سایر منابع:
سایر خبرها
دایی مقصر نبود که به من پرید
نیستید؟ شک نکنید که از برخی افراد دلخورم اما اسم نمی آورم. شاید این افراد یکی دو نفر باشند. از روزی که این اتفاقات برای من افتاد می بینم که این افراد دارند تاوان آن مسائل را پس می دهند. قربان خدا بروم که جای حق نشسته است. من قصد ندارم اسم کسی را بیاورم. این حق را به من محسن قهرمانی بدهید که در خلوت خودم درد و دل هایی داشته باشم. من روزهای سه شنبه از ساعت 12 ظهر تا 10 شب میهمان امام رضا (ع ...
تایید حکم قصاص چشم پسر جوان
دست داشتند و با همان به ما حمله کردند. سامان مادرم را هل داد که روی زمین افتاد. من به سمت مادرم رفتم تا مادرم را از روی زمین بلند کنم اما سامان با میله ای که در دست داشت به چشم چپم کوبید و فرار کرد. او ادامه داد: من در آن زمان برای کنکور کارشناسی ارشد درس می خواندم اما این ماجرا مسیر زندگی ام را تغییر داد. نابینایی یک چشمم در روحیه ام تاثیر بدی گذاشته است. در جامعه وقتی افراد به صورتم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (240)
رفتم قهوه خونه یارو گفت چی میخواید؟ گفتم قهوه، گفت نداریم، گفتم خونه، انداختم بیرون.خب نامردا آدم با مبتدی اینجوری برخورد میکنه؟ 18. هر وقت زنگ بزنی آموزش دانشگاه یکی گوشی رو برمیداره میگه: کاری از ما ساخته نیست، بفرمایید. 19. تو اسلامشهر یک خونه که داخلش مواد محترقه بوده منفجر شده و 4 کشته و چندین زخمی داشته.فکر کنم ترقه ای که ساخته بودن با همکاری وزارت دفاع بوده. ...
سعید عزت اللهی: دروازه بان می شوم
دوباره ماجراهای رستوران رفتن من و سردار شروع می شود. بدون یک چشم و یک دست جهانبخش را می برم شنیدم علیرضا جهانبخش پلی استیشن باز قهاری است اما قسمت نشده با او بازی کنم. قول می دهم یک چشمم را ببندم، از یک دستم هم استفاده نکنم و یک پایم را روی هوا نگه دارم و علیرضا را ببرم. البته این را به شوخی گفتم وگرنه علیرضا از دوستان صمیمی من است و همیشه با او در ارتباطم. روستوف آلکمار را می برد ...
ناگفته هایی از یازده روز خانه نشینی احمدی نژاد
دستور کار کمیسیون تحول اقتصادی قرار دادیم. انصافا برای هدفمندی یارانه ها مجلس زحمت بسیار زیادی کشید. حدود 8 ماه کار پر حجم آن هم با 15 نفر نخبه منتخب مجلس. شما ببینید نائب رییس مجلس و روسای هفت کمیسیون مجلس عضویت داشتند بقیه نیز که چنین جایگایی نداشتند اما از شخصیت های پخته، برجسته و کارشناس اقتصادی مجلس بودند. همچون آقایان توکلی و نادران. من رییس آن کمیسیون بودم. این کمیسیون تقریبا از همه وزرای ...
حق الوکاله وکیل بابک زنجانی چقدر است؟
.... * در هرحال خانواده آقای زنجانی تلاش های زیادی داشتند تا وکیل خوبی انتخاب کنند؟ - بله درست است، منکر این صحبت نیستم؛ به عنوان مثال، 2 نفر از وکلایی که با آنها صحبت شده بود از اساتید خودم بودند که در دانشگاه شهید بهشتی تدریس می کنند. من هم جزو گزینه های وکالت در این پرونده بودم هرچند قرار نبود به عنوان تنها وکیل این پرونده باشم و قرار بود تنها به عنوان کارشناس و نماینده آقای ...
