دردسر ازدواج اجباری عروس 15 ساله / کتک های بی امان توسط داماد بدبین
سایر منابع:
سایر خبرها
درخواست پیرترین عروس ایرانی از تازه داماد 75 ساله! + علت چه بود؟ عکس
برای پیشرفت آن ها سکوت می کردم تصمیم گرفته بودم کتک کاری، خساست و بداخلاقی های همسرم را به هر طریق ممکن تحمل کنم تا فرزندانم به خوشبختی برسند و زیر دست نامادری بزرگ نشوند.خلاصه اکنون که 43 سال از ازدواج ناخواسته ام می گذرد دخترانم تا مقطع دکترا و در رشته های مهندسی تحصیل کرده اند و بعد از ازدواج زندگی آرام و شیرینی را تجربه می کنند اکنون که خیالم آسوده شده است و می دانم دو فرزندم در مسیر سعادت قرار ...
10 ساله بودم که عروس خلیل شدم ! / شوهرم را بشناسید او نامردترین مرد دنیاست!
با تلاش زیاد و پرداخت دیه مرا از زندان آزاد کرد به طوری که وقتی وارد خانه شدم فرزندانم مرا نمی شناختند. با وجود این خوشحال بودم که خلیل پشت میله های زندان نرفته است اما هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدم همسرم در همین مدت با زن جوان دیگری ازدواج کرده است. این گونه بود که خلیل من و فرزندانم را رها کرد و نزد همسر دیگرش در یکی از استان های کشور رفت. از آن روز به بعد فقط اشک می ...
کری خوانی اینستاگرامی باعث قتل شد
خودت را معرفی کن؟ مسعود 21 ساله هستم. چقدر درس خوانده ای؟ تا کلاس ششم خواندم و بعد مجبور شدم به علت زمینگیر شدن پدرم، ترک تحصیل کنم و سر کار بروم. مادرم برای این که خرج ما را در بیاورد، سر کار می رفت و من هم مجبور شدم درس و کلاس را رها کنم و مشغول کار شوم. چه کار می کردی؟ چند شغل داشتم اما در مبل سازی و کامپوزیت حرفه ای شده و بیشتر مشغول این دو شغل بودم ...
درخواست طلاق پس از آزادی شوهر از زندان
زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: 10 سال پیش با مهرداد آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. او همکارم بود و به هم علاقه مند شدیم. در نهایت یک روز مهرداد از من خواستگاری کرد. من هم که در این مدت به شدت به او علاقه مند شده بودم، جواب مثبت دادم. مراسم خواستگاری تا عقد و عروسی خیلی زود و بدون هیچ مشکلی برگزار شد. در این مدت من بیشتر از همیشه عاشق مهرداد شدم ...
گفتگو با فرشته پرتوی که به دنبال نجات زنان درگیر با اعتیاد است
.... پنهانی و زیرپوستی مدرسه بزرگ سالان می رفتم او شانزده سالگی ازدواج می کند. آن زمان سوم دبیرستان بوده و با اینکه به درس خواندن علاقه داشته است به او اجازه این کار داده نمی شود. اما روند این مخالفت بعد از تولد فرزند اول او در بیست سالگی تغییر می کند و ادامه تحصیل را شروع می کند. می گوید: ازدواج که کردم سوم راهنمایی را تمام کرده بودم. تا زمان تولد پسرم، خانواده با ادامه ...
نسرین مقانلو سکته کرد | فیلم بیهوش شدن نسرین مقانلو در چهلم پسرش
ل کار مداوم در عرصه های مختلف، با همسرم ازدواج کردم و به آمریکا رفتیم. البته سالی یک بار به ایران می آمدم و به صورت ناپیوسته کارهایی انجام می دادم، مثل کار نابخشوده مرحوم ایرج قادری که هنگام بارداری پسر بزرگم اتفاق افتاد یا بن بست اصغر نعیمی که با فرهاد اصلانی و دکتر عزیزی بازی کردم. ازدواج، فرصتی برای امتحان کردن خودم با ازدواج، عاشق شدم و با خودم فکر کردم این بهترین فرصت برای امتح ...
