چهارشنبه ۰۶ تیرساعت ۰۵:۵۷Jun 2024 26
جستجوی پیشرفته
فکر شهر ۱۴۰۲/۰۴/۰۷ - ۰۲:۱۹

داستان کوتاه/ روزنامه فروش

هوا تاریک روشن بود. ننه سماور را روشن کرد. سماور که شروع به جوشیدن کرد، قوری چای را گذاشت. سفره را پهن کرد. پنیر، یک تکه نان بیات و یک استکان چای شیرین، صبحانه ی آن روزمان بود. آفتاب از لب دیوار کوتاه بام داشت سرک می کشید. ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)