سایر خبرها
، ازچه لال نشد؟ میان دست پلیدش قلم چرا نشکست؟ دهن کجی به شهیدان و ادعای شعور؟ مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟ کسی که نان سگان می خورد چه می فهمد؟ غذا و شربت نذری نشانه ی شرف است حرام خوار چه داند که شد به کام شهید نه نان و شربت نذری، که می ز جام الست به خویش غره نگردد! خطاب من نه به اوست که شأن شاعر دل خون کجا و جاهل مست؟ ...
...> غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟ گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟ زبان الکن این لات، ازچه لال نشد؟ میان دست پلیدش قلم چرا نشکست؟ دهن کجی به شهیدان و ادعای شعور؟ مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟ کسی که نان سگان می خورد چه می فهمد؟ غذا و شربت نذری نشانه ی شرف است حرام خوار چه داند که شد به کام شهید نه نان و شربت نذری، که می ...
سگان می خورد چه می فهمد؟ غذا و شربت نذری نشانۀ شرف است شعر دوم این شاعر که از کنعان تا کرمان نام دارد نیز در ادامه می آید: از آن زمان که گرگ شدید و برادری از آنِ خویش را در چاه مظلمه افکندید تا این زمان که این همه کودک را در غزّه در چاه خون و مرگ نگون کردید کودک کشی ست رسم شمایان! خشم خدای یوسف و بنیامین نفرین تلخ مریم و موسی ...
.... به همین دلیل است که باید نقش نخست را برای به دست آوردن این موقعیت ویژه برای زبان شیرین فارسی به شاعران داد. شعر افشین علا در پاسخ به اهانت علی کریمی: کسی که نان سگان می خورد چه می فهمد؟ غذا و شربت نذری نشانۀ شرف است پس از فاجعه تروریستی کرمان و شهادت جمع زیادی از هموطنان شاعران با سروده های خود این اقدام جنایت کارانه را محکوم کردند، شاعرانی از کشورهای هند، افغانستان و ...
هر طرف بال و پری در خاک و خون غلتیده است از پی پرواز سیمرغ، این همه پر ریخته افشین علا در این باره اینگونه سرود: ای وای جگرگوشه ی ایران جگرش سوخت کرمان بلند اختر من بال و پرش سوخت سردار که پروانه صفت سوخت در آتش یک بار دگر در غم کرمان جگرش سوخت امروز رسید آتش آن کینه به گلزار دیروز، اگر باغ گل یاس، درش سوخت در روز زن ای وای، امان از دل مادر ...
باران زا که باچشم خودت دیدی تب نی زار و گرما را ولی مبهوت ماندی و نباریدی در آن لحظه شدی مسحور سوز نی که سوزاندی دل ما را جهان پیر است و بی بنیاد، ازاین فرهادکش فریاد که یوسف را به زندان برد و آتش زد زلیخا را. مجتبی خرسندی، نیز آخرین شاعر این محفل بود که شعری با موضوع شهدای گمنام را قرائت کرد: در مسیر اوج بال و پر نمی آید به ما جز کفن ...
رفیقی که پست داری تو مردم ما همیشه یار هستند همچو مقداد پای کار هستند بیشتر فکر درد ملت باش پی حل نیاز امت باش ز خودت ثبت کن نکو اثری درس گیر از نصیحت پدری منظور طاهر از پدر، رهبر انقلاب است و هنگام خواندن این بیت، با دست آقا را نشان می دهد. جایی از خواندن طاهر، آقا خنده شان می گیرد؛ جایی که مضمون شعرش، اشاره ای ست به جملۀ ...
فکر می کنیم وای به حال انسانیت. دهن کجی به شهیدان و ادعای شعور؟ غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟ گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟ زبان الکن این لات، ازچه لال نشد؟ میان دست پلیدش قلم چرا نشکست؟ دهن کجی به شهیدان و ادعای شعور؟ مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟ کسی که نان سگان می خورد چه می فهمد؟ غذا و شربت نذری نشانه شرف است حرام ...