سایر منابع:
سایر خبرها
اشعار آیینی ویژه ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
خدیجه از پیش تو زنهای قریشی همه رفتند صد مریم و صد آسیه قربان خدیجه زیباتر از آنی که به تصویر بیایی روشن شده از نور تو چشمان خدیجه شیرینی لبخند تو معنای بهشت است یعنی به سر آمد غم پنهان خدیجه دست من و دامان شما فاطمه جانم جان همه قربان شما فاطمه جانم خورشیدی و از فرط حیا زیر نقابی هنگام ...
نگاهی به سوابق امنیتی اصلاح طلبان/ بازجوها و بولتن نویسان اصلاحات چه کسانی بودند؟
نیروهای با سابقه امنیتی در دولت یازدهم شرایط را تغییر داده است به نحوی که پس از سالیان طولانی برچسب زنی و عملیات روانی جهت تخریب نیروهای خدوم امنیتی و جریان رقیب آنان؛ یکی از اصلاح طلبان کابینه یازدهم با سابقه امنیتی اظهار داشت: امنیتی بودن مگر جرم است؟ و برای دفاع از انقلاب و نظام و کشور و حفظ امنیت ملی مان وارد این نهادها شدیم. تکلیف شرعی، اجتماعی مان شد که شدیم اطلاعاتی حال به مرور سوابق برخی ...
قدرت ها با ابزارهای خود هرگز نمی توانند محبوبیت چهره های محبوب را بکاهند
حاکم هم باشد، به خدا نسبت داد؟ این پژوهشگر علوم دینی محبوبیت را یکی از امتیازات لازم برای روحانیت دانست و با یادآوری میزان محبوبیت خبرگان در گذشته اظهار داشت: شهید بزرگوار آیت الله دستغیب(رضوان الله تعالی علیه) امام جمعه شیراز بودند، 88 درصد در استان فارس رأی آوردند. آیت الله حاج آقا مرتضی حائری یزدی(رضوان الله تعالی علیه) در استان مرکزی که (قم هم آن زمان جزء استان مرکزی بود) 80 درصد رأی ...
سیاست اقتصادی دولت روحانی؛ نسخه ای برای استقراض و وابستگی
شماری از تحلیل گران، سیاست های روحانی در جهت گشودن بازار ایران به روی غرب را شبیه به سیاست های دنگ شیاءوپینگ پس از مرگ مائو تسه دونگ در حدود 4 دهه پیش می دانند. اما این سیاست های روحانی را بیشتر باید شبیه سیاست های اقتصادی بوریس یلتسین پس از فروپاشی دیوار برلین دانست تا سیاست های اقتصادی شیاءوپینگ. این [...] شماری از تحلیل گران، سیاست های روحانی در جهت گشودن بازار ایران به روی غرب را شبیه به سیاست های دنگ شیاءوپینگ پس از مرگ مائو تسه دونگ در حدود 4 دهه پیش می دانند. اما این سیاست های روحانی را بیشتر باید شبیه سیاست های اقتصادی بوریس یلتسین پس از فروپاشی دیوار برلین دانست تا سیاست های اقتصادی شیاءوپینگ. این جستار، به بررسی نظری و عملی عملکرد دولت روحانی می پردازد. عملکردی که از یک مدل اقتصادی بهره می برد که منجر به بدهی، صنعتی شدن معلول و فلج، و توسعه وابسته می شود؛ بنابراین کشور از مسیر عدم وابستگی ژئوپلتیک و سیاسی منحرف می شود. در این راستا، رویکرد مقاله مورد نظر بر تجارت و توسعه، سرمایه خارجی، صنعتی سازی، و تبادل تکنولوژیکی است. گلوبال ریسرچ در مقاله ای تحت عنوان سیاست تعامل اقتصادی بازِ ایران: نسخه ای برای استقراض، صنعت زدایی و وابستگی نسبت به سیاست های اشتباه اقتصادی دولت روحانی هشدار داد وقتی شیائوپینگ درهای تعامل اقتصادی را به روی اروپا گشود، خیلی اصولی و با برنامه پیش رفت. رهبران چین بسیار هوشمندانه نسبت به اجتناب از تئوری توصیفی تجارت آزاد عمل کرده اند. رویکردی که ضعف در دنیای تبادل اقتصادی را محکوم می نماید و به قوت و توانایی در این زمینه اهمیت و توجه قائل است. در عوض، چینی ها به مدل تجارت هوشمندانه و استراتژیک روی آوردند. بدین معنا که آنها از صنعت نوپای خود در مقابل تجارت و صنعت کارآزموده اروپایی محافظت کردند و صادرات خود را در فضای رقابت منطقی پیش بردند. آنها در انتخاب سرمایه خارجی خیلی گزینشی و با وسواس و دقت عمل کردند و در عین حال هم خارجی ها را تشویق به سرمایه گذاری مستقیم بخصوص در تولید در کشور خود نمودند و قاطعانه از ورود سرمایه به شکل خدمات، تجارت، و کالای ساخته شده جلوگیری کردند. اما تفاوت تلاش های دولت روحانی با رویکرد چینی ها این است که بر اساس دکترین لیبرالیسم و نئولیبرالیسم اقتصادی و نظریه تئوری پیوسته تجارت آزاد می خواهد ایران را دوباره وارد بازار جهانی نماید که این مدل قشر قوی اقتصادی جامعه را تغذیه می کند و ضعیف را از گردونه کنار می زند. خطر صنعتی زدایی پیش از اینکه روحانی این برنامه خود را آغاز کند، تصمیم سازان سیاست در ایران، تحریم ها را فرصت ناب برای حرکت به سمت خوداتکایی اقتصادی می دانستند؛ هدفی که می توانست از ظرفیت منابع و استعدادهای داخلی برای تولید محصولات تجاری و صنعتی برای رسیدن به استقلال اقتصادی بهره بگیرد و در واقع، در دوران تحریم ها هم ایران پیشرفت قابل توجهی در زمینه پژوهش های علمی و صنایع تولیدی و تکنولوژیکی داشت. در آن برهه زمانی، ایران در تولید بسیاری از محصولات خانگی و برقی (میز تلویزیون- ماشین لباسشویی- یخچال)، منسوجات، چرمی جات، محصولات دارویی، محصولات کشاورزی، مواد غذایی فرآوری شده، و محصولاتی چون شکر تصفیه شده و روغن نباتی به مرز خودکفایی رسید. در آن زمان، شاهد پیشرفت چشم گیر ایران در زمینه تولید فولاد، مس، کاغذ، محصولات لاستیکی، تجهیزات مخابراتی، سیمان، و ماشین های صنعتی بودیم. همچنین، خیل عظمیی از ربات های صنعتی در غرب آسیا توسط این کشور تولید شد. صنعت دفاعی ایران هم موفقیت های بسیاری را طی کرد و انواع سلاح و تجهیزات تولید گردید. سازمان صنایع دفاعی ایران (DIO)، موفق به ساخت تانک، نفر بر، موشک های هدایت شونده، سیستم های رادار، ناوشکن، موشک هدایت شونده، وسائط نقلیه نظامی، زیردریایی و جنگنده شد. در سال 2006 بود که این کشور به 57 کشور دنیا تسلیحات نظامی صادر می کرد. همچنین سامانه دفاع هوایی سیار پیچیده ای به نام باور 373 تولید گردید. پیش از اینکه روحانی این برنامه خود را آغاز کند، تصمیم سازان سیاست در ایران، تحریم ها را فرصت ناب برای حرکت به سمت خوداتکایی اقتصادی می دانستند پیشرفت علمی، تولیدی، و تکنولوژیکی ایران نشان داد که در شرایط جنگ و تحریم می تواند به عنوان یک کشور صنعتی ظاهر شود. حتی نشریه اکونومیست که مرجع و منبع نوابغ اقتصادی دنیاست، اذعان کرد که ایران دارای یک اقتصاد متنوع با بخش قدرتمند تولید است. متاسفانه، سیاست گشایش درهای تعامل اقتصادی روحانی و در نتیجه جاری شدن سیل محصولات خارجی به بازار ایران، اعتراض تولیدکنندگان داخلی به خصوص صاحبان صنایع کوچک که دستاوردهای تکنولوژیکی را به ارمغان آورده بودند را در پی داشت. فلسفه تجارت آزد موجب شد که دولت به طور چشم گیر وظایف و تعهدات مربوط به کنترل محصولات وارداتی را نادیده بگیرد و کالاهایی را وارد نماید که مشابه ایرانی آن وجود داشت. محمد صرفی اقتصاددان ایرانی معتقد است که حدود 70 درصد از محصولات وارداتی، جایگزین ایرانی دارد و به خوبی می شود از آنها استفاده کرد. اما سیاست تجارت آزاد روحانی عملا استراتژی صنعتی سازی جایگزین واردات که بسیاری از کشورهای پیشرفته امروز، در آغاز راه بر آن تاسی کردند را نادیده می گیرد. غلامحسین شفیعی -رییس سابق اتاق بازرگانی ایران- در انتقاد از رویکرد استراتژی اقتصادی دولت روحانی معتقد است که آنچه که پس از رهایی از تحریم ها باید صورت می گرفت، دیده نشده و علت هم آرزوها و طرح های کلان اقتصادی است که در ذهن دولت وجود دارد. وی بر این باور است که دولت روحانی با نادیده گرفتن اهداف شفاف معین اقتصادی، عملا ایران را به بهشت سرمایه گذار خارجی بدل نموده و تولیدکننده داخلی را به انزوا و خروج از تجارت و صنعت مجبور نموده است. شواهد نشان می دهد که اگر روحانی و دولتش همچنان به این روند ادامه دهند، قطع یقین شاهد اتفاق ناگوار یا پدیده ای به نام صنعتی زدایی در ایران خواهیم بود، حتی اگر نیت وی و دولت مردانش این نباشد گزارش اخیر یکی از خبرگزاری های ایران حاکی از زیانی است که در حال وارد شدن به بدنه تولید داخلی است: متاسفانه، این چیزیست که در حال وقوع است. بسیاری از تولیدکنندگان داخلی در حال ورشکستگی و خروج از صنعت و تجارت هستند و سیل عظیم واردات موجب شده که 14 هزار و 800 واحد تولید تعطیل شود . این گزارش همچنین می افزاید: دولت به بهانه کسری بودجه بسیاری از پروژه های پژوهشی را تعطیل کرده است . به اعتقاد حمید حاج اسماعیلی کارشناس بازار کار در ایران، 65 درصد کارگاه ها یا واحدهای تولید در بخش های صنعتی، ورشکست شده و کنار کشیده اند. شواهد نشان می دهد که اگر روحانی و دولتش همچنان به این روند ادامه دهند، قطع به یقین شاهد اتفاق ناگوار یا پدیده ای به نام صنعتی زدایی در ایران خواهیم بود، حتی اگر نیت وی و دولت مردانش این نباشد. خطر مقروض شدن و از دست دادن حاکمیت دولت روحانی نشان داده که میل بسیاری به استقراض خارجی جهت سرمایه گذاری در نیازهای