سایر منابع:
سایر خبرها
درخواست طلاق به خاطر عشق شوهر به بازیگری
روحیه خودم این کار را شروع کنم. در کلاس های بازیگری ثبت نام کردم و به صورت جدی تمرین هایم آغاز شد. نجمه از همان ابتدا شروع کرد به غر زدن؛ به جای اینکه مرا تشویق کند و حامی من باشد، هر شب مرا تحقیر و مسخره می کرد که به دنبال کار بیهوده ای رفتم و قرار نیست در این راه پیشرفت کنم. خیلی از این موضوع ناراحت بودم. تا اینکه از چند روز پیش برای یک نقش در تئاتر انتخاب شدم. ما شب ها تمرین می کردیم و غرزدن ...
همسرم خیلی بی غیرت است/ او خواسته های بی شرمانه ای از من دارد که از گفتنش شرم دارم!
خانواده ام متنفر می شدم، چرا که در برابر سالومه احساس سرشکستگی می کردم و به اوضاع اقتصادی خودم افسوس می خوردم. تا این که روزی سالومه از من خواست در شرکت تجاری برادرش مشغول کار شوم. اگرچه حقوقش اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. ...
مرد متوهم جوان تبریزی را با قمه مثله کرد!
قتل رسیده درباره روز جنایت می گوید: چند ماه از طلاق دخترم گذشته بود که یک شب تلفن خانه زنگ خورد. قبل از پاسخ دادن به خاطر اینکه معمولاً آن ساعت کسی به ما زنگ نمی زد. نگاهی به ساعت خانه کردم. حدود 10 شب بود و بدون اینکه سلامی بدهد ناگهان به من گفت که سر پسرت را از تنش جدا کرده ام و حالا می توانی جنازه او را از میدان آذربایجان با خود ببری. پیرمرد ادامه می دهد: داماد سابقم که حالا قاتل ...
تاوان اشتباه مادر با خیانت دخترش / سرنوشت آنها بهم گره خورده
یک سال بعد نیز دخترم گلاره به دنیا آمد اما هنوز به 7 ماهگی نرسیده بود که پزشکان تشخیص دادند او بیماری دارد و به طور مداوم تشنج می کند. این درحالی بود که کریم هم بعد از این ماجرا تقریبا مرا رها کرده بود و با زن غریبه دیگری ارتباط داشت. من هم که اوضاع را این گونه دیدم به این عشق و علاقه پوشالی تاسف خوردم و از او گرفتم. حالا فهمیده بودم که یک اشتباه احمقانه در هیجانی ترین دوران زندگی، آینده ...
شوکه شدن زن در نیمه های شب/ باورش سخت بود، همسر صیغه ای او در اتاق خواب دخترش بود!+جزییات
مادر جوان الهه در ادعاهای هولناکی در دادگاه کیفری استان تهران گفت: بعد از طلاق با دخترم در تهرانپارس زندگی می کنیم، خودم از راه فروختن لباس و اجاره کردن غرفه، خرج زندگی را در می آورم، تا اینکه منصور با من آشنا شد او خودش را پلیس و سروان معرفی کرد و چون ظاهر فریبنده و سلاح و دستبند داشت باور کردم و او را وارد حریم زندگی ام کردم. او ادامه داد: مدتی نگذشته بود که دیدم رفتارهای مرموزی دارد ...
کارگری همسر صاحبکارش را بخاطر سرقت طلا کشت و با تیغ،رگ او را هم برید/ چون او مرا شناخت چاره ای جز قتل ...
برداشتم و وقتی می خواستم از خانه خارج شوم ترسیدم که زن جوان با دیدن چهره ام مرا شناسایی کند و راز سرقتم لو برود، به همین خاطر با یک پتوی طوسی رنگ او را خفه کردم و در زمان خروج از خانه نگران بودم که شاید او زنده باشد به همین خاطر در خانه را بستم و با کاتر رگ دست راستش را بریدم و از خانه خارج شدم. وی افزود: بعد از قتل به مغازه رفتم و به بهانه اینکه می خوام با همسرم به خرید بروم زودتر از همیشه از مغازه خارج شدم و بعد فهمیدم طلاها بدل هستند. بنا بر این گزارش، متهم پس از تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه جنایت، روانه زندان شد ...
همسرم بی وجدانم با خواهرم روی هم ریخته بود/ خواهرم وقیحانه تو چشمهام نگاه کرد و گفت دوستش دارم!
| از جواد طلاق گرفتم تا صیغه همت بشوم! برای فرار ازخوابگاه راهی خانه عمو شدم /پسر عمویم بارها بهم تجاوز کرد! زن 25 ساله که مدعی بود مشاوره های روان شناختی در کلانتری راهگشای زندگی اش شده است و اکنون با انجام تحقیقات بیشتر تصمیم عاقلانه ای برای ازدواج با فیروز خواهد گرفت، درباره زوایای پنهان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 18سال داشتم که با پیمان سر ...
