یک دختر از مسیر اشتباهی بازگشت/ پشت پرده شوم پیامک های عاشقانه
سایر منابع:
سایر خبرها
پدرکشی فجیع در تهران | وقتی دیدم نمرده با چاقو زدمش!
...> وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: نمی خواستم پدرم را بکشم. اما رفتارها و کارهایش مرا بشدت عصبی کرده بود. پدرم چند سال پیش، مادرم را طلاق داد و با زن دیگری ازدواج کرد.سپس همه اموالش را در اختیار همسر دومش و 3 فرزند او قرار داد. حتی به تازگی خانه بزرگی را به نام همسر دومش سند زده بود. وی ادامه داد: من بدهی سنگینی داشتم و به همین خاطر به دردسر افتاده بودم. چند بار سراغ پدرم رفتم و از او کمک ...
پسر خشمگین پدرش را به طرز فجیعی به قتل رساند
. این پسر پس از 3 هفته سرانجام قفل سکوتش را شکست و در بازجویی های فنی به قتل پدرش اعتراف کرد. اعتراف به قتل پدر وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: نمی خواستم پدرم را بکشم. اما رفتار ها و کارهایش مرا بشدت عصبی کرده بود. پدرم چند سال پیش، مادرم را طلاق داد و با زن دیگری ازدواج کرد. سپس همه اموالش را در اختیار همسر دومش و 3 فرزند او قرار داد. حتی به تازگی خانه بزرگی را به نام همسر دومش ...
سرنوشت تلخ پسری که عاشق دختر مسافر شد
مرا در دبیرستان ثبت نام کند. عشق در نگاه اول این گونه بود که با رها کردن درس و مدرسه راهی بازار کار شدم و به شاگردی و پادویی در مغازه ها پرداختم، از طرف دیگر پدرم به دلیل بیماری فوت کرد و من هم به این ترتیب از خدمت سربازی معاف شدم، در حالی که آرام آرام فروشگاه پوشاک راه اندازی کرده بودم روزی مادرم زوج میان سالی را به همراه یک دختر جوان به خانه آورد تا برای اقامت پنج روزه ...
عشق قدیمی به دخترعمو؛ انگیزه ای برای جنایت
و اظهارات آنها موضوع را پیچیده تر کرد. پسر بزرگ مقتول گفت: شب گذشته پسرعموی مادرم به خانه ما آمد و بعد از چند ساعت از خانه رفت. پس از آن مادرم به من و برادر و خواهرم پول داد تا از عطاری محله مان دارو تهیه کنیم. ما نزدیک به یک ساعت از خانه بیرون رفته بودیم و وقتی برگشتیم دیدیم پدرم در خانه نیست و دست و لباس های مادرم هم خونی است. روی فرش ها و در و دیوار هم خون پاشیده شده بود و مادرم در ...
قتل بی رحمانه مادربزرگ به دست نوه سنگدل در تهران + فیلم گفتگو و عکس
... پیمان چقدر درس خوانده ای؟ دو تا فوق دیپلم دارم.یکی در رشته کامپیوتر و یکی قالیبافی. شغلت چیست؟ تعمیر وسایل پرینت و اسکن انجام می دهم. از خانواده ات بگو. ازدواج کرده ام و یک دختر 6 ساله دارم. پدر و مادرم هم به رحمت خدا رفته اند،فقط یک خواهر دارم که روز حادثه خبر فوت مادربزرگم را همان خواهرم به من داد! اما تو که می ...
نامزدم نقشه ربودن دوست دختر سابقم را کشید
گرفتی؟ عکس دوست دختر سابقم را در گوشی من دیده بود. در مورد او از من سوال می کرد و بعد از حدود 40 روز که از ماجرا گذشت این کار را عملی کردیم. همان اوایل که فهمید دوست دختر سابقم خانه و یک ماشین ام وی ام 550 دارد که حدود 700 میلیون می ارزد زیر پای من نشست که به یک بهانه ای ماشینش را از زیر پایش در بیاوریم تا ادب شود. *با دوست دختر سابقت چطور آشنا شدی و چرا به هم زدید؟ ...
خبرهای جدید از قتل دکتر ضیایی و همسرش مینو صابری / قاتل: فریب خوردم و بی دلیل دستانم را به خون 2 نفر ...
...> حل معما سروش، آقای دکتر و همسرش را به قتل رساند و من به همراه پدرم اجساد آنها را به شهریار بردیم و دفن شان کردیم. این ادعای پسر جوانی بود که به همراه پدرش خودروهای زوج گمشده را دزدیده بودند. او که مهدی نام دارد و به عنوان راننده برای سروش کار می کرد ادامه داد: پدرم چند سکه قدیمی در شهرستان پیدا کرده و به سروش داده بود تا برایش بفروشد. روز حادثه پدرم برای حساب و کتاب به خانه سروش رفته ...
