سایر منابع:
سایر خبرها
عشق گاهی بی تصویر در می زند!
... نحیف شاید بهترین واژه برای توصیف جسم رضا باشد اما وقتی همین جسم نحیف که بینایی ندارد، لگن و گردنش با مشکل مواجه است و از ناحیه دست و پا نیز دچار معلولیت است، لب به سخن باز می کند، کلام نافذش تسخیرت می کند. آقا رضا ما اومدیم از شما درباره عشق بشنویم. می خوام بدونم کسی که شرایط جسمانی شما رو داره چرا به فکر ازدواج افتاد و اصلا چطوری عاشق شد؟ رضا همین بد ورود با یک شوخی ...
مشتری مداری از نظر فروشندگان
بوده که خرابی های سال های اول شان زیاد است که در این صورت دوباره نقش پاراگراف قبل پررنگ می شود. شرکت ها باید بازاریاب های شان را برای صحبت با فروشنده ها درباره کیفیت جدید محصولات تولیدی بفرستند. در این حالت اگر کیفیت جدید مورد قبول مشتری باشد بعد از مدتی دیگر احتیاجی به بازاریاب نیست چرا که مصرف کننده ها خودشان به بازاریاب هایی تبدیل شده اند که در میهمانی ها و پشت خط تلفن، محصول با کیفیت اما با قیمت ...
مصلحت در دیدن فیلم مصلحت است
بازیگر سینما و تلویزیون عنوان کرد: همچنین در نگارش دو فیلمنامه دو فیلم از آقای پرویز شیخ طادی یعنی شکارچی شنبه و روزهای زندگی هم با ایشان همکاری داشتم. در فیلم روزهای زندگی بخشی از خاطرات حضور برادرم در جبهه نیز تأثیر داشت. وی درباره حضور در فیلم آهنگ دونفره نیز گفت: بازی در این فیلم هم تجربه تازه ای برای من بود. تا به حال از این جنس کار طنز را انجام نداده بودم. من دیه گو مارادونا هستم ...
وضعیت شناسی سینمای امروز ایران از منظر فروش و اکران
.... از فیلم های پیشینش می آموزد؛ ولی خودش را تکرار نمی کند. ترکیب عجیبی از صمیمیت کودک و سرباز ، جسارت به همین سادگی و تغزل یه حبه قند . تصور هم در 752 سانس 10 هزار 833 مخاطب داشته است و یقه سفیدها هم با وجود ژانر طنز تنها 4 هزار 166 مخاطب را 315 سانس به سینماها آورده است. *جمع بندی در مجموع از زمان شروع اکران آثار جدید سینمایی در بسته اکران تابستانی 1 میلیون و 104 ...
سریال ها را به زور چند فصلی نکنیم!/ گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود!
مجتبی احمدی - دبیر گروه فرهنگ وهنر خبرگزاری برنا ساخت سریال های چند فصلی در مدیای مختلف بدون در نظر گرفتن فاکتورهای موثر در اقبال اثر و جذب مخاطب در تلویزیون یک بیزنس یک طرفه و در پلتفرم ها و دیگر مدیای پخش و تولید سریال یک شکست اقتصادی محسوب می شود، در گزارشی موضوع سریال سازی چند فصلی را بررسی می کنیم و به زودی در گزارشی مفصل آثار چند فصلی شکست خورده تلویزیون را معرفی می کنیم. در تمام دنیا ساخت سریال های چند فصلی در کمپانی های فیلمسازی اتفاقی مرسوم است اما موفقیت سریال های دنباله دار با استاندار ...
حاشیه های سفر مدیران رسانه ای ایران به عراق
، خوش لهجه و زیبا بود و بعدها فهمیدم گاهی مداحی هم می کند. نبیل جاسم به همراه یکی از مدیران داخلی شبکه الاعلام العراقی ، توضیحاتی درباره رسانه های تحت مدیریتشان دادند و تاکید کردند، بیشترین مخاطب و تاثیرگذارترین رسانه شان، مربوط به حوزه ورزشی است! تقریبا به تمام استودیوهای تلویزیونی سر زدیم. جوانان خوش تیپ و بعضا معمولی با تجهیزات مدرن خارجی مشغول بودند. تقریبا همه تجهیزات از ریز و درشت وارداتی و ...
شهره سلطانی: با سینما قهر بودم
شهره سلطانی گفت: دوست داشتم با ایفای نقش پروین در سریال "سیاه چاله" خنده های بیشتری از مخاطب بگیرم و از خودم راضی باشم.
از سیر تا پیاز زندگی سمیرا حسینی بازیگر
طرح در سیما فیلم سعید ابراهیمی فر کارگردانی آن را به عهده گرفت. دفاع مقدس را دوست داشتم مخصوصا آن موقع ها که بچه بودیم زمانی بود که خیلی فیلم ها در این ژانر پخش می شد و من از آن موقع دوست داشتم در این زمینه فعالیتی داشته باشم. تا به امروز خوشبختانه حتی اگر نقش اصلی کار نبوده ام ولی نقش اصلی دختر را برعهده داشتم و نقشم همیشه در کار موثر بوده. نقش منفعل را دوست ندارم. معتقدم ...
به تلویزیون ایمان دارم
وارد پروژه کنند که اگر کار را پیش نمی برند، معدل کار ضعیف می شود. بازی شما را از سریال متهم گریخت به یاد دارم. تا به امروز در نقش های مختلف بازی کرده اید. علاوه بر این در تئاتر هم نقش جدی بازی می کنید. کار طنز در وهله نخست باید چه ویژگی هایی داشته باشد که مخاطب را جذب کند؟ این روزها چه چیز در اعماق وجودتان باعث می شود که کار طنز را همچنان ادامه دهید. چرا که از معدود کسانی هستید که همچنان ...
افتخار می کنم که پسرم در راه اسلام شهید شد
بزرگ کردم. از بنیه اعتقادی اش سؤال می کنم، می گوید: هر جا که می رفتم همیشه با وضو بودم. اسلام، حضرت امام خمینی(ره)، سردار قاسم سلیمانی و همه شهدا را دوست دارم. دوست داشتم پسرم شهید شود. پسرم ولایی بود. رهبری را دوست داشت...افتخار می کنم که پسرم در راه اسلام شهید شد. و خطاب به فرزند شهیدش می گوید: پسرم شهادتت مبارک. عکس شهید را در آغوش می گیرد. مدام زمزمه می کند؛ شکر...شکر...شکر خانم دیگری ...