سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای سرقت از خانه های بدون مرد
پایگاه خبری تحلیلی بویرنیوز (BoyerNews.com) : هجدهم بهمن پارسال از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 وقوع یک فقره سرقت منزل در منطقه مینی سیتی به کلانتری 164 قائم اعلام شد. با حضور مأمورین کلانتری در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد که چند جوان افغان با تهدید چاقو و قمه، ادست و پای شاکی و مادرش را بستند و در ادامه وجوهات نقد داخل خانه و همچنین طلا و جواهرات شاکی و مادرش را سرقت ...
ایرج راد استعفا داد
همچنان به عنوان نایب رئیس به آنچه از دستم بربیاید عمل می کنم. من مدیرعامل بودم و مدیرعامل مجری مصوبات هیئت مدیره است اما اگر به دنبال اهداف خانه تئاتر و جلسات بیمه و ... بودم فقط به این دلیل نبود که سمت مدیرعاملی داشتم. عمده ای از این 15 سال را من یا نایب رئیس بودم یا عضو هیئت مدیره و همچنان به دنبال این کارها بودم و الان هم این اهداف را پیگیری می کنم و تجربه هایی را که در این چندین و چند ساله به ...
همسرم خسیس است؛ طلاق می خواهم
کلی کلک سوار کنم و زبان بریزم تا مطمئن شود که پول لازم دارم. از بس درست و حسابی غذا نخورده ام لاغر شده ام. تا حدی که فامیل های شوهرم از او پرسیده اند که چرا نفیسه اینقدر وزن کم کرده؟ آخرین بار که به من خرجی داد دو ماه پیش بود و بعد از آن حتی یک هزار تومانی هم نداد و گفت همه خریدهایش را خودش یا مادرشوهرم انجام می دهند. اگر بو ببرد که پس انداز کوچکی دارم، آنقدر غر می زند و منت سرم می گذارد ...
24سپتامبر تاریخی تلخ برای ایران و ننگی بزرگ برای سعودی ها
مردم راه برود و تجمع نشود به حرم برسد و سلام بدهد و آنچه که مد نظر است به خوبی ضبط شود! همه استرس دارند هوا هم کم کم در حال تاریک شدن بود و زمان زیادی برای استفاده از نور وجود نداشت. شاید تنها یک بار فرصت ضبط وجود داشته باشد. صدا، دوربین، حرکت ایفاگر نقش محسن حاجی حسنی کارگر از در صحن آزادی وارد حیاط حرم بارانی می شود دوربین به روی دستان فیلمبردار به دنبال او است عکاس صحنه تلاش ...
انتقادات تند دایی از مالک صبا/ پول ماساژور و تدارکات را من دادم!
لباس های این تیم از ابتدای فصل پرداخت نشده است. برای رهن منزل ماچادو فقط 10 میلیون تومان پرداخت شده است. از جیب خودم هزینه کردم که بازیکن در خانه ای که لایق آن باشد بماند. من باید به ماساژور و تدارکات و فلان از جیب خودم پول بدهم؟ وی تاکید کرد: یک روز می گوید من در کنار این تیم بودم ، یک روز حکم اخراج می دهد، یک روز می گوید من مالک هستم. اگر مالک هستی بیا جواب بچه ها را بده و اگر اسپانسر ...
داعش چرا شکل گرفت؟/اتفاقات منطقه جنگ شیعه و سنی نیست
سال 1948 نکبت بزرگی در فلسطین و بر ضد ملت فلسطین و تمامی ملت های منطقه آغاز شد و زمینه را برای تسلط بر مقدسات اسلامی و فلسطینی در سال 1967 فراهم آورد. در چنین روزهایی در سال 1948 صدها هزار فلسطینی از خانه و کاشانه و روستاهای خود اخراج شدند. هزاران نفر شهید و بالاتر از ده هزار نفر در جنایت و و تجاوزات انجام شده از سوی رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. 20 شهر و 400 روستای فلسطینی از سوی صهیونیست ها ...
