سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای تعارف معاویه گونه کیسه های مخملی طلا به مدیران شهرداری در زمان کرباسچی
هست هر دو طرف اعتراف دارند حتی موضوع مورد ارتشاء در خانه اینها کشف شده طلایی که داده اند و راشی می گوید دادم رشوه گیر هم می گوید گرفتم، همان جنس گرفته شده توسط معاون آقای شهردار هم در خانه اش کشف می شود و صورت جلسه می شود این کجایش می تواند ساختگی باشد که آقایان در جراید مرتباً انکار می کنند و می گویند چیزی نبوده و موضوع سیاسی است . *برداشت های شخصی برداشت های شخصی از خود ...
ناسازگاری سیاست های اقتصادی استان کرمانشاه با مطالبات بخش تعین کننده انتخابات
.... واژه های بیکاری، مهندسی تمام کرده، دو تا بیکار، سه تا بیکار، نان خشک هم نیست پسرم دیپلم هم گرفته، شب ها با فرغون داخل شهر ضایعات جمع می کند الان آن هم کم شده دیگر نیست، اگر یارانه نبود از گرسنگی می مردیم، کاش این هم قطع می کردند فقط آب و برق گران نمی شد... چرا اسم نمی نویسی؟ بخدا وضع ما از همه بدتره. مجال پرسیدن نبود، همان " چرا صبح به این زودی" یک دنیا جواب به دنبال ...
شلاق و 2 سال محرومیت، در انتظار کارگردان معروف
اعتراض عاطفه روبه رو شد؛ چرا که او معتقد است در این ماجرا همه چیزش را از دست داده است. او می گوید: پدرم دیگر اجازه نمی دهد که به خانه برگردم. آبرویم در دانشگاه و حتی در محله مان رفته است و حتی چندین بار تصمیم به خودکشی گرفتم . آیا این حکم می تواند آسیب هایی را که به من رسیده، جبران کند؟
دختر نجات یافته سوئدی از روزهای سخت زندگی با داعشی ها سخن گفت
همراه زنان و مردان دیگر به شهر موصل عراق بردند و منزلی بدون آب و برق را به آن ها اختصاص دادند. این دختر سوئدی که آرام به نظر می رسید و در وضعیت سلامتی خوبی به نظر می رسید افزود: من هیچ پولی نداشتم. زندگی سخت بود. زمانی که توانستم یک گوشی تلفن پیدا کنم به مادرم زنگ زدم و گفتم می خواهم برگردم. وی زندگی در مناطق تحت سیطره داعش را با زندگی در سوئد مقایسه کرد و گفت: در سوئد همه چیز داشتیم ...
قلبم را در ایران جا گذاشته بودم
هم بود که به راحتی از دست دادیم .ما آن روز آن قدر خوب بودیم که ببریم اما نشد ...خیلی دوست داشتم که آن روز را با پیروزی به خانه برگردم ، من می دانستم ، 5 روز بعد از بازی قرارداد من تمام است خیلی دوست داشتم که بایک پیروزی با ایران خداحافظی کنم اما نشد و همین من را مایوس می کرد. می خواهم ،حال شما را بعد از آن بازی بدانم ، چه کار کردی، کجا رفتی ... ما مربیان با فشار و استرس زندگی ...
جهش و رفرم اقتصادی برای روستائیان/ بیکاری یعنی فاجعه برای شهر من
، حال این روستا ها پریشان است، روستائیان پریشانند، در روستا ها تولید و تجارت پریشان است، در این خانه-های صداقت ، خیال ها پریشان است و این چنین، روستا را پریشان و زحمت کشان را پریشان دیدم. خدای بزرگ را با این همه پریشانی ی سایه انداخته بر جسم و جان روستا و روستایی گواه گرفتم که خود به میدان آیم، با این همه پریشانی چنان دیدم که دیگر نباید نمایندگی این ملت ستم دیده به نام کسانی باشد که می خواهند تجربه ...
زندان هتل نیست!
دستگیری فهمیدم خانه آن زن هم دوربین مدار بسته داشته است. الان وضع خانواده ات بهتر شده است؟ چه خوبی؟ برادرم فوت کرد من در زندانم و سه خواهر دم بخت دارم. پدر پیرم نمی تواند سرکار برود یا به دنبال کارهای من در دادسرا بیاید. آمدم باری از روی دوش خانواده بردارم خودم یک بار اضافی شدم. خوب پول مفت در می آوری؟ یک چیزی گفتم. سرقت مثل اعتیاد می ماند و ترک کردنش سخت است. وقتی ...
