سایر منابع:
سایر خبرها
به مکان های ناجور او را بازداشت کرده بود، وقتی ازدواج کردم و در واقع دلباخته اش شدم، اطلاع یافتم، اما علاقه باعث شدتا امشب به خودم دروغ بگویم. : چه دروغی؟ - اینکه زنم خوب است، دیدید چه شد، با بی آبرویی همسرم را کشتند! : چرا طلاقش ندادی؟ - گفتم که دوستش داشتم، حتی مادرزنم نیز اصرار داشت طلاقش بدهم. : آخرین بار کی او را دیدی؟ - صبح ...
...> + چرا طلاقش ندادی؟ - گفتم که دوستش داشتم، حتی مادرزنم هم اصرار داشت طلاقش بدهم. + آخرین بار کی اون رو دیدی؟ - صبح که سر کار می رفتم، با مهربانی از خواب بیدار شد و طبق معمول بدون صبحانه راهی محل کارم که تولیدی کت و شلواره، شدم. امروز سالگرد عروسی مون بود، می خواستم با سولماز برای ناهار بیرون بریم و جشن بگیریم اما وقتی به خونه اومدم، دیدم نیست. با ناراحتی از خونه ...
...> خیلی ها هستند که در عرصه ی نبرد هستند ولی این انسان ها انسان هایی هستند که تکامل آن ها خیلی سریع اتفاق می افتد و سیر سلوک آن ها به سوی خدا سیر سلوک با سرعت نور است. * از حاج قاسم خاطره ای دارید که تا حالا نگفته باشید؟ همان خاطره ای که گفتم و خیلی هم در این طرف و آن طرف هم نقل شده را شیرین تر از همه ی خاطرات می دانم و آن هم این است که عید سال 98 وقتی در یکی از مناطق جبهه مقامت ...
یا می گفت باید درس بخوانی؟ - بابام از اولی که وارد فوتبال شدم مشاور خوبی برای من بود. اتفاقا یادم است چهارم دبستان که به من گفتند باید بروم برای تیم ملی نونهالان با سرعت آمدم خانه تا به پدرم که فوتبالی بود خبر بدهم. وقتی رسیدم پدرم خواب بود. آنقدر سر و صدا کردم تا بیدار شد و با کلی ذوق و شوق گفتم که برای فوتبال باید بروم؛ فکر کردم کلی کیف می کند اما هیچ عکس العملی نشان نداد. فکر کنم ...
...> دوستان نادان و دشمنان دانا این کار را کردند سال ها اعتقاد قلبی دارم که خانم علینژاد با برخی ائمه جمعه هم تیمی هستند. یعنی آن ها با افرادی که ضد حجاب تبلیغ و ترویج می کنند در یک تیم هستند و پازل همدیگر را تکمیل می کنند؛ یکی به عنوان دوست نادان و دیگری به عنوان دشمن دانا، و آسیب و دود هر دو به چشم اصل دین و اصل حجاب می رود. یعنی شما دیگر نمی توانی بگویی حجاب چیز خوبی است ...
نبود چند روز که از شروع فعالیت مدارس گذشت متوجه شدم که فاطمه اصلا هوش و حواسش پی درس نیست، تنها جسمش در کلاس حاضر است. با او کار می کردم، اما فاطمه غرق در غم و غصه بود. یکبار از من پرسید خانم پیش خدا رفته یعنی چی؟ گفتم: یعنی کسی که از دنیا می رود جسمش زیر خاک است، اما روحش به سمت خدا پرواز می کند. فاطمه گفت: یعنی الان پدرم پیش خداست، درست است که هر کاری انجام دهم بابا از آن ...