مورد هزینه از قبیل هزینه های واردات محصول و پرداخت های داخلی دارد. این نوع تامین مالی، بی شک سرنوشت ایران را به یونان و کشورهای جنوب و شرق اروپا تبدیل خواهد کرد. بلافاصله پس از اعلام رسمی اجرایی شدن توافق هسته ای در روز 16 ژانویه 2016، روحانی با سفر به اروپا اقدام به خرید محصولات کلان (مثل هواپیما) با تعهد مالی بیش از 50 میلیارد دلار کرد. دفتر ریاست جمهوری فرانسه، ارزش کلی قراردادهای بسته شده در دیدار روحانی از فرانسه را 30 میلیارد یورو اعلام کرد. فقط قرارداد بسته شده با ایرباس برای خرید 118 فروند هواپیمای مسافربری، 22 میلیارد یورو برای ایران هزینه دارد. همچنین، روحانی و همراهانش قراردادهایی به ارزش 18 میلیارد دلار با ایتالیایی ها امضا کردند که مربوط به تکنولوژی استخراج نفت و صنعت خودرو می شد. استقراض خارجی اگر خرج پروژه های تولیدی شود و به جای افزایش نرخ بهره سرمایه استقراضی، موجب افزایش نرخ بازگشت گردد، آن وقت می توانیم بگوییم که این استقراض خارجی نقشی مثبت در توسعه اقتصادی کشور وام گیرنده، بدون مشکل بازپرداخت ایفا کرده است جزییات هیچکدام از این قراردادها برای مردم ایران روشن نشد. اما یک چیز واضح است: بودجه این قراردادها از طریق استقراض خارجی تامین می گردد و برای تامین امنیت این استقراض در بازارهای اقتصادی جهان، نهادها و آژانس هایی چون Moody’s، Standard & Poor’s، و Fitch که مسئول اعتباربخشی به دولت ها در بازارهای جهانی هستند، باید نمره اعتبار به ایران بدهند و دولت روحانی هر کاری می کند تا این نهادها اعتبارش را تایید نمایند. یکی از مقامات دولت روحانی گفته که ایران پس از سال ها تحریم در حال به دست آوردن اعتبار خود در عرصه بین المللی و قدم گذاشتن در راه اقتصاد شکوفاست. این شخص کسی جز محمد نهاوندیان -رییس دفتر روحانی- نیست که در گفتگو با رویترز از تلاش ایران برای متقاعد کردن آژانس های اعتباربخشی فوق الذکر جهت تایید اعتبار این کشور سخن گفته است. مسئله این نیست که استقراض خارجی خوب یا بد است، بلکه چگونه خرج کردن این پول مهم است. اگر خرج پروژه های تولیدی شود و به جای افزایش نرخ بهره سرمایه استقراضی، موجب افزایش نرخ بازگشت گردد، آن وقت می توانیم بگوییم که این استقراض خارجی نقشی مثبت در توسعه اقتصادی کشور وام گیرنده، بدون مشکل بازپرداخت ایفا کرده است. اما اگر منجر به وارد کردن محصولات و بالاخص کالاهای لوکس شود، شاهد بدهی و ناتوانی در پرداخت خواهیم بود. ظاهرا روحانی و مشاوران اقتصادی وی، متوجه این اختلاف مشهود نیستند چرا که 25 میلیارد دلار از 32٫8 میلیارد دلاری که در فرانسه به توافق رسیده اند را به خرید سیلی از هواپیماها و فرعیات مربوط به آن اختصاص داده اند که فقط در فرودگاه امام خمینی تهران به کار گرفته شود. نکته جالب اینکه 37 فروند از این هواپیماها عظیم الجثه هستند و در بکارگیری آنها مشکل وجود دارد. انتخاب نامناسب پارادایم اقتصادی: تجارت آزاد در مقابل تجارت استراتژیک در انتقاد از روحانی نباید سیاست های اقتصادی وی و مشاورانش در مورد شکوفایی اقتصادی در ایران را مورد سوال قرار داد، بلکه ابزار آنها برای نیل به این هدف مورد سوال است که همانا تجارت آزاد و لیبرالیسم و نئولیبرالیسم اقتصادی مورد نظر است. اگر دولت روحانی از نیت خالصانه خود برای خروج اقتصاد ایران از چاله بزرگ رکود با اطمینان حرف می زند، پس چرا آن دسته از سیاست های اقتصادی را در پیش گرفته که بارها در کشورهای دیگر استفاده شده و ثابت گردیده که موجب بدهی، صنعتی زدایی و وابستگی می شوند؟ روحانی و مشاورانش فریفته پارادایم اقتصادی شده اند که کاملا در تضاد با هدف پیشرفت اقتصادی برای کشورهایی چون ایران قرار دارد. این پارادایم، همان نسخه نامناسب و غلطی است که توسط نظریه پردازان کشورهای پیشرفته به عنوان علم اقتصاد پیچیده شده و برون داد عملی آن چیزی به جز کاهش تجارت، توسعه وابسته، و نابرابری اقتصادی-اجتماعی شدید برای کشورهایی چون ایران در بر نداشته است. این لیبرالیسم اقتصادی بدنام، زاییده مکتب نئوکلاسیک اندیشه اقتصادی است که تجارت آزاد و پیروی بی حد و حصر از منافع شخصی را موجب توسعه اقتصادی و شکوفایی برای همه می داند. همین نسخه است که سیاست های تجاری استراتژیک و برنامه های امنیت اجتماعی دولت نهاد را بده بستان های هزینه برداری می خواند که در برهه رکود تولید شکل می گیرند. همین نسخه است که معتقد است دولت باید در امور اقتصادی دخالت کند. روحانی و مشاورانش فریفته پارادایم اقتصادی شده اند که کاملا در تضاد با هدف پیشرفت اقتصادی برای کشورهایی چون ایران قرار دارد بر اساس این دکترین، رکود اقتصادی و فقر تنها با جذب سرمایه خارجی و ادغام بی قید و شرط در نظام کاپیتالیسم جهانی رفع می شود. پسروی، بیکاری، و مشقت اقتصادی در بسیاری از کشورهای خواستار پیشرفت، آنقدر که متاثر از دخالت های دولت در امور اقتصادی و یا محرومیت از بازارهای سرمایه داری است، از سوء مدیریت اقتصادی، رقابت ناعادلانه در بازارهای جهانی و یا طبیعت کاپیتالیسم جهانی متاثر نیست. تجارت آزاد یکی از مهم ترین اصول این مکتب اندیشه اقتصادی است؛ این مکتب، معتقد است که تجارت بین المللی اگر در بخش بین المللی کار بر اساس ویژه کاری در برتری هزینه نسبی پیش برود، برای همه طرفین بسیار سودمند خواهد بود. بطور مشخص، بدین معناست که بر فرض از آنجایی که کشور X قادر به تولید مواد اولیه خود به طور موثر نیست، بنابراین باید اهداف تولید خود را اولویت بندی کند. کشور X باید تمرکز خود را بر روی تولید آن دسته از محصولاتی بگذارد که برایش سود هزینه نسبی دارند. سپس مازاد این محصولات را در تجارت با دیگرکشورها با آن دسته از محصولاتی که فاقد چنین سودی هستند، مبادله نماید؛ و اینکه اگر چنین الگوی تجاری توسط همه کشورهای جهان به کار گرفته شود، آن وقت دیگر شاهد بازی برد-برد برای همه خواهیم بود. شاید این تئوری در نگاه او منطقی به نظر برسد؛ منطقی که می گوید کشورهای ضعیف تر در تجارت با رقبای قدرتمند، شکوفایی اقتصادی را برای همه به ارمغان می آورند؛ اما برخلاف ظاهر معقولانه اش، این گزاره فریبنده است. بدیهی است که برای سودمندی معقولانه فراگیر، تجارت باید در میدان بازی برابر صورت گیرد وگرنه کشور ضعیف تر از نظر اقتصادی، محکوم به نابودی است. یکی دیگر از عقلانیت های فریبنده تجارت آزاد این است که هر کشوری در بدو کار دارای یک برتری نسبی در تولید محصولات اصلی است که غیر قابل انکار می باشد. این، در واقع یک فرض خودآشکار می باشد. بخش غیر قابل قبول این تئوری مربوط به حقیقتی است که این گزاره خودآشکار را پیش می کشد. بدین معنا که برتری نسبی همچون برتری طبیعی باید زمینه را برای ویژه کاری درازمدت و پایا در تجارت بین المللی فراهم سازد. پیداست که تجارت بر اساس این تئوری ویژه کاری، در عین اینکه کشورهای قدرت مند را به ویژه کاری در تکنولوژی برتر و صنایع پیشرفته منتسب می داند، کشورهای ضعیف تر از در این امر ضعیف می شمارد. در انتقاد از روحانی نباید سیاست های اقتصادی وی و مشاورانش در مورد شکوفایی اقتصادی در ایران را مورد سوال قرار داد، بلکه ابزار آنها برای نیل به این هدف مورد سوال است که همانا تجارت آزاد و لیبرالیسم و نئولیبرالیسم اقتصادی مورد نظر است منتقدان تجارت آزاد، معتقدند که بین برتری ایستا و پویا تفاوت وجود دارد. این کارشناسان، برتری اقتصادی کشورها را ذاتی و یا طبیعی نمی دانند، بلکه معتقدند مجموعه ای از سیاست های اقتصادی فکر شده موجب بروز این موهبت شده است. این بدین معناست که یک کشور باید از برتری کوتاه مدتش برای کسب برتری پویای درازمدت بهره بگیرد. به عبارتی، هر پیشرفت و برتری که یک کشور امروز داراست، محصول سیاست های درست گذشته است، بنابراین اهتمامات اقتصادی صحیح می تواند موجب برتری های پویای آینده شود. همه کشورهای پیشرفته امروز، در آغاز راه و در مراحل آغازین صنعتی شدن، از استراتژی های نظارتی پیچیده بهره برده اند. این حرکت نه تنها شامل سیاست های رایج محافظتی مربوط به یارانه های صادراتی و تعرفه های وارداتی می شد که استراتژی های تنظیم روش های تولید، کنترل نهایی کیفیت در صنایع صادرات، و تربیت نیروی کار متخصص و خبره را در بر می گیرد. اولین تئوریزه سازی نظام مند تجارت بین الملل در عصر کنونی، به دکترین مرکانتلیسم کلاسیک بین قرن شانزدهم تا هجدهم میلادی برمی گردد. جوهره این دکترین، تنظیم وسیع اقتصاد از سوی دولت به خصوص در تجارت خارجی از طریق بسیج کردن منابع اقتصادی چه در داخل و چه در خارج است تا بدین وسیله توسعه و صنعتی سازی ملی صورت گیرد. تعجبی نبود که دولت های اروپایی تازه برون آمده از غبار