شکارچی زنان برای نقشه شوم قهرمان شطرنج بازی ایران بود / برای اجرای نقشه اش از 10 پزشک کمک گرفته بود
که یک تاجر تحصیلکرده و قهرمان شطرنج تبدیل به یک شده است؟ چون ورشکست شدم. شریکم سرم را کلاه گذاشت و از کشور فرار کرد. مرا اینجوری نگاه نکنید، زمانی برای خودم برو و بیایی داشتم؛ مدام سفر خارجی می رفتم و زندگی ام لاکچری بود اما شریکم که از چشمانم بیشتر به او اعتماد داشتم زندگی ام را با خودش برد و کاری در حقم کرد که تبدیل به یک ورشکسته و بعد سارق حرفه ای شدم. چه اتفاقی بین شما ...
نقشه شوم قهرمان شطرنج کشور برای زنان | دزد بی رحم به نامزدم مقابل چشمانم تجاوز کرد
... چون ورشکست شدم. شریکم سرم را کلاه گذاشت و از کشور فرار کرد. مرا اینجوری نگاه نکنید، زمانی برای خودم برو و بیایی داشتم؛ مدام سفر خارجی می رفتم و زندگی ام لاکچری بود اما شریکم که از چشمانم بیشتر به او اعتماد داشتم زندگی ام را با خودش برد و کاری در حقم کرد که تبدیل به یک ورشکسته و بعد سارق حرفه ای شدم. چه اتفاقی بین شما رخ داد؟ یک روز که در شرکت بودیم با آبمیوه مسموم مرا ...
قشنگترین حس
همشهری ؛ دوچرخه- مطهره سادات قرشی 14 ساله: من یک سوال از تک تک شما دارم. قشنگ ترین حسی که تجربه کرده اید چه بوده؟ تا شما فکر می کنید خودم می خواهم از قشنگ ترین حس ام برایتان بگویم. از پنجره چشم بر نمی داشتم چون منتظر دیدن یک منظره ی طلایی بودم، گوشی در دستم بود و می خواستم فیلم بگیرم، اما آنقدر حواسم پرت بود که دکمه ی ضبط را نزده بودم. ناگهان صدا مرا به خود آورد ...
عاشقی کار دست سارق حرفه ای داد
به خانه ای رفته بودم، با گوشی تلفن همراه در کمد روبه رو شدم. آن را برداشتم و به آن زن هدیه دادم. او نمی دانست من دزدم . از گوشی استفاده کرده بود و ماموران به او رسیدند و از طریق این زن مرا دستگیر کردند. من در سرقت ها فکر همه جا را کرده بودم غیر از عاشقی و گرفتاری . همین عاشقی کار دستم داد. *به چند خانه دستبرد زدی؟ حدود 20 خانه. *چقدر گیرت آمد؟ هرچه دزدیدم را دود کردم. ...
درمان های امیدبخش برای بیماری ام.اس ( قسمت اول )
در همین وضعیت ماندم؛ اما حس پاهایم کاملاً برگشت. بعداً که نورولوژی را خواندم، متوجه شدم که به آن وضعیت "شوک نخاعی" ناشی از انفجار می گویند. بعدازآن چند دقیقه، توانستم از آن منطقه خارج شوم. در فروردین ماه 1366 در بیمارستانی در شهر اراک به مدت دو یا سه روز بستری شدم. یکی از دلایل علاقهٔ من به علم پزشکی، همان چند روزی است که در آن بیمارستان بستری بودم. آن زمان کلاس اول دبیرستان بودم. از طرف مدرسه به ...
لیلا گودرزیان: عنایت شهید را در نوشته هایم دیدم
...> این کتاب را به روح مادرم تقدیم کرده ام و یکی از موفقیت های آن را نگاه و دعای مادرم می دانم چراکه او می گفت شهدا برای امنیت و عزت ما رفتند، پس باید احترام بگذارید و این ارزش گذاری برای شهدا را از مادرم آموختم. فارس: و در حین نگارش کتاب چه حسی داشتید؟ گودرزیان: من با این کتاب بارها و بارها زندگی می کردم خودم را جای راوی می گذاشتم طوری که در دو سه جای کتاب مستاصل شدم که چگونه ...