گریه های کتایون ریاحی در حرم امام رضا | حرف های عجیب کتایون ریاحی با چادر همه را شوکه کرد
شود درست کرد خانه ای را که از پایبست ویران است و اینکه اصلا آیا کسی به پیشنهاد من گوش می دهد؟ این هنرمند سپس درباره اینکه دوست دارد باز هم برای مردم کشورش کار کند؟ اظهار می کند: به نظرم در حال حاضر بزرگترین معضل صداوسیما این است که تلویزیون برای مردم نیست و به یک سخنگو و ابزاری برای گروهی خاص تبدیل شده که متاسفانه نمی دانیم آیا حقیقتا دوست هستند؟! مسلم است که من هنرمند دوست دارم باز هم ...
راهی را بروید که عشق می گوید/ امیدوارم اصفهان دوباره اصفهان شود + فیلم
برابری با او را نداشت و استاد خیلی بنامی بود. این طور شد که من سعی کردم به دنبال نگارگری بروم و روزبه روز عاشق این کار شدم. کارم شب ها ساعت 8 شب در کارگاه آقای عباسی تمام می شد و پیاده به سمت خانه مان در خیابان فروغی راه می افتادم و تقریباً ساعت 10 شب خانه بودم و بعد از شام که خدابیامرز مادرم آماده می کرد و می خوردم تمرین را شروع می کردم و تا ساعت 2 و 3 نصف شب تمرین می کردم، حتی آن زمان چون برق ...
مرد میدان وحدت و امنیت / مرد شماره یک سپاه سلمان که شناخته نشد
سال 82 با این شهید آشنا شدم، یادم هست آن زمان من لشکر بودم وایشان قرار بود آموزش جی پی اس به من بدهد بعد ها در قرارگاه سپاه با هم همکار شدیم. به جرات می توانم بگویم آدم شجاع ونترسی بود، اما بی ترمز نه! می گوید نمی خواهم کلیشه ای درباره وی صحبت کنم، اما به جرات می گویم فرمانده شجاع ونترسی بود و این شجاعتی که من می گویم نوعی دل قرصی و قوت قلبی همراه با تدبیر بود و نمی شود گفت ...
زندگی زن جوان ویران شد/ پای شوهر خواهر در میان بود!
من در مقطع ابتدایی تحصیل می کردم و مدام اشک ها و نفرین های مادرم را می دیدم که چگونه با کینه و نفرت ناله می کرد؛ چرا که آن زن را عامل نابودی زندگی اش می دانست. چند سال بعد من با پسرخاله ام ازدواج کردم و صاحب دو پسر شدم. رجب جوشکار بود و درآمد بسیار خوبی داشت به طوری که در مدت کوتاهی خانه و مغازه خرید، ولی من که با اشک ها و نفرین های مادرم بزرگ شده بودم حساسیت خاصی درباره همسرم داشتم که او نیز بر سر ...
3 بار قصاص، مجازت قتل 3 عضو یک خانواده
خاطر اختلاف با شوهرم، طلاق گرفتم و تنها فرزندم را به او سپردم و خودم به خانه مادرم آمدم. مادرم مرا اذیت می کرد و از من و خواهرم انتظارات بی جایی داشت. خیلی خسته شده بودم تا اینکه در پارک با پسر 19 ساله ای به نام پدرام آشنا شدم. به او گفتم مادرم وضع مالی خوبی دارد. او دو خودروی گرانقیمت مدل بالا و کلی پول نقد و طلا در خانه نگهداری می کرد و فقط 250 میلیون تومان پول نقد در گاوصندوق خانه داشت. ثروت و ...
