سایر خبرها
حکایت پرماجرای مردی که "خودکار" را به ایران آورد
آمدم نیمه های شب بود. تنم در آتش تب می سوخت. آن شب، سختی برزخ را حس کردم. بر سر خود می کوبیدم و به خود نهیب می زدم که ای حاجی ابراهیم، چه بر سر خود آوردی، آخر تو مردی معتقد بودی، حرام و حلال را می شناختی، دیدی با چه خفتی زن پاک دامن خود را از دست دادی؟ چه شد که به این ورطه هولناک افتادی، خدا لعنت کند آن دلال سیه کار را که آرام آرام تو را به این سیاهچال کشانید! تا صبح گریه کردم و خودم را شماتت ...
آیت الله بهجت فومنی : در روز قیامت سنگ قبر نداریم!
اینها را بایستی جلب کنیم. در پایان این جلسه این عارف بزرگ دعا فرمودند که: خدایا ،ای خدای مهربان ،آقای خمینی (ره)را با خوبان خود محشور فرما که با حضور خود آمار بهشتیها را زیاد کرد. از نظام جمهوری اسلامی خیلی ها بهشتی می شوند و اینها به پاس برکت یکی از خوبان خدا یعنی آقای خمینی (ره)می باشد. پی نوشت: این جملات ارزشمند سخنان مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) در حضور سردار صفوی و جمعی از فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس بود. ...
هفت توصیه مهم قبل از ازدواج
غیرضروری می تواند در رابطه فعلی و در آینده تان تاثیر مخربی داشته باشد. برای اینکه این نکته مفهوم تر شود، برایتان مثالی می زنم؛ ما 3 حریم انسانی داریم؛ حریم سوم، حریمی است که بین ما و اجتماع و دوست و آشنا وجود دارد، حریم دوم، بین ما و خانواده درجه اول مثل پدر و مادر است و حریم خصوصی اول، یعنی حریمی که فقط بین خدا و انسان است و هیچ کس حق ندارد وارد آن شود. اگر می خواهیم آشنایی و دوران نامزدی ...
وقتی مادر سرطانی به آرامش رسید
دکتر جان ، تو را بخدا هر کاری میتونی برا مامانم انجام بده ، اخه هم مامانمونه هم بابامون، بابام دو ساله که عمرش را به شما داده، و بعدهم اشک امانش نداد..... گفتم : پسر م نگران نباش ، امید و توکلت به خدا باشه ، عزیزم ، درمان از ما و شفا از خداست . دوره پنج م شیمی درمانی را که دریافت کرد با توجه به سرطان متاستاتیک پستان که کبد و استخوان و ریه ها را درگیر کرده بود، در مان تسکینی می ...
برنامه ریاضتی دین چیست؟
دوستشان ندارید را بیشتر تحمل کنید (صله رحم کنید) تا خداوند روزی شما را بیشتر کند. به پدر و مادری که اذیت می کنند احترام بگذار و به رویشان لبخند بزن تا خداوند به تو بچه هایی بدهد که به آنها افتخار کنی و عمرت زیاد شود. برنامه ریاضتی دین، به زن می گوید شوهرت را تحمل کن و به او محبت کن، دلش را به دست بیاور والا خانواده از بین می رود. دین راه حل های فوق العاده ای می ...
گفت و گوی جالب با سالارپولاد ، جوان روستایی، پدیده اینستاگرامی ایران/ وقتی مردم ستاره های واقعی هستند: ...
کافه سینما- ...در دنیای واقعی این اندازه مدرن بودن یک جور کسالت آور است، اینجا هر روز و هر ساعت یک تنوع برای ما هست، گاو یا گوسفندها زایمان می کنند و به خوبی ما شاهد تغییر فصل ها هستیم، درختان هر روز اینجا یک رنگ است... سالار پولاد جوان روستایی است که حالا در اینستاگرام 14 هزار فالوئر دارد. او که همه شهرت مجازی خود را مدیون اینستاگرام است می گوید: چهره های معروف وقت شان را در اینستاگرام تلف می کنند. در مزرعه مسئول گاوهاست و به قول خودش یک پا دامپزشک به حساب می آید. به گزارش کافه سینما و به نقل از مجله مهر مردی که کیلومترها از پایتخت دور است صبح ها ساعت سه از خواب بیدار می شود و تا هشت شب کار می کند. سالار پولاد نام آشنایی برای کسانی است که در اینستاگرام فعالیت می کنند صفحه ای که متعلق به محمد قاسم ترابی، روستایی ای است که می گوید با پارتی بازی دیپلم هم گرفته است. بیش از 14 هزار نفر صفحه را دنبال می کنند و طرفداران زیادی پیدا کرده است. به همین دلیل روزنامه اعتماد در ویژه نامه نوروزی خود به سراغ این جوان محبوب رفته است: عکس های او ساده و از فعالیت های روزمره اش است. شاید نخستین سوالی که به ذهن برسد این باشد که چگونه یک روستایی که شاید از تکنولوژی که در شهرهای بزرگ هست، دور باشد این اندازه بتواند محبوبیت کسب کند. تفاوت در فکر او دلیل این اتفاق است. محمد معتقد است که انسان ها باید در زندگی شان مفید باشند و اگر کسی در زندگی مفید نیست وقت خودش را تلف می کند. تفاوت زندگی سنتی و دلچسب او با زندگی مدرن بقیه ایرانی ها باعث شده تا در تمام نقاط دنیا عکس های او را دوست داشته باشند. چهره های مختلف سیاسی، فرهنگی و ورزشی در اینستاگرام، شبکه های اجتماعی که در سال گذشته بی شک مهمترین شبکه اجتماعی به حساب می آمده، حضور دارند؛ چهره هایی که از سه تا 900 هزار فالوئر دارند اما هیچ کدام به اندازه سالار پولاد جذاب نیستند و به نظر خود محمد ترابی آنها در حال تلف کردن وقت خودشان در اینستاگرام هستند. اعتماد او را به عنوان یکی از چهره های سال شبکه های اجتماعی معرفی می کند و در این گفتگو با او درباره تمام اتفاقات زندگی اش تا امروز گپ زده است. *خودتان را معرفی کنید و بگویید که چه تحصیلاتی دارید و چند سال تان است؟ محمد قاسم ترابی هستم، سنم هم 28 سال تقریبا، دیپلم هم هستم. *چرا در بیوگرافی خودتان در اینستاگرام نوشته اید که بی سواد هستید؟ بی سواد که نمی دونم. والا نسبت به علم و دانش دیگران سواد ما آنچنان نیست، همین دیپلم را هم با پارتی بازی گرفتیم (می خندد). کاردانش خواندم منتها به تناسب شغل، یکی از شاخه های آن که گاوداری صنعتی بود را خواندم، بهداشت دام و طیور رشته ما بود. *دوست نداری ادامه تحصیل بدهی؟ کی از تحصیل بدش می آد، اما موقعیت شغلی ام ایجاب می کند که باید هر روز سر کار باشم و نمی توانیم کار دیگری داشته باشیم یا درس بخوانیم. *دقیقا کجا زندگی می کنی؟ استان گلستان، شهرستان بندر گز، در خود شهرستان زندگی نمی کنم در یکی از روستاهای توابع، روستای گز شرقی زندگی می کنم. *چرا اینستاگرام راه انداختی، اصلا فکر می کردی این اندازه مشهور شوی؟ حقیقتش را بخواهید اصلا فکرش را نمی کردم که کار به این جاها بکشه، اینقدر در دنیای مجازی آدم ها به همدیگر نزدیک باشند و حتی یک آدم پیشرفت کند یا اسمی به هم بزند، همه برادرهای بزرگ در دنیا می روند کار می کنند تا برادر کوچک تر را بفرستند دنبال کار و دانش؛ من رفتم در مزرعه کار کردم تا برادر بزرگ تحصیلاتش را تمام کند. *در واقع شما کار کردید تا برادر بزرگ درس بخواند؟ بله، همین طور است. *برادر شما چه رشته ای می خواند، در چه مقطعی؟ دکترای ام بی ای در تهران می خواند. به تازگی تز او را قبول کرده اند. *به راه اندازی صفحه اینستاگرام چه ارتباطی دارد؟ برادرم نخستین حقوقش رو برای من گوشی اندروید گرفت، من لمسی بلد نیستم اون گفت همه دارن تو هم استفاده کن و می توانی عکس و متن به اشتراک بگذاری. گفت این صفحات در دنیای مجازی صفحه های اجتماعی هستند و تو از کار و طبیعت می توانی عکس بگیری و به اشتراک بگذاری و به من اینستاگرام را معرفی کرد و گفت که در گوشی نصب می شه. گفت که شب که میای خونه عکس می ذاری تا آدم هایی که در شهر هستند لذت ببرند. اوایل اهمیت نمی دادم و وقت نمی گذاشتم و کارم خیلی زیاد بود. برادرم صفحه من را راه اندازی کرد اما کم کم خودم این صفحه را جلو بردم. *چرا اسم پروفایل تو در اینستاگرام سالار پولاد است؟ اسم رو برادرم گفت می خوای چی بذاری، منم یه جفت سگ داشتم که جفتشون مردن و خیلی قوی بودن، یکی سالار بود، یکی پولاد. من دیدم که آنها برای من و مزرعه زحمات زیادی کشیدند و برای قدردانی از آنها بود که اسم پروفایلم را سالار پولاد گذاشتم. این کمترین کاری بود که می توانستم برای آنها انجام بدهم. کار دیگری از دستم بر نمی آمد. *رفتار مردم با تو چطوری بوده؛ چه اینستاگرام، چه در روستا و شهر خودت؟ مردم روستا متوجه حضور تو در اینستاگرام شدند؟ اره متوجه شدند. حقیقتش را بخواهی درسته که ما در روستا زندگی می کنیم اما روستا روز به روز مدرن تر می شود. روستا تبدیل به شهر شده. حتی تازگی ها آسفالت کردند و مردم هم پلاک شده اند (می خندد) خیلی از مردم روستا که آدم های تحصیلکرده و استاد دانشگاه بودند اینستاگرام داشتند. آنهایی که از این گوشی ها داشتند آدم های پولدار و ارباب و زمین دار هستند و بچه های دانشجو دارند که برای آنها راه اندازی می کنند یا دکتر یا مهندس هستند، بقیه مردم نمی دانند صفحه لمسی و اندروید چی هست و اینهایی که دارند تا چند وقت پیش نمی دانستند که من دارم و باورشان نمی شد که من با این موقعیتی که در روستا دارم اینقدر توانایی داشته باشم که این کار را کنم و با تعجب حرف می زنند و می گویند که کارت 20 است. *اکثر کسانی که تو را فالو می کنند از ایران هستند؟ از سراسر دنیا هستند. البته همه ایرانی هستند. بیش از 50 درصد، ایرانی های خارج از کشور هستند. شدیدا به عکس های من علاقه دارند. از شهرهای بزرگ مثل تهران هم هستند و خیلی به من علاقه دارند. من واقعا فکرش را هم نمی کردم. *به این نتیجه رسیده ای که خیلی از ایرانی هایی که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند یا خارج از کشور هستند، حسرت زندگی تو را دارند؟ این به من ثابت شد و اصلا فکر نمی کردم که کسی این زندگی سخت من را انتخاب کند واقعا فکر نمی کردم. باور کنید کاری که ما انجام می دهیم خیلی سخت است از نظر جسمی. تا کسی نیاید کارها را انجام ندهد متوجه نمی شود. صبح از سه باید بیدار شوی و تا هشت شب کار انجام دهیم. در روستاهای ما از 50 سال به بعد صددرصد دیسک کمر می گیریم، فشار کار خیلی زیاد است. من واقعا تازه متوجه می شوم که چقدر آدم هایی هستند که می خواهند جای من زندگی کنند و اینقدر زندگی در شهر به آنها فشار آورده است. *چه حسی داری که 14 هزار نفر کارهای تو را دنبال می کنند؟ واقعا من خودم با تعجب نگاه می کنم. تعداد فالوئرهای من نسبت به خیلی از بازیگرها زیاد نیست اما برای یک آدم عادی این تعداد خیلی زیاد است ولی خب واقعیتش اینقدر مردم سادگی و طبیعت را دوست دارند که من هنوز در تعجبم، در دنیای واقعی این اندازه مدرن بودن یک جور کسالت آور است، اینجا هر روز و هر ساعت یک تنوع برای ما هست، گاو یا گوسفندها زایمان می کنند و به خوبی ما شاهد تغییر فصل ها هستیم، درختان هر روز اینجا یک رنگ است. *تا حالا تهران آمدی؟ کلا دو بار بیشتر تهران نیامدم که یک بار به قم رفتم و نذر داشتم. واقعا بیشتر از دو روز نتوانستم تحمل کنم و سریع به شهر خودمان برگشتم. نمی دانم که مردم چه جوری در این شهر زندگی می کنند. واقعا به خاطر این جایی که زندگی می کنم خدا را شکر می کنم. *دقیقا این روزها چه کارهایی انجام می دهی؟ در مزرعه هرکسی وظیفه خاصی دارد. من و پدر و پسر عمویم در مزرعه کار می کنیم. هرکس یک وظیفه ای دارد. من مثلا مسئول گاوها هستم. اگر مریض شوند من آمپول و سوزن به آنها می زنم و البته بقیه حیوانات را هم من می توانم معالجه کنم. تو این بخش، حرفه ای هستم. در واقع خودم یه پا دامپزشک هستم. در باغ و مزرعه هم فعالیت هایی را انجام می دهم، صبح و غروب می رویم برای دوشیدن گاو و این کار تا میانه روز ادامه دارد. الان موقع کاشتن نهال است. همیشه اسفند ماه برای کاشتن نهال است. الان هم مشغول کاشت و کوددهی هستیم. از 20 روز دیگر کارهای شالیزار شروع می شود. *چه چیزهایی در باغ خود کاشته اید؟ تقریبا همه چیز به جز آناناس و نارگیل در باغ ما وجود دارد، حتی ما یک درخت موز داریم. *وضعیت زندگی مردم در روستای شما چگونه است؟ واقعیت این است که هیچ وقت مردم روستاها در رفاه و در وضعیت مرفه زندگی نیستند و این تبدیل به موقعیت اجتماعی شده است. اکثر روستاها بدهکاری دارند و شاید پیش خودتان فکر کنید کسی که این همه زمین دارد و دامدار است پس حتما وضع خوبی دارد، همیشه خرج بیش از دخل است، یادم می آید سال گذشته برف آمده بود و کل مرکبات را خشک کرد، بدهی زیادی روی دست کشاورزان گذاشت و آنهایی که نداشتند مجبور شدند طلا و جواهر همسرشان را بفروشند. حتی عده ای هم بودند که نصف گاو و گوسفندان شان را فروختند. اما هنوز امسال بازار شل و قیمت ها پایین است. دولت هم واردات را زیاد کرده. *الان با چه گوشی عکس های اینستاگرام خودت را می گذاری؟ پست گذاشته بودم درباره این مسئله که حذفش کردم. واقعیتش را بگویم که الان من یک گوشی نوکیای معمولی دارم. گوشی اندروید ندارم. گوشی من از روی تراکتور افتاد شکست و له شد. دلیل اینکه کیفیت عکس های من متفاوت است همین مسئله است که باید گوشی های اندرویددار قرض بگیرم و پسوردم را وارد کنم تا بروم داخل صفحه ام. متاسفانه وضعیت اقتصادی من باعث شده نتوانم یک گوشی اندرویددار برای خودم بخرم. *اینستاگرام چه اندازه به زندگی تو کمک کرده است؟ برای خرید گاو و گوسفند خیلی پیشنهاد داشته ام اگر کسی بخواهد از اینستاگرام پول دربیاورد می تواند این کار را انجام دهد. شهرتی که از این راه به دست آوردم؛ از راه روزنامه ها و شبکه هایی است که درباره من نوشته شده است. یک مجله خارجی هم خبرنگار فرستاد از من و روستا عکس گرفت و کلی گیر داده بودند که می خوان با من مصاحبه و گزارش تهیه کنند. شبکه یک و شبکه سه هم اینستاگرام من را نشان دادند. چند هفته پیش دیدم خبرگزاری ها هم این کار را کرده اند. هم خودم و هم خانواده ام متعجب هستند که چطوری در یک فضای ساده با عکس های ساده این اندازه می توان تاثیرگذار بود. *کی اینستاگرام خودت را راه اندای کردی؟ حدودا دو سال پیش صفحه را راه اندازی کردم. *خانمت چه اندازه با تو در پیش بردن این صفحه اینستاگرام همکاری کرده است؟ واقعیتش این است که علاقه ندارد و می گوید به کارت صدمه می زند و شب نیم ساعت هم می آیی خونه با این خستگی می ری سمت گوشیت. اما برادر و خواهرها علاقه دارند و خیلی کمکم می کنند. خیل علاقه نشان دادند اما مادرم و پدرم و به صورت کلی اهالی روستا معتقدند که گوشی و اینترنت خانواده را از هم می پاشاند. همیشه برای استفاده از اینستاگرام و عکس گذاشتن از خانمم اجازه می گیرم بعدا این کار را انجام می دهم. *چه برنامه هایی از گوشی های هوشمند را دوست داری؟ برنامه هایی که خیلی خوب باشند زیاد هستند. دوستان زیادی از طریق اینستا پیدا کردم و با آنها رفاقت دارم. خیلی ها هستند که می آیند مزرعه و با من در ارتباط هستند و شهرهای مختلف حتی از تهران رفیق های زیادی پیدا کردم. اکثر دوستانم پیشنهاد می دهند بیا واتس آپ و وایبر تا گروه تشکیل بدهند و من هم باشم، خیلی علاقه دارند. ولی من واقعا وقت این کارها را ندارم. البته قبلا در گوشیم واتس آپ و وایبر هم بود که متاسفانه گوشیم از بین رفت. *چقدر شهر می آیی؟ شهر که اصلا نمی آیم اگر موقعیت پیش نیاید خودم علاقه ندارم، اگر بروم برای گرفتن دارو یا سم می روم. برای رفتن خانواده به دکتر و بیمارستان مجبوریم بریم. *چند فرزند داری؟ یکی. دختر هست و یک سال و شش، هفت ماهش است. *شده مردم تو را اذیت هم کنند، دست بیندازند یا هر چیز دیگری؟ از هر 20 نفر بالاخره چند نفر هستند که می گویند برو همون چوپونیت رو بکن یا تو رو چه به این کارها ، مثلا می گویند که تو داری آبروی خانواده و کارت را می بری . برای من مهم نیست بالاخره این آدم ها هم وجود دارند. *چه مشکلاتی در زندگی داری؟ خداییش در زندگی خودم هیچ مشکلی ندارم، وقتی زندگی خیلی ها را نگاه می کنم فقط خدا را شکر می کنم و اگر خدا سلامتی هم به ما بدهد واقعا هیچ مشکلی ندارم. تنها مشکلاتی که هست مشکلات اقتصادی است که آن هم حل می شود. در کل هیچ مشکلی ندارم. واقعا خدا را شکر می کنم. *در بین این چهره های معروفی که در اینستاگرام هستند و فالوئرهای زیادی دارند کدام را می پسندی؟ من خیلی ها را می بینم که فالوئرهای زیادی دارند، اما حقیقت را بخواهی در کل اینستاگرام هیچ چیز جالبی پیدا نکردم، معمولا صفحات شخصی بوده یا می خواستند چیزهای مختلفی را تبلیغ کنند. مثلا عکس می گذارند که آخرین شام شان چه بوده یا با ماشین آخرین مدل عکس می گذارند یا می روند استانبول عکس می گذارند که چه بشود واقعا. هیچ کدام عکس ها و کارهای جالبی ندارند. *اگر صفحه اینستاگرام یکی از چهره های معروف دست تو بود دقیقا چه کار می کردی؟ واقعیتش را بخواهید پدرم همیشه یک نصیحت می کند. او می گوید آدم باید در جامعه و خانواده مفید باشد. من می گویم آدم باید در جامعه خودش و در زندگی خودش برای مردم مفید باشد، بی فایده نباشد. باور کنید اگر این قدر مردم علاقه پیدا نمی کردند اینستاگرامم را صد بار می بستمش. اگر در روز یک درخت در یک ساعت بکارم می تواند کلی برای من خوب و مفید باشد و میوه ها را آدم ها استفاده کنند. به نظرم این چهره های معروف وقت خودشان را در اینستاگرام تلف می کنند. ...
شکست در فینال جام باشگاه های آسیا بدترین خاطره ام با استقلال بود
بودند که خیلی ضعیف بودند. لحظه تحویل سال و تعطیلات نوروزی کجا هستید؟ مثل همیشه در تبریز. یک خاطره از عید بگویید. خاطره بد این که در سال 77 داشتم از تهران به تبریز می آمدم و اگر اشتباه نکنم قرار بود ساعت 10 لحظه تحویل سال باشد اما حدود ساعت 9 کمی مانده به تبریز تصادف کردم. خاطره خوش هم اینکه عید همیشه این فرصت را ایجاد می کند تا در کنار خانواده ام باشم و ...
فلسفه نامگذاری مُخْتَلَفَ الْمَلَائِکَة برای خانه حضرت فاطمه(س)
زیاد شده است از خانم عذرخواهی کردم. حضرت در پاسخ به من گفت: "خدا می داند که چقدر سرور و شادمانی در دل من ایجاد شد که توانستم پاسخ سوالات شما را بدهم." این مدرس حوزه علمیه شاهرود همچنین با بیان این که افراد زیادی به خانه حضرت زهرا(س) می آمدند و مشکلات مالی خود را مطرح می کردند خاطرنشان کرد: این به جهت ساده زیستی و زندگی ساده حضرت فاطمه زهرا(س) است . وقتی وسایل خانه حضرت زهرا را معرفی می ...
پسرانی که در موسیقی راه پدر را ادامه دادند
کامکار در سال 1302 در سنندج به دنیا آمد. عشق و علاقه اش به موسیقی مثال زدنی بود. این علاقه تا آن حد در او ریشه دوانده بود که به خاطرش وارد ارتش شد، آخر در آن سال ها تنها جایی که می شد به واسطه آن با موسیقی ارتباط برقرار کرد ارتش بود. آشنایی پدر خانواده کامکارها باسازهای موسیقی ایرانی و ویلن که در 17 سالگی اتفاق افتاد مسیر تازه ای را پیش روی او و موزیسین های بعد از او قرار داد. علاقه ...
پورعلی گنجی:موهای بدنم با دیدن گلم به عراق سیخ می شود
بودی؟ - لحظه تحویل سال جدید در مسیر رفتن به اتریش بودم تا بتوانم در اردوی تیم ملی حضور یابم و متاسفانه در کنار خانواده ام نبودم. * از سین های هفت سین کدامش را بیشتر دوست داری؟ - سیب را و آن را همیشه به مادرم تقدیم می کنم چون عشق و زندگی ام است و به او می گویم شما همه کس من هستید و اگر نباشید دوست ندارم زندگی کرده و یا پیشرفت کنم. من هر چقدر تلاش می کنم، برای آن است که ...
مصاحبه داغ با علیرضا جهانبخش و کل کل با سردار آزمون
خانواده باشم. امسال دومین سالی بود که دور از خانواده هستم و متاسفانه نشد سال جدید را در کنارشان شروع کنم. حس خوبی نداشتم. من عادت ندارم زیاد در لحظه سال تحویل از خانواده دور باشم. ما همیشه برای شروع سال جدید در خانه پدر بزرگم جمع می شویم ولی سال گذشته و امسال را نتوانستم. امیدوارم در سال های بعد پیش خانواده ام باشم. در هلند چهارشنبه سوری داشتید؟ بله، آتش کوچکی روشن کردیم و به ...
هر کس نظریه نوینی می دهد مورد هجوم و تهمت قرار می گیرد
این که اعضا یک دست نبودند و افکار و سلایق مختلف توسط حکم امام در شورا گرد هم آمده بودند. حضور حقیر در شورای نگهبان تا تاریخ 19/10/1361 ادامه داشت و سپس کناره گیری کردم. حضرت آیت الله، از زمانی که با حکم امام خمینی(س) به عنوان دادستان کل کشور منصوب شدید 32 سال سپری می شود و حضرتعالی دو سال در این سمت حضور داشتید. بفرمایید چه شد که به عنوان دادستان انتخاب شدید و در دوران حضور حضرتعالی در ...
فاطمه(س) منشأ شب قدر است
عقیق :ظهور و بروز عرفان فاطمه زهرا(س) در محراب عبادتش بود، زمانی که ستایش خداوند را می کرد و هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام کردند و او را به جمله ای خواندند که ملائک مریم را با آن ندا می کردند: فیقولون یا فاطمة إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ ؛ پس می گفتند: ای فاطمه! به راستی خدا تو را برگزید و پاک و طاهر گرداند و تو را بر زنان جهانیان اختیار فرمود ...
برگزاری شب هفتم مادر رییس جمهور در سرخه
برجسته همچنین با اشاره به ایام فاطمیه گفت: دنیای قلم و تفکر در وصف حضرت زهرا (س) عاجز است چرا که حضرت فاطمه یک طرف خلق و تمام خلقت در طرف دیگر خلقت قرار دارند . حجت الاسلام و المسلمین شجاعی با اشاره به جایگاه رفیع و بلند بانوی دو عالم، اذعان کرد: امام زمان (عج) فرمودند وقتی من ظهور کنم به آنچه علی (ع) و فاطمه (س) گفته اند عمل می کنم. به گزارش خبرنگار ایسنا، همچنین پس از این مراسم،حضار و خانواده رییس جمهوری با حضور بر سر مزار بانو سکینه پیوندی ضمن قرائت فاتحه به مادر رییس جمهوری ادای احترام کردند. انتهای پیام ...
گلزار شهدا شاهرود در نخستین پنجشنبه سال میعادگاه عاشقان بود
به گزارش خبرنگار مهر، گلزار شهدا، امروز با نور، عشق و شور پذیرای دل های خسته ای بود که از جای جای شهرستان آمدند تا آئینه زنگار بسته دل هایشان را با زلالی نور یاران خدا بزدایند. امروز همه از پیر و جوان، زن و مرد آمدند تا بار دیگر با شهدای انقلاب اسلامی تجدید دیدار کنند، کدام سینه است که با شنیدن نجوای عارفانه مادر دو شهید بر سرمزارشان و یا اشک های همرزم سالهای دور شهدا از عشق مالامال ...