زنان تنها طعمه های باند سارقان خشن
...، 3جوان افغان تحت بازجویی قرار گرفتند و به سرقت های سریالی اعتراف کردند. در این میان علیرضا، سردسته باند گفت: من در کارهای ساختمان فعالیت می کردم و هر بار که جایی مشغول به کار می شدم، سعی می کردم همه ساکنان ساختمان را زیرنظر بگیرم. من دنبال آپارتمان هایی می گشتم که مردی در آنجا حضور نداشت و زنان تنها بودند. بعد از شناسایی خانه های مورد نظر، نقشه ام را با 2نفر از دوستانم در میان گذاشتم و قرار ...
اظهارات مربیان پس از بازی های لیگ
منزلی برای ماچادو گرفتیم که باشگاه صبا تنها 10 میلیون تومان پول داد و مابقی پول منزل و اجاره اش را من داده ام. از شما یک سؤال دارم، آیا در تهران می شود منزلی با 10 میلیون تومان اجاره کرد؟! دایی با انتقاد از مالک باشگاه صبای قم گفت: این آقا در مصاحبه هایش یک روز گفته در کنار تیم بودم و یک روز هم عنوان کرده که دیگر در کنار تیم حضور ندارد. او یک روز اخراج بازیکنانم حکم می دهد و یک روز هم صحبت ...
همیشه می گفت: شهدا شرمنده ایم!
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : آشنایی تان با شهید چطور رقم خورد؟ ما نسبت فامیلی داشتیم و هر دو متولد 1365 بودیم. عبدالحسین را حضرت زینب(س) به من هدیه داد. سال 1388 من به همراه خانواده ام به زیارت حضرت زینب (س) رفتیم. من در این زیارت از خانم خواستم که خوشبخت شوم و زمانی که از سوریه باز می گردم اولین نفری که به خواستگاری ام می آید به معنای این است که فرستاده خانم است و من با ایشان ازدواج خواهم کرد. وقتی از سوریه برگشتم، عبدالحسین به خواستگاری ام آمد. در حقیقت من امروز هدیه خانم را به خود ایشان تقدیم و در راهشان قربانی کردم. تا شب خ ...
دیر آمدی مادر! از توان افتاده ام
از آنجا تفحص کردند. جای خالی شهیدم در روزهای زندگی من 30 سال از سعید دور بودم. 30 سال دلتنگ گمشده خانه ام بودم. جایش در میان بچه هایم خالی بود. در میان همه مراسم ها و همه روزهای زندگی ام. وقتی شهدای گمنام را می آوردند قاب عکسش را می زدم زیر چادرم و راه می افتادم به گمان اینکه این شهدا دوستان و همرزمان شهیدم هستند. همیشه به بهشت زهرا (س) می رفتم و سر خاک شهدای گمنام می نشستم و درد ...
حمله وحشیانه 3 مرد افغان به خانه ی زنان پولدار تهرانی
روز نو : تعدادی جوان افغان که با حمله به خانه های زنان ، دست به سرقت می زدند، توسط پلیس شناسایی و دستگیر شدند. 18 بهمن ماه سال گذشته از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 وقوع یک فقره سرقت منزل در منطقه مینی سیتی به کلانتری 164 قائم اعلام شد . با حضور مأمورین کلانتری در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد که چند جوان افاغنه با تهدید چاقو و قمه ، اقدام به بستن دست و پای شاکیه ...
توبه نجاتبخش قاتل در زندان
مادر مقتول وقتی متوجه شد قاتل پسرش در زندان توبه کرده است، او را بخشید. متهم شش سال قبل در شهریار مرد جوانی را به قتل رسانده بود. به گزارش خبرنگار ما، روز 21 دی ماه سال 89 بود که مأموران پلیس شهرستان شهریار از درگیری مرگباری در یکی از خیابان ها با خبر و راهی محل شدند. وقتی مأموران در محل حادثه حاضر شدند با جسد خونین مرد 27 ساله ای مقابل در خانه ای روبه رو شدند که با اصابت ضربات چاقو به قتل ...