ماجرای هولناک همسرکشی با متادون
...: بررسی های ویژه قضایی در پرونده همسرکشی با متادون، در حالی ابعاد جدیدی از این جنایت تکان دهنده را فاش کرد که دو متهم دیگر نیز به خاطر همدستی با زن جوان دستگیر شدند و مقابل میز عدالت ایستادند. این قتل هولناک که فقط با ارسال یک پیامک به فرد غریبه لو رفت و به ماجرایی عجیب و پیچیده تبدیل شد، از نیمه دوم مهر گذشته هنگامی در دستور کار پلیس قرار گرفت که نیرو های گشت کلانتری شهرک مهرگان مشهد برای بررسی ماجرای اختلاف خانوادگی عازم حوزه استحفا ...
ماجرای تکان دهنده همسرکشی با متادون
بررسی های ویژه قضایی در پرونده همسرکشی با متادون، در حالی ابعاد جدیدی از این جنایت تکان دهنده را فاش کرد که دو متهم دیگر نیز به خاطر همدستی با زن جوان دستگیر شدند و مقابل میز عدالت ایستادند. این قتل هولناک که فقط با ارسال یک پیامک به فرد غریبه لو رفت و به ماجرایی عجیب و پیچیده تبدیل شد، از نیمه دوم مهر گذشته هنگامی در دستور کار پلیس قرار گرفت که نیرو های گشت کلانتری شهرک مهرگان مشهد برای بررسی ماجرای اختلاف خانوادگی عازم حوزه استحفاظی شدند. ...
زخم بیماری یا جراحت طرد
بیمار بدحال جذامی ازدواج کرد که هر دو بعد چند سال از شدت بیماری فوت شدند . همان لحظه خاله فرشته به مادر بهار که گوشه ای کز کرده اشاره می کند و زیر لب می گوید این زن خیلی زحمت می کشد، الان آمده خانه من را جارو کرده . بهار بعد از سکوت کوتاهی، جملاتش را دوباره از سر می گیرد: پدرم کیوسک داشت که همان منبع درآمد ما بود، اما بعد از فوت پدر آن را از ما گرفتند، من خودم هم کار می کنم، حالا یک سری خیر ...
پسران مجرد چرا دوست دارند با زنان مطلقه و سن بالا ازدواج کنند؟
کوچکی نیست و ناشی از باورهایی است که گاهی در کودکی شکل گرفته است. در روانپزشکی مبحثی به نام ادیپوس کامپلکس (Oedipus complex) وجود دارد که به معنای علاقه شدید پسر به مادر است. گاهی اوقات در پسربچه های کوچک دیده می شود که به مادران شان می گویند چه می شود پدر فوت کند و ما با هم ازدواج کنیم! آنها در آینده هم عموما دل شان می خواهد زنی مثل مادرشان را انتخاب کنند. این افراد درآینده مستعد ازدواج ...
مستحق سنگسار بود
داشتم به محض ورود به خانه شلیک می کردم. قدرت زن مرا ربود و اگر در افغانستان بود، حتما به او حکم سنگسار می دادند. من جرمی مرتکب نشدم و فقط دنبال زنم آمده بودم. در ادامه دو متهم دیگر در جایگاه قرار گرفتند و منکر معاونت در قتل شدند. پسر خاله جمعه در این جلسه گفت: من برادرزن سابق قدرت هستم. او همسر و دو فرزندش را در افغانستان رها کرد و به ایران آمد. آن ها طلاق نگرفته بودند. وقتی مادر مقتول ازدواج اول پسرش را تایید کرد، قضات این جلسه را تجدید کرده و ادامه رسیدگی را به دریافت درخواست دو فرزند دیگر مقتول موکول کردند. روزنامه جام جم ...
مادرم با نگهداری صبورانه 5 فرزندش در جهاد بابا سهیم شد
از شهر بابلسر برای اعزام به جبهه رد می شد، مجدداً با مادرم، خواهر و برادرهایم رفتیم و در مسیر ایستادیم. لب خط، اتوبوس رزمنده ها ایستاد و پدرم بیرون آمد، محمد را در آغوش گرفت و بوسید و ما پدرمان را برای آخرین بار قبل از شهادتش دیدیم. این آخرین دیدارمان با پدر بود. مادرتان با داشتن پنج فرزند بعد از شهادت پدرتان چه وضعیتی داشتند؟ مادرم رقیه غلامحسین نتاج خیلی سختی کشید و با نگهداری ...
