سایر منابع:
سایر خبرها
فرار پردردسر از دست رفیق افیونی
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز 19 خرداد ماه، مرد جوانی به اداره پلیس رفت و از یکی از دوستانش به اتهام آدم ربایی و سرقت اموالش شکایت کرد. شاکی گفت: من یک دوست قدیمی به نام فرهاد داشتم که مدتی بود او را ندیده بودم. ساعتی قبل برای انجام کاری به خیابانی در جنوب غرب تهران رفتم. از آنجایی که خانه فرهاد در نزدیکی همان خیابان بود، تصمیم گرفتم به سراغش بروم. وقتی با او تماس گرفتم، خوشحال شد و مرا برای ناهار ...
آدم ربایی مرد شیشه ای برای ترک دادن دوستش
نوزدهم خرداد امسال پسر جوانی با مراجعه به کلانتری یافت آباد از دوستش به اتهام آدم ربایی و سرقت شکایت کرد. به گزارش اعتماد، پسر 26 ساله در شکایتش مدعی شد، ساعتی قبل درحال رفتن به خانه مان در محله یافت آباد بودم که دوستم مرا به خانه شان دعوت کرد. دقایقی بعد متوجه شدم او حالت طبیعی ندارد و شیشه مصرف کرده است. رضا با تهدید چاقو گوشی تلفن همراهم را گرفت و پس از بستن دست و پایم مرا داخل ...
آدم ربایی و سرقت به بهانه ترک اعتیاد
.... وی افزود: او مرا با چاقو تهدید کرد و گوشی هایم را به زور از من گرفت، دست و پایم را با چسب پهن بست و به داخل صندوق عقب خودروی شخصی اش انداخت. این مرد خاطرنشان کرد: از آنجا که من در داخل صندوق سر و صدا می کردم وی صدای ضبط خویش را زیاد کرد تا صدای من به جایی نرسد اما در میانه راه به سختی دست های خود را باز کردم و خود را از صندوق عقب خودرو بیرون انداختم و بدنم به شدت آسیب دید ...
ادعای عجیب یک آدم ربا در دادگاه
بستن دست و پایم مرا داخل صندوق عقب خودرویش انداخت و راه افتاد. او برای این که سر و صدا نکنم، صدای پخش صوت خودرو را زیاد کرد. با تلاش دست و پایم را باز کردم و با آچاری که آنجا بود، قفل را شکسته و پشت چراغ قرمز گریختم. سرانجام با گذشت شش ماه از این شکایت، متهم 29 ساله در مخفیگاهش در جنوب تهران شناسایی و دستگیر شد. روز گذشته با انتقال بهنام به دادسرای امور جنایی، او به ربودن دوستش ...
میرزایی: جای شعر در صفحه های اجتماعی نیست
هستم خودم با هر دو دستم هر دو پایم دوستت دارم سرنگت را بزن در سینه ی من خون قلبم را بکش محلول کن در اشک هایم دوستت دارم مرا تزریق کن در پوستِ خاکستریِ ماه نگاهم کن: شبی بی انتهایم: دوستت دارم من از این تخت می ترسم از اینجا دور شو اما لبت را پست کن لطفاً برایم: دوستت دارم تو را می بوسم از پشت غبار سربی تهران من انسانم، و محتاج هوایم: دوستت دارم ...
مرد شیشه ای برای ترک اعتیاد دوستش را دزدید
مصرف کرده است، در یک لحظه من را با چاقو تهدید کرد و پس از گرفتن گوشیم، دستانم را بست. این شاکی 26 ساله، اظهاراتش را اینگونه ادامه داد: مجید من را داخل صندوق عقب ماشینش انداخت و چون سر و صدا می کردم، صدای ضبطش را بلند کرد، من با تلاش فراوان توانستم دستانم را باز کنم و از صندوق عقب خودم را به بیرون پرت کنم که آسیب زیادی نیز دیدم. با شکایت سعید از دوستش به جرم آدم ربایی شناسایی و ...
