سایر منابع:
سایر خبرها
قتل در پایتخت به خاطر تفاله چای!
سلامت نیوز : پرتاب تفاله چای از پنجره طبقه دوم یک ساختمان قدیمی، جنایت هولناکی را در منطقه فلاح تهران رقم زد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، عقربه ها ساعت 19 چهارشنبه 16 دی ماه را نشان می داد که ناگهان فریاد های وحشتناکی ساکنان خیابان فلاح را به بیرون کشید. 2 مرد با یکدیگر درگیر شده بودند؛ 34 ساله و 45 ساله. یکی از آنها صاحب خانه طبقه دوم بود و دیگری در مغازه املاک طبقه ...
قتل با چوب بیسبال بر سر ریختن تفاله چای
زندگی می کرد. او همیشه آشغال های خود را از پنجره به داخل خیابان می ریخت. من چند بار درباره این موضوع به او تذکر داده بودم، اما فایده ای نداشت تا اینکه ساعتی قبل وقتی از داخل بنگاه به داخل خیابان آمدم، ناگهان مقداری تفاله چای به روی سرم ریخت. وقتی به بالا نگاه کردم دیدم مقتول پنجره اتاقش را باز کرده و در حال ریختن تفاله چای به داخل خیابان است. او خیلی خونسرد بود و اصلاً توجهی به این نداشت که ...
قتل مرد جوان به خاطر تفاله چای!
. فرهاد 46 ساله اظهاراتش به مأموران را اینگونه ادامه داد: بعد از این ماجرا نیز به سمت بنگاه املاک رفتم که ناگهان ناصر وارد بنگاه شد و صندلی را برداشت و به سمت من پرت کرد، من جا خالی دادم و صندلی به من نخورد و با برداشتن چوب بیسبالی که در بنگاه نگه داری می کردم، ضربه ای به سر ناصر زدم و او نقش بر زمین شد که با دیدن حال ناصر با اورژانس تماس گرفتم و او را به بیمارستان منتقل کردیم. بعد از تشکیل پرونده قتل عمد مراتب این ماجرا به بازپرس کشیک قتل اعلام شد که قاضی ایلخانی بازپرس هشتم دادسرای جنایی تهران دستور بازداشت متهم این پرونده و انتقال وی به اداره پلیس آگاهی تهران را صادر کرد. ...
هم وطن نسوز لطفا
یک ساختمان قدیمی، جنایت هولناکی را در منطقه فلاح تهران رقم زد. جدی عرض می کنم خلاصه این اتفاق را: او از بالا تفاله چای پرت کرد توی کوچه که روی سر من ریخت، بعد به هم فحش دادیم بعد او آمد پایین با صندلی من را زد و من هم با چوب بیسبال زدمش که مرد. خداوکیلی جای تفاله در کوچه است و جای چوب بیسبال در مغازه؟ آن هم با این اعصاب های خوب؟ اختلاس دیروز سرافراز: صدا و سیما 3 هزار ...
قتل دختر عکاس بخاطر مقاومت در برابر تجاوز
جوان از جنایت در یک مغازه عکاسی خبر داد. تیم جنایی راهی محل قتل در خیابان مدرس شهر ارومیه شدند. آنها پس از ورود به عکاسی با جسد دختر جوانی در تاریکخانه روبه رو شدند. دختر 22 ساله به عنوان عکاس در آنجا کار می کرد که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. بررسی صحنه جنایت نشان می داد، دختر جوان با عامل جنایت درگیر شده و قصد دفاع از خود را داشته که با ضربه های چاقو به قتل رسیده بود. ...
سرنوشت زنی که در خیابان عاشق همسرش شد/تعرض به خانه معلم حوالی اتوبان چمران+تصاویر
به گزارش خبرنگار حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان ،اخبار حوادث و انتظامی امروز، در این بسته خبری گردآوری شده است. سرنوشت زنی که در خیابان عاشق همسرش شد وقتی برای نخستین بار رامین را دیدم عقلم را به کلی باخته بودم و جز او به هیچ کس دیگری نمی توانستم فکر کنم... تلاش امداد گران برای نجات دو کوهنورد از مرگ حتمی رئیس اداره هلال احمر گچساران از ...