روایت خواهر آرتین از تدارک برای مراسم ازدواجش و لباس های غرق خون مادرش
کردم و قرار شد به همراه همسرم و خانواده اش به شیراز برگردم. در طول مسیر در هواپیما ناگهان موضوعی به ذهنم رسید؛ از همسرم پرسیدم اسم آرتین در لیست مجروحان بود، پس چرا اسم پدر و مادرم در لیست نبود؟ زمانی که این جملات را به زبان می آوردم گریه نمی کردم، فقط در شوک بودم. حالم خراب شد فاطمه ادامه داد: از هواپیما که پیاده شدیم با مادربزرگم تماس گرفتم. صدای او هم گرفته بود. پرسیدم ...
مخمصه اجاره بها
ثبت قولنامه به نام من، پیامدهایی دارد که باید خودم پاسخگو باشم درباره این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد توضیح داد: دختری هستم که هیچ کس و کاری را ندارم. پدرم در زندان تحمل کیفر می کند واز مادرم نیز که زنی معتاد و کارتن خواب شده بود، دیگر اطلاعی ندارم و از سرنوشت او بی خبرم. من تا کلاس پنجم ابتدایی تحصیل کردم اما تا قبل از آن که ازدواج کنم در منزل خاله ام بودم و او هزینه های مرا ...
خبر شوکه کننده از نوید محمدزاده | نوید محمدزاده زندانی شد
ه نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی بود که فصل اول آن اخیراً به پایان رسید. حسینی در این سریال نقش لیلا را بازی می کند. داستان این سریال از این قرار است که در روز چهارشنبه سوری سه دوست به نام های رامین، فرید و جواد، بعد از ربودن اسلحه یک مأمور زخمی، دست به سرقت از نوری، همکلاسی دوران کودکی رامین که به فردی پولدار و مرموز تبدیل شده است می زنند، اما اتفاق بسیار عجیبی در آنجا رخ می دهد که نشان از قدرت خارق ...
شوهر بی رحم زنش را کشت/ پای یک زن دیگر در میان بود/ جزییات
کارم پشیمانم. اینکه گفتم عاشق دختر دیگری شدم درست نیست. با وجود اختلافات بین ما اما من ناهید را دوست داشتم و دلم نمی خواست قاتلش باشم. اختلافات ما در حد قتل و نابود کردن او نبود اختلافات زن و شوهری بود. متهم درباره سوسن دختری که با او رابطه داشت نیز گفت: من آن دختر را به برادر زنم معرفی کردم که با هم ازدواج کنند اما بعد خودم به او دلبسته شدم. او و خانواده اش نمی دانستند که من همسر دارم. من از ...
سورپرایز سحر قریشی برای دوستش | عکس دیده نشده از سحر قریشی
به محض اینکه عمل می کردم، ترورها و توهین ها شروع می شد. ولی امروز دیگر برایم مهم نیست، هرچه دوست دارند پشت سر من حرف بزنند. سوابق هنری سحر قریشی بعد از اینکه سریال دلنوازان را بازی کردم تلفن خانه مان مدام در حال زنگ خوردن بود. آدم هایی زنگ می زدند که سال ها بود از آنها خبری در زندگی من نبود. افرادی از اقوام زنگ می زدند که من شخصا یک بار هم آنها را در زندگی ندیده بودم و سحرجان ...