حمله وحشتناک به خانه دانشجویی دو دختر
من و دوستم از شهرستان برای ادامه تحصیل به تهران آمده ایم. مدتی است که این خانه را اجاره کرده ایم. وقتی از دانشگاه به خانه رسیدیم، صدای زنگ خانه مان به صدا درآمد. تصور کردیم که پیک رستوران است و در حیاط آپارتمان را باز کردیم. ثانیه هایی بعد درحالی که جلوی در آپارتمان مان منتظر گرفتن شام بودیم، ناگهان دو پسر جوان نقاب دار که چاقو و قمه در دست داشتند، وارد خانه شدند. چاقویی زیر گلویمان گذاشتند و با تهدید پول و طلاهایمان را خواستند. ...
تعرض و سرقت از زن جوان با تهدید چاقو
گرفتیم و در پوشش یک پیک موتوری وارد خانه این دو زن جوان شدیم و با تهدید چاقو، طلا و کارت عابربانک این دو زن را سرقت کردیم، بعد از اینکه به زن 33ساله تعرض کردم به همراه دوستم از آنجا گریختیم و بعد از این ماجرا پول های سرقتی را بین خودمان تقسیم کردیم، طلاها را نیز در منزلمان مخفی کردم. میلاد، دیگر متهم این پرونده در مقابل بازپرس لب به اعتراف گشود و گفت: چند روز قبل از این حادثه پوریا سراغم ...
انتظامی: کسی برای بازی در قاتل اهلی سراغم نیامد!/ شاید فیلمنامه کیمیایی تغییر کرده باشد
انتظامی در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: فیلمنامه قاتل اهلی یکی از بهترین فیلمنامه هایی بود که من طی سال های اخیر خوانده بودم و شخصیتی که قرار بود در این فیلم بازی کنم برایم بسیار جذاب و دلنشین بود و به همین دلیل پذیرفتم که علیرغم شرایط جسمانی نامناسب در این فیلم بازی کنم. وی ادامه داد: مسعود کیمیایی به زعم من یکی از شاخص ترین کارگردانان سینمای ایران است و حضور در فیلم های او برای ...
دستبرد پسران نقابدار به خانه دانشجویی دختران جوان
شناسایی مخفیگاه خسرو انجام دادند تا اینکه روز 18 آذر ماه وی را شناسایی و دستگیر کردند. ما چهار نفر بودیم متهم پس از دستگیری در بازجویی های اولیه منکر جرم خود شد، اما وقتی با دو دختر دانشجو روبه رو شد، به جرم خود اقرار کرد. وی گفت: شب حادثه ما چهار نفر بودیم. من و خشایار با نقاب وارد خانه دختران دانشجو شدیم. بهادر و ایرج هم با موتورسیکلت در داخل کوچه نگهبانی می دادند. رئیس باند ...
دستبرد شوم 4 پسر جوان به خانه دختران دانشجو
بازجویی ها گفت: دختران دانشجو در محله ما زندگی می کردند و می دانستم که وضع مالی شان بد نیست. همین باعث شد که در قهوه خانه با همدستی 3نفر از دوستانم نقشه سرقت بکشیم. روز حادثه من و دوستم مقابل در نگهبانی می دادیم و 2نفر دیگر وارد خانه شدند. پس از سرقت هم پول را بین خودمان تقسیم کردیم که خرج تفریح و خوشگذرانی شد. تحقیقات از این 4متهم دستگیر شده ادامه دارد تا زوایای پنهان ماجرا آشکار شود. ...
حمله دزدان نقابدار به خانه زنان تنها
زور مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. آنها قصد داشتند مهسا را نیز مورد آزار و اذیت قرار دهند که با التماس های او از این کار منصرف شدند. مردان نقابدار سپس با تهدید کارت بانکی من و دوستم را گرفتند و به همدستش که در خیابان بود، دادند. ساعتی بعد متوجه شدم سه میلیون و 800 هزار تومان پول از حسابم سرقت شده است. آنها از حساب مهسا نیز پنج میلیون تومان سرقت کردند و با شکستن تلفن همراه ما، از خانه فرار کردند ...
