سایر منابع:
سایر خبرها
نقش آیت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت
برای آوردن ایشان که شرحش مفصل است. *شما در آن سال ها با شهید نواب صفوی بسیار رفیق و همگام بودید. در کجا با او آشنا شدید و در او چه خلقیات مثبتی را دیدید؟ من در نجف در مدرسه آخوند درس می خواندم و نواب را همان جا شناختم. در بین درس و بحثی که می کردیم، کم کم با هم آشنا و رفیق شدیم. آن زمان، یعنی زمان مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی، او و دوستانش به لحاظ خلق وخوئی که داشتند، یک باند ...
روایاتی درباره برزخ
فکر می کردم بدون این که به کسی یا چیزی آسیب بزنم، می توانم در این دنیای عوضی عاشق کسی بشوم و بعد او را با خودم بردارم و بروم گوشه ی خلوتی و شروع کنم به زندگی کردن. همیشه فکر می کردم می توانم بهشتِ زنی را داشته باشم تا وقتی از جهنم زندگی خسته می شوم پناه ببرم به سایه های درختان آن بهشت. هنوز آن فکر بزرگ و تکان دهنده را کشف نکرده بودم. هنوز نمی دانستم دچار چه بلاهت پیچیده ای شده ام. اولین ...
فرهنگ در رسانه
را چطور دیده اید؟ من همیشه برای دیدار و زیارت امام رضا(ع) مشهد می آیم. زیاد هم نمی توانم بمانم. معمولاً یک روزه می آیم و می روم. به خاطر همین شهر را آنقدرها نمی شناسم و هنوز فرصت نشده مشهد را بگردم. از مشهد فقط حرم رضوی را خوب نگاه کرده ام و می شناسم. حرم رضوی چطور بود؟ وقتی چهار سال قبل برای اولین بار می خواستم مشهد بیایم درباره حرم هیچ چیزی نمی دانستم. راستش ...
با یک میلیارد هم به پرسپولیس نمی روم
شروع مربیگری ام این شیوه را انتخاب کردم. *الگوی شما در مربیگری و مدیریت کیست؟ در آن دو ماهی که با لورکوزن آلمان بودم از دام درس های زیادی گرفتم. سبک من پیروی از کریستف دام است. من در آن مدت اجازه داشتم در کنار تیم باشم و هفته ای یک بار هم به هتل دام بروم و در اتاقش با هم صحبت کنیم. یکی از این روزها پرسیدم: بزرگترین آرزوهای فوتبالی ات چیست؟ گفت: من آرزو دارم وقتی تماشاگر وارد ...
مأموران پلیس راه، غریب ترین خادمین غریب الغرباء
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از کاشان اول ، سیدمصطفی هاشمی محجوب، روحانی جوانی و فعالی است که تجربیات خود را از ارتباط نزدیکش با جمع پلیس راهی ها طی ماه های خدمت سربازی در عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی با ما در میان گذاشته است. در این جا صحبت های او را به صورت یادداشت شفاهی منتشر می کنیم. سال تحویل در جاده حدود یک سال است که به عنوان طلبه وظیفه عقیدتی سیاسی نیروی ...
از 50 سال برگزاری مجلس اباعبدالله(ع) تا توجه ویژه به همسر و خانواده
، باور نمی کردم، آقا این حرف ها را جدی بگیرد، چون مأمور را نپذیرفته بود، این ها را هم، گفت و خداحافظی کرد و رفت، فردا که شد و به کلاس درسمان رفتیم، از درس که می آمدم، دیدم همه بقال و عطار و اهل محل و طلبه ها می گفتند آقا چرا امروز دیر کرد، نزدیک آفتاب آمد، برایم مسئله بود. آمدم دیدم آقا مشغول وضو گرفتن است. رفتم پیش والده پرسیدم آقا مشکلی برایشان پیدا شد، چرا امروز صبح دیر برای نماز رفته اند گفت ...
مهراوه شریفی نیا؛ قبل از کیمیا، بعد از کیمیا
هم می رفتیم گل و گیاه می خریدیم، اتاق را شبیه خانه کرده بودیم که حال مان خوب باشد چون قرار بود شش ماه در یک اتاق ده دوازه متری زندگی کنیم و آشپزی هم نکنیم. خیلی سخت بود. من آمدم تهران پلوپز بردم که مثلا اگر یک روز آف باشم غذا بپزم و حال مان خوب باشد و ... چه مدت آبادان بودید؟ - شش ماه. البته می رفتیم و می آمدیم. طولانی ترین زمانی کهآنجا بودم 38 روز بود که دیگر تحمل نکردخ و ...
مارابرای مسابقه آفریده اند،نه دین داری حداقلی!