قصه هایی از این خیابان مشهور
در پیاده روی باریک راه می روند و حاشیه خیابان از بقالی و عطاری گرفته تا فروشگاه مبل های خارجی و لباس بچه، همه چیز پیدا می شود، از این جا به بعد، ساختمان ها بلندتر می شوند. معدود خانه های قدیمی باقی مانده در حاشیه خیابان هم تک و تنها ایستاده اند تا کسی بالاخره سر برسد و خرابشان کند. هنوز نیمکت های سیمانی هست، ولی آدم ها روی این نیمکت ها نمی نشینند. در کوچه پس کوچه های مسکونی این منطقه، کم تر همسایه ...
طاهرزاده: معبر تاریخی نسل ما برای عبور از مدرنیته، روح الله الموسوی الخمینی است
وب سایت استاد اصغر طاهرزاده نظریه پرداز و متفکر اصفهانی، مشروح گفتگویی از وی را پیرامون مدرنیته منتشر کرده است که متن کامل آن در ادامه آمده است. گفتگو را با یک گلایه شروع می کنم. علاقمندان شما می پرسند چرا کمتر تن به مصاحبه می دهید؟ بسم الله الرحمن الرحیم. دلیلش این است که فضای ارائه افکار در این تاریخ تنگ است. یک جاده کشیده اند که همه بناست در این جاده بروند. آقای مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام می گویند که یک پادشاه تختی ساخته بود و می گفت همه باید اندازه این تخت باشند . هر کس بلندتر بو ...
ستاره پرسپولیس: مدیون علی دایی هستم
به گزارش ملیت به نقل از خبرگزاری مهر، احمد نوراللهی که مهمان حضوری برنامه نود بود ضمن بیان این مطلب افزود: فوتبالم را از گلستان شروع کردم و بعد از شموشک به میلاد یزد رفتم و چند سال در لیگ دسته اول بازی کردم و بعد هم دعوت شدم به تیم امید. بعد هم آقای دایی فیلم بازی من را دیده بود و دعوت کرد که به پرسپولیس بیایم من خودم را مدیون علی دایی می دانم. وی در مورد اینکه ابتدای فصل نبود و غیبتش ...
کودک ربایی برای جلب توجه زن مورد علاقه
دیروز لب به اعتراف گشود و حقایق را فاش کرد. این مرد افغانی که تاجر است و وضع مالی خوبی دارد، به قاضی گفت: من از مدت ها قبل عاشق زنی از بستگان پسربچه شده بودم. این خانواده از هموطنانم هستند و با آنها رفت وآمد داشتیم. برای اینکه دل آن زن را به دست آورم این نقشه را کشیدم و برای چند ساعت پسربچه را درون چمدان جاسازی کردم تا فردین بازی در آورم و به آنها بگویم که با پرداخت پول، پسرک را از دست آدم ربایان نجات دادم اما کنجکاوی همخانه هایم کار دستم داد و بدتر اینکه آبرویم نزد این خانواده رفت. به گزارش همشهری این متهم پس از اقرار به جرم خود راهی زندان شد. ...
فائزه هاشمی: زنان باید بتوانند رئیس جمهور شوند
.... درست است؟ ترس؟ بله. برای شنونده. درواقع کسی که می خواهد امر خلافی را انجام بدهد، از خانواده شما اسم می برد و طرف مقابل را می ترساند که اگر مخالفت کنی با تو برخورد خواهدشد. نه، برعکس، با نام ما مشکلات حل شد. ولی نهایتا اینها به معنی این نیست که این همه ویلا، بزرگراه ها، خانه ها و رستوران های زنجیره ای و پاساژ بزرگ و زیبا متعلق به ماست. همه آنهایی که شایعه می ...
سنگر تکانی نوروزی " در جبهه های دیروزی ! +عکس
ما قصد حمله داریم . مگر خود من نبودم که پتویی سیاه روی سرم انداختم و درحالی که با قاشق به پشت کاسه می زدم ، جلوی سنگر بچه ها رفتم و مثلاً سنّت "قاشق زنی " را احیا کردم؟ از شانس بدم ، برادر "کاظم نوروزی" مسئول محور در سنگر بچه ها بود و پتو را که زد کنار، کلی کنف شدم و بچه ها از خدا خواسته ، زدند زیر خنده . حسین که یک مشت فشنگ ریخته بود توی کاسه ام ، پرید و کاسه را از دستم قاپید و دررفت . ...