سناریوی دروغین مرد سارق برای فرار از زندان
بود که از خانه مجردی ام در قلعه حسن خان به طرف خانه یکی از دوستان در حوالی دره فرحزاد به راه افتادم. در میانه راه خودروی پرایدی هم سرقت کردم و در حال رانندگی بودم که دوستم از من خواست از همان پاتوق همیشگی اش که در زیر پل جناح در غرب تهران بود، از قاچاق فروشی به نام ارسلان برایش مقداری مواد تهیه کنم. پس از این به طرف پاتوق رفتم و از ارسلان خواستم به من مواد بفروشد. وقتی پول ...
اعتراف قهرمان ورزشی به قتل فجیع پدر
بردار نبود و مرتب به خاطر بیکار بودنم تحقیرم می کرد تا اینکه سنگی برداشت و به طرف من پرتاب کرد. من که حال مناسبی نداشتم عصبانی شدم و با سنگ او را زدم. او هم که حاضر نبود آرام بگیرد چاقویی از آشپزخانه برداشت و به سمت من آمد و گفت که اگر جرأت دارم او را به قتل برسانم. من هم که کنترل خودم را از دست داده بودم چندین ضربه به او زدم و بعد از آن فرار کردم اما دوباره به خانه برگشتم و سناریوی تازه ای را ساختم و پلیس را خبر کردم. اعترافات این پسر، وی با قرار قانونی روانه زندان شد تا با دستور بازپرس صحنه جنایت را بازسازی کند. ...
اعتراف یک ورزشکار به انجام یک فاجعه انسانی
که وارد خانه آنها شود، اما پسر مقتول را از صبح بارها دیدم. اظهارات همسایه ها کافی بود تا بازپرس منافی آذر از شعبه سوم دادسرای جنایی تهران دستور بازداشت پسر مقتول را به دلیل اظهارات متناقض صادر کند و او تحت بازجویی های بیشتر قرار گرفت. * اعتراف به قتل پدر 15 روز از این جنایت هولناک گذشت تا این که در نهایت پسر ورزشکار صبح دیروز سکوت 15روزه خود را شکست و در اعترافاتی ...
پسر جوان در دفاع از پدرش، دست به جنایت زد
به گزارش " رویکرد " اوایل امسال بود که پسر جوانی با پلیس تهران تماس گرفت و آنها را از ماجرای قتل در خانه شان با خبر کرد. وقتی مأموران در محل حاضر شدند، متوجه شدند که مردی به نام کامیار با چند ضربه چاقو کشته شده است. نیما، پسری که پلیس را از ماجرا باخبر کرده بود، به قتل اقرار کرد و گفت من و کامیار دوست بودیم و رابطه خوبی هم داشتیم و به خاطر اختلافی که داشتیم، او را کشتم. پس از آن جسد به ...
انتظار 4 روزه ای که 15 سال طول کشید
مفقود شد به من گفتند 4 روز دیگر فرزندت باز می گردد اما 15 سال طول کشید. انتظار برای یک مادر خیلی سخت است. زمانی که گمان می کردم اسیر شده آب خنک نمی خوردم، بر روی زمین می خوابیدم، غذایی که داود دوست داشت نمی پختم؛ می گفتم فرزندم در اسارت رنج می کشد چگونه می توانم در آسودگی زندگی کنم. با هر صدایی که از حیاط می شنیدم خودم را به درب خانه می رساندم ... چه زمانی خبر بازگشتش را شنیدید ...
زن محکوم به مرگ بخشیده شد
پلیس گفت با همدستی مردی 27 ساله به نام بهنام، شوهر سالخورده اش را در تهران به قتل رسانده است. بعد از تأیید خبر، متهم به تهران منتقل شد و در شرح ماجرا گفت من به اجبار با مرد 74 ساله ای ازدواج کردم. او من را اذیت می کرد و دلم از او پر بود. دوستانم را می دیدم که شوهر جوان دارند، اما من برای بیرون رفتن با شوهرم هم خجالت زده بودم و همراهش جایی نمی رفتم. یک روز که برای خرید به خیابان رفته بودم، سوار یک ...
