سایر منابع:
سایر خبرها
فیلم لو رفته ریحانه پارسا!
! از آنجایی که ظاهرم به عمد یا غیر عمد سن من را بیشتر نشان میداد آن اتفاق را هیجانی از سر احساس و عشق طرف مقابل تلقی کردم به اصرار خودِ فرد رابطه ما از دور به صورت تلفنی چند شب در هفته حفظ شد، در تمام طول دو سال من از ترسی که به جان و تنم افتاده بود از خانه بیرون نیامدم و هر چیزی را بهانه می کردم برای خانه نشینی؛ و دل خوش به تماس های آن شخص؛ به خودم آمدم 2 سال گذشته بود و من ...
عکس های لو رفته ازدواج مهراب قاسمخانی با مارال فرجاد + فیلم علت طلاق شقایق دهقان
من قبل از اینکه خودم بفهمم، پرسپولیسی شدم. چون پدر و مادرم اسمم را به خاطر مهراب شاهرخی انتخاب کردند. همه فکر می کنند اسمم برگرفته از شاهنامه است در صورتی که پدر و مادرم کاملا فوتبالی و استادیومی بودند، بنابراین چاره ای جز پرسپولیسی شدن نداشتم فیلم و تئاتر من تئاتر را دوست ندارم در سلیقه من نیست فیلم های خارجی زیاد می بینم فیلم های ایرانی شاید ...
رونمایی از شغل باورنکردنی مادر هومن سیدی
و اینستاگرام همراه شده است. کار به جایی رسید که بهاره رهنما امروز خودش دوباره دست به کار شد و در توضیح صحبت های قبلی اش گفت: منظورم با خودم بود. یعنی اگر من بعد از 30 سال کار کردن وضعیت خوبی نداشتم، بی دست و پا بودم. بیوگرافی هومن سیدی نام و نام خانوادگی هومن سیدی تولد 8 آذر 1359 - رشت ملیت ایرانی پیشه بازیگر، کارگردان، نویسنده ...
روایتی از 2 بیمار مبتلا به اچ آی وی و روزگاری که می گذرانند | بازگشت به زندگی
از خدا گله می کردم که مگر من چه فرقی با بقیه داشتم. گاهی یقه خودم را می گرفتم، اما فایده نداشت و چیزی تغییر نمی کرد. 2 سال خیابان خوابی و 11 بار اقدام به خودکشی چند ماه حبس می کشد تا حکمش تمام می شود. می گوید: بعد از آزادی از زندان به خانه نرفتم. چیزی به تولد پسرم نمانده بود و من از خودم بدم می آمد. می گفتم زنده بودن من چه ارزشی دارد. برای همین دو سال به خانه نرفتم. توی ...
کنگره 3000 شهید استان ایلام| گفت وگوی تسنیم با تنها بازمانده خانواده 10 شهید ایلامی/ روایتی تلخ از ...
روز حتی برادرم احمد را هم نشناختم. آن روز انگار همان روزی بود که بمب به خانه ما اصابت کرد و خانواده شهید شدند، خیلی سخت بود بعد از گذشت نزدیک به دو سال متوجه بشی که 10 نفر از عزیزانت را از دست داده ای، اومدیم خانه خیلی از فامیل و بچه های صالح آباد هم آمده بودند و مرا سر مزار خانواده بردند، و وقتی قبر 10 نفر خانواده ام را کنار هم دیدم، در دنیای بچگی خودم داشتم دیوانه می شدم. ...
از دویدن خوشم نمی آمد!
شما چیست؟ من ژیمناست بودم. یک روز خیلی اتفاقی وارد دو و میدانی شدم. به زور معلم ورزش مان در مدرسه به مسابقات رفتم. راستش از دو و میدانی خوشم نمی آمد. خیلی ها الان می گویند آخر چه رشته ای است؟ نفست بند نمی آید؟ من هم اول همین طور بودم. دوست نداشتم به دو و میدانی بروم. در اولین مسابقه رکورد زدم، ولی به معلم مان می گفتم نمی آیم. دقیقا یادم هست. خانم ارغنده، معلم ما تا یک سال به خانه مان زنگ می ...
به سوی پرواز/ روایت آزاده ای از کازرون که همچنان آرزوی شهادت دارد
نفس گیری بود دشمن منطقه فاو را گرفته بود. ما 8 نفری بودیم که راهی جز عقب نشینی نداشتیم. موقع برگشت، دوستانم یکی یکی جلو چشمانم شهید می شدند تا اینکه دونفر شدیم و سعی می کردیم ادامه دهیم و دور شویم. ناگهان دوستم مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به حالت عجیبی به شکل سجده به زمین افتاد و شهید شد. من که چاره ای جز ادامه راه نداشتم نفس زنان خودم را به کناره های اروند رود رساندم، ناگهان متوجه ...
