سایر منابع:
سایر خبرها
لب تیغ آفتاب نماز می خوانم، می گویم: السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته، تا دو تا صلوات می فرستم، آفتاب زده است. بله، امام صادق دعا می خواند تا آفتاب بزند، یعنی یکی، دو ساعت دعا می خواند، نه یعنی نمازش را دیر می انداخت، تا با یک صلواتش آفتاب بزند. فهم دین، دین شناس می خواهد. معنای آزادی چی هست؟ معنای تقوا چی هست؟ معنای صبر چی هست؟ صبر یعنی اگر زدن تو سرت، بگو باشد قیامت جوابت را می دهم ...
طرف تر فرات و مشک عمو راوی روضه های علقمه می شود. فرات موج می زند و صدای آب زخم می زند بر دل رباب! عمو مشک ها را پر می کند تا برساند به لب های عطشان حرم. خدا خدا می کنم عباس برسد به خیمه و دقیقه ای بعد به دلم نهیب می زنم کار از کار گذشته خیمه ها سالیانی است که بی علمدار شده. لشکریان هجوم می آورند به سمت عمو. عباس زخم به تن می خرد اما به مشک نه! مشک پاره می شود. عمو از اسب می افتد دست ها بریده می ...
ابوثمامه ی تو و یا امر بفرما شبیه ابربهار همیشه اشک بریزیم بر چکامه ی تو برای مرثیه خوانی آب بر عطشت میان روضه ی زهرا برای جامه ی تو برای روضه ی غصب فدک که زینب خواند برای غارت انگشتر و عمامه ی تو شاعر: حجت الاسلام محسن حنیفی ای کاش تو را به دشت غربت نکُشند لب تشنه پس از بیعت و دعوت نکُشند ...
ها که مغازه سیستم صوتی داشت، قبل از اینکه وارد بشود، گفت حاج عباس یک سیستم صوتی در ماشین ام نصب کردم. بعد از عزاداری که می خواست برود، گفت سیستم صوتی ام را بردند. گفتم تا فردا صبح اگر پیدا نشد، می رویم تهران و یک سیستم صوتی برای ات می گیرم و قسطی پولش را می دهم. رو به قبله ایستادم و گفتم یا قمر بنی هاشم این بنده خدا در این هیات مجانی می خواند و سیستم صوتی اش را هم ببرند؟ نماز صبح را خواندم و زیارت ...
داشتیم که تحصیلات کلاسیک داشته باشند. اما در آن سال ها حاج قاسم تلاش کرد تا مدرسه را به جبهه بیاورد، توی خط معلمان برای تدریس می آمدند. در خط های پدافندی چون معمولا آرامش برقرار بود، دانش آموزان می توانستند درس بخوانند. شهید سلیمانی بعد از جنگ در دانشگاه باهنر مدیریت دولتی خواند. سردار دل ها مدتی مدرس دانشگاه هم بود و وصیت نامه حضرت امام و دروس دفاع مقدس را طرح درس داشت. او یک دکترای تمام ...
. این شاعر آئینی با تأکید به اینکه من در همان عالم خواب با خودم فکر می کردم که ابن سینا شاگردی زرتشتی به نام بهمن یار داشت و از او خواست که برایش آتش بیاورد. بهمن یار هم با دست آغشته به خاکستر آتش را برای او آورده بود، تصریح کرد: من هم در خودم مرور کردم که آجرهایی روی این آتش جاده کربلا می نهم تا پایم گدازان نشود. پس از یک دو قدم پایم سوزان نشد و روی آتش گام برمی داشتم. قزوه ...
متون حدیثی و تاریخی اسلام و شیعه، ممتاز و چشم گیر است. وی می نویسد: شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) اشعاری در بی وفایی دنیا می خواند، حضرت زینب (علیهاالسلام) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک ...
فرمانده لشکر انصار الحسین (ع) به سامان رسیده است که این روش برای جامعیت روایت با توجه به اینکه راوی روایت خاطرات خود را حدیث نفس می دانست انجام شد. استشمام عطر علقمه را از خاطرات علمدار گردان حضرت ابوالفضل (ع) در این کتاب می توان دریافت. فصل اول کتاب به معرفی راوی و نحوه بزرگ شدن او در خانواده ای مذهبی در روستا و ارادت مردم لر زبان این خطه به حضرت ابوالفضل (ع) و شخصیت های عاشورایی می پردازد ...