همه دغدغه های یک زوج معلول/ از کهریزک تهران تا رستگاری مشهد
دیدم و مهرش در دلم نشست و آنجا بود که تصمیم خودم را برای تشکیل زندگی گرفتم البته شبنم 22 سال از من کوچک تر بود با این حال موضوع را با شبنم مطرح کردم و شبنم نیز رضایت داد. شبنم می افزاید: زمانی که وارد آسایشگاه شدم تنها 20 سال داشتم آن زمان علیرضا 42 ساله بود بعد از یک سال خیلی اتفاقی هم را دیدیم آن روز من حال و روز خوبی نداشتم و به خاطر اینکه مادرم حاضر نمی شد من را برای عید به خانه ببرد ...
راه هایی برای عبور از حد و مرز هیجان!
ساله اما نظر دیگری درباره هیجان دارد: هیجان زندگی توی متن خودش جاریه. من هیچ وقت هیجان رو از ارتفاع چند متری پریدن یا چه می دونم موزیک و رقص و این ها نمی بینم. همین که پدر و مادرم رو چند بار در هفته می بینم هیجانه. پیشرفتم تو محل کارم هیجانه. اتفاقات زندگی همه هیجانه، نمی فهمم چرا ما آدم ها چشم روی این ها بسته ایم. جوانی و هیجان این همه دنبال هیجان بودن از کجا ناشی می شود ...
روایت دختر سوئدی از زندگی طاقت فرسا با داعشی ها
کرده اند؛ سپس داعشی ها آنها را از سوریه به شهر موصل عراق منتقل کرده اند. وی افزود: در موصل زندگی با داعشی ها بسیار دشوار و طاقت فرسا بوده است و به محض این که تلفنی در آنجا یافتم، با مادرم تماس گرفتم و گفتم که می خواهم به سوئد برگردم. این دختر سوئدی، 17 فوریه سال جاری توسط نیروهای کُرد عراق از دست تروریست های داعش آزاد شد و همچنان در کردستان عراق به سر می برد. به اذعان دستگاه های اطلاعاتی متعدد، تاکنون صدها زن و مرد غربی، کشور خود را برای پیوستن به گروهک تروریستی داعش در عراق و سوریه ترک کرده اند. ...
این همه شبنامه علیه من پخش کردند و کلیپ ساختند نمی توانستند برخورد بکنند نمی توانستند پیگیری کنند
به گزارش "جانا" حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی موسوی نژاد در این تجمع که با استقبال گسترده مردم مواجه شد از برخی ناملایمات و بی مهری ها نسبت به خود سخن گفت و بعضی اشخاص را به جوسازی و فضاسازی علیه خود اعلام کرد. بخش هایی از سخنان موسوی نژاد که در حسینیه اعظم برازجان بیان شده، به شرح ذیل است: * موسوی نژاد: به نظام مقدس جمهوری اسلامی، شورای نگهبان نه تنها اعتراضی ندارم بلکه مدافعشان هستم. شعار مردم خطاب به معاندین شهرستانی موسوی نژاد: فتنه گر حیا کن دشتستات را رها کن / این ه ...
3 ت سرنوشت ساز تا طلای پارالمپیک | تکواندو تصادف تیراندازی
مادرم برای دیدن مسابقات من به سالن می آمد و پیشرفت هایم را دنبال می کرد. بعد تصادف کرده بودم و همه چیز از بین رفته بود. خودم از درون خیلی آسیب دیده بودم ولی به خاطر بقیه می گفتم که چیزی نیست و باید آن را قبول کرد. عکس: سایت پرس تی وی خانواده توانستند این را قبول کنند؟ اوایل نه. خیلی امیدوار بودند که با درمان هایی مثل فیزیوتراپی بتوانم دوباره راه بروم. برای ...
مروری بر نقش انگلستان در قحطی تاریخی ایران
به دیوار ایستاده بودند. یکی از آنها پیرزنی بود صغیرالجثه و دیگری زنی جوان و بلندقامت. پیرزن که صورتش باز بود و کاسه گلینی در دست داشت، گریه کنان گفت : ای آقا، به من و این دختر بدبختم رحم کنید؛ یک چارک از این دمپخت خریده و به ما بدهید، مدتی است که هیچ کدام غذا نخورده ایم و نزدیک است از گرسنگی هلاک شویم. گفتم : قیمت یک چارک دمپخت چقدر است تا هر قدر پولش شد، بدهم خودتان بخرید. گفتند: نه آقا ...