ترفند عاشقانه مدیر گروه برای اخاذی شیطانی از دختران نوجوان/تعرض به خانم معلم در پیاده رو اتوبان ...
... وقتی برای نخستین بار رامین را دیدم عقلم را به کلی باخته بودم و جز او به هیچ کس دیگری نمی توانستم فکر کنم... تلاش امداد گران برای نجات دو کوهنورد از مرگ حتمی رئیس اداره هلال احمر گچساران از نجات دو کوهنورد گرفتار در ارتفاعات خبر داد. قتل به خاطر تفاله چای! پرتاب تفاله چای از پنجره طبقه دوم یک ساختمان قدیمی، جنایت هولناکی را در منطقه فلاح تهران رقم زد. ...
عامل قتل عام خانوادگی در یک قد می چوبه دار
محمدرضا را هم کشتم! کنترل عصبی خود را از دست داده بودم جسد پسرم را نیز کنار مادرش گذاشتم. ساعت 16 به دخترم پریسا زنگ زدم و خواستم تا سریع به خانه بیاید. وقتی آمد اجازه ندادم وارد خانه شود و به بهانه جابه جا کردن وسایل وی را به پشت بام خانه کشاندم و با بندی که از قبل آماده کرده بودم او را خفه کردم، سپس جسدش را به داخل اتاق خواب خودش بردم. این مرد در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران از سوی قاضی ...
عاشق کتاب های جنایی، در فهرست اعدامیان
حکم قصاص و زندان مرد میانسال که همسر و دو فرزندش را در اقدامی جنون آمیز کشته بود، دیروز در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و این مرد در فهرست اعدامیان قرار گرفت. به گزارش فرهیختگان، حمیدرضا 47 ساله بیست و سوم مهر 92 همسر 46 ساله اش به نام زهرا و پسر و دختر 15 و 25 ساله اش به نام های محمدرضا و پریسا را در خانه اش در خیابان 16 متری امیری کشت و با صحنه سازی قصد گمراه کردن پلیس را داشت اما ...
جنایت مرگبار بر سر تنه زدن
دست بردار نبود و با چاقو دنبالم بود که به داخل مغازه ای رفتم. آنجا بود که برای دفاع از خودم چاقویی برداشتم و خواستم او را بترسانم که ضربه ای پرتاب کردم. همان ضربه به آن پسر برخورد کرد و زخمی شد و روی زمین افتاد. بعد از آن فرار کردم. وقتی متوجه شدم که وی فوت شده است، ترسیدم و به تهران آمدم و به خانه پدرم که اینجا زندگی می کند، رفتم. ساعتی قبل هم مأموران من را بازداشت کردند. متهم پس از بازجویی های اولیه به دستور قاضی منافی آذر به زودی همراه پرونده تحویل دادسرای محل حادثه قرار می گیرد. منبع : روزنامه جوان ...
پدر سنگدل اعدام می شود
جسدها را ببیند، از او خواستم که به بهانه جابه جا کردن وسایل و کمک به من، بدون آن که داخل خانه برود، به پشت بام بیاید. زمانی که پریسا به پشت بام آمد، یک بند رشته ای را که از قبل آماده کردم بودم، به دور گردنش انداخته و او را خفه کردم. بعد از خفه کردن پریسا، او را به داخل اتاق خواب خودش بردم. در ادامه متهم درباره انگیزه ارتکاب جنایت، هر بار دلایل مختلفی را مطرح کرد. پس از اعترافات تلخ این مرد ...
اولین تجربه تونل مرگ در موصل
موصل تجربه کردم وقتی داشتند ما را به موصل می بردند چشم های مان را بستند، حتی پرده پنجره های اتوبوس را کشیدند، وقتی به آنجا رسیدیم دستور دادند لباس های مان را در آوردیم، فقط با لباس های زیر بودیم، شش ماه کسی از ما خبری نداشت، تازه بعد از شش ماه صلیب سرخ آمد و اسم ما را ثبت کرد. عبور از تونل مرگ را برای اولین بار در موصل تجربه کردم، چند کابل و چند ضربه باتوم نفسم را بند آورد ...
