سایر منابع:
سایر خبرها
فال حافظ روزانه | فال حافظ واقعی امروز یک شنبه 14 خرداد 1402 به همراه تفسیر دقیق
کوش که خوشدل باشی که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی چنگ در پرده همین می دهدت پند ولی وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است حیف باشد که ز کار همه غافل باشی نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف گر شب و روز ...
دیوارآتشی که محموداسکندری از آن گریخت اما فانتوم بعدی را دربرگرفت
...، دکتر احمد بختیاری و دکتر عباس پاک نژاد را آذر سال 62 به کربلا بردند. دومین سفر کربلای قادری هم آذرماه سال 1367 انجام شد که این آزاده خلبان می گوید در همین سفر حضرت ابوالفضل (ع)، شفای دستش را به او داد. قادری در حرم حضرت عباس (ع) خطاب به صاحب بقعه گفت عراقی ها می خواهند دست چپم را قطع کنند اما من دستم را می خواهم. طبق روایت قادری، او لحظاتی مکث کرد و سپس گفت: عباس جان! مثل این که اشتباهی به ...
نمی توانی جلو حقیقت را بگیری؛ هیچ کس نمی تواند
هوش آمدم، دیدم خیلی حالم بد است. نمی توانم راه بروم. اما یک مرتبه یادم آمد که امام ؛ باید بروم جماران. ساعت شش صبح باید بروم آنجا چک بشوم تا بتوانم عکس بگیرم. باور کن کشان کشان روی زمین، چهار دست و پا و با چه وضعی خودم را کشیدم کنار تلفن، به دوستم زنگ زدم که تو را به خدا سر راه بیا عقب من که نمی توانم رانندگی کنم... کشان کشان رفتیم آنجا و عکس امام را گرفتم و آن عکسی که آن روز از امام گرفتم، روی جلد ...
حاشیه نگاری اجلاسیه کنگره 2 هزار شهید دیار سربداران /این ملت، شکست ناپذیر است
دلتنگی و ندیدن مقام معظم رهبری، گریه می کنم بعد از خداحافظی با مادر شهید الداغی همراه با بقیه به طرف درهای خروجی سالن راه می افتم که خانم مسنی برگه ای که تصویر رهبر انقلاب رویش است را به طرفم می گیرد و می گوید من مادر شهید محمد هفت چینگی هستم. پسرم روحانی بود و در اهواز به شهادت رسید. من خیلی ناراحتم، خیلی گریه کردم. کسی ما را نبرد، خیلی انتظار دارم هنوز هم گریه می کنم، آقا را که پشت ...
دکتر زهرا عالی نژاد: در کره زمین چیزی ارزشمندتر از اندیشه انسان نیست
آموزگارم (خانم خوش نژاد) بود. آن بزرگ زن هنگامی که به هوش و توانایی من پی برد، روی آموزش من بیشتر کار می کرد. پدرم هم شب ها داستان های شاهنامه و امیر ارسلان نامدار را برایم می خواند، او داستان سرای توانایی بود. داستان سرایی پدر و کمک های او، همچنین روش آموزشی آموزگارم بسیار بر یادگیری من تاثیرگذار بود. در نتیجه پس از پایان سال نخست و موفقیت در یک آزمون به کلاس سوم راه یافتم. بعد از پایان ثلث اول ...
اولین چادرم را برادرم علی برایم هدیه خرید
؟ تو که راضی نبودی علی طلبه بشه! می بینی چه شیرینِ طلبگی و لباس روحانیت پوشیدن پسرمون؟ " چادری که با پول تو جیبی ها خریده شد از مدرسه به خانه آمدم. وارد که شدم دیدم علی و مادرم با هم صحبت می کنند. تا من را دیدند از هم جدا شدند. حدس زدم که صحبت هایشان راجع به من بوده باشد. رو به مامان گفتم: " در مورد من با داداش علی، چی به هم می گفتین؟ " مامان گفت: " علی می گه خواهرم دیگه بزرگ ...
مداحی بنی فاطمه و نریمانی در کربلا+فیلم
...> که غم های وسیع و بی شمارم شانه می خواهد به گنبد عادتم دادی کنار صحن آزادی کبوتر بچه ات را رد نکن که لانه می خواهد به دعوتنامه محتاجم، نگاهم خیره مانده ست و برات کربلا از دست صاحب خانه می خواهد بنی فاطمه در ادامه سرود مشهور گروه آباده را خواند. متن شعر آن به شرح زیر است: دوست دارم نگات کنم تو هم من و نگاه کنی من تو رو صدا کنم تو هم منو ...
سرود دخترانه حاج میثم مطیعی+فیلم
...: حاج میثم مطیعی مداح سرشناس کشورمان در مراسم جشن میلاد امام رضا (ع) و حضرت فاطمه معصومه (س) سرود دختر امروز، مادر فردا را همراه با دختران بهشتیِ هیات آیین حسینی همخوانی کرد. شاعر و نغمه پرداز این اثر مهدی زنگنه است. متن این شعر به شرح زیر است: ما ستاره های، آسمون خونه ما فرشته های، خونواده مونیم مثل مادرامون، مهربون تر از آب آینه دلای، صاف و ساده مونیم نشون ...
این فرد گیرنده یک میلیون نامه عاشقانه بود! + تصویر/ مروری بر کتاب روحی جان سلام
و جهاد بر زن ها واجب نیست. دوست دارم جان ناقابل خویش را جوری نثار دین خویش کنم. کاش می شد که جان خود را هدیه به اسلام کنم. تمام موجودی من 20تومان است، چیز دیگری ندارم و این را تقدیم جبهه می کنم. من به این 20تومان احتیاج داشتم؛ اما از آن می گذرم و تقدیم جبهه می کنم امیدوارم که مورد قبول پروردگار واقع گردد... هان ای امام عزیز که جان ها همه فدای تو باشد، ما پیرو راه تو خواهیم بود. گرچه بدن ...