همسرم می خواست من را خفه کند/ از خودم دفاع کردم/16 سال با وی سوختم و ساختم
زندگی می کردند و دارای سه دختر ع الف ، ف الف ، الف الف و دو پسر م الف و م الف هستند. وی اضافه کرد: مقتول به دلیل اختلافاتی که از گذشته با همسرش داشته فرزندانش را از روستا برمی دارد و به خراسان رضوی می رود و در همان روز نیز قصد تحویل دادن مهریه به همسرش را داشته است. قاضی پرونده از آقای ع الف برادر مقتول دعوت می کند تا برای گفتن اظهارات خود به جایگاه بیاید، آقای ع الف به قاضی ...
واردات بی رویه کمر تولید داخلی را شکسته/دولت تورم را به قیمت کاهش سطح اشتغال کاهش داده است
نمایندگی نداشتم ولی دور قبل، گروهی از مردم درخواست کردند که وارد عرصه نمایندگی شوم تسنیم : آقای سعیدی، با توجه به سوابق فرهنگی و اجتماعی شما، به عنوان سؤال اول، علت ورود به انتخابات را بیان کنید. البته از همه کاندیداها سؤال کنید، همه، احساس تکلیف را بیان می کنند و شاید بنده هم از این موضوع مستثنا نیستم، از ابتدا اصلاً به فکر نمایندگی و... نبودم بلکه هرجایی هر کاری از دستم برآید ...
این ماجرا یک افسانه نیست+عکس
ای کمک می کرد بدون اینکه کسی بداند. بعد از شهادتش تماس گرفتند که فلانی هر ماه مبلغی کمک می کرده اما این ماه پولی واریز نشده که پدرش گفت پسرم شهید شد. مسافرت که می رفتیم خیلی بهمان خوش می گذشت. معمولا همه چیز وسیله می بردم تا همسرم به سختی نیافتد. حتی برای بچه ها از پوشک استفاده نمی کردم با اینکه سخت بود اما می گفتم به مهدی فشار مالی نیاید. با اینکه پول هم داشتیم اما باز قناعت می کردم ...
فرهنگ در رسانه
روزنامه ها و رسانه های مختلف دیگری که وجود دارد، می توان به همه آن ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است ... * * * آرمان/حمیدرضا نوربخش: تصمیمی برای ادامه کار در خانه موسیقی ندارم حمیدرضا نوربخش درباره اینکه آیا به فعالیتش به عنوان مدیرعامل خانه موسیقی بعد از انتخابات این نهاد، ادامه می دهد یا خیر، گفت: من هیچ تصمیمی برای ادامه کار در خانه موسیقی ...
7 شهیدی که سال جدید مزین به نام آنها شد
و مدیریت اطلاعات و عملیات هوایی مجددا به امریکا اعزام گردید. این هم وطن دلیر اکثر تلمبه خانه ها و نیروگاه های برق عراق از کار انداخته بود و طرح های عملیاتی وی باعث گردیده بود صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد از این رو صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود . از این رو به دستور صدام پس از دستگیری بدنش به دو نیمه تبدیل شد و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد ...
همسر عزیزم! شما حسینی باش و من زینبی می مانم!
به خانه آبادان می رفته. صاحبخونه هم که بی خبر از من بوده، نمی دونسته باید به کجا تحویل بده. لحظه سختی بود، نمی دانستم خوش حال باشم یا ناراحت. بعد از دو سال انتظار، آخر جواب گرفته بودم. خسرو زنده بود. ولی باید برای بازگشتش به آینده ای مبهم دل می بستم. وقتی خبر رو به خانواده گفتم، هر کسی یه حسی داشت. مادر بغلم کرد و زار زار اشک ریخت. پدر هم دستش را به پیشانی گذاشت و نشست. همه دلواپس آینده ام بودند ...
همسایه قاتل: مرا بکشید، پول نمی خواهم!