ما باید ماندگار شویم یا نهضت امام حسین(ع)؟/سلیقه مستمع مهم است اما هرچیزی اصولی دارد
وقتی همه ی آنها می رفتند باز من به تنهایی کل پارکینگ را جمع می کردم. کم کم آنجا بودیم و بعد با هیئت محترم مهدی جان(عج) آشنا شدم. هیئت حاج آقا مهدی ارضی بود و اینها همه موازی با رفتن به جلسه های حاج آقا منصور بود که ما ساعت ها می رفتیم جا می گرفتیم. مثلا جلسه قرار بود مغرب شروع شود ما از دو بعد از ظهر در آنجا حضور داشتیم. ولی یکشنبه ها هیئت مهدی جان(عج) می رفتم. حاج آقا مهدی عزیز خیلی گردن من حق دارد ...
به پرسپولیس نرفتم چون استقلالی ام
با صدرنشینی سال را به پایان خواهیم رساند. این روحیه و انگیزه که در بچه ها به وجود آمده نوید سال خوبی را می دهد. می خواهیم در سال بعد خواسته هواداران مان که همان قهرمانی است را برآورده کنیم. ما می توانیم با کسب دو جام تاریخ ساز شویم. همه تلاش می کنیم تا به این مهم برسیم. البته در این مسیر ناهمواری هایی وجود دارد اما بازیکنان خودشان را با این شرایط وفق داده اند. * به نظر تو دلیل ناکامی ...
مهراوه شریفی نیا؛ قبل از کیمیا، بعد از کیمیا
سریال های ترکیه ای بودند، کیمیا را بدون اینکه بگویم، می دیدند. آنقدر به سریال های جم عادت کرده بودند که مثلا می گفتم، عمه تو رو خدا سریال من را یک قسمت ببین، ببین چه شکلی شده ام، می گفت نه، یاسمین (کاراکتر یکی از سریال های جم) خیلی خوشگل است! نمی توانم تو را ببینم. خب کاری نمی توانستم بکنم. بعد هم رفتم دیدم راست می گوید، واقعا خوشگل است! (خنده) حاشیه های ماجرای گریم چه بود؟ مسائل دیگر ...
نوراللهی: مدیون علی دایی هستم
...: احمد نوراللهی که مهمان حضوری برنامه نود بود ضمن بیان این مطلب افزود: فوتبالم را از گلستان شروع کردم و بعد از شموشک به میلاد یزد رفتم و چند سال در لیگ دسته اول بازی کردم و بعد هم دعوت شدم به تیم امید. بعد هم آقای دایی فیلم بازی من را دیده بود و دعوت کرد که به پرسپولیس بیایم من خودم را مدیون علی دایی می دانم. وی در مورد اینکه ابتدای فصل نبود و غیبتش به ضرر پرسپولیس تمام شده ...
چهارشنبه سوری به روایت کاوه باغچه بان
آخری که با گروه پاپ آریانا کار می کردم، می دانستم کارهایی که بابا نوشته در قفسه ها به صورت کاغذ و پارتیتور مانده و فکر کردم کاری کنیم که بتوانیم این آثار را یک جوری با کامپیوتر دربیاوریم. بعد شروع کردم هفته ای یک روز کارکردن با پدرم روی رنگین کمان دو یا چهارشنبه سوری. هر یکشنبه سه، چهار ساعت با پدرم روی این پارتیتورها کار می کردیم. خب ما در ایران تا این زمان -پیش از انتشار آلبوم چهارشنبه ...
این زن بزرگترین معدن دار ایران است/ زنی که 2 میلیارد دلار سرمایه خارجی به ایران آورد
چندین سال در این کشور زندگی کرده و با اصول و قواعد زندگی و کار آشنا بودم. با اینکه شروع یک فعالیت اقتصادی- تجاری در همه جای دنیا مشکل است اما من از چالش ها استقبال می کنم. شاید بهتر باشد بگویم که دوست ندارم خواسته هایم را به راحتی به دست بیاورم. اگر برای به دست آوردن آنچه می خواهم تلاش کنم، در این صورت دستاوردی که داشته ام، برایم لذت بخش و ارزشمند است. فریال مستوفی سال 94 از طرف وزارت ...