و خاکستر قرون وسطی از این دکترین که استراتژی ملت ساز آنها بود، استقبال کنند. مرکانتلیست ها به طور جدی بر تجارت اتکا داشتند و مازاد تولید خود را به عنوان منابع سرمایه گذاری و رشد می دیدند. از همین مجرای توسعه صادرات و محدود کردن واردات، جریان خالص سرمایه و منابع قابل سرمایه گذاری در داخل کشورهای مزبور راه افتاد. تاثیر تجارت بر توسعه در آن زمان آنقدر اهمیت داشت که برخی اوقات این تصور به وجود می آمد که شخص مرکانتلیست توازن تجارت ملی را به چشم توازن قدرت بین المللی ملت خود می دید و قدرت در اقتصاد دیده می شد نه در فضای نظامی. منتقدان تجارت آزاد، معتقدند رتری اقتصادی کشورها را ذاتی و یا طبیعی نمی دانند، بلکه معتقدند مجموعه ای از سیاست های اقتصادی فکر شده موجب بروز این موهبت شده است. این بدین معناست که یک کشور باید از برتری کوتاه مدتش برای کسب برتری پویای درازمدت بهره بگیرد در حالی که تجارت آزاد سخن از قوت اقتصادی و برتری در قالب همکاری ضعیف و قوی به میان می آورد و خود را کتاب و آیینه هدایت اقتصاد برتر می داند، کشورهای موفق دنیا روش و استراتژی محافظتی مرکانتلیسم را آیینه پیشرفت خود کرده و به نتیجه مطلوب دست یافته اند. آری، آنها فاتحان تجارت آزاد هستند اما پس از اینکه بر بازار جهانی تسلط یافتند و آن هم به لطف و مرحمت استراتژی محافظتی دوران مرکانتلیسم. این کشورها شامل انگلیس، آمریکا، فرانسه، ژاپن، کره جنوبی و آلمان هستند. تجارت آزاد در مقابل تجارت هوشمندانه: برتری ایستا در مقابل برتری پویا انگلیس و آمریکا انگلیسی ها از همان قرن 18 استراتژی مرکانتلیسم را در دستور کار خود قرار دادند و استعمار هم کمک شایانی به آنها در انتقال منابع مورد نیاز برای پیشرفت اقتصادی کرد. پس از دو قرن موفقیت، با تبدیل شدن انگلیس به ابرقدرت بازار جهانی و ویژه کاری در زمینه تجارت بین المللی، هزینه های مرکانتلیسم و استعمارگری موجب کاهش سرعت این موفقیت شده بود. بنابراین متفکران اقتصادی انگلیس دور هم جمع شده و به دنبال راهی بودند که بدون ورود هر گونه لطمه، هزینه های مرکانتلیسم و استعمارگری را از بین ببرند. این ویژه کاری تجاری به معنای تبادل محصولات کارخانه ای انگلیسی ها با منابع غنی معدنی و نفتی کشورهای جهان سوم بود. انگلیسی ها به خوبی می دانستند که سیاست های محافظتی مرکانتلیسم موجب می شود که دیگر کشورها هم راه آن را بروند و به سطح موفقیت انگلیس برسند. بنابراین، انگلیس که از مرحله مرکانتلیسم گذر کرده و کاملا کارآزموده شده بود و می دانست که کشورهای ضعیف قادر به استفاده از فضای تجارت آزاد نیستند، وارد مرحله تجارت آزاد شد تا بدین وسیله مانع از استقلال صنعتی و اقتصادی کشورهایی شود که ویژه کاری تجاری و اقتصادی را بر روی آنها پیاده کرده بود. به عبارت دیگر، تجارت آزاد فقط به کار انگلیس و امثال آن می آمد. سیاست های مرکانتلیسم ومحافظتی و همچنین تجارت آزاد خیلی هم خوب است اما برای کشورهایی چون انگلیس که از فضای آن گذر کرده و به اصطلاح گرگ باران دیده شده باشند. امروز، آمریکا و انگیس که پیوسته وابستگی دیگر کشورها را خواستارند، با یک شعار در عرصه تجارت آزاد بین المللی جلو می روند؛ آنها به کشورهای ضعیف تر می گویند: آنچه که ما می گوییم را انجام دهید نه آنچه که ما انجام دادیم . وقتی آمریکا استقلال خود را به دست آورد، انگلیس ابر قدرت اقتصاد جهان بود و در بازار تجارت آزاد یکه تازی می کرد. آمریکا که در آن زمان قادر نبود وارد بازار تجارت آزاد شود، به سراغ الگوهای پیشین انگلیس که همان مرکانتلیسیم و محافظت اقتصادی بود رفت اما متفکران اقتصادی آمریکا باور داشتند که با استعمارگری نمی توان کار را پیش برد و بنابراین باید از برتری ذاتی این کشور که همانا کشاورزی بود، برای دستیابی به توسعه اقتصادی بهره برد. آمریکا، این اصول را در دستور کار خود قرار داد: محافظت از محصولات داخلی در مقابل تولیدات مشابه خارجی، اجتناب از صادرات مواد اولیه تولید، اعطای جوایز نقدی و حق بیمه و یارانه به تولیدکنندگان داخلی و تاجران عرصه صادرات، معافیت مواد اولیه کارخانه ها از مالیات واردات، تشویق و حمایت از اختراعات و ابداعات وطنی، و وضع مقررات عقلانی برای بازرسی محصولات تولیدی. در واقع، از نظر کارشناسان مطرح، سیاست های مرکانتلیسم ومحافظتی و همچنین تجارت آزاد خیلی هم خوب است اما برای کشورهایی چون انگلیس که از فضای آن گذر کرده و به اصطلاح گرگ باران دیده شده باشند. امروز، آمریکا و انگیس که پیوسته وابستگی دیگر کشورها را خواستارند، با یک شعار در عرصه تجارت آزاد بین المللی جلو می روند؛ آنها به کشورهای ضعیف تر می گویند: آنچه که ما می گوییم را انجام دهید نه آنچه که ما انجام دادیم . جمع بندی می توان از خلال تجربه آمریکا و انگلیس پی برد که این دو کشور بر خلاف آن چیزی که ادعا می کنند، به بازار تجارت آزاد اعتقادی ندارند و پیوسته راه مرکانتلیسم و اقتصاد استراتژیک را پیش می روند. جالب آنکه آلمان، هلند، فرانسه، ژاپن، و کره جنوبی هم همین الگو را در پیش گرفته اند. همچنین می توان این نتیجه را گرفت که کشورهای توسعه یافته پس از رقابت در بازارهای بین المللی که مرهون سیاست های مرکانتلیسم است، داعیه تجارت آزاد پیدا می کنند. روحانی و مشاوران اقتصادی اش متهم به غرب گرا بودن در زمینه اقتصادی هستند. حال باید گفت که حتی اگر از حیث اقتصادی غرب گرا هم باشند، غرب گرایی اقتصادی به روش صحیح اتخاذ نکرده اند. روحانی، به جای اینکه از این تجارب ارزشمند استفاده نماید و مانند کشورهای موفق امروز که همه آن مسیر استراتژی های توسعه و تجارب قبلی را طی نموده اند، به طور مرحله به مرحله و اصولی جلو برود، عجولانه به سراغ استفاده از استراتژی های نوین رفته که اصلا مناسب کشور خواستار پیشرفت چون ایران نیست فارغ از اینکه ارتباط و کاربرد تجربیات فوق الذکر با نیازهای تجاری و توسعه ای ایران، باید گفت که این تجربیات از سوی روحانی و مشاوران وی نادیده گرفته شده است. روحانی و مشاوران اقتصادی اش متهم به غرب گرا بودن در زمینه اقتصادی هستند. حال باید گفت که حتی اگر از حیث اقتصادی غرب گرا هم باشند، غرب گرایی اقتصادی به روش صحیح اتخاذ نکرده اند. روحانی، به جای اینکه از این تجارب ارزشمند استفاده نماید و مانند کشورهای موفق امروز که همه آن مسیر استراتژی های توسعه و تجارب قبلی را طی نموده اند، به طور مرحله به مرحله و اصولی جلو برود، عجولانه به سراغ استفاده از استراتژی های نوین رفته که اصلا مناسب کشور خواستار پیشرفت چون ایران نیست. ایران، هم اکنون نیاز به اتخاذ پارادایم و استراتژی مرکانتلیسیتی دارد نه استفاده از پارادایم تجارت آزاد و لیبرایسم. اقتصاد ایران هم اکنون بسیار ضعیف است و مردم هم تحت فشار اقتصادی شدید به سر می برند. شوربختانه، متخصصان اقتصادی دولت ایران راه اشتباه را در پیش گرفته اند و این نتایج غلط به بار آمده است: تجارت آزاد، واردات بی حد و حصر و بدون برنامه، فقدان سیاست ارتقای صادرات (به غیر از نفت)، گرایش به استقراض خارجی، فقدان قوانین بانکی/ مالی جدی، و در یک کلام فقدان برنامه اقتصادی، رهنمود یا مسیر مشخص. پی نوشت: (1) پروفسور اسماعیل حسین زاده ، استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه دریک آمریکاست. از وی، آثاری چون آنسوی تفسیرات بحران اقتصادی (انتشارات روتلج 2014)، اقتصاد سیاسی میلیتاریسم آمریکا (انتشارات پالگریو/مک میلان 2007)، پیشرفت ضد کاپیتالیسم شوروی: مصرِ دوران ناصر (انتشارات پرائگر 1989) به چاپ رسیده است. Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
صله رحم عصاره عید
...، سبز و خرم خواهد نمود. صله رحم نماد روشن فرهنگ اسلامی، انسانی در خانواده و جامعه است. امام باقر(ع) فرمود: صله رحم، کارها را پاک و مبارک کند و بلا را بگرداند و اموال را بیفزاید و عمر را بلند کند و روزی را فراوان نماید و نزد خانواده محبوبیت آورد. رسول خدا(ص) فرمود: به حاضر و غایب امتم تا آنها که در پشت مردان و رحم زنانند تا قیامت سفارش می کنم که صله رحم کنند اگر چه تا یک سال راه از او دور باشند ...
حاشیه های یک دیدار با رئیس جمهور؛ کلیپی که 6 میلیون بازدید خورد! +عکس و فیلم
ریاکارانه است و از نفوذ جریان ضدانقلاب نهضت آزادی -که امام انحراف آنان را خطرناک تر از دیگر دشمنان انقلاب دانسته- در مجموعه وزارت علوم و آموزشی حکایت دارد. برگزاری دو برنامه در دو دانشگاه مهم کشور با حضور اعضای این تشکل ضدانقلاب همان است که رهبری از آن به تبدیل شدن دانشگاهها به باشگاه سیاسی تعبیر کردند." ( اینجا ) ** دست بوسی جنبش دانشجویی! دانشگاه آزاد از دختران هاشمی حاشیه ...
