سایر خبرها
بر سینه می آمد وز تیر بلا جان و تن ما به امان بود این روزه که هر روز مرا بودی قسمت هم روح و روان بود مرا هم تن و جان بود با مهر و مروت به جهان بود نگاهم هر کینه و بدخواهی از دیده نهان بود این چرخ ز نفرینش اگر تیر و کمان داشت در دست من از بال دعا تیرو کمان بود بی توشه مبادا گذری ای دل غافل زین چند شب و روز که عمرت به جهان بود جرم از همه سو ...
تهران شد و اسرار ناپدید شدن آقای دکتر و همسرش را فاش کرد. دختر جوان درحالی که وحشت زده بود و دست و پایش می لرزید، گفت: من شاهد قتل استاد دانشگاه بودم. حالا هم آمده ام راز قتل را فاش کنم تا شاید به آرامش برسم. وی ادامه داد: پاتوق من کافه ای در یکی از مناطق تهران است. در جریان رفت و آمد به کافه با زنی به نام مونا (همسر مقتول) آشنا شدم. خیلی زود تبدیل به دوستان صمیمی شدیم. آن ...
هم داشته باشم. حتی وقتی در محل کار حضور دارم، سفره افطار را خودم می چینم چون حس و حالی که در وقت سحر و افطار پیدا می کنم به قدری برایم جذاب است که همیشه آن را دوست داشتم و خواهم داشت. نمی خواهم شعاری حرف بزنم اما وقتی می گویند در این ماه شیطان دربند است واقعاً چنین حسی را دارم و احساس می کنم روح انسان آزادتر است. حسی که حال خوب آن به دوران کودکی و نوستالژی های جذابش باز می گردد که ماه رمضان های ...