جزئیات حمله به خانه 2 دختر دانشجو در تهران
التماسشان می کردیم که کاری به ما نداشته باشند که در این لحظه یکی از زورگیران با تهدید چاقو فرشته را به اتاق دیگری برد و ... . مرگ را پیش روی خودم می دیدم که نقشه ای کشیدم و با پسر جوان شروع به حرف زدن کردم و از او خواستم اگر به من آزاری نرساند پول بیشتری در اختیارش قرار دهم و با چرب زبانی توانستم اعتمادش را جلب کنم و از او خواستم شماره تلفنش را به من بدهد تا بیشتر با هم آشنا شویم و به دور از چشم دوستانش پول زیادی به او بدهم که وی نیز پذیرفت. ...
قتل زن مقیم سوئیس برای سرقت 180 میلیونی
کمک کند، درحالی که من خیلی هوای او را داشتم و حتی یک بار هم او را به سفر خارج بردم و تمام هزینه هایش را خودم پرداخت کردم. وی ادامه داد: یکی از روزها که به شدت از دست او ناراحت بودم جلال یکی از دوستانم نزد من آمد. ماجرا را برایش تعریف کردم. جلال وقتی شنید که کارت عابربانک قربانی دست من است و من خریدهای خانه اش را انجام می دهم وسوسه ام کرد تا هرچه پول در حسابش دارد را سرقت کنیم. جلال یک ...
ماجرای پیامی که رهبر انقلاب به قاری روشندل شیرازی دادند
قرآن قرار دارد حضور نداشته باشم، ان شاء الله خدا توفیق دهد و ماه مبارک رمضان همراه قاریان دیگر به حسینیه بیایی . ذاکری اذعان کرد: تمام جملاتی که آن فرد از قول مقام معظم رهبری به من می گفت، مرا متأثر کرده بود. احساس نشاط مرا گرفته بود. ظرافت نگاه مقام معظم رهبری مرا شگفت زده کرده بود، در حالی که من با خودخواهی تمام به حضور ایشان در مقابل قرائت خودم فکر می کردم، ایشان به حفظ مقام و شأن قرآن ...
عاشقانه های من///قسمت ششم
بودم که گرومپ ! یکی از پشت محکم کوباند به عقب ماشینم. جوری که در صندوق بلند شد و همان طور باز ماند و جلوی دید عقبم را گرفت. چاره ای نداشتم و زیر سیل باران پیاده شدم که ببینم چه خاکی به سرم شده که کسی اسمم را صدا زد. برگشتم و در جا شناختمش. راننده ماشین عقبی همان پسرک ریغوی همسایه ی دوران کودکی ام بود که یکبار ناخن های دست و پایش را برایش لاک قرمز زده بودم. یکبار هم موقع بازی قایم باشک که در ...
دو دختر دانشجو از سرنوشت سیاه شان پرده برداشتند
جوان ابتدا طلا و کارت های بانکی مان را دزدیدند و پس از پرسیدن رمزهای عابربانک مان با جوان دیگری تماس گرفتند که وی با گرفتن کارت ها به بانک رفت تا درست بودن رمزها را تأیید کند. دختر جوان ادامه داد: التماس شان می کردیم که کاری به ما نداشته باشند که در این لحظه یکی از زورگیران با تهدید چاقو فرشته را به اتاق دیگری برد و...مرگ را پیش روی خودم می دیدم که نقشه ای کشیدم و با پسر جوان شروع به ...
گفتگو با اعدامی که با توبه نجات یافت
ام به دست مقام های قضایی را کشید. آدم خوبی است و خیلی تلاش کرد . * چه زمانی توبه نامه نوشتی؟ تقریبا 4 ماه پیش برای قاضی صلواتی در دادگاه انقلاب و اجرای احکام توبه نامه نوشتم که شکر خدا مرا مورد عفو قرار دادند . * چه کسی به تو گفت که توبه نامه بنویسی؟ مددکار زندان و رئیس زندان گفت که یک توبه نامه برای دستگاه قضایی بنویسم که به امید خدا قبول کنند چون فهمیده ...
