سایر منابع:
سایر خبرها
میهمانی فرمانده با کمی اُملت!
دور از تجملات: خواهرم قمر، تماس گرفت تا خودم را به بیمارستان برسانم. به بیمارستان رفتم. بیرون در نگران بودم و مثل همیشه دانه های تسبیح را می چرخاندم. قمر با ذوق وشوق جلو آمد و گفت: علی مبارکه. بچه دختره دستم را رو به آسمان گرفتم و گفتم: الحمدلله، اسمش را می گذارم زینب، اگر خدا یک پسر هم به من داد، اسمش را می گذارم محمدحسین! رسمیه و دخترم را به قمر سپردم و رفتم دنبال شناسنامه. در ثبت احوال کارهای ...
سرنوشت عجیب یک زندانی محکوم به اعدام؛ با پرداخت دیه 15 میلیارد تومانی آزاد شدم اما با مدارک جعلی به نامم ...
از پرونده قتل و کارِ کرده خلاص و آزاد شدم، اما برای کار نکرده ماندم اینجا! (زندان) . بیشتر از یک دهه جوانی ام در زندان گذشت. من قبلا زیر حکم اعدام بودم هیچی برایم مهم نبود، اما حالا اولیای دم مرا بخشیدند و من 15 میلیارد تومان دیه پرداخت کردم و امید به زندگی پیدا کردم. این محیط زندان است! اگر خدای ناکرده یک اتفاق برای من بیفتد چه کسی جوابگوی خانواده من است؟ قوه قضاییه گردن می گیرد؟ زندان محیط ...
شهدایی که قبل از شهادت، سنگسار شدند!
را قطع نکند، Erway (وسیله ای لاستیکی و خم شده برای جلوگیری از قفل شدن دندان ها) در دهانش گذاشته بودند. به او سُرم وصل کرده بودند و باید مرتب ساکشن (تخلیه معده و روده) می کردیم. گفتند: دکترش گفته دیگه نمی آد ببیندش، چون فایده ای نداره. به دنبال دکتر رفتم اما گفت: فایده ای نداره. گفتم: عکس هاش آماده هستن. شما بیایید ببینید. آن قدر اصرار کردم تا آمد و دید و گفت: این رو به اتاق عمل نمی برم چون وارد ...
گفتم به خاطر اسلام راننده می فرستم دنبالت گفت به خاطر اسلام نفرست!
. چند لحظه بعد، احساس کردم روح از بدنم خارج شد! من بالای سر خودم نشستم! دیدم که گردوخاک خوابید و بچه ها، بالای سر من گریه می کنند. آماده بودم که به آسمان ها بروم. تمام دردها و مشکلات دنیایی را فراموش کردم. در آن لحظات، پرده ها کنار رفت و باطن تمام رفقایم را دیدم. برخی از دوستانم را به گونه ای دیدم که خوب نبود و اذیت شدم، اما همان لحظات از خدا خواستم که فرصت دیگری به من بدهد. گفتم: اگر اجازه بدهید کمی ...
روایت هایی از بانوان رهایی یافته از اعتیاد
من در موردش اشتباه فکر می کردم. نیازم به مواد به شدت بالا بود و با منتقدی درونی که دائم سرزنشم می کرد، امیدی به زندگی نداشتم. با زنی معتاد هم خانه بودم و شبانه روزمان را به مصرف می گذراندیم. تنها کسی که گاهی به من سر می زد، برادر کوچکم بود که خودش هم اعتیاد داشت. همه جا پر از سیاهی تنهایی و ناامیدی بود. چند بار خواستم ترک کنم، اما نشد. هیچ کس نبود دستم را بگیرد. از همه جا و همه چیز طرد ...
نامه ِ اعتراض آمیز اسدالله علم به شاه که باعث برکناری اش شد
تیم حسابی، ولی البته کوچک موقتی می خواهد تا کار را به سامان برساند. غلام از این همه جسارت امید عفو دارد. پای شاهنشاه معظم خود را به امید عفو می بوسد ولی اولا در عالم غلامی خلاف می داند و دریغ درد اگر مطلبی به نظرش رسید به عرض نرساند، و ثانیا آن چه عرض می کند بین خدای من و شاهنشاه من و خودم است و لاغیر. بنابراین اشکالی در آن تصور نمی کند. دیگر امر در قبضه ی اقتدار همایونی است. یک سبد میوه ی شمال اروپا را برای غلام فرستاده اند، چون فصل آن می گذاشت، دیگر شاید به دست نمی آید، جسارتا بدون اجازه در اول ماه اوت تقدیم می دارد. امضا ...
یک درصد از کارهای مارلون براندو خوب از آب درمی آمد/ دنیای ما بی اندازه پیچیده و بغرنج شده/ روشنایی های ...
. همیشه پیش خود مجسم می کردم که ساکنین خیابان پنجم چطور زندگی می کنند. تا این که مدتی بعد خودم یکی از آن ها شده بودم زیرا همیشه زندگی اشرافی را با آن تشریفاتش دوست داشتم. به جز فیلم کنتس، روشنایی های شهر بهترین اثرم می باشد. همان فیلمی که دختر مقابل من می بایستی رل یک کور گل فروشی را بازی کند، دختری که توانست به خوبی از عهده ی رلش برآید. در فیلم جویندگان طلا 4 تقریبا کسی با من موافق نبود ...
اخبار ویژه
بازدارندگی هم اضافه شده است؟ ثانیاً آنکه این سخن آقای باقی با حدیث امام علی (ع) که می فرمایند من چهار کلمه گفتم و خداوند در کتاب خود سخن مرا تصدیق کرد... گفتم: کشتن از کشتن می کاهد، پس خداوند عز و جل این آیه را نازل فرمود: و برای شما در قصاص زندگی است (قُلتُ أربَعا أنزَلَ اللهُ تعالی تَصدِیقی بها فی کتابِهِ... قلتُ: القَتلُ یُقِلُّ القَتلَ فَأنزَلَ اللهُ: و لَکُم فی القِصاصِ حَیاهًْ ، الأمالی للطوسی: 494 ...
تب و تاب رادیو قزوین در گذر زمان
؛ میهمانان ویژه برنامه افتتاحیه :حضرت آیت الله باریک بین امام جمعه وقت، آقای نکویی زهرایی استاندار و آقای پیشگاهی فرد مدیرکل استان های صداوسیما داخل استودیو شدند . این پیشکسوت رادیوی قزوین یادآور شد: وقتی زنگ ساعت دنگ دنگ کرد و صدا بردار میکروفون را باز نمود، بنده پشت میکروفون رادیو قزوین برای اولین بار گفتم: ساعت 9 بامداد، اینجا قزوین است، صدای جمهوری اسلامی ایران و بدین ترتیب رادیو قزوین ...
واکنش اساتید حوزه به عملیات "وعده صادق"
غرب در اختیارشان قرارداده بودند نتوانست امنیت کامل را برای رژیم اشغالگر قدس بوجود بیاورد. پایگاه های هوایی فرودگاه های نظامی و آشیانه های هواپیماهایشان پایگاه هوایی نواتیم در جنوب سرزمینهای اشغالی، رامون، دیمونا، حیفا از حملات دقیق و ترکیبی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در امان نماندند. دو نکته فعلاً قابل توجه است: نکته اول: به نظر اینجانب هر چند خودم را متخصص در این ...