مردم آنجا خدمت کند رفیقش می گوید که من شاهد بودم که این وصیت نامه را در حرم امام رضا(ع) نوشت. گفت: این سفر بروم دیگر بر نمی گردم. وقتی مسائل سوریه شروع شد، شروع کرد دو سال عربی کار کردن و یک مقدار هم روی لهجۀ سوری کار کرد. گفت: می خواهم بروم به این مردم خدمت کنم. وقتی داشت می رفت، با خودش یک مقدار دارو هم بُرد. و گفت: قرض می گیریم. چوب خط من خیلی جاها پُر شده ولی هنوز آبرو دارم. یک لیستی ...
زندگی کردن در نقش دروغ است!
گفت و گو با رضا کیانیان (بخش نخست) شوریدگی بانی فیلم – گروه سینمای ایران- احمدرضا دانش: برای نوشتن درباره رضا کیانیان چالش داشتم. نمی دانستم از کجا شروع کنم و چه خصیصه ای را مطلع ورود قرار بدهم.به هرکدام از ویژگی هایش که فکر می کردم جملات مناسبی را برای نوشتن نمی یافتم و خلاصه بدجور مانده بودم که چطور این متن را شروع کنم که نه به دام کلیشه و تکرار نیفتد و نه چاه تملق و ستایش ...
نشست دیدار و گفتگو با محمدتقی پورنامداریان با حضور محمدرضا شفیعی کدکنی برگزار شد..
: تأملی در شعر احمد شاملو ، خانه ام ابری است: شعر نیما از سنت تا تجدد ، رمز و داستان های رمزی در ادب فارسی ، دیدار با سیمرغ (تحلیل اندیشه و و هنر عطار) ، درس فارسی برای دانشجویان خارجی ، داستان پیامبران در کلیات شمس ، در سایۀ آفتاب (ساختارشکنی رد شعر مولوی) ، گمشدۀ لب دریا (صورت و معنی در شعر) ، تصحیح منطق الطیر ، فرهنگ تاریخی زبان فارسی ، عقل سرخ (دربارۀ سهروردی) . در ابتدا ، علی دهباشی ...
بزرگترین شاعر پاکستانی در شب بخارا
آن قدر و منزلتی که در ایران دارم را در کشور دیگری نداشتم. به تئاترها رفتیم و به تماشای فیلم ها پرداختیم و در همایش های مختلف شرکت کردیم چنان فضای شاعرانه و مردمانی شعردوست در اینجا هستند که تا به امروز به زندگی خود ندیده بودم. وقتی از اینجا بروم تهران و شیراز و اصفهان و مشهد و قم و ... را بخاطر خواهم داشت. در جهان، کدام زبان دیگر به حد زبان فارسی شخصیت های بزرگی چون جامی و فردوسی و ... را در دل ...
قلمی انقلابی در خدمت به مردم و نظام اسلامی(گزارش روز)
روزنامه کیهان کوچیک بودم دوست داشتم بروم کلاس های کانون، اما رفتم کلاس های شعر و داستان آموزش و پرورش شهرستانمان بوشهر. نتیجه خوبی هم داشت شکر خدا، روزنامه نگار شدم.به هر جهت یه بچه عینکی ریزه میزه کتاب خوان بودم. دوازده سالگی کتاب هایی می خواندم که برای سنم بزرگ بود.نمی دانستم چی به چیه؟ ولی بزرگ ترکه شدم فلسفه زندگی و داستان را درک کردم. افرادی که عناصر داستان را بشناسند، می توانند درد شناس خوبی ...
فرهنگ در رسانه
بهبودی (مدیر ورسوس) را از طریق همسرش، فرید جهانگیر، می شناختم. ما سال ها پیش، یک نمایشگاه در مونتسر داشتیم که در آن، من بودم، محمد حمزه، حمیدرضا حکیمی، شیده تامی و فرید جهانگیر و دیگران. من نتوانستم برای نمایشگاه بروم. در همین حد آنها را می شناختم. بعد درباره بقیه داورها پرسیدم، اسم های شان را گفتند و به این ترتیب بود که ما کار را شروع کردیم. مرحله انتخاب آثار چند جلسه طول کشید؟ ...
آقامهدی برایم معما بود...!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از اروم نیوز ، نوجوان بودم و از چرخش روزگار همان قدر می دانستم که به درد درس و مدرسه می-خورد! منی که هر بار برای خواندن فاتحه ای از برای پدرم به باغ رضوان ارومیه می-رفتم ناخواسته به سمتی کشیده می شدم که نشان یادبود آقامهدی باکری و حمیدآقا در آن شناسنامه بود! درست میانه مزار شهدای باغ رضوان ارومیه! این کشش از کجا بود و چگونه نمی دانستم! اما هر چه بود لذت ...