مفهوم شناسی رضایت و غضب فاطمه (صلوات الله علیها)
.../ و من یَحلِل علیه غضبی فقد هوی" (5). این همه کوششی بود برای درک بهتر مقام فاطمه (صلوات الله علیها) که البته صادقانه باید اقرار نمود راه به جایی نبرده است، چرا که حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله علیه) فرمود:" انما سمّیت فاطمه لان الخلق فُطموا عن معرفتها/ همانا فاطمه نامیده شد چون خلق از شناخت او عاجزند"(6) . اگر معرفتی باشد باید با امیرالمونین (صلوات الله علیه) خون گریست و اندیشید ...
نقش الگویی حضرت زهرا(س)برای خانواده ها
عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند حضرت زهرا(س) در کانون اهل بیت پیغمبر(ص) قرار دارند. وی با اشاره به اینکه حضرت زهرا(س) دختر رسالت، همسر ولایت و مادر امامت هستند گفت: در این ایام مناسبت ترین فعالیت ها معرفی سیره حضرت به عنوان الگوی عملیاتی برای زندگی امروز خانواده ها و ...
تقویم تاریخ 7 فروردین 1394
1343ش در بندر امام حسن چشم به جهان هستی گشود. حال و هوای بندر امام حسن کم کم رنگ و بوی پاییزی می گرفت و خانه احمد امام حسنی شور و شکوه خاصی داشت. با تولد جعفر، پدر دست به آسمان برداشت و خدا را شکر کرد. روزهای کودکی جعفر از پی هم گذشت و او با ... • زادروز خسرو شکیبایی (1323ش) خسرو شکیبایی، اسطوره تکرارنشدنی بازیگری سینما و تئا تر ایران در تاریخ هفتم فروردین ماه سال 1323 هجری شمسی در ...
وصف زیبای امام علی(ع) از زبان حضرت زهرا(س)
به گزارش شهدای ایران به نقل از فرهنگ نیوز، در مطالب پیشین شرح مختصری از مضامین عالی نخستین فراز خطبه فدک ارائه گردید.حضرت زهرا(س) تا اینجا تاریخچه ای از خلقت، بیان و بعد فهرستی از اصول اعتقادات را از مبدأ تا معاد و نبوت پیامبر اکرم (ص) و آثار برخی از معارف و احکام را بیان فرمودند. پس از آن عهد و بقیه الهی که نزد آنها به امانت نهاده شده بود را یادآوری کردند. در ادامه خطبه دوباره خود و پدر ...
کتابشناسی 36 سال زرتشتی پژوهی در ایران / به بهانه آیین 6 فروردینِ هموطنان زرتشتی
آغاز عمر به مهربانی و سرشت لطیف معروف شد. در هنگام بروز قحطسالی که در ایام جوانیش اتفاق افتاد، نسبت به سالخوردگان احترام و مهربانی و نسبت به جانوران محبت و شفقت داشت. زرتشت چون به سن 20 سالگی رسید، پدر، مادر و همسرش را رها کرد و برای یافتن پاسخ پرسش هایی که اعماق ضمیرش را به خود مشغول کرده بود به اطراف جهان رهسپار شد و به هرکجا می توانست رفت و با هرکسی سخن گفت. در منابع یونانی آمده است ...
چه کسانی به عیادت حضرت زهرا(س)رفتند؟
می گوید تنها خدا می داند که چه اندوهی از خبر بیماری دختر محبوب پیامبر(ص) بر دل من وارد شده است، من فکر می کنم او در میان ما اولین کسی باشد که به پیامبر(ص) ملحق می شود، اگر تو هم حال او را چنین می بینی، در صورتی که حادثه ای پیش آمد، مهاجران و انصار را جمع کن تا با شرکت در مراسم تشییع و نماز بر ایشان، شکوه دین را آشکار کنند ، امام در جواب عمو تشکر کرد، سپس از مظلومیت و حقوق از دست رفته دختر پیامبر(ص) سخن گفت، در آخر فرمود: عمو! از تو می خواهم که از این خواسته درگذری. زیرا فاطمه(س) به من وصیت کرده است که کارهای مربوط به مرگ او را مخفی دارم . منبع: ...
برای حفظ طبیعت امر به معروف کنیم
برای اسراف نکردن برای مراسم و جشن هایی که در خانه عروسک برگزار می شود ظروف سبک قابل شستشو خریداری کرده ایم و برخی مواقع که بعضی از مهمان ها این ظروف را رها می کنند من خودم آنها را ضد عفومی می کنم تا مجددا بشود از آنها استفاده کرد. این کارگردان و بازیگر با سابقه درباره رسومی که در گذشته های نه چندان دور وجود داشته و در این سال ها از بین رفته است، گفت: در گذشته مادر من برایمان لقمه های ...
یک روز با رضوانه مستند بی بی سی را می بینیم
خیلی علاقه ای به مصاحبه کردن ندارند ؛ چون رضوانه از این حرف ها خوشش نمی آید. وقتی می فهمد موضوع گپ وگفت ما سوریه و شهادت است هر کاری می کند تا بحث عوض شود. سرگرم شدن با رضوانه این حسن را دارد که لابه لای مصاحبه می توانی حواس خودت را پرت کنی تا اشک هایت را کسی نبیند؛ مصاحبه ای از وضعیت خانواده های شهدای مدافع حرم، بی تابی های رضوانه در فراغ پدر و خاطراتی زیبا از شهید هادی باغبانی. در ادامه روایت ...
زندگی حضرت زهرا(س) و تعجب ملائک
خبرگزاری تسنیم : حجت الاسلام شیخ مهدی شریف در ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره(س) در یادداشتی به بیان نکاتی درباره مقام صابرون و امتحان و ابتلای مخلوقات و تشریح این نکته که فاطمه زهرا(س) بزرگترین امتحان شده عالم خلقت است، پرداخته است. در ادامۀ مشروح یادداشت حجت الاسلام شیخ مهدی شریف را می خوانید: یا متتحنه امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک ...
فواید همراه داشتن تربت سید الشهدا(علیه السلام)
به گزارش دولت بهار به نقل از جام نیوز، تسبیح فاطمه الزهراء علیها السلام هدیه ای از طرف پدر بزرگوارش بود که مستحب است بعد از نماز یا در وقت خواب خوانده شود.دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کنار قبر عموی بزرگوارش جناب حمزة بن عبد المطلب از تربت شهید برای خود تسبیح درست کرد؛ اینها معنی دارد!یعنی چه؟ خاک شهید محترم است قبر شهید محترم است، من برای عبادت خدا که می خواهم اذکار خود را بشماریم ...
مهم ترین اخبار مازندران در زمستان 93
قهرمانی دست یافتند. هشتم؛ نوروز خسته بند جانباز 70 درصد ساروی، پس از سال ها تحمل درد و رنج ناشی از جنگ به فیض شهادت نائل آمد. هشتم؛ مراسم گرامی داشت حماسه هفت اسفند شیرگاه سوادکوه شمالی با حضور علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برگزار شد. نهم؛ تشییع و خاکسپاری پیکر مادر شهیدان کشوری در شهرستان سیمرغ. دوازدهم؛ علیرضا یدالله پور جانشین مدیرکل حفظ آثار و ...
این مادر خودش را کنیز پسرش می نامد +عکس
به گزارش دولت بهار به نقل از فرهنگ نیوز، پنج شنبه و جمعه ها بهشت زهرا(س) حال و هوای دیگری دارد، مخصوصا اگر آخرین روزهای سال باشد. جنب و جوش دوچندانی در آن به چشم می آید. به گلزار شهدا که پا میگذاری حال و هوایت به کلی تغییر می کند. حیات شهدا جان تو را هم زنده می کند، آخر أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ اند. روی نیمکتی حدفاصل شهدای گمنام و شهدای قطعه 53 می نشینم، چند دقیقه ای که می گذرد ...