یوم القفل!
یک دفعه بدون هیچ مقدمه و صحبتی چهل نفر از نگهبان های عراقی که هر کدامشان چیزی به دست داشتند، چنان به ضرب و شتم شدید بچه ها پرداختند که فریاد آه و ناله ی هر کدام گوش فلک را کر کرد. یکی با باتوم، محکم به سر و صورت بچه ها می زد، دیگری با سیم خارداری که برای چنین مواقعی درست کرده بود کمر بچه ها را زخم می کرد. عراقی دیگر با چوب دستی و شلاق. هیچ کس نمی دانست برای چه کتک می خورد. حتی کارگرها و بچه هایی هم که از صبح برایشان کار می کردند، مانند بقیه شکنجه شدند و کتک خوردند. ...
از زمین یخی اردبیل تا آسمان های برفی مونیخ
.... او به اتفاق برادر بزرگترش مغازه را می چرخاند و عصرها بعد از تمرین، پشت دخل می نشست تا مشتری بیشتری به هوای دیدن علی دایی، بیاید تو. عمده جنس ها ،کفش های ورزشی بود و پیراهن های پرسپولیس و باشگاه های محبوب اروپایی. آن وقت ها شدت تعصب هوادارها و بازیکن ها آنقدر بود که یک پیراهن آبی توی ویترین مسئله بشود، برای همین پشت شیشه خبری از پیراهن استقلال نبود اما برای این که جنس مغازه جور باشد ...
جوان محکوم به مرگ چشم انتظار کمک های مردمی
مرد جوانی که هفت سال پیش در پی درگیری خانوادگی مرتکب قتل شده بود، پای چوبه دار رفت و حتی طناب دار نیز بر گردنش آویخته شد، اما به گفته پدرش رأفت الهی بر قلب اولیای دم نازل شد و او اکنون می تواند با پرداخت دیه از مرگ نجات پیدا کند. به گزارش شرق، یونس جوان 36ساله ای است که هفت سال پیش با چرخ دستی خود در کنار خیابان های شهرک آبادانی و مسکن کرمانشاه، برای گذراندن امورات زندگی خود و همسرش ...
90/ کواچ چوب جنتلمنی اش را خورد
چیست؟ از 14-15 سالگی در خدمت تیم ملی والیبال بودم و هم دوران بد و هم دوران خوب والیبال را دیده ام من پیشرفت را با چشمان خود دیده ام. خدارا شکر که الان شرایط نیروی انسانی خوبی داریم استعدادها و انگیزه های خوبی در والیبال داریم. ما می توانیم در دنیا سرآمد باشیم به شرطی که استعدادیابی را سرلوحه کارخود قرار دهیم.والیبال ما هم خدارا شکر وضعیت خوبی دارد. موسوی:وضعیت والیبال ما خدا را شکر در ...
سلام تختی !
بهمنش در این باره نوشت: " خواستم شما را با خودم هماهنگ سازم تا بفهمید که تختی در شرایط خسته بودن، تشتت فکر داشتن، را از یاد نمی برد. خمیر مایه ای مخصوص می خواهد، استخوان بندی اندیشه لازم دارد. طراحی خالصانه او از محیطی که در آن نشو و نما کرده بود و درسی که از وقایع و حوادث دور و بر خود گرفته بود او را در قالبی قرار داده بود که دیگران قادر نبودند چنان پوسته ای را بشکافند و به ژرفای آن داخل شوند ...
حاج قاسم سلیمانی؛ برند فرهنگی عصر حاضر
خدا کشور ما امن و باثبات است. البته نسبت به ایران هم تهدیدهایی صورت گرفته اما به هر شکلی عملی نشده است. وقتی مردم این ناامنی های خارجی و تهدیدها را می بینند، آن را پیوند می زنند با کسی که جانش را در دستش گرفته و برای حفظ امنیت کشور در منطقه حضور ثابت و همیشگی دارد. مردم می بینند که این فرد بیش از آنکه در خانه خود باشد، در عراق و سوریه است و اجازه نداده این ناامنی به داخل مرزهای کشور ما رسوخ ...