اعترافات قاتل پزشک سرشناس تهرانی و همسرش بعد از دستگیری
محل سکونت دکتر که برجی در ولنجک بود شده و سرقت را انجام داده اند. به این ترتیب، شماره پلاک خودرو های مسروقه به تمامی واحد های گشت اعلام شد و مدتی بعد پدر و پسری که سوار یکی از خودرو های دکتر بودند، دستگیر شدند. پسر جوان در تحقیقات گفت: من راننده تاکسی اینترنتی بودم. سه سال قبل با سروش آشنا شدم و به عنوان راننده برای او کار می کردم. پدرم زمین کشاورزی داشت و خیلی اتفاقی 60 سکه طلای قدیمی ...
تیراندازی تمرینی برای جنایت در ویلای هزار متری
...> حالا با گذشت یک ماه از این جنایت غم انگیز، پدر و پسری که در کارخانه مغز متفکر این قتل کار می کردند سکانس به سکانس این جنایت را به تصویر می کشند: من راننده سروش بودم و پدرم نیز در کارگاه تولیدی او کار می کرد. مدتی پیش، سروش خواست که با پدرم صحبت کند. موضوع را به پدرم گفتم. تصور می کردم مساله مربوط به سکه های قدیمی است؛ همان سکه های طلای عتیقه ای که در شهرمان پیدا کرده بودیم. وقتی از شهرمان به تهران ...
دکتر زهرا عالی نژاد: در کره زمین چیزی ارزشمندتر از اندیشه انسان نیست
کودکانه چیزی به یاد ندارم. سپس ایشان به شهر اراک منتقل شد. آن روزگاران بیشتر ایستگاه های راه آهن چندین کیلومتر دورتر از شهرها قرار داشت و همه کارکنان هم در خانه های سازمانی همان جا زندگی می کردند در کنار این خانه ها بطور معمول یک دبستان هم ساخته می شد که به علت تعداد کم دانش آموزان، دختر و پسر مختلط درس می خواندند. چون باهوش بودم در پنج سالگی مرا در دبستان ورنوس راه آهن اراک ثبت نام کردند. نخستین ...
اعترافات تلخ قاتل دکتر ضیایی و همسرش
به تمامی واحد های گشت اعلام شد و مدتی بعد پدر و پسری که سوار یکی از خودرو های دکتر بودند، دستگیر شدند. پسر جوان در تحقیقات گفت: من راننده تاکسی اینترنتی بودم. سه سال قبل با سروش آشنا شدم و به عنوان راننده برای او کار می کردم. پدرم زمین کشاورزی داشت و خیلی اتفاقی 60 سکه طلای قدیمی در زیرزمین ها پیدا کرده بود. من به سروش گفتم و قرار شد او سکه ها را بخرد، اما بعد از گرفتن سکه ها برای دادن پولش مدام ...
سارق حرفه ای: چون مادرم پیرشده و دیگر نمی تواند دنبال کارهایم بیاید توبه می کنم که دیگر دزدی نکنم
سالم بود که دست به دزدی زدم اما باور کنید این بار آخر است که سرقت می کنم و توبه کرده ام. اولین بار چند سال داشتی که زندان رفتی؟ 16در سالگی به خاطر سرقت پراید دستگیر شدم و به کانون اصلاح و تربیت رفتم. اولین بار هم خودرو سرقت کردی؟ بله، اولین بار یک پراید سرقت کردم و به خانه آمدم که مادرم متوجه ماجرا شد و از برادرم خواست که خودروی سرقتی را در خیابان رها کند تا دست من رو نشود ...
مادرکشی هولناک با ضربات چاقو | پسر مقتول: اعدامم کنید
تازه وی گفت: من قبل از این ماجرا هم چند بار با مادرم درگیر شده و به رویش چاقو کشیده بودم. هر بار او زخمی می شد به بیمارستان می رفت و چند روز بعد مرخص می شد. آخرین بار هم در اوج عصبانیت به رویش چاقو کشیدم اما این بار مادرم وقتی زخمی شد از حال رفت. چند بار او را صدا زدم اما به هوش نیامد. من هم از ترسم او را خفه کردم، اما چند دقیقه بعد پشیمان شدم و با اورژانس تماس گرفتم. به دنبال ...
خرمالوی مخوف اعدام می شود + عکس
...! اگر پدرم زنده بود یا مادرم می توانست فقط به تربیت من فکر کند و به دنبال امرار معاش خودش نبود باز هم شاید سرنوشت من به گونه دیگری رقم می خورد. با آن که 12 سال است جلوبندی ساز ماهری هستم، اما مسیر زندگی را به بیراهه رفتم، چون خانواده آشفته ای داشتم! البته اگر اولین باری که چاقوکشی کردم دستگیر می شدم و این روز ها را می دیدم شاید دوباره به این گونه جرایم ادامه نمی دادم. ...
فریب دختران با وعده های توخالی!