تیشه رو بردار و تبر، برو به جنگ شانه سر
عنوان یک گزارش عرفانی رمزی ارائه شده و نسخه ای هم از دانشگاه معرفی شده است. بنده از این که جایی چاپ شده یا نه خبر ندارم. کوتاه بود و ترجیح دادم همین را خدمت شما تقدیم کنم. [بسم الله الرحمن الرحیم] لطیفه: از جمله ی حکایات غریبه و تأویلات عجیبه ی منقوله از فاضل محقّق و عارف مدقّق، مولانا محمد محسن کاشی، صاحب وافی و صافی، آن است که در بعضی از فواید خود چنین فرمود که: بر ضمیر منیر ...
عصبانیت محمد خاتمی از یک اردوی مختلط
غلامرضا خواجه سروی گفت: وقتی سال 84 وزارت علوم را تحویل گرفتیم، چیزی غیر از یک فضای سیاسی شکست خورده در دانشگاهها به چشم نمی خورد که خیلی از کسانی که در دانشگاهها در حال فعالیت بودند به خاطر افراط در عمل سیاسی و تندروی های بی مورد، جامعه دانشگاهی آنها را منزوی کرده بود. به گزارش میدان72, تفاوت های سیاسی و فرهنگی دولت نهم و دهم با دولتهای پیش از خود، اتفاقا در زمینه دانشگاه نیز ظهور و بروزهای خاص خود را به همراه داشت؛ تفاوت هایی که به مرور و بعد از گذشت تنها چند ماه از آغاز به کار دولت نمایان شد. دگرگونی فضای دانشگاه، تغییر مسیر و سکوت جنجال های به پا شده، کارهای سیاسی صرف، تغییر آهنگین صدای نا متوازن فضای دانشجویی وقت و مواردی از این دست که در ادامه مطلب بدان اشاره خواهد شد، بنایی شد تا با غلامرضا خواجه سروی، معاون فرهنگی وزیر علوم تحقیقات و فناوری دولت دهم و از عناصر تاثیرگذار در همین معاونت در دولت نهم به گفتگو بنشینیم و دورنمای واضح تری از مسائل فوق را ترسیم کنیم. وی در این گفتگو از دوران حضور خود در معاونت فرهنگی وزارت علوم گفت و ارزیابی خود را وضعیت وزارت علوم فعلی می گوید. در ادامه مشروح گفتگوی خبرنامه دانشجویان ایران ؛ با وی را می خوانید: * زمانی که معاونت فرهنگی وزارت علوم را تحویل گرفتید، چه شرایطی داشت و تحلیل شما از شرایط آن روز چیست؟ خواجه سروی: از زمان ورودم به معاونت فرهنگی وزارت علوم؛ چون از سال 84 تا 88 قائم مقام معاونت فرهنگی بودم و از سال 88 تا 92 نیز معاونت فرهنگی بودم. به هر حال آن زمان آقای دکتر خرمشاد حدود دو ماه زودتر از بنده آمده بودند و من به وزارت علوم رفتم؛ اگر بخواهیم خیلی وارد فضای اداری و مالی و ... نشویم و فقط به فضای دانشگاهی بپردازیم، شرایطی که آن زمان حاکم بود، از سال 84 و بعد از روی کار آمدن دولت نهم، کلا یک جو بسیار سیاست زده ای در دانشگاهها حاکم بود و تا جایی که اغلب نیروهای سیاسی حاضر در دانشگاهها از بس که فضا از سیاست و کار سیاسی اشباع شده بود، یک حالت دلزدگی و پس زدگی در فضای سیاسی ایجاد شد و علاوه بر آن، هر چیزی رنگ بوی سیاسی به خودش گرفت. بهت دانشگاه از فضای سیاسی در بن بست فرهنگ آن زمان چیزی غیر از سیاست در دانشگاهها به چشم نمی خورد؛ آن هم یک فضای سیاسی شکست خورده که خیلی از کسانی که در دانشگاهها در حال فعالیت بودند به خاطر افراط در عمل سیاسی و تندروی های بی مورد، جامعه دانشگاهی آنها را منزوی کرده بود و جایگزینی هم نداشتند؛ به نظر می رسید که خیلی از تشکلها در حالت سردرگمی و بهت و حیرت در این فضا به سر می برند. من یادم هست که یکی از چیزهایی که به عنوان شاخصه این فضا آن زمان بحث می شد این بود که بالاخره باید دانشگاه سیاسی داشته باشیم، دانشجوی سیاسی کیست، و می گفتند که دانشجویان برای فعالیت های سیاسی نیاز به منشور دارند یا ندارند و حتی یادم بود که بحثی تحت عنوان اخلاق و منشور اخلاقی اساتید و دانشجویان و حتی منشور اخلاقی کارکنان در آن زمان حتی روی آن کار شد و به تمام دانشگاهها ابلاغ شد اما به نظرم در حوزه دانشجویان و اساتید دیگر شکل نگرفت. آن زمان چیزی غیر از سیاست در دانشگاهها به چشم نمی خورد؛ آن هم یک فضای سیاسی شکست خورده که خیلی از کسانی که در دانشگاهها در حال فعالیت بودند به خاطر افراط در عمل سیاسی و تندروی های بی مورد، جامعه دانشگاهی آنها را منزوی کرده بود و جایگزینی هم نداشتند؛ به نظر می رسید که خیلی از تشکلها در حالت سردرگمی و بهت و حیرت در این فضا به سر می برند. به دنبال این بهت و حیرت و سردرگمی که در فضای فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها وجود داشت تقریبا همه فکر می کردند که فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دانشگاهها به بن بست رسیده است و مثل یک لشکر شکست خورده است و دیگر راهی جلوی پای آن نیست. جاهای اصلی نیز در دست کسانی افتاده بود که در واقع نقیض تاسیس تحکیم بودند؛ تحکیم شیراز هم که تشکیل شده بود، جمعیت کمی بودند که هنوز در موضع ضعف بودند. حتی کارکنان وزارت علوم که دلسوز بودند، آن زمان وقتی ما می رفتیم بازدید، می گفتند که آیا شما برنامه ای دارید؟ چه کار می خواهید بکنید؟ خلاصه اینکه فضای بسیار سخت و سنگینی آن زمان بود؛ بالاخره از زیر فشار هشت ساله یکسری سیاست های افراطی که به دانشگاهها وارد شده بود مثل کسی که یک پتک محکم توی سرش زده باشند و گیج باشد؛ این فضای دانشگاهی کشور بود. مصوبه ای که معاونت فرهنگی وزارت علوم را منحل کرده بود وجود چنین فضایی حتی به حدی بود که یادم است دو مصوبه در آن زمان از شورای عالی انقلاب فرهنگی دیدم که معاونت فرهنگی وزارت علوم را حذف کرده بود! اگر اشتباه نکنم، این مصوبه برای سال 78 بود، دقیقا بعد از حوادث کوی دانشگاه. در آن دوران دو حرکت خیلی چشمگیر بوده است؛ یکی اینکه آن زمان به شوخی می گفتیم به سمت تفریحات سالم می روند. خاطرم هست که یکی از اعضای معمم شورای عالی انقلاب فرهنگی برای من تعریف می کرد که بعضی از کارهایی که با حمایت معاونت فرهنگی وزارت علوم آن دوره می کردند، شورای انقلاب فرهنگی راسا دخالت می کرد و آنها را تعطیل می کرد. عصبانیت سیدمحمد خاتمی از یکی از اردوهای مختلط در کنار دریاچه ارومیه برای مثال، اینکه گفتم به سمت تفریحات سالم پیش می رفتند، یک اردوی فرهنگی در کنار دریاچه ارومیه برگزار کردند که ویژگی های خاصی داشت که که دیگر خون اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله رئیس جمهور وقت که آقای خاتمی بود را به جوش آورد، اختلاط و رقص و آواز بود؛ این یکی از شاخصه های فضای آن زمان بود. یک اردوی فرهنگی در کنار دریاچه ارومیه برگزار کردند که ویژگی های خاصی داشت که که دیگر خون اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله رئیس جمهور وقت که آقای خاتمی بود را به جوش آورد، اختلاط و رقص و آواز بود؛ این یکی از شاخصه های فضای آن زمان بود. شاخصه دیگر این بود که بحث های سیاسی در فضای دانشگاهی به سمت افراط و خروج از نظام رفتند که در پی اینها، شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده و بود طی دو مصوبه، معاونت فرهنگی وزارت علوم را منحل کرده بود و بخش های مختلف آن نیز پراکنده شده بود و افرادش جای دیگری بودند. بر همین اساس بود که معاونت فرهنگی وزارت علوم در دولت نهم، مجددا با مواقت و دستور رئیس جمهور احیا شد و بعدا آن مصوبات را خود به خود لغو کردند و کارهای مهمی انجام شد معاونت فرهنگی در ساختار بماند و الان تبدیل به قانون شده است و شرح وظایف و دستورالعمل دارد و باید ارزیابی شود؛ آن زمان قانون نبود. از زمانی که ما به وزارت علوم آمدیم، شعاری مطرح شد تحت عنوان “ما می خواهیم به سوی دانشگاه تمدن ساز اسلامی حرکت کنیم” و آن هم به هرحال مبتی بر مقدمات بود؛ مقدمات هم این بود که چالش های آموزش عالیآ زمان را از راه به کار بردن روش شناسایی تهدیدها و فرصت ها و نقاط قوت و ضعف، شناسایی شد و برای آن برنامه ای تنظیم و تدوین شد که برآیند و خروجی آن می شد تمدن سازی. از منابع آن هم می شود به کتاب “دانشگاه تمدن ساز اسلامی” اشاره کرد. این شروع تازه ای بود و باعث شد تا دانشگاه ها تا حد زیادی تکلیف خودشان را بدانند و چشم انداز تمدن سازی را قرار بدهند؛ آن هم تمدن سازی نوین ایرانی اسلامی که به این ترتیب در آن بن بست یک دریچه ای باز شد و افق نویی پیش روی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی قرار گرفت. به نظرم در آن زمان این شعار و برنامه خیلی خوبی بود که آن مشکلات را پشت سر گذاشت و یکی از ویژگی های این برنامه تقسیم کار بود. تمام تشکلهای دانشجویی، هیئت های، کانون ها و ... _ که در زبان خارجی NGO_ نامیده می شوند، کار سیاسی می کردند؛ حتی شوراهای صنفی دانشجویی، همه کار سیاسی می کردند؛ یا حتی مثلا این نشریات دانشجویی که تخصصی بودن خیلی هاشان کار سیاسی می کردند. تمام تشکلهای دانشجویی، هیئت های، کانون ها و ... _ که در زبان خارجی NGO_ نامیده می شوند، کار سیاسی می کردند؛ حتی شوراهای صنفی دانشجویی، همه کار سیاسی می کردند؛ یا حتی مثلا این نشریات