عشق به بلاگر معروف باعث قاتل شدن پسر 24 ساله شد
همسرم بیدار شد و با هم گلاویز شدند. من که اوضاع را این گونه دیدم به کمک عماد رفتم و دست و پاهای همسرم را گرفتم که بعد هم عماد او را با دستانش خفه کرد. سپس نقشه دیگری کشیدیم و جسد را جا به جا کردیم تا خانه را همراه جسد آتش بزنیم که ماجرا خودسوزی جلوه کند. به همین دلیل من حدود ساعت 7 صبح دخترم را از طبقه پایین برداشتم و به منزل پدرم بردم و به آن ها گفتم که قصد دارم برای درمان بیماری زنانه ...
افزایش درخواست سقط جنین
میلیون تومان به آن خانواده دادیم و 100 میلیون تومان هم به دکتر پرداخت کردیم تا پرونده رحم اجاره ای برای ما درست کند و ما بتوانیم به اسم خودمان برای بچه شناسنامه بگیریم. تمام هزینه های بیمارستان را هم پرداخت کردیم و بچه را بعد از تولد به خانه آوردیم. پسرم الان حدود چهارماه دارد و زندگی ما را به طور کلی تغییر داده است. من از کارم استعفا دادم و برگشتم خانه تا بیشتر مراقب بچه باشم. هنوز هم ...
با این سیاست ها عروس ایده آل مادرشوهر شوید!/ترفندهای دوری از جنجال
مسائلتان را حل کنید. هرگز به مادرشوهرتان نگویید : من با خانواده خودم راحت ترم این شکایت در میان مادرشوهرها رایج است. عروس ها همیشه به پدر و مادر خود بیشتر اهمیت می دهند. کاتلین می گوید: عروسم در روز تعطیل یا عید پیش خانواده خودش می رود. عکس های پدر و مادرش در همه جای خانه دیده می شوند و آنها اصلاً عکسی از من و شوهرم در خانه نگذاشته اند. با آنکه راحت بودن با پدر و مادر خودتان کاملاً ...
تصاویر | گفت وگوی خواندنی با پسری که در 13 سالگی پدر شد ؛ او جوان ترین پدر ایرانی بود؟ | از 5 سالگی روی ...
او نیز به من علاقه مند است، موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم. پدر بدون هیچ مخالفتی قبول کرد. خانواده زینب هم موافقت کردند و ما با هم ازدواج کردیم. بهزاد آریش تک فرزند است از زن دوم پدرش. 4 برادر دارد و یک خواهر که همگی شان برای بهزاد ناتنی اند. بهزاد می گوید مادرم وقتی خیلی کم سن و سال بودم مرا تنها گذاشت و نامادری ام مرا بزرگ کرد. بهزاد آنقدر در زندگی سختی کشیده که می گوید اصلا ...
آینده زنان تهرانی روشن است
... بله. بعد از پایان دوره تحصیلات پزشکی، در مرکز تحقیقات کبد شیراز مشغول به کار شدم و مدتی به عنوان پزشک مشغول بودم. اما بعد از آن چون فعالیت زیادی در حیطه بانوان در استان فارس داشتم، به استاندار آن استان برای سمت مدیر کل و مشاور امور بانوان معرفی شدم و از سال 84 به مدت 5 سال در این سمت کار کردم و تعدادی از پروژه های زنان و خانواده در سطح شیراز و کل استان فارس در این دوره اتفاق افتاد. ...
شرط عجیب دختر جوان برای بخشش مهریه اش
کنی؟ این کار واقعا زشته! بهتره منصرف بشی از گرفتن جشن طلاق و پس از این حرف ها رو به آرمین کرد و گفت: پسرم تو چرا 999 عدد سکه را قبول کردی؟ مگر تو توان پرداخت این همه سکه را داری؟ اصلا خبر داری قیمت سکه چقدر است؟ چطور چنین چیزی را قبول کردی؟! الان که نگاه می کنم، می بینم شما هنوز یک سال هم نشده که باهم ازدواج کردید. چرا زندگی تون به این مرحله رسیده؟ آرمین با نگاهی به آوا آهی ...
زن جوان در دام مرد شیاد افتاد!
روزنامه خراسان نوشت: از روزی که معتاد شده بودم، به دور از چشمان شوهرم به خانه خرده فروش موادمخدر می رفتم تا از او شیشه بخرم ولی او که می دانست همسرم از اعتیاد من خبر ندارد، آرام آرام نگاه های هوس آلودش را به چشمانم دوخت و... . زن جوان با بیان این که دیگر نمی توانم تهدیدهای فروشنده موادمخدر را تحمل کنم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: با آن که ...
موادفروش هوسران/ زن جوان در دام مرد شیاد افتاد!
همین دلیل از خرده فروش موادمخدر خواستم تا خودش مواد را به در منزلمان بیاورد. در همین روزها وقتی فریدون مرا در حال گفت و گو با فروشنده موادمخدر دید خیلی به من مشکوک شد، اما همه چیز را انکار می کردم. در این شرایط مجبور بودم دوباره خودم برای خرید موادمخدر بروم، اما آن جوان که از سرگذشت من آگاه بود و حتی می دانست به طور پنهانی از همسرم مواد مصرف می کنم، آرام آرام رفتارهایش تغییر کرد و با چشمانی هوس آلود ...