بعد ماجراهایی در خانه مان اتفاق افتاد که من به شدت افسرده شده بودم. از درگیری های پدر و مادرم خسته شده بودم آنها قرار بود ازهم جدا شوند این ماجراها باعث شد من ناخواسته به این پسر که خودش را سیامک معرفی کرده بود پناه ببرم. سیامک آنقدر به من محبت کرد که من دلباخته او شدم تا اینکه یک روز از من خواست به خانه شان بروم من از مدرسه که برگشتم او سراغم آمد و با موتورش به خانه اش رفتیم. ...
شوهر فیس بوکی بعد از 5سال گفت حلالم کن و رفت!
ماجرای زنی را می توانید بخوانید که بعد از 5 سال زندگی اش تباه شد. به گزارش وقت صبح به نقل از برترین ها، خانم وکیل 40 ساله با مراجعه به دادگاه خانواده شماره 2 ولنجک و ارائه دادخواستی به قاضی پرونده گفت تا روزی که درخانه پدری زندگی می کردم دختری شاد و سرشار از آرامش بودم اما پنج سال پیش درگیر یک رابطه احساسی شدم و تصمیم عجولانه ای گرفتم که غرورم را شکست و مرا به مرز پوچی و بی هدفی کشاند ...
2 روایت از گره هایی که سبب ایمان به عنایت امام رئوف(ع) شد| خوشا دردی که درمانش تو باشی
را هنوز به یاد دارم. روز دوم هم به همین منوال گذشت. روز سوم صبح خواب ماندم و بعد هم کاملا حرم رفتن را فراموش کرده بودم تا اینکه یک دفعه ساعت 8 شب یادم آمد. تا پنچری لاستیک خودرو را گرفتم، ساعت 9 شد. با مادرم عازم حرم شدیم که در راه دوباره لاستیک پنچر شد. دوباره تعمیرات و دوباره حرکت، تا اینکه سرانجام وارد حرم و رواق دارالحجه شدیم. آنجا از مادرم جدا شدم تا راحت تر با امام رضا (ع) حرف بزنم ...
عشق قدیمی به جنایت منتهی شد
زن و مردی که متهم هستند با همدستی هم شوهر زن را کشتتد تا با هم ازدواج کنند، به زودی محاکمه می شوند.
توطئه عروس و پسر برای قتل پدر
داشت با داستانسرایی هایش خود را در ماجرای قتل پدرش بی گناه بداند و این در حالی بود که ادعاهای مرد جوان و همسرش با هم تناقض داشت و همین کافی بود تا راز این جنایت خانوادگی فاش شود. پسر 37 ساله قربانی جنایت در اعترافاتش گفت: سال ها قبل مادرمان فوت کرد و پدرم پس از مدتی خواست با زن جوانی ازدواج کند که ما با انتخابش مخالفت کردیم اما پدرم تصمیمش را گرفت و با زن جوان ازدواج کرد و همه زندگی ما ...
یوسفی از نسل سلیمانی ها
که عطر فضا را به خود جذب می کند. کلام مادر ِشهید از مرگ جوان ِتازه از دست رفته اش، دلیل فضای سردی که بر خانه رخت ِغم انداخته است را معلوم می کند.در مورد مرگ پسر تازه فوت شده اش و شهادت فرزند دیگرش یوسف این طور سخن می گوید؛ما آن قدر که برای این فرزند تازه فوت شده مان بی تابی کردیم ، برای یوسف بی تابی نکردیم.چون معتقدیم یوسف راهش را خودش انتخاب کرده بود و به آن هدفی که می خواست رسید اما ...
وقتی در عربی حرف زدن کم آوردم!
چرا جواب نمیدن ؟ - بالاخره منم که اسیر می شدم، به این آسونی اطلاعات به دشمن نمی دادم. - دوباره ازشون بپرس. کم کم داشت دستم رو می شد. به رزمنده ای که کنارم بود، اشاره کردم که اجازه دهد فرار کنم. او هم عمداً راه مرا سد کرد که نتوانم جا را خالی کنم. اسدی وقتی دید مکث من زیاد شد، گفت: بجنب دیگه ! پس چرا نمی پرسی؟ - باید صبر کنید کلماتی رو که م ...
شگردهای سارقان برای سرقت خودروهای زنان لو رفت
اتومبیل خانم های محترم را می دزدید. یکی از شاکیان سارق درباره شیوه سرقت از او چنین می گوید: مثل همیشه از محل کارم در خیابان گاندی خارج شدم و به سمت ماشینم رفتم و داخل آن نشستم اما هنوزکمربند ایمنی را نبسته بودم که یکدفعه پسر جوانی در سمت مقابل را باز کرد و بعد از نشستن داخل خودرو با تهدید چاقو من را پیاده کرد و ماشین را با خودش برد! . پس از این زن جوان، یک زن میانسال هم مدعی ...