دانشجویی که تخصصی بودن خیلی هاشان کار سیاسی می کردند. به اسم کار فرهنگی فقط کار سیاسی می کردند حتی نهادی درست کرده بودند تحت عنوان “مجامع کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاهها” که جالب بود آن هم کار سیاسی می کرد. برای اینکه این فضا بشکند و این معضل حل شود، کاری که انجام شد و مدنظر قرار گرفت، اصل تقسیم کار بود. هر کسی مبتنی بر شرح وظایف خودش فعالیتش را در دانشگاه انجام دهد. من خاطرم هست که شوراهای صنفی یکی از کارهایی که آن زمان می کردند و خودشان را در انجام این کارها صاحب حق می دانستند، نامه می زدند به وزارت علوم که رئیس یک دانشگاهی را عوض کند و جالب این است خودشان هم یک رئیس پیشنهاد می دادند. یا مثلا بعضی از دانشجویان هویتی یا مذاهب اقلیتی خواسته هایی داشتند که بدون در نظر گرفتن خوب یا بدی آن، جایش در دانشگاه نبود؛ مثلا بعضی از دانشجویان کرد در یکی از دانشگاهها درخواست می کردند که می خواهیم در فلان دانشگاه، نماز جمعه اهل سنت برگزار کنیم؛ درست است که دانشگاه مسجد دارد و نماز جماعت هم دارد، اما نماز جمعه حساب و کتاب دارد. بعضی شهرها در کشور است که هم نماز جمعه اهل سنت دارد و هم نماز جمعه خودمان. اصلا بحث روی درست و غلطی آن نیست، حرف این است که اینها از جایگاه خودشان خارج شده بودند؛ شورای سیاست گذاری ائمه جمعه را اصلا برای همین گذاشته اند، این موضوع خیلی به دانشگاه ارتباط پیدا نمی کند. این در خواست ها تا حدی عجیب و غریب بود که من به اینها می گفتم آئین نامه ای که تحت آن فعالیت می کنید را بیاورید تا من ببینم که کجای آن نوشته است که شما می توانید رئیس دانشگاه را تعیین کنید! شما باید مسائل صنفی دانشجویان را حل کنید. البته دانشجویان در تعیین رئیس دانشگاه می توانند نظر بدهند اما نه اینکه برای وزیر تعین تکلیف کنند! البته در آن فضا اینطور صحبت کردن و شنیدن نظرات آنها خیلی جرات می خواست چون خیلی از آنها حکومتی برای خودشان در دانشگاه داشتند. البته به این مسائل به تشکل های همسو نیز برمی خورد؛ مثلا دوستان ما در جنبش عدالتخواه دانشجویی بعضا ما را متهم به محافظه کاری می کردند و ما چاره ای نداشتیم که این راه را ادامه دهیم. ویژگی دیگری که طرح “دانشگاه تمدن ساز ایرانی اسلامی” داشت، این بود که سطح دانشگاههای جمهوری اسلامی ایران را یک پله از اینکه بیاید و احتیاجات کشور را حل بکند،-باتوجه به اینکه دانشگاه مسئول تامین نیازهای جامعه است- سطحش را ارتقا می داد. نتیجه آن هم تبدیل دانشگاه به دانشگاهی در طراز انقلاب اسلامی بود. اگر به انقلاب اسلامی هم نگاه کنیم می بینید که آمده است هم انسان نویی بسازد و هم تمدن نوینی درست کند و بدون این دو هم نمی تواند زنده بماند. بعد از مدتی که این شعار در فضای دانشگاهی مطرح شد و افراد آن را دیدند و مطالعه کردند و به ابهامات آن پاسخ داده شد و به هرحال یک مقدار فضای آن در دانشگاهها دیده شد، دانشگاهها احساس بالندگی کردند و سرعتشان را بیشتر کردند. به همین خاطر هم یکی از مسائلی که خیلی مورد توجه قرار گرفت، توسعه انجمن های علمی دانشجویان بود وقتی که آمدم تعداد این تشکلها تقریبا 660 تا بود که در هنگام تحویل، نزدیک به 8 هزار دفتر بودند. در بخش های دیگری هم رشد داشتیم اما چون قرار شد بر محمل علم کارهایمان را جلو ببریم، این قسمت مورد توجه قرار گرفت، هم مخالفین و موافقین به ما ایراد می گرفتند که سابق معاونت فرهنگی وزارت علوم با کار سیاسی می کرده است و شما هم کار سیاسی کنید. و این مسئله همین آقایون تحکیمی قدیم از ما ایراد می گرفتند، و خیلی از این افراد عین رفاقت از ما فاصله گرفتند و در جلسات شرکت نکردند، تا الان هم ناراحت هستند. هم مخالفین و موافقین به ما ایراد می گرفتند که سابق معاونت فرهنگی وزارت علوم با کار سیاسی می کرده است و شما هم کار سیاسی کنید. و این مسئله همین آقایون تحکیمی قدیم از ما ایراد می گرفتند ولی آن برنامه برنامه موفقی بود بطوری که در برنامه “دانشگاه تمدن ساز”، دانشگاه در حوزه علمی شروع به فعالیت کردند و زمانی که ما وزارت خانه را تحویل گرفتیم عدد مقالات 3300 عدد بود، تحویل دادیم نزدیک به چهل هزار مقاله شد. می آیند و میگویند نفت انقدر بوده است و...، این در حالی است که همه می دانند که بودجه کشور یک چیز معینی است، اصلا شما بگو نفت بشکه ای 300دلار، بودجه که یک چیز معینی است، و در بودجه دانشگاه ها هم همین مسئله بود، که ما با همان بودجه توانستیم کار را جلو بردیم، جشنواره های فرهنگی برگزار کردیم، نشریات دانشجویی را سازماندهی کردیم. به نظرم میرسد یک آرامشی همراه با نشاط در دانشگاه بوجود آید و باید هم همین مدلی باشد، دانشگاه ما ناید مرده باشد و اتفاقات دوره آقای خاتمی نباید در آن اتفا بیافتد. در همان سال، هیات مذهبی، انجمن های صنفی و فرهنگی و سیاسی بوجود آمد، بطوری که انجمن های سیاسی از عدد 123 انجمن به 260 انجمن در آن 8 سال رسید. که به دلیل سرخوردگی که شده بود، تجدید حیات این تشکل ها، کار سختی بود. * یکی از ایرادات اصلی به دولت آقای احمدی نژاد همین مسئله بود که در آن زمان تعداد تشکل های اصلاح طلب در دانشگاه کم شد و همین مسئله باعث بی رمق شدن فضای سیاسی دانشگاه ها شد؟ این مسئله چطور با افزایش تشکل ها درست است؟ خواجه سروی: من این مسئله را بگویم، همین آقای دکتر پزشکیان وزیر بهداشت، آقای توفیقی وزیر علوم و آقای قمی نیز رئیس نهاد رهبری بودند، اینها معین هستند، اینا در سال 83 یک مصوبه گذراندن در هیات نظارت مشترک علوم و بهداشت، آنجا تحکیم علامه را غیر قانونی اعلام کردند؛ وقتی این طیف غیر قانونی اعلام شده، تمام دفاتر تحکیم مشخص می شود عدد آنها پایین می آید، دوره ما هم همان ها هم که از خط خارج شده بودند، اتفاقا ما نگهشان داشتیم، اما خودشان روی مواضع خود پافشای کردند، و این مسئله فقط فحش به نظام و جمهوری اسلامی نبود. مصوبه ای ما تصویب کردیم در سال 87 یا 88، که من معاون نبودم و به عنوان کارشناس بودم، که وزیر، نهاد و نماینده شورای عالی و یک استاد دانشگاه، حق رای داشتند، آنجا یک پرونده ای از همین بقایای تحکیم، که جالب بود پرونده بود که این افراد در حمایت از اسرائیل بیانیه داده بودند؛ این واقعا جالبه، اگر به جمهوری اسلامی فحش می دادی آدم دلش نمی سوخت، اما چرا از اسرائیل حمایت می کنید. این اتفاقات افتاد که میگن چرا تعداد تشکل ها کم شد! جالب بود پرونده بود که این افراد در حمایت از اسرائیل بیانیه داده بودند؛ این واقعا جالبه، اگر به جمهوری اسلامی فحش می دادی آدم دلش نمی سوخت، اما چرا از اسرائیل حمایت می کنید. این اتفاقات افتاد که میگن چرا تعداد تشکل ها کم شد! من شاهد بود که همین نهاد رهبری و وزیر از مدافعان این تشکل ها بودند، ولی ببینید چه اتفاقی افتاد که این تشکل ها غیرقابل تحمل شدند. این کاهش برای این مسائل است؛ همین انجمن فرهنگ و سیاست شیراز است که چندین شعبه دارد، در زمان ما هم بود که کسی کاری با آن نداشت؛ اتفاقا با آقا دکتر زاهدی در دانشگاه شیراز با همین افراد جلسات متعددی داشتیم. یا انجمن ترقی خواه که طرفداران آقای معین هستند کسی جلوی آنها را گرفت. انجمن تهران خیلی مشکلات داشت اما تحمل شد؛ به نظرم این چیزی که دوستان می گویند یک بهره برداری است. در صورتی که این یک مصوبه قانونی است. اما من اینجا بگویم انجمن های اسلامی که مواضع نزدیک به آنها داشتند اما از مواضع افراطی این تشکل ها، مثل حمایت از اسرائیل یا ضدیت با ولایت فقیه تبری جستند، حتی مورد حمایت نهاد رهبری و ما نیز بودند. اما عدد آنها به 20 تشکل نمیرسید و جالبتر اینجا بود که همین تعداد نیز در درون با هم مشکل داشتند. تقاضای مجوز نیز در همین اواخر که اصلا از این طیف نیز نبودند، تقاضا هم نداند. از خود آقای پزشکیان سوال کنید یا نهاد که مصوبه این جلسه است، که آقای توفیقی نیز امضا کرده، آنجا آمده است. دانشگاه ها یکم مخالفت می کردند اما سعید می کردند قانون را رعایت کنند. با این حال عددی که ما اعلام کردیم نشان میدهد ما رشد داشتیم، در زمان ما هم تشکل هایی که تقاضا اعلام موجودیت میکردند، دانشگاه ها نیز طبق قانون به آنها مجوز می دادند. * فضای فرهنگی در این دوره وزارت علوم چگونه بود؟ خواجه سروی: من هشت سال در وزارت علوم بودم و حداقل به اندازه یک کارشناس جز سر در میارم، و با وزارت بهداشت وبقیه جاها ارتباط داشتیم، و حتی رئیس جمهور سابق. یک اصل اساسی در دولت یازدهم است، و آن هم این مسئله است که آموزش عالی در اولویت نیست. اگر این فکر باشد، صحبت درباره مسائل جزئی آموزش عالی چه فایده ای دارد. بعضی از دانشگاه های ما در ایران روسای آنها بعد از دوسال و نیم، مشخص نیست، این بالاخره نباید به مسئول قوه مجریه که رئیس جمهور است بر بخورد؟ این نشان می دهد که دانشگاه در اولویت دولت نیست، دیگه حرف زدن از معاونت فرهنگی و... فایده ندارد. وزارتی که نزدیک به پنج میلیون نفر دانشجو و استاد دارد، بعد می روند از وزارت بهداشت برایش وزیر می آورند، این یعنی چه؟ وزارتی که نزدیک به پنج میلیون نفر دانشجو و استاد دارد، بعد می روند از وزارت بهداشت برایش وزیر می آورند، این یعنی چه؟ آموزش عالی از اولویت های حاکمیت است اما در دولت فعلی اولویت نیست امروز دانشگاهیان ما خیلی مورد توجه نیستند و توجه کردن به معنای سخنرانی و تعریف و تمجید نیست، بلکه باید عملا اتفاق بیافتد. مثلا بودجه بدهند و کار راه بیاندازند. و این را تمام وزرای علوم انجام داده اند و مقام معظم رهبری از آن خوشحال بودند و فرمودند که شما کاری را که می گفتند نمی شود را انجام دادید و کشور به شما افتخار خواهد کرد. ما به شخص وزیر کار نداریم اما آموزش عالی خیلی در اولویت دولت نیست. دانشگاه در اولویت حاکمیت و نظام هست اما در اولویت دولت و قوه مجریه نیست. در اولویت بودن یعنی دانشگاه بر محور علم حرکت کند و خروجی داشته باشد. البته نکته ای در این دولت اتفاق افتاده و آن این است که وزارت علوم تشکل های منحله را احیا کرده است و با آن ژست می گیرد و برای رسیدن به اهداف خود از آنها استفاده می کند و آنها را پیاده نظام خود قرار داده است. در کل دولت یازدهم دانشگاه را خیلی جدی نمی گیرد. بعضا افرادی که اتاق فکر دولت و وزارت علوم هستند این پیشرفت ها را پیشرفت نمی دانند. آقای معین قبل انتخابات در دانشگاه شیراز گفتند کی ما پیشرفت کرده ایم؟ . فرهادی وقت کافی برای اداره وزارتخانه را ندارد حالا وقتی دانشگاه در اولویت دولت باشد وزیری را می گمارند که او فارغ البال باشد. وزیر علوم باید در تمام جلسات هیات امنا شرکت کند و وقت کافی در اختیار ندارد. و آقای فرهادی علی رغم ویژگی های مثبت سابقا در وزارت بهداشت مجموعه گسترده ای را اداره نکرده است. وزارت علوم بسیار پیچیده تر از وزارت بهداشت است. بنابراین خمودگی در تمام بخش های وزارت علوم دیده می شود و گاها کارهایی هم انجام می شود. اتاق فکر وزارت علوم در دست فتنه گران است وزارت علوم را دو دسته اداره می کنند که یکی از آنها اتاق فکری است که افراد فتنه گر هم در آنها هستند و یک بخش آن هم دولتی ها هستند که از مجموعه نگهبانی می کنند. البته معاونت فرهنگی هم گاها راه را برای سوء استفاده های آن اتاق فکر باز کرده است. من چون معاونت فرهنگی را به خوبی می شناسم می دانم که این کارها و سواستفاده ها مربوط به آنها نیست. این کارها مربوط به دوره آقای ظرییفیان و همکارانش است. البته این سواستفاده ها با حمایت انجمن تهران که در وزارت علوم مستقر شده اند انجام می شود. در سال 84 که ما آمدیم یکی از اسناد فراموش شده سند دانشگاه اسلامی بود که احیا شد و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری نسخه های آن را در دانشگاه ها توزیع کرد. این سند در عمل معطل مانده و اجرا نمی شود و شیوه قوه مجریه ما هم همین است که در ظاهر به این اسناد پایبند هستند اما در عمل به آن را قبول ندارند. الان کسی کدهای اظهارات آقای رئیس جمهور دربیاورد متوجه می شود که نظر نظام چیز دیگری است. من برای اینکه سند دانشگاه اسلامی را پیاده کنم کمیته کارشناسی را تشکیل دادم و کلی جلسات تشکیل دادیم. حالا برجام یک و دو را مطرح کردند. خاتمی قانون حجاب و عفاف را ابلاغ کرده بود حجاب و عفاف قانون دارد و نظر شخصی نیست شواری عالی انقلاب فرهنگی آن را تصویب کرده است. یکی از آنها را در دهه 60 ویکی از آنها سال 77 و زمان آقای خاتمی تصویب شده است و سال 85 شورای انقلاب فرهنگی تغییراتی در آن انجام شد و هرگز مساله حجاب و عفاف سلیقه ای نیست. در دولت احمدی نژاد در اینکه چگونه انجام شود اختلاف سلیقه وجود داشت و برخی معتقد بودند که در دانشگاه ما باید کلاس های دختر و پسر را جدا کنیم که اجرایی هم شد. یک برداشت دیگر این است که دولت باید تلاش کند اقدامات لازم را برای اجرای این قانون فراهم کند یعنی باید برای آن روش پیدا می کردند. مثلا امکان اینکه یک دانشگاه دخترانه و یک دانشگاه امیرکبیر پسرانه را داشته باشیم را فراهم کند. قانون حجاب و عفاف باید تفهیم شود همیشه وقتی این دولت آمده از روش اعتدال استفاده کند دچار افراط وتفریط شده است. من معتقد بودم باید این قانون را ابتدا تفهیم کرد زیرا الان اکثر افراد نمی دانند چنین قانونی داریم. این را باید در مراسم جدید الورودها تفهیم کنند. مثلا اگر مامور حراست به پوشش یک دانشجو ایراد می گیرد، دانشجو ابتدا فکر می کند ایراد گرفتن حراست قانونی نیست ولی وقتی قانون را به او نشان می دهیم می گوید اگر من می دانستم چنین قانونی وجود دارد هرگز آن را انجام نمی دادم. بعضی از فعالین دانشجویی فعال خودشان به من گفتند: که ما قبل از دولت آقای خاتمی به دانشگاه رفته بودیم. مثلا سال 86 هم به همان دانشگاه رفته بودیم. اصلا باورمان نمیشد این همان دانشگاه باشد. البته این روشی که ما میگفتیم که حوصله نمی کشد و وقتمان تمام شده است. اگر خواستید یک مصاحبه دیگر را بگذارید این بحث حجاب و عفاف را حداقل کار هایی که ما کردیم حداقل گزارشش را برای ثبت در تاریخ بدم. که چه اتفاقاتی افتاد. ولی اون روشی که ما به جلو رفتیم اتفاقا باعث شد که عدد دانشجویان با حجاب بیشتر بشود. من نمیدانم این مسئله حل شد یا نه، ولی عدد بدحجاب های ما کاهش پیدا کرد طوری که تقریبا آدم های حساس جامعه منهای علی مطهری مثل همیشه که همه یک چیزی می گویند ایشان چیز دیگری می گوید، تقریبا آدم های حساس در جامعه ما روی این مسئله خیلی حساسند به این نتیجه رسیدند که وضع عفاف و حجاب در دانشگاه بهتر از وضع عفاف و حجاب در جامعه است. این کد از حاج آقای علم الهدی –امام جمعه مشهد- است که ایشان بالاخره در این زمیه ها سخت گیر و با کسی هم شوخی ندارند و خیلی آدم های دیگر. ما بدون اینکه در دانشگاه شناخت ایجاد کنیم و افراد را متقاعد یا توجیه کنیم به اجبار می توانیم کارهایی انجام دهیم ولی شکست میخوریم. آخر دانشگاه خواه ناخواه محیطی است که شما با افرادی طرف هستید که از شما استدلال می خواهند باید متقاعدشان کنید. باید در پرده قرار بگیرند باید بفهمند فوایدش در چیست مضراتش کجاست و اتفاقا قانون عفاف و حجاب هم همین را میگوید. تندروی هایی که در این زمینه شده است را واقعا هیچ وقت طرفدارش نبودم، بالاخره روش کاری من نشان داده است که طرفدار کندروی هم نبوده ام. اتفاقا سر همین مسائل بود که بحث ازدواج دانشجویی را خیلی جدی گرفتیم. یعنی اگر می خواهیم که مثلا مشکل عفاف و حجاب حل شود باید در مورد فضاهای ایجابی دوران جوانی و دانشجویی باید فکر کنیم باید برنامه بدهیم. از این طرف که دانشجو باید چکار کند، کمیتش لنگ است دیگر! بالاخره غریضه و شهوت و دوست داشتن زیبایی و ارتباط با جنس مخالف و این ها را که خدا در وجود آدم ها قرار داده است. اتفاقا آن زمان یک سنجشی شد از دانشگاه ها، 52 درصد از کسانی که بد حجاب بودند گفته بودند که یا ما در سن ازدواج قرار داریم یا از سن ازدواجمان گذشته است، درصد کمی گفته بودند که برای دهن کجی به مسئولین دانشگاه ما این کار را می کنیم. اتفاقا بعدا هم مقام معظم رهبری در بجنورد فرمودند که این ها نشانه عناد با نظام نیست بیخودی این چیز ها را نگویید. فرمایش ایشان هم مبتنی بر تحقیق و شناخت هست همینجوری نگفتند. حتی من بنظرم استنباط شخصی خودم کار تحقیقاتی درست است. آن روالی که ما داشتیم جلو می رفتیم افراط و تفریط در آن اتفاق نمی افتاد نتیجه اش بهتر بود. ولی ببینید عفاف و حجاب یک بحثش بالاخره باید این بحث ایجابی های زندگی جوانان و دانشجوها را باید راه برایش بگذاریم. نمی شود به افراد بگوییم که شهوت به تو فشار می آورد روزه بگیر. حالا بالاخره آدم های مومن و متدین مثل امثال جنابعالی یا بنده که در دانشگاه امام صادق(ع) درس میخواندیم. فکری به حال خودمان کردیم، بقیه که اینجوری نیستند این ها باید راهی برایشان پیدا کرد. اگر راهی برایشان پیدا نکنیم خودشان برای خودشان راه پیدا میکنند راهی که آن ها پیدا می کنند همین است. اتفاقا من یکی از ان چیز هایی که در ان دوران دنبال کردم این بود که باید بحث ازدواج دانشجویی که ایده اش برای نهاد است و فقیرانه و غریبانه برگزار می کند باید مورد حمایت قرار بگیرد. اتفاقا آن زمان حالا که وزارت ورزش و جوانان نبود، می گفتیم سازمان ملی جوانان باید از این حمایت، حتی رفتیم مجلس گفتیم که باید کمیسیون عمران مجلس برای ساخت. خوابگاه های متاهلی بودجه برای دانشگاه ها بگذارد. مکاتباتی که آن زمان با کمیسیون کردم و دعواهایی که کردم هست، حتی نهاد هم شریک بود در پیگیری این کار. نمی شود پدیده های اجتماعی را یک جانبه ببینیم و حکم صادر کنیم، این غلط است. افرادی که مثلا مثل کاندیدای ریاست جمهوری یا بعضی تشکل ها یا کسانی که می خواهند رای بیاورند یا مثلا الان در مسند قدرتند و نمی توانند عملکرد خود را گزارش خوب از آن بدهند چون می خواهند خود را توجیه کنند یا فضاسازی کنند، مثلا حمله می کنند این ها کارهای مختلفی انجام شده و هم در حوزه سیاسی و هم در این حوزه ها که بالاخره ما کارهای خیلی مختلفی انجام دادیم. عفاف و حجاب قانون دارد که قانون خوبی هست و در مبنای مسلک اعتدال هم اتفاقا نوشته شده است و همین دولت هم اگر بخواهد می تواند اجرا کند. نه کند هست نه تند! باید مسولین فرهنگی کشور خیلی حوصله شان زیاد باشد که نتیجه بدهد. به کارهای فرهنگی حداقل ده سال باید زمان بدهیم تا جواب بدهد. ما مثلا یک درخت پسته می کاریم می گوییم که 12 سال بعد بار می دهد، طوری نیست. بعد یک آدم بی حجاب را می خواهیم با حجاب کنیم، امروز میگوییم پس چه شد این پولی که به تو دادم خرج شد چرا نشد؟ چرانشد؟ بالاخره باید دوازده سال پایش بایستیم. کار مهمی است این مسائل. * یک کاری در این مدت که شما مسئولیت داشتید پیگیری شد، بحث تدفین شهدای گمنام در دانشگاهها بود که مخالفین و موافقینی داشت. در این باره مختصری توضیح بدهید. خواجه سروی: ببینید ما که آمدیم وزارت علوم اوایل مثلا در حدود یک سال، بعضا گروه های سیاسی که مشخصا همه انجمن های اسلامی تحکیم، شاخه علامه و بقای آنها با تدفین شهدای در دانشگاه ها مخالفت می کردند. در دانشگاه شریف حتی کتک کاری شد و شیشه ماشین رئیس دانشگاه را شکستند. سرش زخمی شد. دانشگاه لرستان مثلا چنین دعوایی شد در دانشگاه های مختلفی این دعواها شد. دوره ما حدودا یکسالی این دعواها بود بعد تمام شد. تمام هم که شد به لحاظ این بود که خود دانشگاه سوابقشان در وزارت علوم هست در بایگانی ها هست که نامه های متعددی از دانشجوها و اساتید و حتی هیئت رئیسه دانشگاه و شورای دانشگاه های مختلف وزارت علوم می نوشتند که این نشان دهنده این بود که تمایلی وجود دارد برای این کار که شدای گمنام در دانشگاه ها دفن شوند و میتوانم بگویم که این یک عشق به شهدا و عشق است. این پدیده شهید و شهادت و فرهنگ ایثار و یک قدردانی ناچیز از به کسانی است که بهترین سرمایه شان را در راه خدا و پیشرفت این کشور به هرحال هدیه کردند و ارزانی داشتند. به هرحال این دیگر تمایل دانشگاهیان را نشان می داد. جوابی هم که آن زمان به دانشگاه ها میدادیم دستوری از بالا نیست در اختیار خودتان است البته من صراحتا می گفتم من طرفدار این حرف هستم و ما هم تمایل داریم این اتفاق بیفتد غیر از بحث قدردانی از شهدا و دینی که ما به همه شهدا داریم که باید به آنها احترام بگذاریم و به هرحال در بهترین مکان هایی که می توانیم که آنها را ارج بنهیم و دفن کنیم. بارگاه و مزار شهدا را یک منبع الهام منبع تربیت و منبع معنوی برای کار فرهنگی می دانیم. غیر از این مسائل که جزء اعتقادات هست و بخشی هم تعلیم و تربیت هست، این الهام دهنده هست. به هرحال یک پدیده جهانی هست یعنی در تمام کشور ها سربازان گمنامشان را در بهترین مکان ها دفن می کنند و جالب است برخلاف ما که خیلی هم به آن نمی رسیم، آنجا را آب و جارو می کنند، دسته گل می گذارند، عزیز ترین مهمان ها و هیئت ها بلند پایه شان را به آنجا می برند و ادای احترام می کنند. هرکسی پیرو فرهنگ غرب باشد این در فرهنگ غرب هست، اگر پیرو فرهنگ شرق باشد آنجا نیز هست اگر پیرو فرهنگ ژاپن باشد، هست، هند باشد، هست. یعنی هیچ کجای دنیا را پیدا می کنید که این نباشد. بنابراین در کشور ما معنی ندارد که مخالفت کنیم، حالا چه در دانشگاه و منتقدین که مکان بسیار مقدسی است، جایگاهش اتفاقا والاست و یک مکان های تربیتی است نکته اش دراین است بالاخره همه ما در مرقد ائمه اطهار می رویم. یا امامزاده ها، یا مسجد و حسینیه می رویم. حالا غیر از بحث های نماز و ... یک منبع تربیتی برای خودمان می دانیم که اتفاقا بهترین تناسب را با دانشگاه ها دارد و اتفاقا در دوره ما. به ما می گفتند بسیج نیروی نظامی است، چرا در دانشگاه ها هستند درحالی که چه کسی گفته بسیج نیروی نظامی هست؟ بسیج همه جا حضر دارد، در دانشگاه هم همچنین. این ها را من قبلا هم گفتم بعد گفتند که این بسیجی ها که جایشان در پادگان است. این ها حالا میخواهند شهدا را هم بیاورند؛ چه ربطی شهدا به ما و دانشگاه دارند؟! اتفاقا ربط دارد، آن وقت به دانشگاه ها گفتیم که دانشجویان را ببرید توجیه کنید؛ بنا شد که برای اینکه کامل بشود در تمام دانشگاه ها، برای شهدا بنایی را درست کنند که حالا دیگر اسامی را خود دانشگاه ها متفاوت گذاشتند. می گفتند این ها ادامه کار نیروی های نظامی خودشان را می خواهند ماندگار کنند. می خواهند خودشان را بچسبانند به اجساد شهدا در این محیط یک بهانه ای برای ماندن داشته باشند. این استدلال باطل است اصلا سیاسی می دیدند و می خواستند حوزه نفوذ رقیب را کم کنند. * در سال 95 توصیه شما به بخش فرهنگی وزارت علوم چیست؟ خواجه سروی: اگر کسی خواسته باشد یک سند افتخار به جا بگذارد ما یک کاری شروع کردیم که ناتمام ماند، آن هم تاسیس دفاتر دانشجویی در دانشگاه ها بود که بعدا متوقف ماند که نهاد نمایندگی هم درجریان کار بودند؛ اگر این کار را جدی بگیرند خیلی خدمت بزرگی کردند به نسل کنونی که متاسفانه خیلی گرفتاریش زیاد هست. کد مطلب : سایر اخبار ...
"نصایح خاص" آیت الله العظمی سیستانی به جوانان
شهدای ایران :حضرت آیت الله العظمی سیستانی در پاسخ به نامه جمعی از جوانان، نصایح بسیار مهمی را خطاب به آنان خاطرنشان ساخت.متن کامل این مکاتبه در پی می آید. حضرت آیت الله العظمی سیستانی در پاسخ به نامه جمعی از جوانان، نصایح بسیار مهمی را خطاب به آنان خاطرنشان ساخت. خلاصه اندرزها پیشتر منتشر شده بود، اینک متن کامل این مکاتبه در پی می آید: بسم الله الرحمن الرحیم ...
حاشیه هایی ویژه و خواندنی از کاروان سرزمین برادری: شیعه پاس داد؛ سنی گل زد
گفت قبل از دیدار فکر می کرده از این دیدارهای رسمی است که به درد نمی خورد و کل برنامه را از مردمی بودن می اندازد. حریف طلبه ها نمی شویم! در میان اعضای کاروان، دوروبر امیر حاج رضایی از همه شلوغ تر است. در دیدار اعضای کاروان با آخوند عابدی کُر ، بعد از مراسم چند طلبه (سنی) که اهل فوتبال هم بودند، دور حاج رضایی جمع شدند و عکس می گرفتند و دربارۀ فوتبال سؤال می کردند و نظر می دادند ...
دیروز، امروز و فردای صنعت موتورسیکلت ایران
امروز طرح های ضربتی را برای حل مسائل مربوط به خود اجرا می کنند و دم از تولید موتورسیکلت برقی می زنند، 10 سال پیش چیز دیگری می گفتند. در برنامه ثریا که در تاریخ 07/11/1394 از شبکه یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد، نامه ای از سرکار خانم معصومه ابتکار در این برنامه نمایش داده شد که در تاریخ 05/11/1381 یعنی 10 سال پیش خطاب به آقای جمشید آرین اصل ریاست محترم هیات مدیره شرکت آرمین خودرو، اولین ...
جهان در اولین هفته فروردین 95
پاکستان اعلام کرد که اسلام آباد خواستار روابط دوستانه با کابل است و در انتظار دور جدید صلح و توسعه در افغانستان است. اقدام خصمانه آل سعود علیه یک روحانی به جرم همبستگی با حزب الله امام جماعت مسجد الرسول الاعظم(ص) گفت که مقامات رژیم سعودی به وی گفته اند دیگر امام جماعت و امام جمعه نیست. آیت الله الشیخ حسین آل راضی امام جماعت مسجد الرسول الاعظم(ص) در منطقه "العمران" در ...
سلوک سیاسی آیت الله العظمی بروجردی(ره)؛ پیش درآمد نهضت حضرت امام خمینی
، مطالعه تطبیقی میان سلوک سیاسی آیت الله بروجردی و امام خمینی در تعامل با پهلوی دوم، پایان نامه مقطع دکتری، علوم سیاسی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). رابینسون، ریچارد، 1337، جمهوری اول ترکیه، ترجمه ایرج امینی، تهران، بی جا. روزنامه شرق، فروردین 1385، ویژه نامه فقیه ماندگار. طبری، ابی جعفر محمد، 1385ق، تاریخ الامم و الملوک، قاهره، مطبعه الاستقامه. ...
هشدارهایی جدی به اصلاح طلبان و اصولگرایان
...> جهان بین با بیان اینکه باید به جنبه های سلبی هم توجه کرد، افزود: به سایر استان ها هم باید نگاه کرد. مثال می زنم: مثلاً در همین استان هرمزگان آقای سید روح الله صدرالسادات که متولد 62 است برای اینکه انتخابات رقابتی شود ایشان هرمزگان رفت، آیت الله نعیمی که امام جمعۀ هرمزگان است و به شدت طرفدار آقای هاشمی است نفر دوم شد و آقای صدرالسادات نفر اوّل شد. در البرز که بسیار استان مهمی است آیت الله میرباقری ...