فرار خانم دکتر از کتک های شوهر 2 قطبی اش
وی افزود: 9 سال پیش زندگی مشترک را با همسرم شروع کردم و یک سال بعد تصمیم گرفتم بچه دار شوم. اکنون صاحب یک دختر 7 ساله هستم، اما هیچ لذتی از زندگی ام نبرده ام، چراکه شوهرم سال ها است به بیماری دوقطبی دچار است و همیشه به هر بهانه ای مرا به باد کتک می گیرد و از روزی که زندگی مشترک را با وی زیر یک سقف شروع کردم یک روز خوش به خود ندیدم. این پزشک زیبایی ادامه داد: شوهرم سال ها است به این ...
خانم اجازه! شیر شتر آوردم براتون
دفتر و لبخند به لب و با شوق گفت "خانم این شیرشتر. این هم چکدرمه. امروز مادرم ناهار چکدرمه درست کرد. یک ظرف هم برای شما فرستاد." مادر این دختربچه هم خود را به معلم مدرسه رساند و یک ظرف کوچک را به معلم داد و با زبان ترکمنی از وی خواست غذا را تا سرد نشده همراه با ترشی که آورده بخورد و اگر مزه آن را دوست داشت بگوید تا یک ظرف بزرگ ترشی برای مصرف به خانه اش بفرستد. "فاطمه خوندل ...
هجوم دوباره پیامک های تبلیغاتی به ایرانی ها
مو ندارم. از وقتی موهای سرم ریخت هیچ وقت به کاشت مو فکر نکردم و به این اوضاع و احوال هم عادت کرده بودم اما از روزی که در یکی از شرکت ها مشغول کار شدم پیامک های کاشت مو دست از سرم برنمی دارند. یکی دوبار هم تماس گرفتم و پرسیدم شماره تماس مرا چه کسی به شما داده اما پاسخ درستی ندادند. بارها کدهایی را که برای مسدود کردن پیامک های تبلیغاتی است در گوشی ام وارد کرده ام اما فقط یک روز خبری از پیامک ...
اعترافات هولناک عامل قتل و سربریدن میرزا کوچک خان جنگلی پس از بازداشت
سال پیش، آنوقت ها که تازه 15 سالم تمام شده بود، وارد کلاس توپخانه شدم. در آن دوره، توپخانه ی ما توسط افسران اتریشی اداره می شد و آنان بودند که به افراد ما آموزش های لازمه را می دادند. پس از طی دو سال دوره ی کارآموزی، در یکی از بعد از ظهرهایی که آماده ی بازگشت به خانه ی خود بودم، اطلاع پیدا کردم جزو افرادی انتخاب شده ام که می بایست در فردای آن روز مجلس شورای ملی را به توپ ببندند. ...
خانواده ای که در برابر سختی ها تسلیم نمی شود/ همه باهم برای امید به زندگی +فیلم و عکس
کردم بالاخره هر دو در خانه ای کلنگی خزیدند. مهمان لحظه های تلخ دقایقی همانجا منتظر ماندم تا از دقیق بودن آدرس یقین پیدا کنم، شانس با من یار بود، زنی سن و سال کرده از یکی از خانه های همان حوالی به بیرون سرک کشید دم را غنیمت شمردم از او در مورد آن دو کودک و شرایط زندگی شان پرسیدم، مریم خانم از حال و روز زارشان گفت، اینکه این بچه ها به همراه خانواده هایشان در بدترین شرایط ممکن ...
معلمی که بوی خاک را می فهمد
بضاعت سخن گفت و افزود: همکارانم در مدرسه مراقب هستند که دانش آموزان نیازمند تامین مالی شوند لذا این اتفاق مبارک با مشارکت کل پرسنل مدرسه انجام می شود به طوری که سال قبل برای اعضای خانواده یکی از دانش آموزان نیازمند جهیزیه تهیه کردیم و وی روانه خانه بخت شد. هدیه ای که مرا ترساند وی در ادامه بیان خاطراتش می گوید: بهار بود و همه جا پر از گل های خوش بو. در یکی از این روزهای ...
ماجرای حاج قاسم و پخش اذان غلوش ؛ نیامده ایم سوری ها را شیعه کنیم/ روحانیون مدافع حرم در عراق و سوریه چه ...
است و به سن ازدواج نرسیده است. گفت: من اتفاقا شرط کرده ام که چنین دختری را به کابین ببرم. دسته ای دلار جلوی من پرتاب کرد و گفت: دخترت را به عنوان کنیز می برم. من خیلی با دخترم صحبت کردم و سفارش به صبر کردم و گفتم بالأخره چاره ای نیست و برای هر دختری پیش می آید که به خانه ی همسر برود. بعد از چند هفته دخترم به خانه آمد و جلوی من و عیالم یک پیت بنزین روی سرش ریخت و خودش را آتش زد و وقتی ...