نشانه های منافقین
در سومین شب برگزاری مراسم عزاداری فاطمیه مصادف با پانزدهم اسفندماه، حجت الاسلام مهدوی نژاد در ادامه مبحث عبرت های فاطمیه به موضوع تبیین نفاق به عنوان یکی از عبرت های مهم فاطمیه پرداخت. در ذیل خلاصه ای از سخنان قابل تأمل وی را می خوانید: دروغگویی و سوء استفاده از مقدسات یکی از مهمترین ویژگی های نفاق و اهل نفاق، دروغ و دروغگویی است، اصلاً مایه اصلی نفاق، دروغ است. نفاق یعنی دوگانگی ظاهر و باطن و خدا در قرآن به دروغ گویی منافقین شهادت داده است. یکی دیگر از نشانه های اهل نفاق این است که از مقدسات استفاده ابزاری می کنند. می فرماید: اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ [1] از نام خدا، مقدسات، عناوین موردقبول و اعتماد مردم، مذهب، دین، شخصیت های مذهبی و در رأس آن خدای متعال استفاده می کنند، قسم می خورند و حرفشان را می زنند ولی این قسم سپر و پوششی است برای این که مردم را از راه خدا بازدارند. منافق از پیامبر(ص)، اهل بیت(ع) و مقدسات هزینه می کند تا بتواند کارهایش را پیش ببرد، اهداف شومش را محقق کند و باور مردم را به خودش جلب نماید. ظاهر فریبنده و جذاب منافق یکی دیگر از نشانه های اهل نفاق آرایش ظاهری آن هاست. وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ [2] ؛ وقتی منافقین را نگاه می کنید ظاهر آراسته ای دارند. منافقین آدم های زشت و ژولیده ای نیستند و ظاهرشان جلب کننده، فریبنده و جذاب است. وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ [3] وقتی حرف می زنند مایلید به حرف هایشان گوش دهید چون خوش سخن و سخنورند. ویژگی های اهل نفاق کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ [4] ؛ مثل چوب های خشکی که به دیوار تکیه داده شده اند، هر ندایی از گوشه ای بلند می شود علیه خودشان می پندارند، این ها دشمن اند. از این ها حذر کنید! خدا این ها را بکشد. خصوصیت دیگر منافقین این است که تا کسی حرفی می زند تصور می کنند که علیه آن هاست، حتی گاهی مخالف سازی هم می کنند. ممکن است کسانی حرفی زده باشند که ربطی هم به این گروه نداشته باشد ولی جبهه سازی می کنند و آن افراد و حرف ها را در طرف مقابل خود قرار می دهند تا خودشان را بزرگ کنند. البته این رفتار آنها نشانه ترس هم هست؛ آن قدر نگران هستند که مبادا رسوا شوند هر جا حرفی زده شود سریع عکس العمل نشان می دهند تحمل مخالف را ندارد. کبر و غرور، نشانه دیگر اهل نفاق از نشانه های دیگر اهل نفاق کبر و غرور است. شخصی علی الظاهر ایمان آورده بود اما از دستورات پیامبر(ص) تخلّف کرد. اصحاب به او گفتند: برو در محضر پیامبر(ص) عذرخواهی کن. گفت: گفتید ایمان بیاور و اطاعت کن، اطاعت کردم حالا از من می خواهید بر او سجده کنم؟ او عذرخواهی را مترادف با سجده کردن و پرستش معنا کرد و این کار را انجام نداد. آیه نازل شد: وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ [5] ؛ هرگاه به آن ها گفته می شود بیایید تا پیامبر(ص) برایتان استغفار کند، گردنشان را بالا می گیرند و هنگاهی که نگاهشان کنید، متوجه خواهید شد که چه کبری دارند! خُب چرا گردن کشی می کنی؟! فتنه ای به پا کرده ای و جامعه ای را به هم ریخته ای، برو از پیامبر(ص) عذرخواهی کن. اما می بینی کبر آنها اجازه بازگشت به آنها نمی دهد بعد خدا می فرماید: سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ [6] ؛ فرقی نمی کند تو(ای پیامبر) برای این ها استغفار کنی یا نکنی، هرگز خدا این ها را نخواهد بخشید. خُلف وعده در روایات و آیات نشانه های فراوانی برای اهل نفاق بیان شده است؛ مثلاً خلف وعده در روایات از نشانه های اهل نفاق است. روایت می فرماید: منافق وعده می دهد، خلف وعده می کند. [7] البته نه این که اگر یک نفر یک بار وعده ای داد و تخلف کرد این منافق می شود، نه بلکه کسی که [خلف وعده] شیوه و عادتش شده است. وعده هایی می دهد که نمی تواند یا نمی خواهد انجام بدهد و فقط وعده سر خرمن می دهد که خرش از پل بگذرد. منافق هنگام بی نیازی طغیان می کند وإذا استَغنی طَغا ؛ [8] وقتی بی نیاز می شود یا موقعیتی پیدا می کند و نعمتی به او می رسد، طغیان می کند یعنی به جای این که نعمت و موقعیت را از خدا بداند و شاکر خدا باشد، تصور می کند اندیشه، فکر، مال و راه او، دیگران را جذب کرده است و باعث موفقیتش شده است. نمی داند دل ها دستِ خداست و دنیا عرصه امتحان است. وقتی مردم به بنی صدر رأی دادند، مدام اعتماد مردم به خودش را بیان و تکرار می کرد، بعد کارش به جای رسید که طغیان کرد و جلو امام هم ایستاد! منافق شک دارد وإذا تَکَلَّمَ لَغا ؛ [9] منافق، زمانی که حرف می زند، حرف هایش لغو و بیهوده است. مؤمن در هر مکان و مجلسی ذکر خدا می گوید. منظور از ذکر خدا فقط سبحان الله گفتن و اذکاری از این قبیل نیست بلکه ذکر می تواند یک حدیث یا یک نکته معرفتی هم باشد. اما منافقین حرف لغو می زنند. اگر دو ساعت کنار یک منافق بنشینید هیچ چیز از او یاد نمی گیرید و گاهی حرف های ضد و نقیض می زند. منافق در حق و حقیقت شک دارد و این شک در عمل او مشاهده می شود. المنافقُ مَن یُری شکَّهُ فی عَمَلهِ [10] موقع عمل که می رسد، منافق نمی تواند به شعارهایی که داده عمل کند، معلوم می شود که به آن [شعارها] شک داشته است. عوامل شکل گیری نفاق در انسان گاهی ریاست طلبی و جاه طلبی باعث نفاق شخص می شود. مثلاً می خواهد به پست و مقامی برسد راست و دروغ را به هم می بافد، حق و ناحق می کند، ظاهر و باطنش دوتا می شود و به نفاق می افتد. گاهی به خاطر خودبرتربینی یا تخریب دیگران است. خودش را خیلی تحویل می گیرد دیگران را هم آدم حساب نمی کند. این خود برتربینی باعث ایجاد نفاق در او می شود. از نشانه های خودبرتربینی هم این است که دیگران را تحقیر و مسخره می کند. قرآن می فرماید: وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ [11] ؛ هرگاه به این ها گفته می شود که ایمان بیاورید مثل بقیه مردم(که پای حق، دین، خدا، ولایت، اسلام و شهدا ایستاده اند) می گویند ما بشویم مثل این آدم های نادان؟ این ها که عقل و شعور و سواد ندارند! بعد خدا می فرماید: اَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَکِن لَّا یَعْلَمُونَ [12] ؛ این ها خودشان نادان هستند، ولی نمی دانند. ضعف ایمان یکی از عوامل دیگر در شکل گیری نفاق، فقدان شخصیت، ضعف ایمان و روحیه است. فرمود: نفاقُ المَرءِ مِن ذُلٍّ یَجِدُهُ فی نَفسِهِ [13] . انسان به دلیل ذلت و خواری که در نفس خود احساس می کند، به نفاق می افتد. آدم عزیز که فیلم بازی نمی کند، آدم مؤمن که دو رنگ نمی شود و ظاهر و باطنش یکی است. آدمی که از درون احساس حقارت دارد، شخصیتش ناقص و ایمانش ضعیف است و به دروغ و دورنگی متوسل می شود. اقتدار مؤمنین: سبب شکل گیری نفاق در جامعه اقتدار مؤمنین در جامعه سبب شکل گیری نفاق می شود. وقتی حق، حاکمیت پیدا کرد باطل دیگر فرصت، توان و جرأت جولان پیدا نمی کند و زیر پوست حق مخفی می شود و اینگونه نفاق شکل می گیرد که البته این امر، نشانه حقانیت و اقتدار حق است نه ضعف حق. یعنی حق این قدرت را داشته که باطل را از اعلان رسمی و تظاهر علنی به زیر بکشد و او را به مخفیگاه ببرد. البته خطراتش باقیست. داشتن تکیه گاه: یکی دیگر از عوامل شکل گیری نفاق در