مرگ هولناک زن جوان و دخترش در کوچه خاکستری/ عامل مرگ زن جوان اعتراف کرد
روز بعد حدود ساعت 7 یا 8 صبح بود که از خواب بیدار شدم اما هنوز همسر و دختر کوچکم در خواب بودند. در این لحظه یاد حرف های شب گذشته او افتادم و کنترلم را از دست دادم و تصمیم بدی گرفتم. چکش را از آشپزخانه برداشتم و به طور ناگهانی ضربه ای به سر همسرم کوبیدم، او فقط جیغ بلندی کشید که دیگر من فرصت هیچ عکس العملی را به او ندادم و ضربات دیگر را نیز فرود آوردم. خون به در و دیوار پاشیده بود و دختر ...
پیشنهاد شرم آور مرد مسافرکش به دختر جوان
های فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در دام مردی شیاد افتاده بود، در حالی که عنوان می کرد همه حیثیت خانوادگی ام در معرض تهدید قرار گرفته است و هر لحظه انتظار یک آبروریزی بزرگ را می کشم به قاضی شعبه 217 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: روزی که در یکی از رشته های دانشگاهی پذیرفته شدم با تمام وجودم اشک شوق را در چشمان مادرم دیدم. آن روز در حالی که مادرم مرا در آغوش می کشید برایم آرزوی خوشبختی ...
قتل زن ثروتمند در بازگشت از سوئیس
خریدهای خانه را انجام دهم و چون بیشتر اوقات پیش او بودم مغازه ام را بستم تا راحت باشم. پس از چند ماه با هزینه بنفشه به سفر خارجی رفتیم و همه چیز بخوبی می گذشت اما وقتی به خودم آمدم دیدم دوستی با بنفشه آینده ای ندارد و قصد داشتم به این آشنایی پایان دهم که موضوع را با دوستم حسین مطرح کردم. پسر جوان ادامه داد: حسین که به خاطر بیماری های 2 بچه اش در وضعیت مالی سختی قرار دارد وقتی ماجرا را فهمید ...
خدا نکند کسی در تبریز هنرمند باشد / عاقبت کسی که گیر صدا و سیما بیفتد/ بی انصاف ها روحیه را از من گرفتند!
صادقانه خبیر، شگرد حقیری بود و ره به جایی نبرد. گفت تا بزرگانی مثل استاد قبه زرین هستند، به خودم اجازه گفتگو نمی دهم. به خصوص الان که ایشان در بستر بیماری هستند. باری، تنها توشه آن مکالمه تلفنی، قولی بود که از او گرفتم، برای گفتگو در آینده ای نامعلوم. قولی که بعد از سه سال، عملی شد تا این مصاحبه در آستانه نوروز 92 منتشر شود. مصاحبه ای که هر سطر آن، یادگار بغض ها و خنده های خبیر است. او که دست از جهان ...
قتل 180 میلیونی زن مقیم سوئیس در تهران
.... برای همین به شدت ناراحت بودم تا این که یک روز ماجرا را برای حمید تعریف کردم. او هم وقتی شنید که کارت عابربانک مقتول دست من است تا خریدهای خانه اش را انجام دهم، پیشنهاد داد تا هرچه پول در حسابش دارد را سرقت کنیم. متهم در ادامه صحبت هایش گفت: خود حمید هم مشکلات مالی زیادی داشت. او یک فرزند بیمار داشت که هزینه درمانش خیلی بالا بود. برای همین به من اصرار کرد تا موجودی حساب ...
یک پرسش و پاسخ تاریخی
سخن سنج به من گفت تبعید شما منقضی و شکسته شد، با دوستم مرحوم حجت الاسلام سید عباس قائمی که از روحانیون ارومیه بود تماس گرفتم. ایشان ماشین فولکس مرا برداشت و به بافت آمد. با خانواده ام در معیت مرحوم قائمی سوار فولکس خودمان شدیم و به مقصد ارومیه حرکت کردیم. در کرمان از حمام گنج علی خان که از آثار باستانی بسیار زیبای شهر است، دیدن کردیم. درست مثل آن را در دوره جوانی در زادگاه خودم بناب دیده بودم. جالب ...