خواهر هرزه و فاسد "محمدرضا شاه پهلوی" مرد
... اشرف در سال 1348، به این سبب که یک چمدان کوچک حاوی تریاک به اروپا حمل می کرد. در فرودگاه زوریخ در سوئیس بازداشت شد. اما پس از اینکه پلیس فرودگاه دانست او با گذرنامه سیاسی سفرمی کند و خواهر شاه ایران است وی را آزاد کردند. حسین فردوست درباره اشرف چنین ادامه میدهد: پس از مصدق تا انقلاب، اشرف برای خود یک شاخه سیاسی ایجاد کرده بود و تمام رجال سیاسی که توسط محمدرضا از کار بر کنار می ...
ناگفته هایی از روابط شاه و اشرف پهلوی
است وی را آزاد کردند. حسین فردوست درباره اشرف چنین ادامه میدهد: پس از مصدق تا انقلاب، اشرف برای خود یک شاخه سیاسی ایجاد کرده بود و تمام رجال سیاسی که توسط محمدرضا از کار بر کنار می شدند. مانند نخست وزیر، وزیر، امیر ارتش و سایر افراد موثر، همه را پیرامون خود جمع می کرد.....هر فردی که توسط محمدرضا دفع می شد توسط اشرف جذب می شد.... این افراد پس از مدتی مجددا به مشاغل مهم می رسیدند و معاون ...
مرگ اشرف یا پلنگ سیاه پهلوی + زندگینامه و تصاویر
تحمیل کرده بودند از او بدم می آمد. یک هفته تمام از اتاقم بیرون نیامدم و گریه کردم.... و این حقیقت را نیز خوب می دانستم که پدرم هیچ گونه مقاومتی یا مخالفتی را از سوی هیچ یک از فرزندانش تحمل نخواهد کرد. ماجرای اولین ازدواج اشرف از نظر روانشناسان و کسانی که مجموعه اعمال و رفتار بعدی اشرف را مورد مطالعه قرار دادند، اهمیت بسیاری داشت. این کاری ترین ضربه ای بود که در آن دوران به اشرف وارد آمد و ...
عشق افلاطونی در ادبیات معاصر
تر از عشق ودوستی بین دو انسان هم جنس نسبت به هم است.رابطه ای ظریف و شکننده که پایداری در آن مرد کهن می خواهد. مردی کهن که از هفت شهر عشق گذشته و حس مسئولیت دلسوزی و احترام، بویژه دانایی با روح و جان او عجین شده باشد. تنها در صورت آموختن هنر عشق ورزیدن است که فرد می تواند در مسیر عشق اصیل و واقعی گام بردارد و در دام عشق بیمارگونه افلاتونی گرفتار نشود. تا زمانی که یک فرد نتواند پا از حدود ...
خسروی وفا: زمان سعیدلو دروغ در ورزش نهادینه شد
تیم به کاروان گفتم، پاسخگوی باخت تمام ورزشکاران در لندن بر عهده من است نه شما. من مسئولیت باخت را بر عهده می گیرم، زیرا اعتقاد دارم دولت این همه امکانات در اختیار ما قرار می دهد پس نباید پیروزی ها از آن خسروی وفا باشد و باخت بر گردن دیگران. مسئولیت باخت را من باید خود پذیرا باشم نه دیگران. زمانی که والیبال نشسته در اولین دیدار خود دچار شکست شد، مسئولیت آن را پذیرفتم و حتی عذرخواهی نیز کردم. زیرا ...
فرهنگ در رسانه
. تمام اینها باعث شده کارهای مصرفی ساخته شود. چیزی که برای فرهنگ و هنر پیدا کنید وجود ندارد. در این سال ها من گاهی به نمایشگاه ها سر زده ام، می بینم برخی جوان هایی که آرت می خوانند، تنها یاد گرفته اند کلاه لئوناردو داوینچی سرشان بگذارند. یکبار برای کاری به دانشکده رفته بودم و دیدم همه شان کلاه بزرگ و ریش بلند دارند، همه لئوناردو داوینچی شده بودند. با چنین ذهنیتی اوایل دهه 40 به سمت نقوش ...