زنی که به خاطر رابطه با یک جوان، شوهرش را کشت: نمی دانم پشیمانم یا نه
نداد تا این که مجبور شد آدرس را بدهد و من دستگیر شدم.ما را به شهر محل قتل بردند و در آنجا صحنه قتل را بازسازی کردیم و روانه زندان شدیم. در این مدت ملاقاتی داشتی؟ نه. خانواده ام طردم کرده اند. فقط چند بار مهرداد را دیدم. این رابطه ارزش قتل را داشت؟ من عاشق مهرداد بودم و فقط به رسیدن به او فکر می کردم. کاش اکبر راضی به طلاق می شد تا کار به اینجا کشیده نشود ...
احمدرضا عابدزاده: برانکو کارش را بلد است/ از هفته ها قبل قهرمانی پرسپولیس را پیش بینی کرده بودم
نکردند وگرنه من عاشق سرزمینم هستم و هر وقت که با پروژه ام موافقت کنند از جان و دل برای بچه هایی که دوست دارند دروازه بان شوند مایه می گذارم.رفتم فدراسیون فوتبال و با رئیس خنده رویش جلسه گذاشتم. اما علی کفاشیان فقط خندید و چیز خاصی نگفت.خروجی نداشت جلسه و کار به جایی نرسید. من هم برگشتم خانه ام. بازی های قرمزها را حتمآ تعقیب می کنی؟ بله خوشحالم که پرسپولیس دارد به حقش می ...
دستگیری عروس پایان جشن ازدواج در اصفهان
. نگفتند که چطور قرار است این مبالغ را پاس کنم. به خدا جای من کلانتری ودادگاه نیست. من یک مغازه دار آبرو دار هستم. می خواستم با کار کردن چک فروشنده را پاس کنم ولی نشد... همسر عروس جوان که از موضوع باخبر شده و سراسیمه وارد کلانتری شده بود با گریه به همسرش گفت، من فقط تو را می خواستم بدون جهیزیه. چرا اینکار را با من وخودت کردی؟ حالا خوب شد خانواده هایمان با خبر شدند؟ من یک زندگی ساده می خواستم ...
اسید پاشی ، پایان آشنایی شیرین و جمشید
پسر جوانی که 4 سال پیش دختر مورد علاقه اش را قربانی حمله اسیدی خود کرده بود، پس از جلب رضایت شاکی صبح دیروز بار دیگر در مقابل قضات جنایی دادگاه کیفری استان تهران ایستاد. این پسر در دادگاه اعلام کرد که قصد ازدواج با شیرین را دارد و می خواهد پس از آزادی اگر دختر جوان راضی شود با او ازدواج کند. درست نخستین روز سال 91 بود و کمتر از هشت ساعت از تحویل سال گذشته بود. جمشید 25 ساله با دختر ...
مصرف مواد از 10 سالگی تا قتل هوس آلود
آن زن جوان پیله کرده تا با او رابطه نامشروع برقرار کند. آنچه می خوانید حاصل گفت وگوی خراسان نیوز با کنه هوسران ساعاتی بعد از جنایت است . نامت چیست؟ نامم آن قدر طولانی است که گاهی خودم نیز فراموش می کنم. م – الف- ص- ر چند سال داری؟ وارد 19 سالگی شده ام قرار بود یک ماه دیگر (خرداد) عازم خدمت سربازی شوم. دفترچه آماده به خدمت هم گرفته بودم. شغلت چیست؟ ابتدا گچ کار ...
رابطه پنهانی زن شوهردار با پسر مغازه دار/ راز یک قتل وحشتناک
کرد چون شوهرش سد راهی برای ادامه ارتباط پنهانی اش با مرد میوه فروش بوده، نقشه این جنایت را طراحی و اجرا کرده است. همسر مقتول در اظهاراتش گفت: 13 ساله بودم که پدرم به اجبار و به دلیل فقر مالی، مرا به عقد مرد افغان درآورد. در این سال ها بارها از همسرم خواستم مرا طلاق دهد که توجهی به خواسته هایم نکرد و حاضر به این جدایی نبود. در جریان رفت و آمد به مغازه میوه فروشی محل با فروشنده آشنا شدم و ...
