، جد او، عتاب ، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه حیره ) و پسر عمویش، احوص، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود.حر از سران کوفه بشمار میرفت. عبید ا...ابن زیاد او رابرای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به مدینه جلوگیری نمود. حر علی رغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید عمر بن سعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت: هنگامی که عبیدالله بن زیاد مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که می گفت: ای حر! شاد باش که به خیر رو می آوری. وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام می روم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد. (ابصار العین، صفحات 115 و 116) بعد از توقفگاه عقبه ، کاروان امام حسین یکسره تا منزل شراف رفت. هنگام سحر، امام به جوانان فرمان داد آب فراوان با خود بردارند و به راه بیفتند. نیمه های روز، همچنان که راه می رفتند، یکی از همراهان امام گفت: الله اکبر امام حسین علیه السلام فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ عرض کرد: نخلستان دیدم. گروهی از اصحاب گفتند: به خدا سوگند، ما هرگز در این سرزمین، درخت خرما ندیده ایم. امام فرمود: پس چه می بینید؟ گفتند: به خدا سوگند آنچه می بینیم، تعداد زیادی اسب است. فرمود: به خدا من نیز همان را می بینم. آن گاه فرمود: اینجا پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم؟ برخی از اصحاب گفتند: بله، داریم. توقفگاه ذوحسم سمت چپ ماست. اگر به آن جا برویم، تپه ای است که می توان از یک سو با این لشگر مواجه شد. امام به راه افتاد و اصحابش نیز به دنبالش به سوی ذوحسم رفتند. چیزی نگذشت که گردن اسبان نیز از دور پیدا شد. لشگریان ابن زیاد، چون دیدند کاروان امام حسین علیه السلام، راه خود را کج کرده است، آنان نیز راه خود را کج کردند و برای تصرف ذوحسم شتاب کردند اما کاروان امام زودتر به انجا رسید و آن را تصرف کرد. عصر شده بود و امام حسین علیه السلام و لشگر حر در راه کربلا در برابر هم قرار گرفته بودند. امام به سپاهش فرمود آماده رفتن شوند، آن گاه به منادی خود فرمود برای نماز عصر اذان بگوید. پس از نماز، امام حسین علیه السلام رو به لشگریان حر کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: اگر از خدا بترسید و حق را برای اهل آن بدانید، خداوند خشنود خواهد شد. ما خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستیم و از اینها به فرمانروایی بر شما سزاوارتریم. اینها مدعی چیزی هستند که به ایشان تعلق ندارد و به زور و ستم در میان شما رفتار می کنند. اگر فرمانروایی ما را خوش ندارید و می خواهید درباره حق ما نادان بمانید و نظرتان چیزی غیر از آن است که در نامه هایتان به من نوشتید و فرستادگان شما به من گفتند، اکنون باز می گردم. حرّ گفت: به خدا سوگند، من نمی دانم این فرستادگان و این نامه ها که می گویی چیست؟ امام به یکی از یارانش فرمود: ای عقبة بن سمعان! آن دو خورجین را که نامه های ایشان در آن است بیرون بیاور. عقبه نامه ها را آورد و جلوی امام خالی کرد. حر گفت: ما از آن کسان نیستیم که این نامه ها را به تو نوشته اند. ما فقط دستور داریم که از وقتی تو را دیدیم، از تو جدا نشویم تا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین فرمود: این آرزویی بیش نیست و محال است من با تو نزد عبیدالله بروم. امام حسین علیه السلام پس از آن که نماز عصر را در ذوحسَمَ به جا آورد و با لشگریان حرّ احتجاج نمود، به اصحاب خود دستور داد: به سوی مدینه باز گردید. اما لشگر حر از بازگشت آنان جلوگیری کرد. حسین علیه السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می خواهی؟ حرّ گفت: غیر از شما، هر کس از تبار عرب بود و چنین می گفت، من نیز می گفتم مادرش به عزایش بنشیند، ولی به خدا نمی توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم. امام حسین فرمود: از من چه می خواهی؟ گفت: می خواهم شما را نزد امیر عبیدالله بن زیاد ببرم. فرمود: به خدا من همراه تو نخواهم آمد. حرّ گفت: من نیز به خدا سوگند، دست از تو بر نخواهم داشت. این سخنان سه بار میان امام و حرّ رد و بدل شد و سرانجام حر گفت: من دستور جنگ با شما را ندارم. اما دستور دارم از شما جدا نشوم تا با من به کوفه بیایید. اکنون که از آمدن به کوفه خودداری می کنید، پس راهی را در پیش بگیرید که نه به کوفه برود و نه به مدینه؛ و نه حرف من باشد، نه حرف شما؛ تا در این باره نامه ای به عبیدالله بنویسم. شاید خدا راهی پیش آرد که سلامت دین من در آن باشد و درباره ی شما مرتکب گناهی نشوم. اینجا بود که امام علیه السلام از راه قادسیه (که به کوفه می رفت) به سمت چپ حرکت کرد و حر و همراهانش نیز به دنبال او به راه افتادند. امام حسین علیه السلام پس از رویارویی با حرّ و لشگریانش و اصرار حر بر رفتن امام به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و اصرار سرسختانه امام بر بازگشت به مدینه، تصمیم گرفت راه سومی را پیش گیرد. بنابراین حرکت کرد و حر و لشگریانش نیز در پی او به راه افتاد. حرّ پیوسته به امام علیه السلام می گفت: ای حسین! به خدا سوگند اگر جنگ کنی، کشته خواهی شد! امام حسین می فرمود: مرا از مرگ می ترسانی؟ آیا گمان می کنید اگر مرا بکشید، کارهای شما رو به راه و خاطرتان آسوده خواهد شد؟ اشتباه می کنید! من در پاسخ شما همان چیزی را می گویم که برادر اوس به پسر عمویش گفت. آن هنگام که اوس می خواست به یاری رسول خدا برود و پسر عمویش او را می ترساند و می گفت: کجا می روی؟ کشته خواهی شد. اوس در پاسخش سه بیت شعر خواند: من می روم و مرگ برای جوان ننگ نیست، آن هنگام که نیتش حق باشد و در حال ایمان به اسلام بجنگد. و در راه مردان صالح و شایسته جانبازی کند و از نابودشدگان در دین جدا گشته، به گنهکاری پشت کند. پس در این صورت اگر زنده ماندم، پشیمان نیستم و اگر مردم، بابت تو که زنده خواهی ماند و بینی ات به خاک مالیده خواهد شد، سرزنشی بر من نیست. حر بن یزید با شنیدن این حرف ها دانست که امام حسین تن به کشته شدن داده ولی تن به خواری و تسلیم شدن به ابن زیاد نداده است. از این رو خودش را کنار می کشید و با همراهان خود می رفت تا اینکه حسین علیه السلام به منزل عذیب الهجانات رسید. حر بن یزید ریاحی هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با حسین علیه السلام مصمم است، به عمر بن سعد گفت: آیا با حسین جنگ خواهی کرد؟ عمر پاسخ داد: آری، به خدا سوگند جنگی کنم که آسان ترین اتفاقش افتادن سرها و بریده شدن دست ها باشد. حر گفت: آیا پیشنهادش راضی تان نکرد؟ ابن سعد گفت: اگر به دست من بود می پذیرفتم، ولی امیر تو، عبیدالله، نپذیرفت. حرّ که دید ابن سعد در جنگ با امام علیه السلام مصمم است، عقب رفت و در کنار لشگر ایستاد. مردی از قبیله ی او به نام قره بن قیس به او گفت: امروز اسب خود را آب داده ای؟ حر گفت:نه. گفت: نمی خواهی بدهی؟ من نیز اسبم را آب نداده ام و اکنون می روم آبش دهم. حرّ از آن جا که ایستاده بود کناره گرفت و اندک اندک به سوی سپاه حسین علیه السلام رفت. مهاجر بن ادس (که در لشگر عمر سعد بود) به او گفت: ای حرّ می خواهی چه کنی؟ می خواهی حمله کنی؟ حرّ پاسخی نداد و لرزه اندامش را فرا گرفت. مهاجر گفت: به خدا کار تو مرا به شک انداخته است. من در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم. هرگز ندیده بودم این گونه از ترس جنگ بلرزی. اگر به من می گفتند دلیرترین مردم کوفه کیست، تو را نام می بردم. پس این چه حالی است که در تو می بینم؟! حر گفت: به خدا سوگند خود را در میان بهشت و جهنم می بینم و جهنم را بر نمی گزینم گرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. این را گفت و اسب خود را هی کرد و به حسین علیه السلام پیوست. حّر هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با امام حسین علیه السلام مصمّم است، به سپاه حسینی پیوست و به امام گفت: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به وطنت بازداشتم و همراهت آمدم تا تو را ناچار کردم در این سرزمین توقف کنی. گمان نمی کردم پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارت کنند. به خدا اگر می دانستم کار به این جا می کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی زدم. اکنون از کرده ام به سوی خدا توبه می کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟ حسین علیه السلام فرمود: آری، خداوند توبه تو را می پذیرد. اکنون از اسب پایین بیا. حر گفت: من سواره باشم برایم بهتر است از این که پیاده شوم. می خواهم همچنان که بر اسب خود سوار هستم، ساعتی با دشمن برای یاری ات بجنگم تا کشته شوم. سخنان حرّ خطاب به سپاهیان یزید حرّ پس از آنکه به سپاه امام حسین علیه السلام پیوست و توبه کرد، در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید! این بنده ی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده اید و می خواهید او را بکشید؟ راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصره اش کرده اید و از رفتنش به سوی سرزمین ها و شهرهای الهی جلوگیری می کنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب فرات را که یهود و نصاری و مجوس از آن می آشامند و سگان و خوک های سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بسته اید، تا جایی که آنان از فرط تشنگی به حال بیهوشی افتاده اند. چه بد رعایت محمد صلی الله علیه و آله را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند! . ظاهرا حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابه ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود: اضرب فی اعناقکم بالسیف انی انا الحر و ماوی الضیف اضربکم و لا اری من حیف عن خیر من حل بارض الخیف که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را حر گذاشته است، حر و آزاده ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة و دست بر چهره اش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی تمیم او را بیرون کربلا دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، جایی که در قدیم به آن نواویس می گفته اند. درباره فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) در منابع تاریخی آمده است که عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. گردآوری وتنظیم:مجید کریمی ...
چرا امام حسین(ع) در آغاز حرکت، از مدینه به مکّه رفتند؟
یکی از مواردی که در تاریخ شیعه بسیار اهمیت دارد، بحث حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت مکه و سپس حرکت از مکه به سمت کوفه است. با فرا رسیدن ایام عزای حسینی (ع) و همچنین برنامه سخت دشمنان اهل بیت (ع) برای شبهه افکنی و کم اثر جلوه دادن قیام عاشورا ، برآن شدیم تا به تعدادی از سؤالات و شبهات مختلف در سلسله پرسش هایی عاشورایی پاسخ دهیم .یکی از مواردی که در تاریخ شیعه بسیار اهمیت دارد، بحث حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت مکه و سپس حرکت از مکه به سمت کوفه است. قیام امام حسین (ع) به عنوان نقطه عطفی در تاریخ شیعه و اسلام محسوب می شود. زیرا این حرکت باعث حفظ اسلام واقعی از انحرافات ایجاد شده در زمان بعد از رسول خدا (ص) می باشد. ماجرای بیعت یزد از امام حسین در نیمه دوم ماه رجب سال 60 هجری، یزید در نامه خود به ولید بن عتبه (فرماندار مدینه) خواسته بود که حتماً از چند نفر مخالف خود که یکی از آنها امام حسین(ع) بود، بیعت گرفته شود و بدون بیعت رها نشوند.