چهارمنشأ ارزش در اقتصاد از منظر آیت الله العظمی مظاهری
سردرب مسجد امام اصفهان (مسجد شاه سابق) به نقش دو طاوس دارد معادل ارزش همۀ مسجد است، آیا شما می توانید متقاضی برای آن پیدا کنید؟ از گفته های علمای اقتصاد نیز می توان دریافت که این گونه اشیاء که پشتوانۀ پول مملکت است مورد قانون عرضه و تقاضا نیست، جواهراتی چون کوه نور، دریای نور و ... و به جهت عرضه و تقاضا ترقی و تنزلی در قیمت پیدا نمی کنند. 4- چیزهائی که ارزششان به جهت اغراض و ...
برجام 2 یعنی زیرسوال بردنِ قانون اساسی و میدان دادن به کسانی که در برابر نظام کودتا کردند
دادند و حرف هائی شنیدم که وقتی یادم می آید قلبم درد می گیرد. حالا لباس روحانیت و سید بودن من جدا، مسلمان که هستم. که این همه تهمت به من نسبت دادند. این که عده ای عین غربی ها تبلیغ کردند واقعا درست نیست، در همین استان خراسان چقدرآیت الله علم الهدی را تخریب کردند و از هر اهرمی برای تخریب استفاده کردند، از یک طرف آمریکا و انگلیس و منافقین تخریب میکردند و از طرفی دیگر داخلی ها می گفتند به این آقا رای ...
- اقتصاد مقاومتی در اقدام و عمل از نگاه معاون اسبق بانک مرکزی
پایگاه خبری تحلیلی فولاد ( ایفنا )- معاون اسبق بانک مرکزی به تشریح اقتصاد مقاومتی در اقدام و عمل پرداخت و گفت: اقتصاد مقاومتی یعنی توجه به مزیتهای مطلق و نسبی طبیعی و خدادادی و سرمایه گذاری در آنها و بهره برداری اقتصادی از این مزیتها . به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم ، اقتصاد مقاومتی الگویی است که مقام معظم رهبری برای اولین بار در سال 86 در صحن مطهر امام هشتم(ع) به طور تلویحی ...
سلفیه جامی و تئوریزه کردن استبداد سیاسی
ریاست بخش تبلیغ دانشگاه مدینه ( العسکر) و معاونت دانشگاه مدینه (اباالخیل) رسانید. افرادی نیز مانند عبدالمحسن العبیکان و عصام السنانی از امضا کنندگان و نامداران جریان الصحوه نیز بعد از همراهی با جریان جامی به تریبون های اصلی نماز جمعه در مدینه و مکه دست یافتند .حاکمیت همچنین، بسیاری از علمایی را که در جریان منتقد حضور داشتند، از دانشگاه های دینی و مدیریت های عالی کشور مانند اوقاف و امور تبلیغی عزل ...
کلید حل مشکلات اقتصادی در نظر برخی در پاریس و لندن و واشنگتن است
هشدار نیوز -عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: نظریه پردازان می گویند اقتصاد در صورتی پیشرفت می کند که شکننده نباشد، وی تأکید کرد: اقتصاد مقاومتی مبنای کاملاً علمی دارد. به گزارش رجانیوز به نقل از خبرگزاری دانشجو، حسن رحیم پور ازغدی ظهر امروز در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه مشهد مقدس در صحن جامع رضوی و در جمع زائران و مجاوران اظهار داشت:امسال به نام سال اقتصاد مقاومتی در عرصه اقدام و عمل نامیده شده و به همین مناسبت چند نکته در این باب عرض می ...
بنزین تهران، همان بنزین لندن و پاریس است
حالی که درصد بنزن مطابق استاندارد یورو4 باید کمتر از یک درصد باشد. *بنزن رفرمیت تولیدشده فقط در یکی از پتروشیمی ها 5/12 درصد بود؟! - رفرمیت تولیدشده در یک پتروشیمی دیگر بنزنش 3 درصد بود اما آروماتیکش بالا بود. *آیا نمی توان برنامه ریزی کرد و با اصلاح ساختار پتروشیمی ها میزان بنزن رفرمیت های تولیدی در آنها را کاهش داد؟ - اتفاقا در پتروشیمی بندر امام این ...
انحطاط در مسیحیت
جا داد. در زمانی که اقبال سیاسی اروپا پست بود و دنیای رومی شکست خورده و نفوسش دچار خسارات و تلفات و معروض وحشت و خشونت می شد و بیم اروپا را فراگرفته بود در آن موقع مسیحیت به آن مردم خسته و فشاردیده مساعد دیده شد و بر سر نفوس مرعوب از زندگی، پرهای حمایت گسترانید. ولی با این همه روح آن دین نسبت به مزاج اروپا بیگانه است. مغرب زمین همیشه معتقد بوده که هر که تندتر در مسابقه پیشرفته تر و هرکه زورمندتر ...
روایت بانوی محقق فرانسوی از اردوهای راهیان نور و بازتولید فرهنگ جبهه در ایران
جهاد فی سبیل الله نام دارد. این دیدگاه اجازه نمی دهد به خاطر خواسته های فردی و دنیوی جهاد انجام شود. جهاد تنها برای هدفی جایز است که انبیا و امامان برای آن به پاخاسته اند. برای ایجاد نظام عادلانه ای که احکام خداوند در آن اجرا شود، تا انسان ها از ضلالت به سعادت رهنمون شوند. این هدف چتری است برای همه! با این هدف است که دادن جان و مال و فرزند آسان می شود. در این جهاد فی سبیل ...
آتش بس؛ دخالت نکنید!
می سازد، سکان دار و برنامه ریزان فرهنگی و مسوولان جامعه و دولت است. خانواده از این حیث، طلب کارترین طلب کاران از دولت است که صدایش بلند نمی شود و نسبت به اجحافی که جامعه و دولت به آن می کند، نمایندهای ندارد که بتواند حقش را بستاند و چون فریادگر و نماینده ای ندارد دولت ها همیشه بدهکار هستند. زمانی که ساختارهای اقتصادی و دیگرمان سخت می شود خانواده را دچار چالش های جدی می کند. نظام آموزش ...
مهمترین ویژگی های درس خارج فقه رهبر معظم انقلاب چیست؟
جزء اعضای شورای استفتا مقام معظم رهبری بوده اند و همگی بعد از انتخاب حضرت آقا به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و زمانی که با میزان فقاهت و علم ایشان آشنا شدند، بر مقام علمی ایشان تأکید داشتند. خصوصا آیت الله مؤمن بارها تاکید کرده بودند که آقای خامنه ای در هر بحثی وارد می شوند، تسلط خودشان را نشان می دهند. بنابراین، قطعا ایشان اعلم هستند. آقای مؤمن خودشان شاگرد امام بودند و هم درس آقا بوده اند و در بسیاری ...
برترین هدف روحانی
دنیا بودن او مستلزم فرار او از دنیای عمل نیست بلکه فقط از حسّ خودپرستی است. زندگی جاوید همینجا و همین حالا هم هست و عبارتست از حیات جهات جاودانی و نور باطنی و فهم و محبت ما یعنی هدف هایی که ضایع نشدنی است. نفس در عزلت مولد دین است. موسی در عزلت کوه سینا و بودا زیر درخت (بُدی) (28) مجذوب ذکر شدند عیسی که در کنار نهر (اردن) مناجات می کرد، پولس که تنها در بیابان گشت، محمد (صلی الله علیه و آله و ...
اندر حکایت نامه نگاری وزیر محترم!
خبرگان رهبری (اسفندماه 92) از وضعیت فرهنگی کشور ابراز نگرانی نمودند و به صراحت فرمودند: بنده هم در این نگرانی – اوضاع فرهنگی کشور- با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسئولین فرهنگی توجه داشته باشند که چه میکنند! با مسائل فرهنگی شوخی نمیشود کرد، بی ملاحظگی نمیشود کرد ... که وزیر مکرم در آن نامه نگاشته باشند: سخنان حکمت آمیز رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نمایندگان محترم مجلس خبرگان ...
روان جاودان جهان
عیسی استناد کردند: کسی که با من نیست پس بر ضد من است و کسی که با من گرد نیاورد پس پراکنده کرد. موضوع دیگر اینکه سلطنت روحانی مربوط به این دنیا نیست و او گوستینوس دو شهر (اخروی و دنیوی) را تفکیک نمود و در نتیجه این جهان عبارت شد از یک نمایش گذران که زیبایی آن دامی و لذایذ آن فتنه یی بیش نیست. عالی ترین فضیلت پرهیزکاری و کشتن شهوات است. از قول عیسی چنین نقل شده: اگر کسی سوی من آید و از ...
بازخوانی جنایت رژیم پهلوی در نوروز 1342
را به خواست خداوند ادا خواهم کرد. خداوندا! قرآن کریم و ناموس مسلمین را از شرّ اجانب نجات بده. در اعلامیه حضرت امام(ره) از انقلاب سفید شاه به انقلاب سیاه تعبیر و همسویی شاه با اهداف آمریکا و اسرائیل افشاء شده بود. از سوی دیگر، شاه که در مورد آمادگی جامعه ایران برای انجام اصلاحات آمریکائی به مقامات واشنگتن اطمینان داده بود مخالفت علما برایش بسیار گران می آمد. از این رو تبلیغات وسیعی را ...
هندوییسم و مسیحیت
نمودند و بعضی روی یک پا ایستادند زنجیرهای سنگین و بار گران کشیدند. (سوزومن) در وصف زندگی (دوروتئوس) گوید وی روزانه به حدود یک مثقال نان و کمی سبزی اکتفا می ورزید و فقط آب می نوشید. هیچ گاه دیده نشد که بر نمدی یا رختخوابی تکیه کند حتی پاهای خود را راحت دراز نمی کرد و هرگز از روی میل به خواب نرفت. در جواب اینکه می پرسیدند چرا تن خود را پامال می کنی می گفت: برای آنکه او مرا پامال می کند (25). زندگی ...
دود قلیان ها خلیج فارس را خفه کرد+ تصویر
ای در این رابطه به میرزای شیرازی نوشت. بعد از ارسال نامه یاد شده میرزای شیرازی تلگرافی به نزد شاه فرستاده و می گوید کسانی را که تبعید کرده به کشور بازگرداند و در مورد قرارداد، مخالفت خود را ابراز می کند, اما ناصرالدین شاه به این تلگراف اعتنایی نکرد به همین خاطر میرزای شیرازی فتوای تاریخی خود را به این شرح صادر کرد: "الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان (عج) است." با ...