متهم: مقتول همسرم را ربود، او را کشتم
شدم و به خواستگاری اش رفتم. با هم عقد کردیم، اما صبح روز عقد فهمیدم همراه مرد غریبه ای به نام قدرت فرار کرده است. همه جا را به دنبالش گشتم، ولی نتوانستم او را پیدا کنم تا اینکه بعد از چند سال فهمیدم به ایران آمده و صاحب سه فرزند شده اند. همان موقع تصمیم گرفتم به ایران بیایم و هر طور شده او را پیدا کنم، به همین خاطر مجبور شدم غیرقانونی به ایران بیایم و بالاخره هم نشانی خانه آن ها را پیدا کردم. ...
حمله وحشتناک خواننده مبتذل به سحر قریشی | خودکشی سحر قریشی با بنزین در خیابان های دبی
، چون به محض اینکه عمل می کردم، ترورها و توهین ها شروع می شد. ولی امروز دیگر برایم مهم نیست، هرچه دوست دارند پشت سر من حرف بزنند. سوابق هنری سحر قریشی بعد از اینکه سریال دلنوازان را بازی کردم تلفن خانه مان مدام در حال زنگ خوردن بود. آدم هایی زنگ می زدند که سال ها بود از آنها خبری در زندگی من نبود. افرادی از اقوام زنگ می زدند که من شخصا یک بار هم آنها را در زندگی ندیده بودم و س ...
تمام مرد های این خانه به جنگ رفته اند! + عکس
اند یا این که به نماز جماعت رفته و... **: پس آنجا هم تحت فشار بودید... مادر شهید: خیلی وقت ها در زندان بود. خصوصا در سال 56 که آقامصطفی فرزند بزرگ امام شهید شدند؛ سنندج خیلی به هم ریخت و خیلی از شیعه ها را کشتند. حوالی تیرماه 57 بود که حسینیه حضرت ابوالفضل را آتش زدند! خیلی از شیعیان آنجا کشته شدند. سال های آخر، ما امنیت جانی نداشتیم و به همین خاطر ما را به تهران آوردند. ...
عمری متکی بر حجت شرعی بود
از زمان تولد دور از آغوش گرم پدر، بزرگ شده بودم و نبودِ ایشان، برایم بسیار طاقت فرسا بود و خیلی به وجودشان نیازمند بودم. ابوی در این دیدارها، با دلجویی و اظهار شرمساری از عدم حضورش جهت انجام وظیفه، والده را به صبر، شکر و سپردن خود به خداوند متعال، تشویق می کردند و می گفتند: آنچه را که خیر است و خداوند در تقدیر ما قرار داده است، از خداوند مسئلت کنیم... چراکه در آن دوران، برخی اطرافیان به جای کمک ...
چهار دهه تلاش و پژوهش برای زنده نگه داشتن یک زبان/ شوریده لرستانی از ناگفته های زبان لکی می گوید
علاقه من شد. وقتی می دیدم پدرم شاهنامه می خواند. کتاب گلچین می خواند. کتاب حمله حیدری می خواند. کتاب زلیخا را می خواند. هر چند کتاب ها محدود بود اما فضای خانه مطالعاتی بود. چون پدرم شاهنامه خوان بود. داستان های شاهنامه را تعریف می کرد. من از همان اول از ادبیات خوشم می آمد. دوست داشتم معلم ادبیات شوم. برای تربیت معلم شرکت کردم و پذیرفته شدم. دو سال رفتم زنجان. بعد آمدم و دبیر شدم. دیدم نه ...
اختلافات زن و شوهری بر سر رفت و آمدهای خانوادگی
اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خویشاوندان دور و نزدیک، یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است و کم و بیش در بسیاری از خانواده ها هم وجود دارد. برخی افراد در خانواده هایی رشد یافته اند که معمولا با دیگران رفت وآمدی ندارند یا بنابر دلایلی چون کم بودن فامیل، به معاشرت عادت نکرده اند، اما بعد از ازدواج مجبور به مهمانی دادن و مهمانی رفتن می شوند و این همان نقطه اختلافی است که موجب مشاجره های متعدد و حتی گاه جدایی زوج می شود. اما ریشه این مشکل کجاست؟ ...