(1) اما بعد فخذ حسیناً و عبداللَّه بن عمر و عبداللَّه بن الزبیر بالبیعه اخذاً شدیداً لیست فیه رخصه حتی یبایعوا و السلام . ولید بن عتبه (فرماندار مدینه) وقتی دستور یافت تا از امام حسین (علیه السلام) برای یزید بیعت بگیرد. حضرت فرمود ... یزید فردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون می ریزد و اشاعه دهنده فساد است و دستش به خون افراد بی گناه آلوده گردیده و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمی کند. ولید گرچه با خوی مسالمت جویانه خود حاضر به آغشته کردن دست خود به خون امام حسین(ع) نبود؛ (2) اما در مدینه افراد باند اموی به ویژه مروان بن حکم که ولید در موارد سخت و از جمله این مورد با او مشورت می کرد ،- او را به شدّت تحت فشار قرار می دادند تا خون امام(ع) را بریزد؛ چنان که در همان آغاز وصول نامه، وقتی ولید با مروان مشورت کرد، مروان گفت: نظر من آن است که در همین لحظه به دنبال این چند نفر فرستاده و آنان را ملزم به بیعت و اطاعت از یزید کنی و اگر مخالفت کردند، قبل از آنکه از مرگ معاویه مطلع شوند، سرهای آنها را از تن جدا کنی؛ زیرا اگر آنان از مرگ معاویه با خبر شوند، هر کدام به طرفی رفته و اظهار مخالفت کرده و مردم را به سوی خود دعوت می کنند.(2) وقتی مروان بن حکم بیعت با یزید را از حضرت درخواست کرد امام حسین(علیه السلام) فرمود: ای دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنیدم که فرمود : خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است. اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید او را بکشید. و امت او چنین دیدند و عمل نکردند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق گرفتار کرده است . امام حسین(علیه السلام) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد . بنابراین، امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیه ای که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته – که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است – آشکار می شود. فخرج منها خائفاً یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین قصص (28)، آیه 21٫؛ موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه ای عرض کرد: پروردگارا! مرا از این قوم ظالم نجات بده . دلایل انتخاب سفرامام به مکه : هنوز مردم شهرهای مختلف از مرگ معاویه مطلع نشده بودند و تلاش های جدی مخالفان برای اظهار مخالفت با یزید آغاز نشده بود. هنوز امام حسین(ع) دعوتی از شهرهای دیگر و از جمله کوفه نداشت. امام(ع) باید مکانی را برای هجرت خود انتخاب می کرد که بتواند آزادانه و در کمال امنیّت در آنجا دیدگاه های خود را ابراز کند. طبق آیه صریح قرآن و من دخله کان آمناً آل عمران (3)، آیه 97٫ مکه حرم امن الهی بود. با توجه به سرازیر شدن مسلمانان از سرتاسر مملکت اسلامی برای انجام اعمال عمره و همچنین نزدیک شدن ایام حج تمتع و حضور مردم برای انجام مناسک حج ، امام حسین(ع) به خوبی می توانست با گروه های مختلف دیدار کرده و علّت مخالفت خود با دستگاه اموی و یزید را برای آنها تبیین کند و نیز گوشه هایی از معارف اسلامی را برای آنها بیان نماید. در ضمن با گروه های مختلف شهرهای اسلامی از جمله کوفه و بصره در ارتباط باشد. و در آخر امام حسین(علیه السلام) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامه اش چنین بیان می کند : ... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (علیه السلام) رفتار نمایم . کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی شود ... اگر در نوشتن نامه ات خیر مرا آرزو کرده ای، خدا پاداش تو را بدهد . امام(ع) شب جمعه سوم شعبان سال 60 ق وارد مکّه شد و تا هشتم ذی حجه همان سال، در این شهر به فعالیت مشغول بود.(4) ....................................................................................... پی نوشت: 1) وقعه الطف، ص 75: 2) ابن اعتم، الفتوح، ج 5، ص 12؛ وقعه الطف، ص 81٫ 3)وقعه الطف، ص 77٫ 4) همان، ص 88: فاقبل اهلها یختلفون الیه و یأتونه و من کان بها من المعتمرین و اهل الآفاق . ...
(اول و دوم محرم).ماه محرم رسید...ماه خون....ماه آزادی و آزادگی و ماهی که به بشریت درس استقامت وصبر داد
----باز نشر--- گردآوری و تنظیم: مجید کریمی /*/ محرم ماه شور و شعور و عشق و فریاد است.ای ماه خون، دوباره می آیی و سکوت تاریخ را در هم می شکنی و بغض ناله را از حنجره ها آزاد می سازی.بانگ کاروانت به گوش می آید و عاشقان را دوباره به مهمانی فرا می خوانی.سلام بر حسین سید و سالار شهیدان و یاران باوفایش. آن اصحاب شهادت طلبش که مصداق واقعی آگاهی و ایمان و شجاعت و فداکاری بودند، چه آن هایی که در رکابش به فیض شهادت رسیدند و چه آن هایی که پیش از عاشورا شهید شدند. با توجه به ورود امام حسین(علیه السلام) و یارانش در روز دوم محرم به کربلا و شهادتشان در روز دهم، شیعیان دهه اول این ماه را به یاد آنان و ذکر مصیبتشان به سوگواری و عزاداری ویژه ای می پردازند و در بزرگداشت شهدای کربلای سال 60 هجری هر روز از دهه اول ماه محرم اختصاص به یکی از بزرگان و شهیدان نهضت جاویدان و ماندگار عاشورا دارد. روز اول: مسلم بن عقیل (علیه السلام) روز دوم: ورود کاروان به کربلا روز سوم: حضرت رقیه (علیه السلام) روز چهارم: حضرت حر و طفلان حضرت زینب (علیه السلام) روز پنجم: حضرت عبدالله بن الحسن و اصحاب روز ششم: حضرت قاسم بن الحسن(علیه السلام) روز هفتم: حضرت علی اصغر (علیه السلام) و روضه عطش روز هشتم: حضرت علی اکبر(علیه السلام) روز نهم: حضرت عباس(علیه السلام) روز دهم: حضرت اباعبدالله (علیه السلام) و شام غریبان روز یازدهم: حرکت کاروان از کربلا روز دوازدهم: ورود کاروان به کربلا روزسیزدهم: مصائب امام سجاد و حضرت زینب(س) در کوفه و شام این ترتیب نامگذاری، معروف ترین شکل آن است که اکثر هیأت ها بر طبق آن عزاداری می کنند، ولی از آنجایی که این نوع نامگذاری دلیل خاصی ندارد، صورت های دیگری نیز برای آن دیده شده است، مثلاً جابجایی در روزها و یا ذکر مصیبت دیگر اصحاب امام مثل حبیب بن مظاهر و... و هدف از همه این برنامه ها زنده نگه داشتن حماسه ای است که آفریدند. روز هشتم ذی الحجه امام حسین(ع) از مکه معظمه عزم سفر کردند طی منازل مختلف از هشتم ذی حجه تا دوم محرم منازلی از قبیل : منزل صفاح –وادی عقیق و ذات عرق – وادی حاجز –خزیمیه – زرود –ثعلبیه – زباله ( و دیدار با هلا ل بن