دنیا جهانبخت چگونه یتیم شد؟ / مثلث عشقی دنیا جهانبخت!
دنیا جهانبخت متولد 30 آبان 1368 در تهران، چهره جنجالی اینستاگرام است. به گزارش وقت صبح ، فارغ التحصیل لیسانس گرافیک از دانشگاه آزاد تهران مرکز می باشد که از فتومدلینگ شروع کرد سپس مدتی در ترکیه بود و حالا در انگلستان و ترکیه زندگی می کند. دنیا با نام اصلی زهرا جهانبخت در یک خانواده چهار نفره در شمیران به دنیا آمده است، پدرش مجید جهانبخت فوت کرده و مادرش خانه دار است و یک ...
توطئه مادر برای تصاحب اموال دخترش
که باید درباره تقسیم آن ها با مادرش صحبت کند و به من گفت احتمال دارد مادرش بلایی سرش بیاورد و از من خواست اگر تا چند ساعت دیگر از او خبری نشد، پلیس را در جریان قرار بدهم. حالا هم چند ساعت از این ماجرا می گذرد و از دوستم خبری نیست و نگران وی شده ام. 48 ساعت بعد با ثبت گفته های دختر جوان تیمی از مأموران وارد عمل شدند و برای پی بردن به سرنوشت آزیتا به سراغ مادر او رفتند. زن ...
ایدز و تابویی که باید شکسته شود
حالا هر دو نفرمان تحت کنترل هستیم. زهرا با بیان اینکه ایدز خانواده، تحصیل و حق مادری را او گرفته است،افزود: ترس، افسردگی و برچسب زدن ها باعث شده تا قدرت مقابله با افراد جامعه را نداشته باشم، البته روحیه ام این روزها خیلی بهتر از قبل شده و باید بپذیرم که با ایدز می توان زیست اما گفتن این حرف ها برای یک بیمار ایدزی تنها در گفتار ساده است و در عمل سختی های خاص خود را دارد. او ...
معجزه زیر چوبه دار
. اعتراف به قتل بلافاصله این حادثه به پلیس مخابره شد. موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تحقیقات در این رابطه آغاز شد. قاتل دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او ماجرای درگیری را اینطور روایت کرد: من، مقتول و بچه ها را از قبل می شناختم. با هم دوست بودیم. مقتول و یکی از دوستان صمیمی ام در آن ساختمان نیمه کاره مشغول به کار بود. شب ها هم در آنجا می ماندند. برای همین هرازگاهی در ...
ماجرای دعوت رهبر انقلاب به یک عروسی + عکس
زیر نظر خانواده ها باهم صحبت کنیم. اولین دیدارمان هم در بهشت زهرا بود. دوست داشتم ازدواجم مطابق میل حضرت زهرا باشد بعد از چندین جلسه آشنایی که با هم داشتیم حمید با مادرش برای خواستگاری به خانه ما آمد. در جلسات خواستگاری سعی می کردم تا حدی که می شود همه چیز مطابق میل حضرت زهرا (س) باشد. گرچه من هم مثل همه ی دختر ها دلم می خواست در مراسماتم لباس های خاص و چشم گیر بپوشم، اما این ...
چهار زن با یک برچسب؛ اچ آی وی مثبت
انگار روی صورتش جا خوش کرده و پیرتر نشانش می دهد. مدام به ساعت نگاه می کند و نگران پدرش است. باید سر وقت خانه باشد تا داروهای پدر را به او بدهد. پدر سرطان پروستات دارد و افسانه که حالا زندگی اش به افسونی تبدیل شده است، پرستار پدر. پدرم بیمار است و از آنجا که پول پیش خانه نداشتم که بدهم، قرار شد در یک اتاقی که برادرم برای پدر گرفته، زندگی کنم در ازای آن پرستار پدرم شده ام. این را افسانه ای می ...
عاقبت مادران کارتن خواب چه شد؟ /فرزندان کارتن خواب ها بخوانند
جوانی ام را کارتن خوابی کردم. نه از خانه وزندگی چیزی فهمیدم نه از حس مادری. در عوض فقط مواد کشیدم و نشئگی کردم و کارتن خوابی. نمی دانم چه شد. فقط می دانم خدا رویش را از من برنگردانده بود که این اراده را به من داد و ترک کردم. وقتی در آیینه به صورتم نگاه می کنم باورم نمی شود این زن همان بهناز 20 سال قبل است. حالا فقط می خواهم دوباره کانون گرم خانواده را تجربه کنم. رویای من چشم باز کردن در خانه خودمان ...