جامعه یکی دیگر از عوامل شکل گیری نفاق در جامعه، وجود چهره هایی است که می توانند تکیه گاه منافقین باشد. منافقین به خودی خود می ترسند و زیر پوست حق مخفی می شوند ولی اگر کسانی را پیدا کنند که موجّه و مورد اعتماد اجتماع و ساده لوح باشند، به آن ها تکیه می کنند و معمولاً حول چنین شخصیت هایی جریان نفاق شکل می گیرد. عبدالله بن اُبی شخص ثروتمندی بود که روابط خاص سیاسی و اقتصادی با یهودی ها داشت و آنقدر در بین مرد موجه بود و به ظاهر اعتماد عموم را جلب کرده بود که در بین دو قبیله اوس و خزرج که جنگ های طولانی باهم داشتند، به عنوان حکم انتخاب شد. اما بعدها بخشی از جریان نفاق بعد از ظهور اسلام و حکومت پیامبر(ص) توسط همین مرد اداره شد. نمونه دیگر، ابوعامر است که قبل از اسلام زهدفروشی می کرد و برای خود بین مردم اعتباری کسب کرده بود. بعد از حضور پیامبر(ص) در مدینه به مکه فرار کرد و در آن جا، شروع به سازماندهی مخالفین پیامبر(ص) کرد و رئیس جریان منافقین شد و فتنه مسجد ضِرار نیز توسط او هدایت شد. ابوعامر پشتوانه مالی و انسانی شکل گیری نفاق بود به طوری که طلحه و زبیر از ابوعامر تجهیزات و شتران فراوانی برای جنگ جمل و مقابله با امیرالمؤمنین(ع) گرفتند. مثلث مخالفان در صدر اسلام 1. مشرکین مکه 2. منافقین مدینه و 3. یهودیان، سه ضلع مثلثی بودند که جریان نفاق در صدر اسلام، توسط این مثلث شکل گرفته و هدایت می شد. این ها عناصری بودند که جریان نفاق را در حکومت پیامبر(ص) دامن می زدند و توسعه می دادند. اقسام نفاق در یک تقسیم بندی باید نفاق را به دوسته تقسیم کنیم: 1. نفاق قدیم یا اکبر 2. نفاق جدید یا اصغر. وقتی می گوییم نفاق، قدیم و جدید ناظر به عنصر زمان است؛ یعنی زمان در تعریف این نوع نفاق دخالت دارد. اکبر و اصغر به نوع نفاق برمی گردد. نفاق قدیم(اکبر) نفاقی است که مسبوق به کفر است؛ یعنی سابقاً شخص کافر بوده و به دلایلی علی الظاهر اظهار اسلام می کند و اسلام می آورد ولی اصلاً ایمان در قلبش راه پیدا نکرده است. چون قبلاً و قدیماً کافر بوده، نفاقش خیلی بزرگ است. نفاق جدید(اصغر) نفاقی است که مسبوق به ایمان است. شخص ایمان آورده، سپس تغییر کرده و دیگر آن ایده ها و نظرات و اعتقادات قبلی را ندارد یا فقط به بعضی از آن اعتقادات ایمان دارد. چون فرد قبلاً مؤمن بوده و جدیداً به جرگه منافقین پیوسته است، نفاقش را نفاق جدید یا اصغر گویند. کسانی که بعد از ایمان، به نفاق می افتند نفاقشان یکسان نیست. بعضی عمیق تر و بعضی کمتر به نفاق می افتند. نفاقی که در بین مؤمنین زیاد دیده می شود ثعلبه در مدینه آدم فقیری بود که مرتب به پیامبر(ص) التماس می کرد، دعا کنید که خدا به من مال و منال بدهد. پیامبر(ص) هم دعا نمی کردند و می فرمودند: به مصلحتت نیست. بالاخره آن قدر اصرار کرد تا پیامبر(ص) برایش دعا کردند. خدا مال زیادی به او داد و او صاحب یک گله بزرگ شد چون در مدینه جا نبود، به بیرون مدینه رفت و آن جا مرتع بزرگی تدارک دید. آیه زکات نازل شد: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً [14] ؛ ( ای رسول ما) برو از کسانی که اموالی دارند زکات بگیر. مأمور پیامبر(ص) پیش ثعلبه رفت تا تعدادی از گوسفندانش را به عنوان زکات بگیرد. او هم ناراحت شد که من این قدر زحمت کشیده ام، حالا مفت مفت بدهم برود؟! این که همان جزیه است و جزیه برای کفار است نه مسلمان ها. لذا زکات نداد. پیامبر(ص) وقتی شنیدند چند مرتبه فرمودند: وای بر ثعلبه! بعد آیه نازل شد فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ [15] ؛ وقتی خدا این ها را از فضل خودش بی نیاز می کند، بخل می ورزند، به خدا پشت می کنند و از ادای حق اعراض می کنند. فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ [16] لذا خدا نفاق را در قلب این ها می اندازد. یعنی کار این ها یک نوع نفاق است. این فرد دعای پیامبر(ص) را قبول داشت اما دستور زکاتش را قبول نکرد و این نشانه نفاق است. این نوع نفاق در بین مؤمنین زیاد رخ می دهد. منافقین زمان پیامبر(ص) بر همین اساس، منافقین زمان پیامبر(ص) طبق آیات قرآن به سه دسته تقسیم می شوند که هر کدام به سطحی از نفاق گرفتار بودند. 1. کسانی که در هنگام ورود پیامبر(ص) به مدینه، قلباً اسلام نیاوردند بلکه تظاهر به اسلام کردند و حتی با پیامبر دشمنی هم داشتند؛ مثل ابوسفیان. روایت داریم ابوسفیان یک لحظه هم ایمان نیاورد ولی گفت: أشهد ان لااله الاالله و انّ محمداً رسول الله . 2. کسانی که جزء مؤمنین بودند، هیچ نشانه ای از نفاق هم در آن ها نبود، اتفاقاً مجاهدت هایی هم کرده بودند، سابقه خدمت در اسلام هم داشتند ولی در طول مسیر، عوارضی پیدا کردند. به تعبیر مقام معظم رهبری(مدظله) خراشی در دین آن ها وارد شد که اصلاح نکردند. کم کم این افراد به عناصر مزاحم، منافق و مخالف در جامعه اسلامی تبدیل شدند. این دسته از منافقین، حب جاه داشتند یا دنبال ثروت بودند؛ قبلاً مجاهدت ها کرده بودند ولی حالا طلبکار بودند و چون صحابی پیامبر(ص) بودند، می خواستند موقعیت بهتر و مال و منالی داشته باشند. بعضاً به دنبالش هم رفتند به خیلی از این اموال هم رسیدند؛ مثل طلحه و زبیر که وقتی از دنیا رفتند شمش های طلایی را که در خانه این ها بود با تبر می شکستند و تقسیم می کردند. هزار کنیز، هزار غلام، خانه های متعدد از چوبِ ساروج و... داشتند. آن وقت همین افراد که دنبال دنیاطلبی بودند وقتی امیرالمؤمنین(ع) به حکومت رسیدند، محضر ایشان رسیدند و گفتند: آقا ما در خدمت حکومت اسلامی هستیم. آقا اینها را تحویل نگرفتند. این ها رفتند و از مخالفین شدند. مواظب دنیاطلبی تان باشید مواظب دنیاطلبی تان باشید. گاهی حرص زدن، بخل، دنیادوستی و دنیاپرستی بذر کوچکی در دل ماست، که آنها را دور نمی ریزیم و هر دفعه که حرص می خوریم و حسادت می ورزیم، این درخت رذیله و شجره ملعونه، در وجود ما بزرگتر و وقتی سنی از ما گذشت، دیگر نمی توانیم آن را از ریشه بیرون بیاوریم و این نفاق باعث می شود که حتی در مقابل امام حق هم می ایستیم. منافقین امروز نشانه گروه دوم که مهمترین گروه در دسته های منافقین هستند و می تواند آن ها را برجسته کند و ما نیز می توانیم آن ها را شناسایی کنیم، همراهی کردن با دشمن است. این دسته از منافقین در زمان ما وجود دارند. کسانی که سابقه خوبی داشته اند، خدمت و مجاهدت کرده اند، ولی به خاطر عوامل مختلفی از جمله دنیاپرستی، حسادت، حب جاه، مقام و ریاست و... ناراحت شدند و به دلیل عدم خودسازی به عناصر مزاحم، منافق و مخالف تبدیل شدند. بعضی از آن ها کاملاً از ایمان توبه کرده اند و بعضی هنوز مختصری ایمان دارند. دشمن برای منافقین کف می زند زمان پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) شناخت این دسته از منافقین بسیار سخت بود ولی الان سخت نیست؛ چون در صدر اسلام دشمن خارجی به معنای جدی وجود نداشته یا بروز و ظهور نداشته است و مردم نمی فهمیدند. طبق دیدگاه حضرت امام(ره) اگر دیدی دشمن دارد برایت کف می زند بدان به خودی گل زده ای. با این شاخص راحت می توانیم این دسته از منافقین را بشناسیم. دسته سوّم دسته سوم منافقینی بودند که به قول امروزی ها تازه به دوران رسیده بودند، جدید الاسلام ها و جدیدالعهدها. یعنی کسانی که در زمان حکومت پیامبر(ص) به مدینه آمده بودند و آن جا اسلام آوردند. چه شد که این دسته منافق شدند؟ به تعبیر مقام معظم رهبری(مدظله) این ها دچار لغزش های مؤمنانه شدند [17] . اینان خود را اصلاح نکرده و از خود مراقبت نکردند بعد کم کم کارشان به جایی رسید که با همفکران خود در منطقه بماند گروهی را علیه پیامبر(ص) تشکیل دادند. لغزش های مؤمنانه لغزش های مؤمنانه؛ یعنی لغزش هایی که هر مؤمنی ممکن است پیدا کند.، مثل غرور، حسادت، لجبازی و... . البته این رفتارها آثاری دارد و اگر لجبازی کنی شیطان و نفست تو را می برد. اگر فهمیدی که اشتباه کرده ای، زود جبران کن وگرنه گرفتار می شوی. خداوند در عالم قواعدی دارد و می گوید اگر طبق این قواعد عمل کنید، هدایت می شوید و اگر طبق فلان قواعد عمل کنید، گمراه خواهید شد. اگر کسی با اختیار خودش به قواعد گمراه کننده عمل کرد، به ضلالت می افتد. وقتی می گویند خدا او را به ضلالت انداخته است، منظور چنین چیزی است. روش اهل نفاق مسئله بسیار مهمی که امروز با آن مواجه هستیم و باید از تاریخ صدر اسلام و ایام فاطمیه درس بگیریم، روش ها و شیوه هایی است که اهل نفاق برای مقابله و معارضه با پیامبر(ص) استفاده می کردند. یکی از این روش ها استفاده از شعارهای عامه پسند است. منافقین از شعارهای عامه پسند که عموم مردم و متدینین بپذیرند و بپسندند برای فتنه انگیزی استفاده می کردند. خونخواهی؛ شعار عامه پسند منافقان مثلاً شعار خونخواهی خلیفه سوم(عثمان)، برای عموم مردم شعار مورد قبولی بود. خوانخواهی عثمان یعنی این که حقی ضایع شده است و می خواهیم آن پرونده را را دوباره به جریان انداخته و حق را احیا کنیم. ابن ابی الحدید معتزلی از مورخین معتبر اهل سنت نقل می کند که طلحه سرسخت ترین آدم در جریان قتل عثمان بود و بعد از او زبیر بود. یکی دیگر از مورخین اهل سنت می گوید وقتی مردم خلیفه سوم را محاصره کرده بودند، طلحه برای این که خلیفه زودتر به قتل برسد راه ارسال نان و آب را بر وی بست؛ که آن جا امیرالمؤمنین(ع) غضب نمودند و توسط امام حسن(ع) و امام حسین(ع) برای عثمان آب فرستادند. حالا سال ها گذشته و این طلحه و زبیر و معاویه خونخواه خلیفه سوم شده اند! خونخواهی عتمان، شعاری بود که اگر 25 سال قبل از آن یکی از اینها چنین شعاری می داد مردم چپ چپ به او نگاه می کردند! امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه می فرماید: او (طلحه) عَلَم خون خواهی عثمان را برداشت؛ چون می ترسید زودتر خون عثمان از او مطالبه شود. خودش قاتل بود. طلحه عَلَم مخالفت با امیرالمؤمنین(ع) را برداشت و برای این که علی(ع) را زمین بزند یک شعار عامه پسند (خونخواهی عثمان) سر داد و زبیر را هم دنبال خود کشاند. حضرت(ع) فرمودند: إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ [18] ؛ این ها حقی را طلب می کنند که خودشان ضایعش کرده اند، خون خواه خونی شده اند که خودشان ریخته اند. اصلاح طلبی؛ شعاری منافقانه یکی دیگر از شعارهای عامه پسند، شعار اصلاح طلبی است. نه این که حتماً بخواهند بگویند ما اصلاح طلب هستیم. می خواهند بگویند ما آن کسی هستیم که کار را درست می کنیم. قرآن می فرماید: و اذا قیل لَهُم لاتُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ [19] ؛ (خطاب به منافقین) در زمین فساد می کنند و می گویند ما اصلاح می کنیم. می گوییم ارزش ها را خراب کردید! می گویند: ارزش ها چه ربطی به کاری که ما انجام می دهیم دارد؟! ما داریم عزت و آبرو را حفظ می کنیم! برای شما تلاش می کنیم. منافقین و شعار عقل گرایی و راستگویی یکی دیگر از شعارهای عامه پسند خردورزی و عقل گرایی است. ادعای خردورزی می کنند ولی قرآن می فرماید: أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِن لَّا یَشْعُرُونَ [20] همه بدانید این ها مفسد هستند، خودشان هم نمی فهمند و فکر می کنند که درست رفتار می کنند. این ها خودفریبی می کنند؛ شعار عقل گرایی و خردورزی می دهند، اما خود، عقل ندارند. یکی دیگر از شعارهایی که منافقین سرمی دهند، شعار راستگویی است. قرآن می فرماید: إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ [21] ؛ وقتی منافقین پیش تو می آیند شهادت می دهند که ما خدا را شاهد می گیریم که تو رسول ما هستی و خدا می داند که تو پیامبر(ص) مایی. والله! خدا شهادت می دهد که این ها دروغ می گویند و تو را قبول ندارند. تمام این ها ظاهرسازی است. این ها ادعای راستگویی دارند، ولی دروغ می گویند. قرآن و روایات، مجموعه عبرت آموز قرآن و روایات برای این است که ما از تاریخ، آیات و روایات عبرت بگیریم و مبتلا نشویم. اگر کسی فکر کند که این قرآن با این عظمت فقط برای این نازل شده است که از روی آن بخوانیم و ثواب ببریم، باید فاتحه اسلام خواند! عربستان الان مرتب قرآن چاپ می کند و داعشی ها مرتب قرآن می خوانند اما سرِ شیعه، سنّی، مسیحی و... هم می برند. باید قرآن را بفهمیم و از این فهم برای کسب بصیرت و شناخت امروز جامعه خود استفاده کنیم، چرا که حق و باطل همیشه وجود دارد. شبهه-مکرو و حیله امیرالمومنین (ع) فرمودند: شبهه را از این جهت شبهه نامیدند که شبیه به حق است و تنها مومن با نور یقینش از آن نجات پیدا می کند. یکی از روش هایی که اهل نفاق برای پیشبرد اهداف خودشان استفاده می کنند، استفاده از شبهه و مکر و حیله است، مثل نسبت دادن امور غیرواقع به پیامبر(ص). در صدر اسلام نسبت های ناروا و دروغ به پیامبر(ص) می بستند تا کار خود را پیش ببرند. در خطبه 210 نهج البلاغه آمده، شخصی نزد حضرت امیرالمؤمنین(ع) آمد و گفت: این قدر روایات عجیب و غریب و ضد و نقیض از پیامبر(ص) نقل شده است و ما نمی دانیم کدام درست و کدام غلط است. حضرت فرمودند: کسانی که حدیثی برای تو نقل می کنند، چهار دسته هستند که پنجمی ندارند. نخست منافقی است که اظهار ایمان می کند و خود را مسلمان نشان می دهد؛ نه احساس گناه می کند و نه از معصیت دوری می جوید؛ بلکه از عمد به رسول خدا(ص) دروغ می بندد که اگر مردم بدانند که او منافقی دروغگوست، حدیث را از او نمی پذیرند و سخنش را راست نمی شمارند. ولی می گویند او یار پیامبر(ص) است. رسول خدا(ص) را دیده، از او حدیث شنیده و از او فراگرفته است. از این رو سخن او را می گیرند و از او می پذیرند. خداوند در قرآن ویژگیهای آن ها را بیان فرموده و اوصاف آنها را به روشنی برایت بازگفته. اینان پس ار پیامبر(ص) باقی ماندند و خود را با دروغ و بهتان و نیرنگ به پیشوایان گمراهی و دعوت کنندگان به آتش دوزخ نزدیک ساختند. آنان نیز امور مملکت را به این منافقان سپردند و زمام امور مردم را به دست ایشان دادند و به این وسیله آن ها دنیا را خوردند. بی شک مردم در کنار حاکمان و قدرتمندان و در پی دنیایند؛ مگر کسی که خداوند حفظش نماید این منافق یکی از آن چهار نفر است که احادیث پیامبر(ص) را نقل می کنند . مواظب باشید! ممکن است طرف صحابه پیامبر(ص) باشد اما منافق نیز باشد. صحابه پیامبر(ص) که معصوم نیست! او هم ممکن است خطا کند. صحابه هم ممکن است ناصالح باشد. آیا امام (ره) با شعار مرگ بر آمریکا مخالف بودند؟! آخر وصیتنامه حضرت امام(ره) هست که در زمان حیات من نسبت های ناروا به من می دادند و حرف هایی که من نزدم را به من نسبت می دادند؛ پس از من ممکن است بر حجم آن افزوده شود ولی ملاک و معیار برای شما صدای من یا خط و امضای من هست. هر حرفی را قبول نکنید. مثلاً می گویند: فلانی یار امام(ره) بوده است پس فرد خوبی است. این حرف که حجیت ندارد! بنابراین باید سند ارائه شود. گفتند امام(ره) با مرگ بر آمریکا مخالف بودند. چطور چنین چیزی ممکن است؟! امام(ره) حتی در وصیت نامه شان هم مرگ بر آمریکا گفتند! فدک و نسبتی ناروا به پیامبر(ص) یکی از احادیث دروغی که بر پیامبر(ص) بستند و در تواریخ هم نقل شده، این بود که پیامبر(ص) فرمودند ما انبیا ارث به جا نمی گذاریم و اگر چیزی بعد از خود جا بگذاریم صدقه است. با همین دلیل ده روز بعد از رحلت پیامبر(ص) فدک را از صدیقه طاهره(س) مصادره کردند. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه اش، نقل می کند به اعتبار این حدیثی که دو سه نفر گفتند و ادعا کردند که از پیامبر(ص) شنیده اند، فدک برای مسلمین بوده است که پیامبر(ص) سهمی از آن را برای ذوی القربای خود کنار می گذاشته بقیه را به فقرا می داده اند. درحالی که این طور نبوده و اصلاً مشهور بوده که پیامبر(ص) فدک را به امر الهی به دخترشان بخشیدند و ایشان هم فقرای مدینه را با آن رسیدگی می کردند و برای خود چیزی نمی گذاشتند. کجای قرآن نوشته که انبیا ارث برجا نمی گذارند؟ حضرت زهرا(س) با اذن امیرالمؤمنین(ع) به مسجد آمدند با خلیفه صحبت کنند که فدک ارث من است. حضرت فرمودند: این چه حدیثی است که من یا فرد دیگری نشنیده؟! این چه حدیثی است که با قرآن مخالف است؟! مگر نگفتید کتاب خدا معیار است؟ کجای قرآن نوشته انبیا ارث به جا نمی گذارند؟! قرآن می فرماید: وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ [22] ، یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ [23] چه طور انبیای دیگر ارث ببرند آن وقت به پیامبر آخرالزمان که رسید ارث به جا نمی گذارد؟! این که مخالف آیات قرآن است! ابن ابی الحدید می گوید: وقتی حضرت زهرا(س) فرمودند فدک برای من است خلیفه سوم گفت شاهدی هم دارید؟ بی بی فرمودند: بله دو تا شاهد دارم. یکی علی بن ابیطالب(ع) که برادر و پسرعمّ رسول خدا و جانشین اوست و اولین کسی است که اسلام آورد و دوم ام ایمن که زنی است که پیامبر(ص) فرمودند او(ام ایمن) راستگوست و اهل بهشت است. خلیفه گفت ام ایمن که زن است و شهادت یک زن هم که قبول نیست. علی بن ابیطالب(ع) هم که ذی نفع است (شوهر توست) شهادتش قبول نیست. بعد حضرت زهرا(س) احتجاجاتی کردند. ابن ابی الحدید می گوید: خلیفه سوم بعد از احتجاجات حضرت زهرا(س) روی منبر نشست و نستجیر بالله این عبارت را گفت: این حرف روباه ماده ای بود که شاهدش دُمش بود! [24] قصه آن چنانی شد که می دانید حضرت زهرا(س) با چشم گریان از مسجد برگشتند. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: چه شد؟ حضرت زهرا(س) ماجرا را بیان نمودند. دو - سه مرتبه رفت و آمدهایی به مسجد شد. در مرتبه آخر امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: امروز تنها برو و به یادشان بیاور این کلام پیامبر(ص) را که فرمودند فاطمه(س) پاره تن من است. رضایت فاطمه رضایت خداست، غضبش غضب خداست. آیا فاطمه ای که رضایت و غضبش، رضایت و غضب خداست خلاف شرع عمل می کند؟ بی بی به توصیه امیرالمؤمنین(ع) رفتند و حرف خود را زدند و بالاخره خلیفه قلم و کاغذی برداشت و قباله فدک را پس داد. خلیفه دوم پیش خلیفه اول رفت و گفت قباله فدک را نوشتم و به فاطمه(س) برگرداندم. خلیفه عصبانی شد و داد و فریاد کرد. به هرحال دنبال حضرت زهرا(ع) به کوچه آمد. قباله دست بی بی بود و به خانه برمی گشتند. طبیعتاً با آن حالت نقاهت و بیماری که حضرت داشتند به سرعت راه نمی رفتند؛ در مسیر بودند و در آن کوچه ای که منسوب به کوچه بنی هاشم است. ناگهان مقابل بی بی ایستاد و گفت این چیست در دست تو؟ فرمود: این نامه فدک است که خلیفه برای من نوشته است. گفت: این نامه را بده من تا ببینم. بی بی استنکاف کردند و ندادند. اصرار کرد که بگیرد، اما بی بی ندادند. جلو رفت تا قباله را بگیرد و بی بی عقب تر رفتند. بالاخره قصه آن چنانی شد که می دانید. یک وقت مشاهده کردند که بی بی به روی زمین افتاده است و پاره های قباله فدک را باد به این طرف و آن طرف می برد. بی بی به سختی از روی زمین بلند شدند. حسنین(ع) زیر بغل های مادر را گرفتند. قبل از این که بی بی وارد منزل شوند، بچه ها در زدند. زینب(س) در را باز کرد و شاید اولین چیزی که توجهش را جلب نمود آن چادر خاکی بود.... [1] . منافقون، 2. [2] . منافقون، 4. [3] . همان. [4] . همان [5] . منافقون، 5. [6] . منافقون، 6. [7] . نهج الفصاحة، ص156. آیة المنافق ثلاث، إذا حدّث کذب و إذا وعد أخلف و إذا ائتمن خان . [8] . منتخب میزان الحکمة ، ص 566؛ تحف العقول، 212؛ المُنافِقُ إذا نَظَرَ لَها، وإذا سَکَتَ سَها، وإذا تَکَلَّمَ لَغا، وإذا استَغنی طَغا . [9] . همان. [10] . شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم ج2 ، ص 544 ، ح3551؛ إنَّ الْمُؤْمِنَ مَن یُری یَقینُهُ فی عَمَلِهِ، وَ الْمُنافِقُ مَن یُری شَکُّهُ فی عَمَلِهِ . [11] . بقره، 13. [12] . همان. [13] . تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 458، حدیث 10485. [14] . توبه، 103. [15] . توبه،76 . [16] . توبه، 77. [17] . بیانات در جمع سپاهیان و بسیجیان لشکر 10 سیدالشهداء؛ ؛ 1377/07/26دسته ی سوم از منافقین آن کسانی هستند که در یکی از آیات قرآن، از آنها اسم آورده شده است: و ما لکم فیالمنافق فئتین واللَّه ارکسهم بما کسبوا اتحبون ان تهدوا من اضل اللَّه ؛ که این، آن منافقینی هستند که مدینه آمدند و ایمان آوردند. بعد دچار همان لغزشهای مؤمنانه شدند، خودشان را حفظ نکردند؛ این لغزش ادامه پیدا کرد و کارشان به آن جا رسید که به یمامه رفتند و با پیغمبر اعلان جنگ دادند - یعنی منافق محارب - این دسته ی سوم است . [18] . خطبه 137 نهج البلاغه. [19] . بقره، 11. [20] . بقره، 12. [21] . منافقون، 1. [22] . نمل،16. [23] . مریم، 6 [24] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 212. ، ص 212. ...
فاطمه زهرا (س) سراج منیر در صحرای سرگشتگی
.... *** فاطمه(س) دردهای خفته در گلوی شیعه است؛ و مشهد نایافتۀ او سرنوشت دردناکی است که هزار و چهارصد سال است شاهد آن هستیم ابرهای فتنه ای که پی در پی می رسند و جز مصیب و درد و رنج و بی عدالتی چیزی نثار گسترۀ خاک نمی کنند. فاطمه(س) تجسم همه رنجهای نگفتنی است و آههای در گلو حبس شده. سلام بر تو ای روح بزرگ که در این روزگار ما بیش از همه به تو و شناخت تو محتاجیم، ای زهرای مرضیه(س) سلام بر تو ای دخت رسول که معیار پاکی و ایثار و مقاومت و حقجوئی هستی؛ و سلام بر تو که نشانه احترام و تکریم اسلام و پیامبر اسلام نسبت به زن می باشی، ای دلسوخته ترین مادر جهان. ...
یادکردی از شهید امر به معروف و نهی از منکر
. اما علی خلیلی پس از مدت ها مبارزه با این عارضه، سرانجام در تاریخ سوم فرودین سال 1393 دارفانی را وداع گفت و دو روز بعد به خاک سپرده شد. همزمان با ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و در سوگ بسیجی شهید علی خلیلی قطعه شهر مجروح با آهنگسازی و صدای سینا دستخوش منتشر شده است. این قطعه با شعری از میلاد عرفان پور و تنظیم بابک مافی و به اهتمام بشیر بی آزار و توسط واحد ...