نافع و فرزدق -) - عقبه – شراف – ذوحسم – بیضه – عذیب هجانات – قصر مقاتل و دیداربا عمروبن قیس – قطقطانه را با کاروان حسینی طی نمودند. روز اول: به یاد مسلم بن عقیل - آغاز ایام حسینی -امام حسین علیه السلام در راه کربلا -قیام مردم مدینه بر علیه یزید مسلم پیشاهنگ نهضت کربلا و سفیر امام حسین (علیه السلام) به سوی مردم کوفه بود. او که در عرفه شهید شد تا دعای عرفه امامش را تفسیر کند و حماسه مسلم بودن و تسلیم نشدن را بیافریند. مسلم بن عقیل اسوه همه کسانی است که در زندگی به هدف هایی والاتر از دنیا اعتقاد دارند و ارزش هایی متعالی را می جویند. او الگوی عمل به وظیفه، اطاعت از امام و بنده بودن و بندگی کردن است. نام مسلم یادآور همه خوبی ها، رشادت ها و جوانمردی هاست. در حدیثی از پیامبر (ص) خطاب به امیر المؤمنان (ع) آمده است: من عقیل را دوست دارم، یکی به خاطر خودش و یکی هم به خاطر این که پدرش ابوطالب او را دوست می داشت. فرزند او کشته راه محبت فرزند تو خواهد شد، چشم مؤمنان بر او اشک می ریزد و فرشتگان مقرب پروردگار بر او درود می فرستند به شهر کوفه گشتم بی کس و بی یار، می گریم غریبانه من سر بر دل دیوار، می گریم اگر این است رسم میهمانی کردن کوفی گذشت از من به حال سید ابرار می گریم ندای باغبان کاروان هر دم بگوش آید به حال زینب و این کوچه و بازار می گریم برای قتل من شوری به پا گردیده در کوفه به طفلان و جوانان شه ابرار می گریم نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه، میا کوفه ولی صد حیف بگذشت است کار از کار، می گریم روز دوم: کاروان اباعبداللَّه الحسین (ع) به کربلا رسید -ورود امام حسین علیه السلام به کربلا -نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه گرمای سوزان کویر، بدن های خسته کاروانیان را می آزارد و خورشید آرام، آرام خود را در تنگنای افق جای می دهد، کاروان توقف کرد، صدایی پرسید: این جا کجاست؟ پاسخ آمد: اینجا کربلاست! آری اینجا کربلاست، اینجا بهشت سرخ بدن های بی سر است، اینجا نگارخانه گل های پرپر است، اینجا حریم قرب شهیدان داور است. حسین(علیه السلام) آمد با اهل بیتش، عباس و زینبش، اکبر و اصغرش، رقیه و سکینه اش، ...، دل کویر در تب و تاب و چهره آسمان درهم شده است. زمین بغض خود را فرو می خورد و فرات آرام و بی صدا اشک می ریزد. امام حسین علیه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به کربلا وارد شد.1 عالم بزرگوار “سید بن طاووس” نقل کرده است که: امام علیه السلام چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است.2 در این روز “حر بن یزید ریاحی” ضمن نامه ای “عبیداللّه بن زیاد” را از ورود امام علیه السلام به کربلا آگاه نمود. . در این روز امام علیه السلام به اهل کوفه نامه ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه که مورد اعتماد حضرت بودند را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به “قیس بن مسهّر” دادند تا عازم کوفه شود.3 اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه السلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود: “اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیی ءٍ قَدیرٌ؛ خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی.”4 در اوایل ماه محرم سال 61 قمری، لشکریان عبیداللَّه بن زیاد به فرماندهی حُرّ بن یزید ریاحی با آن حضرت مواجه شده و مانع پیش روی آن حضرت به سوی کوفه شدند. گرچه حرّ بن یزید، مأموریت داشت با امام حسین (ع) برخورد شدید نماید ولیکن رفتار وی با امام بر رِفق و مدارا بود. از این رو حرّ و لشکریانش در نماز جماعت امام حسین (ع) شرکت می کردند و به خطبه های دلنشین وی گوش جان می سپردند و این دو سپاه چند روز بدون هیچ گونه مشکلی در کنار هم بودند. امّا عبیداللَّه بن زیاد که در جنگ با اباعبداللَّه الحسین (ع) اصرار فراوان داشت، نامه ای به حرّ بن یزید نوشت و وی را مأمور سخت گیری بر امام حسین (ع) نمود. حرّ بن یزید نیز طبق فرمان، راه را بر امام حسین (ع) و یارانش مسدود نمود و آنان را به سوی منطقه خشک و بی حاصلی به نام کربلا هدایت کرد و در آن جا آنان را در محاصره خویش قرار داد. قافله امام حسین (ع) چون به سرزمین کربلا رسیدند، آن حضرت پرسید: این زمین چه نام دارد؟ عرض کردند: کربلا. آن حضرت تا نام کربلا را شنید، فرمود: اَللّهمَّ اِنّی اَعوُذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلاءِ. و سپس فرمود: این، موضع کَرْب و بَلا و محلّ محنت و عِنا است. فرود آیید که این جا منزل و محل خیمه های ما است و این زمین، جای ریختن خون ما است و در این مکان قبرهای ما واقع خواهد شد. جدّم رسول خدا (ص) مرا به این امور خبر داد. به ناچار، آن حضرت و یاران و اصحابش در روز پنج شنبه دوم محرم الحرام سال 61 قمری در آن سرزمین فرود آمدند و حرّ بن یزید نیز با سپاهیانش در مقابل آن حضرت، خیمه زدند. به گوشم می رسد هر لحظه آوای خدا اینجا مران ای ساربان محمل که باشد کربلا اینجا دلا حجاج بیت الله خون، احرام بر بندید که کامل می شود با زخم تن حج شما اینجا شما حجاج بیت الله خون هستید و می بینم که جای موی سر، سرتان گردد جدا اینجا نه تنها حج ما قربانی پیر و جوان دارد شود قربانی شش ماهه تقدیم خدا اینجا ز شمشیر هزاران قاتل خونخوار می بینم هزاران بار گردد اکبرم جانش فدا اینجا به موج خون میان قتله گه با پیکر بی سر زنم از حنجر ببریده خواهر را صدا اینجا به پاس اجر سقایی و قانون علمداری شود با تیر و خنجر حق عباسم ادا پیدا کند این امت گم کرده ره تا راه خود اینجا درخشد راس هفتاد و دو مصباح الهدی اینجا ندای ارجعی را در یم خون می دهم پاسخ که می آید به گوشم از خدا دائم ندا اینجا 1٫ الامام الحسین و اصحابه، ص194؛ البدء والتاریخ، ج6، ص10٫ 2٫ اللهوف، ص35٫ 3٫ مقتل الحسین مقرّم، ص 184٫ 4٫ بحارالانوار، ج44، ص381٫ گردآوری وتدوین:مجید کریمی ...
روز سوم"روز سوم محرم بنام روز حضرت رقیه (س) نامگذاری شده است.بهمین مناسبت مطالبی کوتاه در خصوص این ...