2 بازیگر زن پس از عمل شکلِ هم شدند
...> شغل پدرومادرتان چه بود؟ پدرم مدیر یک کارخانه نساجی بود و مادرم خانه دار. اگر بخواهید والدین خود را توصیف کنید، چه می گویید؟ هرچه از خوبی و مهربانی آنها بگویم کم گفته ام. آنها محیط زندگی ما را سراسرآرامش و محبت کرده بودند و چیزی جز عشق نثارمان نمی کردند. من در مراسم فوت هردوی آنها می گفتم شاید اگر سرسوزنی تندی و بداخلاقی از خود نشان می دادند ما به این حد داغدار ...
دلنوشته دختر شهید مدافع حرم به پدر
ورق ورق با هم در یک کتاب به تماشا نشستیم و بعد وقتی پیکرت از فراسوی مرزها آمد، دیدیم جای هر دو پای تو خالی بود. من مفهوم عشق به اسلام و وطن را از تو آموختم، من بی قراری ات از به خاک و خون کشیده شدن انسان های بی گناه را می فهمم اما نگاهت را هم از یاد نمی برم. آن زمان که پرسیدی: دخترم، وقتی که پیر شدم و آمدم خانه ات مهمانی، برای بابا غذا چه خواهی پخت؟ بابا، تو چقدر زود رفتی؟ من هنوز بزرگ نشده ...
هشت منتخب/ مروری بر تاریخچه انتخابات مجلس در منطقه دماوند قبل و بعد از انقلاب
جدایی حضور نوروزی در منزل آقای منتظری در سال 69 بود. مجلس چهارم – فصل نوین با دو اتفاق تازه هم انتخابات چهارم و هم چهارمین نماینده، فصل نوینی در نمایندگی و نمایندگان منطقه است. محمود صفری که از دستیابی به کرسی نمایندگی مجلس به سبب کاندیداتوری عزیز بهزادی – از فیروزکوه- بازمانده بود، این بار به سودای شکست رقیب، شاگرد دیرینه اش سید احمد رسولی نژاد را که جوانی پرتحرک ...
اعتیاد به خاطر داشتن رابطه با زن مطلقه
از 13سالگی تا دو، سه سال بعد در بهزیستی بودم. اما چون من قبل از آن در بهزیستی نبودم، با بقیه بچه های بهزیستی فرق داشتم و همین باعث شد نتوانم در بهزیستی دوام بیاورم. اگر اولیای دم مقتول را ببینی، به آنها چه می گویی؟ تقاضای بخشش می کنم. می گویم من را ببخشید پسر خودتان هم مقصر بود. من کلا به کسی کاری نداشتم و سرم به کار خودم بود. او با کارهایش می رفت توی مخم. اما به هرحال تقاضای بخشش دارم و پشیمانم. اصلا نمی خواستم او را بکشم. ...
ماجراهای هفت کچلون
بیندازد ولی سرمایه کافی نداشت. به همین دلیل تصمیم می گیرد از یک بازاری جنس را اعتباری خرید کند و بعد از فروش جنس پول را برگرداند. آن بازاری شناختی نسبت به آن فرد نداشت که به او جنس بدهد. او هم فقط به آن بازاری گفته بود که بچه محل 7کچلون است. آن بازاری هم تا اسم برادران حاجی عباسی می آید هرچه آن جوان برای کاسبی لازم داشت به او می دهد. تا اینکه بعد از گذشت چند سال که پول آن بازاری را نمی دهد مالباخته ...
تاریخ مبارزه های مخفی برای اهداف آرمانی
عبدالعزیز و رفتارهای دوستانه و لطف های او که همیشه با کار روزنامه نگاری عربی درگیر بوده است مرا دلگرم نمی کردند. برای همین در این جا به عنوان یکی از کارکنان الحیات و سردبیر آن از او تشکر می کنم. لازم است همچنین از همکارانم در الحیات و قبل از آن الوسط تشکر کنم که همیشه از مشارکت و توصیه ها و انتقاداتشان استفاده کردم. در آخر از رفقای ودیع حداد تشکر می کنم که با سعه صدر مرا تحمل کردند و حضور طولانی و خسته کننده مرا بارها تاب آوردند. حقیقت این است که من در این دنیا دوست های سنگدل و مخلصی دارم. بعضی از آنها را دوست داشتم. خدا مرا ببخشد. ...