بنیاد در آینه مطبوعات
خانه و گذر امورمان کردیم. بعد از آن هم همه با هم کار ریسندگی و شعربافی را شروع و مخارج زندگی را اینگونه تامین کردیم. مادرم زن زحمتکش و آبروداری بود و این را به ما هم یاد داده بود. 80سال پیش ازدواج با دوستِ صاحبکار یک روز که برای تحویل کارهای آماده شده نزد صاحبکارم رفتم، جوانی را آنجا دیدم که میگفتند سنگ تراش است. او من را همان روز از صاحبکارم خواستگاری کرده و گفته بود این وصلت را ...
بازیگر سینما و تلویزیون خواننده رپ شد! +عکس
بود به گونه ای باشد که رپ بخوانم. چند تکست رپ هم آماده کرده بودم اما شرایط همکاری فراهم نشد. از همان زمان دوست داشتم که در این سبک هم کاری را بخوانم. حدود یک سال قبل مهدی کرد با من تماس گرفت و نزد او رفتم و کار محمدحسام را گوش کردیم. به او گفتم اگر می خواهید از این پسر حمایت کنید چیزی به کار او اضافه کنید. پیشنهاد دادم که در این قطعه تکست رپ بخوانم و محمدحسام هم بخش پاپ را اجرا کند. حدود یک سال ...
پشت پرده جنایت پارک شب بو
خانه خارج شدم مدام به ماجرای بی هوشی فکر کرده و احساس می کردم که آنها من را مورد آزار و اذیت قرار داده اند بعد از آن قضیه چند بار درباره این موضوع با حمیدرضا صحبت کردم که مشکوک حرف می زد و او جواب ضد و نقیض می داد . روز حادثه حمیدرضا به پارک آمد و چاقو داشت که بعد از جر و بحث او را هل دادم که عقب رفت و فریاد زد آخ دستم بعد خودش سمت مکانیکی رفت که با اورژانس تماس بگیرد من هم به سمت خانه ...
ماجرای مردی که همیشه آرزو داشت مردم را نجات دهد
کشید و گفت: مسعود، مردی مهربان و فداکار بود، همیشه اخلاق و رفتارش زبانزد فامیل بود و با دنیا آمدن یاسمین خوشبختی ما دو برابر شد.در این مدت در شرکت فولاد یزد مشغول به کار بود تا اینکه یک سال و نیم پیش به خانه آمد و گفت که فرم استخدام آتش نشانی را پر کرده است. چون برادر و شوهرخواهرم هم آتش نشان بودند به مسعود گفتم می دانی که چه قدر این کار خطرناک است همه از آتش فرار می کنند ولی تو می ...
فیلم سازی به مثابه حمله چریکی
سعی کردم از هرگونه مأخذ داشتن برای این فیلم پرهیز کنم. من سعی داشتم زبان درست را برای این فیلم خاص پیدا کنم، درست برخلاف آنکه بخواهم به فیلم دیگری ادای دین کنم. هنگامی که ما زن با پرنده را فیلم برداری می کردیم، که مادر می میرد و پرنده از قفسه سینه او بیرون می آید، آلخاندرو چنین چیزی را گفت و من خندیدم. من گفتم: مرد، چقدر آشنا به نظر می آید . اما این تنها چیزی بود که من گفتم، دیگر در مورد آن صحبت ...
خط ماکوتو
مملکت ، تغییر نام پول و سیاست های اقتصادی جورواجورمان. ولی من قصد ندارم سراغ این موضوع بروم. از طرف دیگر در این باره ثروت همیشه از وجه توضیح ناپذیری برخوردار است، به مراتب بیشتر از فقر. چندان که از آن لحظه به بعد من ثروتمند بودم و سرتاته اش همین است و بس. اگر وفای به عهد که نمی شد (و دلم نمی خواست) زیرش بزنم، مجبورم نکرده بود فردایش عازم میریدا بشوم، از کجا که به پاریس یا لندن می رفتم تا به مال تازه ...