کلمه رقیه، در اصل از ارتقاء به معنی صعود به طرف بالا و ترقی است .این نام قبل از اسلام نیز وجود داشته، مثلا نام یکی از دختران هاشم( جد دوم پیامبر اکرم (ص)) رقیه(ع) بوده است، که عمه پدر رسول خدا (ص) رقیه می شود. نخستین کسی که در اسلام، این نام را داشت، یکی از دختران رسول خدا(ص) از حضرت خدیجه(ع) است. پس از آن، یکی از دختران امیر المومنین علی(ع) نیز رقیه(ع) نام داشت، که به همسری حضرت مسلم بن عقیل (ع) درآمد . در میان دختران امامان دیگر نیز چند نفر این نام را داشتند، از جمله یکی از دختران امام حسن مجتبی(ع) و دو نفر از دختران امام موسی کاظم(ع) که به رقیه و رقیه صغری خوانده می شوند . اکثر محدثان دو دختر به نامهای سکینه و فاطمه برای امام حسین(ع) ذکر کرده اند؛ اما علامه ابن شهر آشوب، و محمد بن جریر طبری شیعی، سه دختر به نامهای سکینه، فاطمه و زینب (ع) را برای آن حضرت بر شمرده اند.در میان محدثان قدیم، تنها علی بن عیسی اربلی- صاحب کتاب کشف الغمه ( که این کتاب را درسال 687 ه.ق تالیف کرده است )- به نقل از کمال الدین گفته است که امام حسین(ع) شش پسر و چهار دختر داشت؛ ولی او نیز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهای زینب، سکینه وفاطمه را نام می برد و از چهارمی ذکری به میان نمی آورد .احتمال دارد که چهارمین دختر، همین رقیه(ع)بوده باشد . علامه حائری در کتاب معالی السبطین می نویسد: بعضی مانند محمد بن طلحه شافعی و دیگران از علمای اهل تسنن و شیعه می نویسد: امام حسین(ع) دارای ده فرزند، شش پسر ، و چهار دختر بوده است. سپس می نویسد: دختران او عبارتنداز : سکینه، فاطمه، صغری، فاطمه کبری، و رقیه علیهن السلام . سوالی که در ذهن بسیاری مطرح میشود این است که آیا نبودن نام حضرت رقیه (ع) در میان فرزندان امام حسین (ع) در کتابها و متون قدیم- مانند : ارشاد مفید، اعلام الوری، کشف الغمه و دلائل الامامه طبری – بر نبودن چنین دختری برای امام حسین(ع) دلالت ندارد؟ در پاسخ میتوان چنین گفت که اولاً: درآن عصر، به دلیل اندک بودن امکانات نگارش از یک سو، تعدد فرزندان امامان (ع) از سوی دیگر، وسانسور و اختناق حکومت بنی امیه که سیره نویسان را در کنترل خود داشتند ازسوی سوم، و بالاخره عدم اهتمام به ضبط و ثبت همه امور و جزئیات تاریخ زندگی امامان (ع) موجب شده که بسیاری از ماجراهای زندگی آنان در پشت پرده خفا باقی بماند؛ بنابراین ذکر نکردن آنها دلیل بر نبود آنها نخواهد شد. ثانیاً: گاهی بر اثر همنام بودن، وجود نام رقیه(ع) در یک خاندان موجب اشتباه در تاریخ شده و همین مطلب، امر را بر تاریخ نویسان اندک آن عصر، با امکانات محدودی که داشتند، مشکل می نموده است. همچنین گاهی بعضی از دختران دو نام داشتند؛ مثلا طبق قرائنی که خاطر نشان می شود به احتمال قوی همین حضرت رقیه (ع) را فاطمه صغیره می خواندند، و شاید همین موضوع، باعث غفلت از نام اصلی او شده باشد . بعضی از علمای بزرگ ، از حضرت رقیه (ع) به عنوان دختر امام حسین (ع) یا دکرده اند و شهادت جانسوز او را در خرابه شام شرح داده اند . پس باید نتیجه گرفت که باید کتابها و دلایلی در دسترسی آنها بوده باشد که بر اساس آن، از حضرت رقیه(ع) سخن به میان آورده اند؛ کتابهایی که در دسترس دیگران نبوده است، و در دسترس ما نیز نیست . بنابراین ذکر نشدن نام حضرت رقیه(ع) در کتب حدیث قدیم هرگز دلیل نبودن چنین دختری برای امام حسین (ع) نخواهد بود، چنانکه عدم ثبت بسیاری از جزئیات ماجرای عاشورا و حوادث کربلا و پس از کربلا در مورد اسیران، در کتابهای مربوطه، دلیل آن نمی شود که بیش از آنچه درباره کربلا و حوادث اسارت آن نوشته شده وجود نداشته است. هر چند فلسفه قیام عاشورا و هدف حضرت امام حسین(ع) را نباید با اینگونه شبهاتی تحت تاثیر قرار داد.چرا که صحت وسقم وجود برخی از افرادی که در حادثه عاشورا مورد اختلاف نظر است، کوچکترین تاثیری بر اصل محتوای قیام امام حسین(ع) نخواهد داشت.وشاید برخی از معاندان و مغرضان برای ایجاد تفرقه و کمرنگ کردن اهداف قیام عاشورا،به چنین مسایلی دامن زده اند. وقایع مهمی که در روز سوم محرم سال 60 هجری روی داده است –اعزام لشکر عمر بن سعد به سوی کربلا، – خریداری اراضی کربلا توسط امام حسین علیه السلام ، –نامه عمر بن سعد، –نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد، – عبیدالله در نخیله. **اعزام لشکر عمر بن سعد به سوی کربلا عمر بن سعد یک روز بعد از ورود امام حسین علیه السلام به کربلا یعنی روز سوم محرم با چهارهزار سپاهی از اهل کوفه وارد کربلا شد. بعضی از تاریخ نویسان نوشته اند که بنوزهره که قبیله عمر بن سعد بودند نزد او آمدند و گفتند تو را به خدا سوگند میدهیم از این کار درگذر و تو داوطلب جنگ با حسین مشو زیرا این باعث دشمنی میان ما و بنی هاشم میگردد عمر بن سعد نزد عبیدالله بن زیاد رفت و استعفا کرد، ولی عبیدالله استعفای او را نپذیرفت و او تسلیم شد. **خریداری اراضی کربلا توسط امام حسین علیه السلام: از وقایعی که در روز سوم ذکر شده است این است که امام علیه السلام قسمتی از زمین کربلا را که قبرش در آن واقع شده است، از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز مهمانی نمایند. هنگامی که عمر بن سعد به کربلا وارد شد، عزرة بن قیس احمسی را نزد امام حسین علیه السلام فرستاد تا از امام سؤال کند برای چه به این مکان آمده است و چه قصدی دارد؟ چون عزره از جمله کسانی بود که به امام نامه نوشته و او را به کوفه دعوت کرده بود از رفتن به نزد آن حضرت شرم کرد. پس عمر بن سعد از اشراف کوفه که به امام نامه نوشته و او را دعوت به کوفه کرده بودند خواست که این کار را انجام دهند. تمامی آنها از رفتن به خدمت امام حسین علیه السلام خودداری کردند. ولی شخصی به نام کثیر بن عبدالله شعبی که مرد گستاخی بود برخاست و گفت: من به نزد حسین رفته و اگر بخواهی او را میکشم . عمر بن سعد گفت: چنین تصمیمی را فعلا ندارم، ولی به نزد او برو و از او سؤال کن به چه منظوری به اینجا آمده است؟ کثیر بن عبداله به طرف امام حسین علیه السلام رفت، ابوثمامه صائدی که از یاران امام حسین علیه السلام بود چون کثیر بن عبدالله را مشاهده کرد به امام عرض کرد: این شخص که میآید بدترین مردم روی زمین است، پس ابوثمامه راه را بر کثیر بن عبدالله گرفت و گفت: شمشیر خود را بگذار و نزد حسین برو! کثیر گفت: به خدا سوگند که چنین نکنم! من رسول هستم، اگر بگذارید، پیام خود را میرسانم در غیر این صورت برمیگردم. ابوثمامه گفت: من دستم را روی شمشیرت میگذارم تو پیامت را ابلاغ کن. کثیر بن عبدالله گفت: به خدا سوگند هرگز نمیگذارم چنین کاری کنی. ابوثمامه گفت: پیامت را به من بازگو تا من آن را به امام برسانم، زیرا تو مرد زشت کاری هستی و من نمیگذارم به نزد امام بروی. پس ازاین مشاجره و نزاع کثیر بن عبدالله بدون ملاقات بازگشت و جریان را به عمر بن سعد اطلاع داد. عمر بن سعد شخصی به نام قرة بن قیس حنظلی را به نزد خود فرا خواند و گفت: ای قره حسین را ملاقات کن و از علت آمدنش به این سزمین جویا شو. قرة بن قیس به طرف امام حرکت کرد، امام حسین علیه السلام به اصحاب خود فرمود: آیا این مرد را میشناسید؟ حبیب بن مظاهر عرض کرد: آری! این مرد، تمیمی است و من او را به حسن رأی میشناختم و گمان نمکردم او را در این صحنه و موقعیت مشاهده نمایم. آنگاه قرة بن قیس آمد و بر امام سلام کرد و رسالت خود را ابلاغ کرد، امام حسین علیه السلام فرمود مردم شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت کرده اند و اگر از آمدن من ناخشنودید باز خواهم گشت، قرة چون خواست برگردد حبیب بن مظاهر به او گفت: ای قرة وای بر تو چرا به سوی ستمکاران باز میگردی؟ این مرد را یاری کن که بوسیله پدرانش به راه راست هدایت یافتی. قرة گفت: من پاسخ این رسالت را به عمر بن سعد برسانم، سپس در این امر اندیشه خواهم کرد. پس به نزد عمر بن سعد بازگشت و او را از جریان باخبر ساخت. **نامه عمر بن سعد به عبیدالله بن زیاد: حسان فائد میگوید: من نزد عبیدالله بن زیاد بودم که نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه چنین آمده بود: چون من با سپاهیانم در برابر حسین و یارانش پیاده شدم قاصد ی نزد او فرستادم و از علت آمدنش جویا شدم، او در جواب گفت: اهالی این شهر برای من نامه نوشته و نمایندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت کرده اند، اگر آمدنم را خوش نمیدارید باز خواهم گشت. عبیدالله چون نامه عمر بن سعد را خواند گفت: اکنون که در چنگ ما گرفتار شده امید نجات دارد ولی حالا وقت فرار نیست. **نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد: عبیدالله به عمر بن سعد نوشت: نامه تو رسید و از مضمون آن اطلاع یافتم از حسین بن علی بخواه تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند اگر چنین کرد ما نظر خود را خواهیم نوشت. چون نامه به دست عمر بن سعد رسید گفت: میپندارم که عبیدالله بن زیاد خواهان عافیت و صلح نیست. عمر بن سعد نامه عبیدالله بن زیاد را به اطلاع امام نرسانید زیرا میدانست که آن حضرت با یزید هرگز بیعت نخواهد کرد. عبیدالله بن زیاد پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا اندیشه سپاه انبوهی را در ذهن میپرورانید. **عبیدالله بن زیاد در نخیله: عبیدالله شخصا از کوفه به طرف نخیله حرکت کرد و کسی را نزد حصین به تمیم که با قادسیه رفته بود فرستاد و او به همراه چهارهزار نفر که با او بودند به نخیله آمده سپس کثیر بن شهاب حارثی و محمد بن اشعث و قعقاع بن سوید و اسماء بن خارجه را طلب کرد و گفت: در شهر گردش کنید و مردم را از اطاعت و فرمانبرداری از یزید و من فرمان دهید و آنان را از نافرمای و برپا کردن فتنه برحذر دارید و آنان را به لشکرگاه فرا خوانید. پس آن چهار نفر طبق دستور عمل کردند و سه نفر از آنها به نخیله نزد عبیدالله بن زیاد بازگشتند و کثیر بن شهاب در کوفه ماند و در میان کوچه ها و گذرگاه ها میگذشت و مردم را به پیوستن به شکر عبیدالله بن زیاد تشویق میکرد و آنان را از یاری امام حسین علیه السلام بر حذر میداشت. عبیدالله گروهی سواره را بین خود و عمر بن سعد قرار داد که هنگام نیاز از وجود آنها استفاده شود و در هنگامی که او در لشکرگاه نخیله بود شخصی به نام عمار بن ابی سلامه تصمیم گرفت که او را ترور کند، ولی موفق نشد به طرف کربلا حرکت کرد و به امام ملحق گردید و شهید شد. منابع وماخذ: -ارشاد، شیخ مفید، ج2- - مستدرک الوسایل، ج14، -مجمع البحرین، ج5 -تاریخ طبری، ج5 - بحار الانوار ج15 - سرگذشت جانسوز حضرت رقیه(ع) گردآوری وتنظیم: مجید کریمی ...