می کرد تا اینکه خواهر و برادرم به این ماجرا پی بردند. آنها به من اعتراض کردند و گفتند باید به این رابطه پایان دهم. وی ادامه داد: به عذرا گفتم باید ارتباطمان را تمام کنیم اما او قبول نمی کرد. صبح بیست و پنجم اسفند 90 در غیاب پدر و مادرم عذرا به خانه مان آمد و التماس کرد ارتباطم را با او قطع نکنم. او می گفت زن تنهایی است و غیر از من کسی را ندارد. هر چه به او گفتم دست از سرم بردارد گوشش ...
وعده هایی که خودمان هم می دانیم عملی نیست ندهیم
- توصیه خاصی شده است به شما برای این که در این انتخابات شرکت کنید؟ خوب در این موضوع نیاز به مشورت گرفتن دارد. به خیلی از بزرگواران طرح موضوع کردم و گفتم توصیه شما چیست؟ به نظرتان بیایم یا نیایم؟ خوب بعضی ها استدلالاتی داشتند و گفتند بیا و بعضی ها گفتند نیا. مشورت گرفتم و بعضی از دوستان هم لطف کردند خودشان مشورت دادندکه مثلاً در این موضوع بیا. جمع و برآیندش با خودم بود و خودم به این نتیجه ...
خواننده پاپ چگونه از امام رضا(ع) شفا گرفت؟
با بیماری ام می ساختم اما تحمل از دست دادن صدایم برایم خیلی سخت بود . ساعت 10 صبح پرواز داشتیم صبح زود رفتم زیارت . از در سمت باب الجواد بر می گشتم و می گفتم یا امام رضا (ع)من دارم می روم.دائم که می خواستم ازامام رضا(ع) خداحافظی کنم پشت سر خود را نگاه می کردم و در دل می گفتم یا حضرت رضا مگر می شود به پابوس تو آمد برای شفاعت و دست خالی برگشت . یعنی من دست خالی برگردم تهران ؟ در اوج نا ...
واکنش هنرمندان به فساد اخلاقی در سینما
هم نداشتم، من نمی گذارم دختر خودم با وجود استعداد هایی که دارد، به سینما وارد شده و بازیگر شود. وی افزود: من بارها گفتم که اگر خانمی وارد سینما شود و دو فیلم بازی کند و برود، همین چند بازی کارنامه بدی در زندگی آینده آن خانم می شود. حبیب دهقان نسب این هنرمند گفت: بسیاری از جوانان کشورمان به حرفه بازیگری علاقه دارند و متاسفانه برخی افراد از علاقه و ذوق و شوق این عده ...
همه خوبی ها در هیئت فاطمه زهرا (س) ست
، امّ الخلقه است، امّا چه کردند؟! اصلاً می شود تصوّر کرد که با این درّ چه کردند؟! اصلاً از این مطالب بگذریم، دختر پیامبر بود یا نبود؟! همه به عظمت او مقرّ هستند - که حالا در جلسه آینده روایاتی را که از عایشه بیان شده، می گویم که چگونه به عظمت بی بی دو عالم اقرار می کند - بعد درب خانه را بسوزانند؟! آن هم در حالی که صدای فاطمه را می شنیدند. آخر یک کسی می گوید من نمی دانستم که چه کسی پشت درب ...
مصاحبه خواندنی با محمد بنا
.... از داخل هم کشتی گیرها همه فکر میکنند محمد بنا هر وقت بخواهد در اتاق روحانی را باز میکند و می گوید به هر کس هرچه میخواهد بده، یکی یک خانه هم به هر کدام بده. بابا اصلاً کسی به حرف من گوش نمیدهد. ما بزرگ هستیم ولی دکوری هستیم. هرچه گفتم موکت های بوگندوی خانه کشتی را عوض کنید هیچکس گوش نکرد تا در آخر خود رسول خادم آمد و این کار را کرد. نقدی که به این ماجرا وارد است این است که دهه شصت ...
از اعمال شکنجه های همزمان تا روزهای ملی کِشی/ارتباط با الفبای مُرس
خواهم رسید! بعد از غذا به سراغم آمد. درِ سلول را باز کرد و گفت صبح چه کردی؟ گفتم کاری نکردم! سیلی محکمی زد که سرم گیج خورد! *شکنجه گران دلسوز فارس: بازجوها هم تغییر می کردند؟ کفایی قاینی: بازجوهای هر پرونده ثابت بودند و اگر به هر دلیلی بازجوی پرونده حضور نداشت، متهم بلاتکلیف بود تا او برگردد. مثلاً بعد از برخورد آن زندانبان جدید با من، تا چند روز سراغ من نیامدند ...