سایر منابع:
سایر خبرها
خانه مراجعت می کردند و خندان از آن خارج می شدند چون همه اعضای خانواده ام سعی داشتند گرهی از مشکلات مردم باز کنند. البته از زمان جد پدری من این تکیه گاه به وجود آمده بود و مراجعه مردم به خانه ما برای حل مشکلات شان یک کار ریشه دار بود و مردم به اندازه ای اهل این خانواده را دوست داشتند که نهایت نداشت. من مجتمع آموزشیم را سال 1359 و دقیقا یکسال قبل از شهادت برادرم در خیابان اردیبهشت افتتاح ...
...> کانال هارا زیرورو می کردم تا ببینم خبری است یا نه! تمام گروه نگران شده بودند تا این که عمه با پیامش دوباره دلهره به جانمان انداخت. نوشته بود بالگردی که آقای رئیسی و همراهانش در او بودند نیست شده و همه به دنبال آنها می گردند. شوهرعمه ماموریت داشت و باید میزد به دل کوه و جنگل تا شاید اثری از آنها بیابد. تمام اعضای خانواده در سکوت و نگرانی از طرفی به ...
روز شهادت فرزندش گفت: در آن روز من و پسرم قصد داشتیم به بازار خودرو در غزه برویم. من ساکن اردوگاه البریج هستم و خانه من چندان از غزه دور نیست. آنها هنگام بازگشت به خانه به دلیل بسته شدن خیابان ها مسیرشان را عوض کردند و با نیرو های رژیم صهیونیسیتی مواجه شدند. آنها گمان نمی گردند مورد هدف سربازان قرار بگیرند، اما ناگهان سیل گلوله ها به سمت شان گرفته شد. جمال، پدر محمد نجار بود و مادرش أمل زنی خانه ...
اهری که برای خواستگاری از فاطمه، از ته دل ذوق کرده و بسم الله می گوید و همان شب همه را بسیج می کند، همان زنی است که روز بعد از انفجار، مقابل پزشکی قانونی روی خاک ها افتاده است. مویه می کند؛ مثل کسی که خواهر کوچکترش را از آغوشش گرفته باشند، برای عروس جوانش روضه می خواند: فاطمه قشنگُم بیا... همان زنی که میان اشک ها یک باره رو به دیگران می کرد و مستأصل می پرسید: چرا فاطمه جواب تلفنم را نمی دهد؟ ا ...
.... فضای داستان از این جهت که فرزندان برای جبران ناکامی های پدر و مادر وسیله ای هستند با جامعه ی امروزی ما شباهت های زیادی دارد. درباره پدری است که خوشحال از خبری، تصمیم می گیرد آن را با خانواده اش در میان بگذارد. اما دیدن بی تفاوتی های آن ها، باعث عصبانیت وی شده و در این میان این مسئله که پسرش تکلیف فرانسه اش را انجام نداده بهانه ای می شود تا عصبانیتش را سر وی خالی کند. در داستان چکمه ...
ما سست خواهند شد. حیدری: خدا شهید دادمان را رحمت کند که وزیر دولت آقای خاتمی بود؛ وقتی به شهادت رسید همسر رهبر انقلاب برای دلجویی به دیدار همسر این شهید رفت. ایشان در زمان حیات همراه رهبر انقلاب در سفر استانی به گیلان بود. رهبر انقلاب با دیدن یک پل فرمودند که چرا این پل بعد از 40 سال همچنان کم عرض مانده است؟ شهید دادمان گفت سه سال و نیمه آن را درست می کنیم. رهبر انقلاب فرمودند سه ساله ...
اغ رقم خورد و مردم با دل و جان به صحبت هایش گوش می دهند؛ هوا رو به تاریکی می رود و نزدیک اذان می رسد؛ دانشمند با دعاهای خوب، که در رأس آن دعا برای ظهور است؛ پایان جشن را اعلام می کند. صدای اذان به گوش می رسد؛ روحم پرواز می کند در هوای نجف، به اشهد ان علیا ولی الله که می رسد، به خودم می بالم که نام علی در اذان ماست؛ مادرم گفته بود موقع اذان، برای همه دعا کن و من با یاد آن حرف، از خدا می خواهم به حق این اذان، عشق علی را از دل هایمان نگیرد. کد خبر 766310 ...