حضور وزیر آموزش و پرورش در یزد و ارائه چند پیشنهاد(1نظر)
رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد نویسنده این سطور متنی را که در حضور وزیر آموزش و پرورش و نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی و عده ای از پیشکسوتان فرهنگی و مدیران و معاونان ادارات آموزش و پرورش بعداز ظهر روز شنبه 28/6/94 قرائت نمود عیناً در این ستون درج می نماید. بسم الله الرحمن الرحیم سلام و ادای احترام به خانم ها و آقایان حاضر در جلسه و با عرض خیرمقدم خدمت مقام عالی وزارت و همراهان عزیز و ارجمندشان و دیگر میهمانان عزیز. وظیفه می دانم به مناسبت 31 شهریور ماه آغاز دوران 8 ساله دفاع مقدس، گرامی بدارم یاد و خاطره شهیدان والامقام، آزادگان و ایثارگران به ویژه معلمان و دانش آموزان شهید و خانواده های معظم آنان اسوه های صبر و مقاومت که آسایش و امنیت این سرزمین اسلامی را مدیون فداکاری های آنان هستیم. حقیر در نظر دارد در این جلسه از خصوصیت کمتر گفته شده شهید بزرگوار محمدعلی رجایی یعنی از آزاداندیشی آن بزرگ مرد یاد کند. در سال 1358روزی با حضور مدیران و معاونان وزارتخانه جلسه ای برگزار شده بود تا پیرامون مطالب کتاب های درسی بحث و تبادل نظر شود. شهیدرجایی اظهار داشت اگر می خواهید این امر تحقق یابد بروید با متخصصان هر رشته مذاکره و از آنها دعوت کنید همکاری نمایند، وجهی هم برای اینکار اختصاص دهید. ایشان نام چند نفر از جمله مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب را ذکر کردند. اما بعدها دیده شد در کتابهای درسی مقالات، عکس ها و نام بزرگانی که نه تنها از یاوران انقلاب بلکه از کسانی بودند که در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش اساسی داشتند حذف کردند تا جایی که نوبت به حذف شعر مفسر بزرگ جهان تشیع علامه بزرگوار سیدمحمدحسین طباطبایی مولف تفسیر ارزشمند المیزان رسید. شعری با عنوان کیش مهر و با مطلع: همی گویم و گفته ام بارها – بود کیش من مهر دلدارها... اما آنچه حذف گردیده است: گره را ز راز جهان باز کن / که آسان کند باده، دشوارها جزافسون وافسانه نبود جهان / که بستند چشم خشایارها مرحوم علامه طباطبایی ترک زبان و استاد مسلم ادبیات عرب بودند به غیر از کلمه حلاج که آن هم اسم خاص بوده لغت عربی در آن شعر استفاده نشده اما به دست مولفان به تیغ سانسور گرفتار شده است. چه زیباست که تصمیم گیرندگان و نویسندگان کتب درسی در رشته های اجتماعی و ادبی و غیره به این نکته تاریخی توجه می نمودند که ابوالاسود دوئلی از حضرت علی بن ابیطالب(ع) پرسید: ای امام! بزرگترین شاعر عرب کیست؟حضرت فرمودند شاعران در یک وادی روشنی نتاخته اند تا پایان کار معلوم شود و اگر ناچار باید داوری کرد، پس پادشاه گمراهان بزرگترین شاعر عرب است.(حکمت 455 نهج البلاغه). مظهر عدل و عدالت به امرؤالقیس اشاره می فرماید که بیشتر اشعار او در وصف شراب، معشوق، مجالس لهو و لعب، زیبائی های اندام اسب و امثال آن بوده و در دوران جاهلیت به وی لقب ضلیل داده بودند. جناب آقای دکتر فانی از جنابعالی درخواست می گردد ترتیبی داده شود تا برق و آب و گاز هیچ یک از مدارس در سراسر ایران قطع نگردد و در این راه استانداران محترم به کمک طلبیده شوند. دیدیم با نبودن وسایل استاندارد گرمایش و سرمایش در آموزشگاه ها ضررهای مادی و خسارات جانی جبران ناپذیری تاکنون به بار آمده است. از جمله اثراتی که بر این امور و نظایر آن مترتب می باشد سوژه ای است که به دست مخالفان نظام و حتی عده ای از موافقان حکومت داده می شود تا با تمسک به ضرب المثل چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است بعضی از سیاست های نظام مانند کمک به دیگر کشورهای مسلمان منطقه یا آمریکای لاتین یا بعضی از کشورهای آفریقایی را مورد ایراد و انتقاد قرار دهند. پیشنهاد می نماید در تحقق خواسته های فرهنگیان شاغل تلاش های همه جانبه صورت پذیرد و دولتمردان و مسئولان ذی ربط کوشش کنند ظلم مضاعفی را که سال هاست بازنشستگان فرهنگی بویژه بازنشستگان قبل از سال 1379در زمینه تبعیضات موجود در دریافت حقوق ماهیانه، تحمل می نمایند بر طرف گردد یا حداقل کاهش یابد. از دیدارتان با خانواده های معلمان زندانی سپاسگزاری می گردد همانگونه که در مصاحبه با خبرگزاری مهر اظهار داشته اید در حدود اختیارات قانونی برای پیگیری مشکلات معلمان از جمله معلمان زندانی تلاش خواهید نمود که این عنایت و توجه با عملکرد پیشینیان شما که حاضر نبودند اعضای کانون صنفی معلمان را به اصطلاح به حضور بپذیرند قابل مقایسه نیست. یکی از وعده های جناب دکتر حسن روحانی قبل از خرداد 92 همانا تلاش برای رفع حصر معترضان به انتخابات 88 بود بدان امید که در این زمینه اقدامات لازم معمول گردد و به نتیجه مطلوب هم برسد. تشکر از دولت تدبیر و امید که اعلام کرد بگذارید معلمان و کارگران خواسته های خودشان را بیان کنند و در یزد نیز از جناب آقای استاندار محترم و جناب آقای دکتر طالبی معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری و جناب آقای احمد شیرزاد مدیر کل آموزش و پرورش بار دیگر تشکر می کنم که طی جلسات متعدد خواسته های به حق فرهنگیان اعم از شاغل و بازنشسته را شنیدند و از امنیتی کردن فضا جلوگیری نمودند و سپاس از معلمان آگاه و نکته سنج یزدی که با صراحت در تجمع های گوناگون اظهار داشتند: برای احقاق حق معلمان و جلوگیری از تضییع حقوق آنان کوشش می کنند اما در روزهای رسمی مدرسه و کلاس را ترک نمی کنند. باشد که در پی سفر وزیر محترم آموزش و پرورش به یزد تصمیماتی به نفع فرهنگیان محترم اعم از شاغل و بازنشسته و دانش پژوهان یزدی اتخاذ گردد. ضمناً از طرف 4600 نفر سهامدار شرکت های فرهنگیان یزد از جنابعالی دعوت می نمایم در سفر بعدی از مجتمع آموزشی حضرت مجتبی(ع) و یکی از پروژه های در دست اقدام شرکت بازدید