تازه های جهان نو نشر چشمه
: مار و عقرب ترس نداره، ترسش تا وقتی یه که ندیدیشون. غافل بشی نیشت زدن. ببینی، کارشون تمومه یزدان گفت: آره عقرب این طوریه ولی مار دوشاخ نه... گفتم: یکی شون رو می گیرم گفت: می گیری! گفتم: هوم! بذار سروکله شون پیدا بشه و اشاره کردم به شیشه بزرگ مربایی که گوشه چادر بود و گفتم: می ندازم این تو و می برم تهران... گفت: زر می زنی. زر نزده بودم. بعد از طوفان یک مار دوشاخ گرفتم که به کابوس زندگی ام ...
مانکن ها در شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان
25 اسفند 94 ساعت 10:02 صبح برای کاری از اتاقم بیرون آمده بودم که دیدم آقای علوی (وزیر اطلاعات) و چند نفر دیگر از همکاران در راهرو نشسته اند و سخت مشغول تنظیم گزارشی هستند. پرسیدم: خبریه این طور سریع دارید کار می کنید؟ آقای علوی گفت: بله دستگیری های جدید داشتیم. پرسیدم: یعنی شما دستگیر کردین؟ علوی جواب داد: نه بابا ما دستگیری نداشتیم. گفتم: پس چی میگی؟ گفت: خب مگه فقط ما تو این کشور ...
تعبیر خواب 33ساله
کداممان نرویم سرکار،مهمان داریم امّا نگفت کی.وقتی سرداران ارتش آمدند توی دلم مطمئن بودم مجتبی پیدا شده و بعد از مقدمه چینی وقتی به مادرم گفتند پسرت پیدا شده،بلافاصله پرسیدم برادرم را توی بوستان نارنج دفن کرده اند؟ می خندم و بغضم می گیرد.می گوید: - سردار کاظمی که کنار مادرم نشسته بود تعجب کرد،گفت از کجا می دانید؟چه نسبتی با شهید دارید؟گفتم خواهرش هستم و پارسال هم رفتم بنیاد شهید گفتم کسی که ...
مدعیان اصلاحات و نگاه نردبانی از هاشمی و ناطق تا عارف و لاریجانی
تصمیم بگیرد اما افراد جور دیگری رای دهند. من فقط همین یک اصل را مطرح می کنم و چیز دیگری هم نمی گویم. هیچ شرط دیگری لازم نداریم. من اگر الان خودم در مجلس بودم این کار را همین امروز آغاز می کردم. افراد را صدا می زدم و می گفتم ما الان یک فراکسیون هستیم. مشی ما نیز روشن است. مشی اصلاح طلبی و اعتدالگرایی داریم و حامی دولت نیز هستیم. این که نمایندگان مجلس در کدامین فراکسیون ها عضو شوند و چه رایی ...
گفتگوی خواندنی با همسر شهید محمد مسرور
اینجا می گذرد، اما هنوز دین ام را به اربابم ادا نکرده ام... . چگونه از شهادت شهید محمد مسرور مطلع شدید؟ آن لحظه چه احساسی داشتید؟ روزی که محمد شهید شده بود، همه می دانستند به جز من و خانواده ام و خانواده ی محمد... یکی از آشناها می گفت که محمد را با پسرعمویش دیده و منم خیالم راحت بود و می گفتم محمد سالم است و ... صبح همان روز، من خانه ی مادر محمد بودم که همه خانه ی آنها جمع شده ...
هنگام زیارت حرم ائمه خودم رادربهشت میبینم
بار در شب های جمعه و چهارشنبه جمکرانی ها به عنوان مهمان برای ما آبگوشت درست می کردند. شبهای چهارشنبه بعضی می رفتند جمکران، آبگوشت درست می کردند. در مقابل، کار و تلاش علمی بسیار زیادی داشتند. اگر غذاهای خوب در خانه می آمد، ما می خوردیم. غذاهای ساده را ایشان مصرف می کرد، حتی تا سن نود سالگی، مادرم می گفت این حسرت به دلم ماند یک مرتبه به من بگوید فلان غذا را برای من درست کن. این اواخر، می ...