آن مرد با سوت آمد!
برایم لذت بخش تر شد. سال های اول خدمت در حاشیه های شهر بودم و در روستاهای اطراف تدریس می کردم. وقتی سختی های کار را به چشم می دیدم و لمس می کردم، بیشتر علاقه پیدا می کردم و لذت می بردم . در جواب سؤالم که چرا سراغ روش های ابداعی برای تدریس رفته، می گوید: انگیزه اصلی برای اینکه به سراغ روش های تدریس مربوط به خودم بروم این بود که دور و بر من خیلی ها بودند که از سابقه تدریس خودشان صحبت می کردند ...
خدمت حضرت زهرا به پیامبر الگوی دختران باشد/ پیروی از سیره فاطمی، راه تحقق اهداف عالیه اسلام
: او کسی بود که سوره هل اتی و کوثر در شأن او نازل شد. وقتی به سبک زندگی حضرت زهرا(س) در تاریخ نظر می افکنیم، گویا باران رحمت الهی با وجود نازنین این یگانه بانوی عشق و عطوفت بر خانه رسول الله(ص) باریدن گرفته است. پیروی از سیره ائمه اطهار(ع) راه رسیدن به کمال الهی است احمدی افزود: با توجه به شرایط جامعه امروز، باید سیره ائمه(ع) بیشتر و بهتر برای همگان روشن شود تا با تأسی از سیره ...
بازگشت به خانه(پاورقی)
از تکرار این حرف بیزار بودم اما دوباره پرسیدم : - فرزندت چه شد؟ - او را به خواهرم سپردم ، با این خواهش که هرگز حرفی از من و مادرش نباشد. زیر لب گفتم : - تولد دردناکی داشتید! هم خودتان و هم آن بچه ! - بله چون ذات تولد دردناک است ، تأثر برانگیزترین لحظه های زندگی عبور از دنیا به جهان دیگر است ، برای همین هم اغلب ما از زندگی و مرگ هر دو! می ترسیم ، نوعی وحشت که در یکی ...
اگر مرحوم دستغیب نبود حتما آقای پیشوا امام جمعه شیراز می شد
. می گفت: الاندمال! ؛ یعنی من همیشه باید زخم ها را پانسمان کنم. یک بار خودش برای من تعریف کرد که در مشهد در مدرسه ی نواب بودیم. حدود 10 تا 12 نفری از روحانیان هم سن و سال از جمله اخوان مرعشی و همین مقام معظم رهبری بودند؛ یکی رفت برای تعریف و گعدگی یک نفر از کسانی که گنگ هستند و با اشاره حرف می زنند را برای مطایبه وارد جمع کرد. آقای پیشوا می گفت: این شخص تا چشمش به آقای خامنه ای افتاد به ...
فرهنگ در رسانه
، حتی به نوعی برابری می کنیم با درآمد سینمای 93. بنابراین به به و چه چه کردن و این حرف ها را اگر به زودی از زبان مدیران شنیدید که مثلاً این همه میلیارد در این دوره رخ داده، بدانید قضیه از چه قرار است و باور نکنید. اگر پول بیت المال و کمک خرجی سینما یعنی جیب مردم نباشد رسماً تهیه کنندگان ما را باید ورشکسته دانست. از بحث خارج نشویم با تذکری مجدد از گرانی بلیت در سال جاری گفتیم که اگر از ...
بنیاد در آینه مطبوعات
، ای مدافع حرم... لبیک یا زینب (س) به گزارش خراسان، پنجشنبه گذشته همزمان با ایام فاطمیه، پیکر شهیدان سردار حسنعلی شمس آبادی، محمد صفری، محمد رحمانی و عارف رضوانی از شهدای مدافع حرم و شهید عباسعلی جوان از شهدای تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس، فضای شهر مشهد را به عطر شهادت و ایثار معطر کرد. حضور پرشور مردم در مراسم تشییع این 5 شهید در خیابان امام رضا(ع) و چشم های گریانی که پس از سال ها ...
بنیاد در آینه مطبوعات
گرفت که هزینه آن توسط بیمه پرداخت خواهد شد. وی یادآور شد: چنانچه در پرداخت هزینه ها به هر دلیل توسط بیمه طرف قرارداد مشکلی به وجود آید توسط بنیاد پیگیری و برخورد مناسب قانونی بعمل خواهد آمد. وی از راه اندازی صندوق اشتغال برای جانبازان در استان خبر داد و یادآور شد: در زمینه اشتغال نیز طی سال جاری بیش از نهصد نفر از جامعه ایثارگری در دستگاه های دولتی جذب و 240 نفر نیز در حوزه های خود اشتغالی و ...