فرمائید تا به خواست ایزد یکتا جنابعالی هشتمین وزیر دولت جمهوری اسلامی ایران باشید که از تعاونی فرهنگیان یزد دیدن می نمائید. خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی وما رستگار بر محمد و آل محمد صلوات در آن نشست عده ای از پیشکسوتان و فرهنگیان درخواست ها، پیشنهادها و نقطه نظرات خود را بیان نمودند جناب آقای غلامعلی سفید استاندار اسبق اظهار داشت: با تشکر از وزیر محترم به خاطر کارهایشان، از نظر سفر به استان ها و جلسه با معلمان و حضور در جمع فرهنگیان و به ویژه ملاقات با خانواده زندانیان و تلاش در جهت آزادی آنان که کار ارزشمندی است، متاسفانه دعا برای زندانیان و حمایت برای آزادی اسیران در قاموس بعضی منکر تلقی می شود. درباره آموزش و پرورش می توان مسائل مختلفی را مطرح نمود ولی تحت دو عنوان مطالب کلی را عرض می کنم. 1- عدالت آموزشی 2- نوسازی اموزش و پرورش درباره عدالت آموزشی باید مهمترین مسئله را وضعیت معیشتی معلمان عنوان کرد پس از آن نگاه یکسان به همه معلمین و دانش آموزان و تامین و توزیع امکانات مناسب برای همه آموزشگاه ها. در رابطه با مدارس خاص تنوع آنها کاهش یابد و با اجرای قانون و پرداخت بخشی از هزینه ها توسط دولت امکان حضور بیشتر دانش آموزان در مدارس غیردولتی فراهم گردد. قانون اینگونه مدارس که در مجلس شورای اسلامی مصوب شده اجرایی گردد و معلمین مدارس غیردولتی در خدمات رفاهی و ادامه تحصیل و آموزش های ضمن خدمت مورد حمایت قرار گیرند. به مدارس مناطق و استان ها در زمینه های مختلف به ویژه محتوای دروس، شروع و خاتمه کار مدارس، زمان های تعطیلی و ساعات آموزشی و... اختیارات بیشتر داده شود. به تشکل های موجود فرهنگیان و ایجاد تشکل فراگیر با انتخابات آزاد برای مشارکت در امور مختلف از جمله مسائل معیشتی، مدیریتی عنایت ویژه ای مبذول گردد. در پایان باید تاکید کرد علیرغم همه مشکلات مانده از سال های پیش از قبیل استخدام های فراوان، وجود نیروی انسانی مازاد، بدهی ها و... اما نقشه راه تا حدی مشخص شده و تدوین سند تحول، زمینه بعضی اقدامات اساسی را فراهم نموده است که باید از این فرصت ها استفاده نمود. جلسه بعد از سخنان مقام عالی وزارت و پاسخگویی به بعضی از مطالب و پرسش های مطرح شده با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد پایان یافت. مدیر مسئول ...
ضمانت اجراهای نقض اصل حاکمیت قانون در نظام قضاء
دسته جای داد؛ اول برداشت های شکلی و دوم برداشت های ماهوی (DELMAS-MARTY,2009,p.467؛ مرکز مالمیری، 1385، ص55؛ قاضی، 1371، ص30). در برداشت شکلی، تبعیت از قوانین موضوعه و استناد به مواد قانونی و اعمال اصل قانونیت مد نظر تحلیلگران است و نقطه مقابل آن حاکمیت اشخاص است که در امر دادرسی، این مهم بر عهده قاضی است که به نحو سلیقه ای و خارج از چهارچوب قانون نمی تواند به صدور رأی مبادرت ورزد. در ...
جرم شریعتی هنوز ثابت نشده است!
سوسن شریعتی: شریعتی پروند ه ای همیشه باز است که همیشه مورد اتهام قرار می گیرد اما جرمش هرگز ثابت نشد ه است . از کسی که د ر د وران زند انی شد ن شریعتی به عنوان اعتراف گیرند ه ای هم سلولی او می شود و اعتقاد د ارد شریعتی هرگز صاحب اند یشه ای بزرگ نبود ، تا کسی که به شاه هشد ار می د هد که جلوی شریعتی را بگیرد ، تا نامه ای که به امام نوشته می شود که جلوی چاپ کتاب های شریعتی را بگیرند این ها ...
اولین سلسله ایرانی پس از ورود اسلام چگونه شکل گرفت
بر بالای برجی نصب کرد تا مردم بغداد نظاره کنند. آن گاه آن را با فتح نامه خویش و ردا، عصا و انگشتری پیامبر(ص)، که نشان خلافت تلقی می شد، همراه پسرعموی خود، محمدبن حسن بن معصب برای مامون به مرو فرستاد. فتح نامه طاهر که در 22 صفر 198 ه.ق به مامون رسید، پس از قتل امین، در بغداد عضو عمومی اعلام شد. طاهر روز حمله وارد شهر شده و با مردم نمازگزارد و خطبه ای تبلیغ ایراد نمود و نام مامون را یاد کرد.( همان ...
حضرت خدیجه (س) اولین شیعه علی (ع)
.... [یعنی [علی بن ابی طالب است. ( 13 ) در روایتی دیگر امام علی علیه السلام نیز بر این واقعیت تأکید می کند: لقد صلیت مع رسول الله قبل الناس بسبع سنین و انا اول من صلی معه؛ ( 14 ) من هفت سال قبل از مردم با رسول خدا نماز گزاردم و من اولین کسی هستم که با او نماز گزارد. بعد از حضرت علی علیه السلام، خدیجه علیهاالسلام نیز ایمان می آورد و به این ترتیب خانواده سه نفری رسول خدا صلی ...
صحیفه سجادیه و صحیفه رضویه در آیینه تطبیق
سرزمین اسلامی، امنیت و آرامش داخلی جامعه تأمین می شود. امام (علیه السلام) برای سپاهیان اسلام، آن هنگام که با دشمن روبرو می شوند دعا کرده و در بخش دیگر از افراد پشت جبهه یاد می نماید؛ همان ها که با صرف مال و امکانات خود جبهه اسلام را یاری می کنند، به یاری خانواده سپاهیان اسلام می روند، یا در تأمین وسایل مورد نیاز جبهه همکاری می کنند یا در راه تقویت جبهه اسلام تبلیغ کرده، دیگران را به پیوستن به سپاه ...
برگزاری پنجمین دوره مسابقات قرآن کریم در مسجد کوفه
مسجد کوفه با ارسال دعوت نامه به مراکز و موسسه های دینی مختلف از همه افراد برای شرکت در این دوره از مسابقات دعوت به عمل آورده است. مسؤول دار القرآن مسجد کوفه خاطرنشان کرد: پنجمین دوره مسابقات قرآن کریم قرار است که به مناسبت ولادت حضرت رسول اکرم (ص) و سالروز انتخاب کوفه به عنوان پایتخت کشورهای اسلامی از سوی امام علی (ع) برگزار شود. ...
فرد و دولت در فرهنگ سیاسی اسلام
فرهنگ امروز/ داوود فیرحی : مقدمه فرهنگ سیاسی سلسله ای از عقاید، سمبل ها و ارزش هاست که وضعیتی را که عمل سیاسی در قالب آن رخ می دهد، تعریف می کند. (1) این چارچوب که بیشتر ناظر به پروسه های روانی عمل سیاسی است با تعریف فرهنگ سیاسی به مثابه یک پدیده روانی جمعی، رفتار سیاسی جامعه را توضیح می دهد. (2 ) شماری از مطالعات توسعه، پی ...