ماجرای ازدواج حمید گودرزی و همسر پولدارش
نیک نیوز: ماجرای ازدواج حمید گودرزی و همسر پولدارش را در زیر بخوانید. از ابتدای آشنایی تان بگویید. حمید گودرزی: سال 82 در ساختمانی در میدان آرژانتین همسایه بودیم. آشنایی ما از آنجا شروع شد. من آن زمان دانشجوی رشته کارگردانی بودم. ماندانا دانشور: من ماندانا 16 ساله، محصل بودم. حمید گودرزی: این آشنایی ادامه پیدا کرد و با پیشنهاد ازدواج من، مخالفت های ...
مسجدجامعی آتش نشان شد/انتقاد غرفه داران بازار گل تهران
عوارض شیمیایی به شهادت رسید. مادر شهیدان افراسیابی جمله معروفی دارد که به او چهره ای حماسی داده است: من آماده ام اگر مقام معظم رهبری فرمان دهد بار دیگر دو فرزندم را هم راهی جبهه ها کنم. و عضو شورای شهرتهران با حضور در خانه شهیدان افراسیابی خاطرات آن دوران را با این مادر مرور کرد و دامنه صحبت به انتقادها رسید؛ از فقر تا وضعیت فوتبال. انتقاد غرفه داران ...
حرف های بهاره کیان افشار از کفش هایم کو و بارکد
گروه فرهنگ و هنر: بهاره کیان افشار بازیگری را از سال 82 با بازی در مجموعه تلویزیونی کلاه پهلوی آغاز کرد. او این روزها در فیلم سینمایی کفش هایم کو؟ به کارگردانی کیومرث پوراحمد در نقش بهاره بازی می کند. کیان افشار تجربه بازی در این فیلم را سخت و دلنشین می داند و معتقد است بازیگر در کار پیشکسوتان امکان اعمال نظر ندارد؛ چرا که این کارگردان های پیشکسوت، به خوبی می دانند چه چیزی از کارشان می خواهند و ...
گفتگوی خواندنی با کلیددار حرم حضرت عباس(ع)
نشدم فقط حس کردم روی هوا هستم که یکدفعه دوتا دست از داخل ضریح بیرون آمد و من را گرفت، من را روی زمین گذاشت و به هرجای بدنم که دست کشید آن نقطه از بدنم خوب شد و دوباره این دست ها به داخل ضریح برگشت، من آقایی را دیدم که دست نداشت و بدنش خونی بود... چند ساعت بعد پدر بچه که خبر شفا گرفتن فرزندش را شنیده بود وارد حرم شد، پسرش را به آغوش کشید و های های گریه کرد . پس از صحبت های شیخ عباس یکی از ...
پذیرایی شهدا از زائران سرزمین های نور/ سرم تا صبح روی زانوی شهید بود
تعریف می کنم مربوط به اولین اردوی راهیان نور دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سال 1379 است، در راه برگشت از اردو در شهر مقدس قم توقفی داشتیم و بنده به خانواده ام تلفن زدم و گفتم که انشاءالله ساعت 10 الی 11 شب به منزل می رسیم، وقتی به خانه رسیدم مشاهده کردم که جمعی از اقوام و خویشان به منزل ما آمده اند. یکی از بستگان که با کودک شیرخواره اش به خانه مان آمده بود، به من گفت: حسن ...
همه چیز کارگاهم ایرانی است
خانه قیچی و بسته بندی کرده و همراه سایر محصولات می فروختم. تا اینکه تصمیم گرفتم خودم کارگاهی داشته باشم. 6 ماه به دنبال دستگاه بودم تا محل فروشش را پیدا کردم. بعد هم برای تهیه نخ به مناطق مختلف رفتم. کار را در نهایت در جنوب تهران با یک دستگاه شروع کردم. بعد هم به فرحزاد آمدم. تولید کاملا ایرانی از نخستین روزی که تمدن وارد محله فرحزاد شد، 20 سال می گذرد. او کارگاهش را در کوچه محسن ...