دختر ناشنوای سرایانی با هنر دستانش نان آور خانه شد
ناراحتی به من گفت مادرت دربیمارستان بستری شده و مجبور است عمل شود و این را که شنیدم بار دیگر مشکلاتم بیشتر شد. هر طور بود خود را به سرایان رساندم و از اقوام و آشنایان پول قرض کردم تا مادرم عمل شود و با کمک های خداوند و الطاف او مادرم عمل شد و من در این سال ها که در مشهد درس می خواندم تلاش کردم تا درسم هرچه زودتر به اتمام برسد تا کنار مادر تنهایم زندگی کنم و کمک خرج خانه باشم. ...
شهیدی که شهادتش را پیش بینی کرده بود
نامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید . شهید عبدالحسین برونسی(1321 -1363): از روزی که من با عزیزم آقای سید علی خامنه ای آشنا شدم، این را خوب فهمیدم. ایشان معلمی خوبی بودند و امیدوارم که شما در حق ایشان که امروز رئیس جمهور عزیزمان هست، دعا بکنید و ایضا امروز 11 سال است که با حرف های ایشان آشنا هستیم. من به تو امیدوار هستم که دعا در حق ایشان هم بکنی، تو فرق می کنی ...
چرا جانبازان باید هنوز دغدغه درمان داشته باشند؟
بزنم و بلند شوم تا در آن وضعیت گیجی و سنگینی سر که ناشی از خونریزی بود به سنگر بروم، متوجه شلوارم شدم که از زانو به پایین گلگون شده بود. آن لحظات متوجه نبودم که هر 2پایم را از دست داده ام بنابراین با دیدن شدت خونریزی به خودم گفتم شهادت نزدیک است بنابراین به آرامی اشهدم را خواندم و منتظر بودم که جان را به جان آفرین تسلیم کنم. گویی شهادت قسمت من نبود همانند همان ندای غیبی که می شنیدم همان احساسی که ...
مداحان قدیم کتابی بودند، الان اینترنتی شده اند
کهولت سن از آن جلسه بیرون آمدم و یک مقدار هم رفقا گله کردند که شما چرا نمی آیید، گفتم دیگر نمی توانم، بعد از آن هم حدود 30 تا 35 سال در این جلسه زحمت کشیدم و فقط به خاطر کهولت سن از آن جلسه بیرون آمدم و الان هم اگر وقت کنم ممکن است یک دفعه بروم، بعضی ها فکر کردند من با این بچه ها قهر کرده ام، نه این طور نیست، ولی در عین حال در منزل خودمان یک جلسه ای شب های پنجشنبه گرفتیم و آنجا دیگر ایاب و ذهاب ...
به ایران آمدم تا کشورم را بسازم
بداند اما باید تمام سؤالات را بداند. این موضوع کلیدی بود که بعد از کار کردن در مایکروسافت آموختم. در جلسه ای بودم که آقای گیتس هم حضور داشتند و صحبتی در پایان جلسه با ایشان در ارتباط با یکی از الگوریتم های موتور جستجوی تحت توسعه داشتم، واقعاً تعجب کردم که اشراف نظر او را روی الگوریتم ریزی که خیلی ها درباره آن فکر نکرده بودند، دیدم. واقعاً عجیب بود که چطور او با این همه دغدغه ...
فرهنگ در رسانه
اولین نفری است که به نقد خودش نشسته و به صراحت می گوید من دیگر برای این کار مناسب نیستم. رئیس او می گوید تو چرا این کار را کردی؟ ولی حیدر جواب روشنی ندارد و می گوید امروز دیگر نمی توانم جان خودم را برای حفاظت از این آدم ها بگذارم. حیدر می گوید بیایید مشکل را حل کنید این همان حرف من است که می گویم امروز دوست دارم به نماز جمعه بروم ولی کسی که سخنرانی می کند را قبول ندارم خوب در این شرایط چه باید کنم؟ از ...
اجازه ندادم کارت شناسایی ام بدون حجاب باشد
پاز بود. برای من ایشان مهم بود چون خودم ازیک خانواده مسلمان بودم اما نماز نمی خواندم وحجاب هم نداشتم ولی می دیدم آقای پاز از خانواده ای مسیحی است که مسلمان شده و همه چیز را رعایت می کند. آن زمان درس فلسفه می خواند. در مسجد توحید هم امام جماعت بود و هم تبلیغ می کرد. آقای پاز اولین طلبه آرژانتینی درسال های 1983 تا 1986 در مسجد توحید بود و بعد راهی ایران شد. وقتی برگشت من هم طلبه مسجد توحید بودم و با ...