نقشه شوم آدم ربایی دختر جوان با یک تماس پلیس مشهد خراب شد
ترتیب از نگرانی و دلهره مادرم کاسته می شد. بعد از این ماجرا به خانه میثم رفتم ولی وقتی خودم را تنها دیدم وحشت سراسر وجودم را فراگرفت. تازه فهمیدم که میثم اصلا قصد ازدواج با مرا ندارد و تنها به عنوان یک دوست خیابانی با من ارتباط برقرار کرده است. در همین حال بود که پلیس با میثم تماس گرفت. او که وحشت زده شده بود از شدت ترس مرا از خانه اش بیرون انداخت تا دچار مخمصه نشود. این بود که فهمیدم ...
از ثروت 350 میلیون دلاری آیت الله یزدی تا نوشتن 51 وصیت نامه
می زدند خیلی برای ما سنگین بود. من خودم این یادداشت سایت ایران فوکوس را پرینت گرفتم و به خانه آوردم و گفتم: حاج آقا! شما 350 میلیون دلار در بانک های خارجی پول دارید؟ چون من می دانستم که پدرم به جز سه دانگ منزل و به جز تعدادی کتاب هیچی نداشت. این خیلی عجیب است. * همان سه دنگ منزل را هم وقف کردند. بله، پدرم همان سه دانگ منزل را وقف حوزه ی علمیه کردند. سه دانگ دیگر برای مادرم ...
داستانی برگرفته از یک پرونده واقعی/ بهشت گمشده
جایی نداشتم بروم تا صبح پشت در آپارتمان مینشستم و گاهی نیز از شدت گریه خوابم میبرد بزرگترین حراس یک زن نادیده گرفته شدن است که این ترس با من آمیخته شد شش ماه از ازدواجمان با همین شرایط گذشت همسرم به تازگی از من میخواست که مهریه ام را ببخشم و از او طلاق بگیرم و اما او را دوست داشتم و بعد از او دیگر جایی برای رفتن نداشتم تمام پل های پشت سرم را با بی فکری خراب کرده بودم یک روز بعد از یک دعوای شدید با ...
در تیم ملی بوکس هیچ بار فنی به ما اضافه نشد/ مجبورم به خاطر بی توجهی ها از ایران بروم/ رئیس فدراسیون فقط ...
خانه نشین شدم و به عنوان کسی که 6 سال در تیم ملی بوده کمترین بی توجهی را به من می کنند. در این مدت تنها برای خودم تمرین کردم و به غیر از پدر و مادرم، مسئولان ورزش و فدراسیون بوکس هیچ توجهی به من نکرده اند. امثال من یا هر ورزشکار دیگری اگر با این شرایط از ایران برود و برای کشور دیگری افتخارآفرینی کند حق دارند. من دلم می خواهد برای وطن خودم افتخارآفرینی کنم ولی در اوج تجربه و جوانی مرا کنار گذاشته اند ...
زن جوان: چیزی نمانده بود که شوهرم پای میز قمار دخترم را ببازد!
زن 27 ساله با بیان این که دیگر تحمل تهمت های ناروای همسرم را ندارم و زندگی وحشتناکی را گذرانده ام، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدر ومادرم تبعه کشور افغانستان هستند. یکی از خواهرانم مقیم کشور سوئد شد و دو تن دیگر از آنان در تهران ازدواج کردند. به همین دلیل من که ته تغاری بودم خیلی مورد توجه اعضای خانواده ام قرار می گرفتم . پدر ومادرم خیلی مرا دوست داشتند و هرآن چه می خواستم ...
چرا بعثی ها از پیکان وحشت داشتند؟
. با شناسایی که از قبل روی این ها انجام شده بود، قرار شد که ما این ها را به اشغال خودمان دربیاوریم و منهدم کنیم طوری که نتوانند به اهداف شان از بابت شناسایی واحدهای پروازی و حتی سطحی ما برسند. ما روز قبل از هفتم آذر عزیمت کردیم. البته ما روز قبل از آن رفته بودیم و این سکوها را بمباران کرده بودیم. از لحاظ بهره برداری نفتی منهدم شده بودند و نمی توانستند عملا صادرات کنند. فقط به عنوان یک ...
همسر شهید بدرالدین: به فرزندانم گفتم وقتی امام عصر ظهور کرد، می توانید پدرتان را ببینید/ 2 شاخه گل رزی ...
از شرایط زندگی اش، حضور کمرنگ همسرش در خانه، فعالیت های سیاسی ذوالفقار حزب الله به همراه شهید حاج عماد مغنیه و حتی درباره شهید شیخ راغب حرب که از بستگان او بوده، سخن به میان آورد. دوران جوانی ذوالفقار حزب الله زهرا سادات بدرالدین دختر ارشد خانواده که اکنون 30 سال دارد، با توجه به اهتمام پدرش برای تحصیل فرزندانش، دو مدرک دانشگاهی در رشته های امور تربیتی و مدیریت گرفته است. او ...